کانون

نسخه‌ی کامل: مکتبخونه (سرپرست: فرید، العبد المرحوم)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
[تصویر:  p0_39__2fgu.jpg]
daghighan
سپهر/30مرداد1400/ 37 روز دوستی با کتاب/ کتاب چه نیاز است به علی
صدای خاموش/99روز 
سه شنبه ها با موری
توی کتاب حکمت شادان و انسان کامل یه مطلبی رو خوندم که کم و بیش مشابه بودن در مورد "درد"
گفتم برا شما هم بنویسم و نظرتون رو بپرسم  53258zu2qvp1d9v

خیلی خلاصه مینویسم اگه گنگ بود ببخشید و بگید بیشتر توضیح بدم  53
نیچه حکمت شادان رو بعد از خلاصی از درد یه بیماری  نوشته و معتقده که درد چیزیه که باعث میشه انسان عمیق تر بشه درد این جرأت رو به آدم میده که در مورد چیز هایی که قبلا  شهامت فکر کردن بهشون رو نداشت فکر کنه و حتی اون ها رو زیر سوال ببره و همین عبور باعث تولد یه انسان عاقل تر میشه

شهید مطهری حتی از این هم فرا تر رفته بود و درد مند بودن رو مساوی با انسانیت گرفته بود.. یعنی انسان کسیه که درد و دغدغه داره و آدم کرخت و بی حس و بی درد انسان به معنای واقعی کلمه نیست 

البته یه تفاوتی بین نظراتشون بود نیچه مفهوم کلی درد رو منظورش بود چه درد جسمی ناشی از بیماری چه درد ناشی از فشار های روانی 
اما استاد مطهری وقتی درد رو مطرح کردن روی دو تا درد که مربوط به اول خدا و دوم بقیه انسان ها میشه مانور دادن و بین این دو درد یه رابطه علت و معلولی برقرار کردن و از پیامبر و امیرالمؤمنین مثال زدن که چه قدر به فکر مردم بودن.. البته حرفشون یه قسمتی خیلی مهم و مفصل دیگه هم داشت که مطرح کردنش پیام رو طولانی میکنه اگه کسی خواست بگه ارسال میکنم  302
چه جالب بود. ممنون که مطرح کردید. من با جفتشون موافقم. منتها قبل از خوندن اون جملات آخرتون درمورد اینکه مفهوم درد رو چی در نظر گرفتند دقیقا همین اومد تو ذهنم که ظاهرا از دو تا مقوله متفاوت دارند صحبت میکنن و زیاد قابل مقایسه نیست شاید صحبت هاشون. البته من در همین حد که خوندم این به نظرم اومد شما مسلما خود کتاب ها رو خوندید خیلی بیشتر دستگیرتون شده. این موضوعی که نیچه گفته درمورد اینکه درد شهامت فکر کردن و زیرسوال بردن موضوعاتی که قبلا شهامتشو نداشتیم واسه خودم اتفاق افتاده ولی تا حالا بهش فک نکرده بودم 53258zu2qvp1d9v
درمورد صحبت شهید مطهری هم دلم میخواد بیشتر بدونم. همیشه حس میکنم ایشون خیلی جلوتر از زمان خودشون بودن. همیشه فکر میکنم چرا اینهمههه روحانی که داریم هیچ کدوم مطهری نشدند.
نخنوندم کتاب حکمت شادان رو؛
و همچنین کتاب های استاد مطهری به شدت برام سخت و سنگین بودن...
اگه تونستین بیشتر بگین ممنون میشم 53258zu2qvp1d9v
نقل قول: البته حرفشون یه قسمتی خیلی مهم و مفصل دیگه هم داشت که مطرح کردنش پیام رو طولانی میکنه اگه کسی خواست بگه ارسال میکنم 
لطفا بفرستین Thankyou
عاشق فاطمه زهرا / ۲۵۳ روز دوستی با کتاب
رزا/ 69 روز دوستی با کتاب/ خودشناسی Khansariha (56)
۶۰ روز دوستی با کتاب
کتابخانه نیمه شب 42
اولین کتابیه ک اینقد طول کشید 45
کتاب سه شنبه ها با موری برا من حکم قرص خواب داره 
تا میخونم خوابم می‌بره 

به همین دلیل کتاب و عوض کردم تصمیم گرفتم جز از کل رو بخونم
واقعا؟ 22
جز از کل ک خیلی طولانیه
سر فرصت با وقت آزاد بخونینش  Khansariha (56)

حیفه موریو نصفه ولی کنین 106
نقل قول:  دقیقا همین اومد تو ذهنم که ظاهرا از دو تا مقوله متفاوت دارند صحبت میکنن و زیاد قابل مقایسه نیست شاید صحبت هاشون. 

بله بله حرفتون درسته نیچه و شهید مطهری کلا توی دو تا وادی متفاوت صحبت میکنن ولی دیدم جفتشون به ارزش درد مربوط میشه گفتم کنار هم بزارم 
هرچند تعریف درد بینشون  فرق داره
نقل قول: درمورد اینکه درد شهامت فکر کردن و زیرسوال بردن موضوعاتی که قبلا شهامتشو نداشتیم واسه خودم اتفاق افتاده ولی تا حالا بهش فک نکرده بودم [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

و احتمالا نگرشتون رو هم به به صورت جزئی یا کلی تغییر داده درسته؟ چون یه جورایی دنیای ذهنتون بزرگ تر شده 


نیچه هم تجربش کرده و همین باعث تغییر اساسی توی نگرشش شده  گفتم که موقع نگارش حکمت شادان نیچه اوضاع سختی رو پشت سر گذاشته بوده و مدت طولانی درگیر بیماری جسمی بوده و حالا درمان شده علاوه بر اون با لوسالومه آشنا شده و عاشقش شده همین باعث تحول نگرش نیچه شده و این تحول توی حکمت شادان کاملا مشهوده 

خود لوسالومه میگه نیچه توی حکمت شادان از خرد گرایی قبلی خودش فاصله گرفته و بیشتر متوجه کشف و شهود شده  53258zu2qvp1d9v
نقل قول: اینهمههه روحانی که داریم هیچ کدوم مطهری نشدند.

واقعا نشدن 
استاد مطهری هم موضوعات مهمی رو بحث میکردن 
هم دانش زیادی داشتن 
هم  خوب صحبت و تبیین میکردن بحث رو  الآن شاید خیلی از روحانیون باشند که دانششون به اندازه شهید مطهری باشه و حتی بالاتر ولی کمن کسایی که مثل ایشون بتونن یا بخوان به خوبی بحث و سخنرانی کنن 
نقل قول: همچنین کتاب های استاد مطهری به شدت برام سخت و سنگین بودن...

کتاب های شهید مطهری  موضوعات سنگینی دارن ولی متن کتاب ها  خیلی سنگین نیست  چون اکثرا سخنرانی هان که مکتوب شدت ولی قبول دارم که خوندن و فهمیدنشون تمرکز زیادی میخواد من خودم کتاب هاشون رو تو شرایط عادی که مثلا وسط هال نشستم نمیتونم بخونم و بفهمم حتما باید تو سکوت و بدون حواسپرتی باشه  Khansariha (56)

نقل قول: درمورد صحبت شهید مطهری هم دلم میخواد بیشتر بدونم. 
نقل قول: لطفا بفرستین [تصویر:  thankyou.gif]

ممنون Khansariha (8)


الآن ارسال میکنم 53258zu2qvp1d9v
اول در مورد کناب یه چیزی بگم :
شهید مطهری این سخنرانی که تحت عنوان "انسان کامل" چاپ شده رو  موقعی ایراد کردن که جامعه داشت به سمتی میرفت که مردم به بعد اجتماعی اسلام خیلی اهمیت میدادن و از بعد فردی و معنویت فردی غافل شده بودن  و این سخنرانی هدفش متعادل کردن جامعس و خیلی جاهای کتاب در مورد این تعادل صحبت شده و لازم بودنش ثابت شده من اون قسمت ها رو فاکتور گرفتم  Khansariha (8)

استاد وقتی صحبت در مورد درد رو شروع کرد گفت دلیل این که ما درد رو بد میدونیم تفاوت قائل نشدن بین منشأ درد و خود درده و این درد هست که ما رو نسبت به آسیبی که منشا اون درد هست آگاه میکنه و ما رو به حرکت و تکاپو برای رفع نقص وادار میکنه

اما منشأ دردی که اصل و اساس انسانیت هست مطمئنا نمیتونه یه بیماری داخل سر یا مثلا زخم معده باشه چون امثال این ها توی سایر موجودات هم هستن..

طبق نظر اسلام انسان یه حقیقتیه که نفخه الهی در او دمیده شده و از عالم دیگه ای اومده پس طبیعیه که با اشیاء دیگه ای که توی این دنیا وجود دارن تجانس کامل نداره و یه جورایی احساس غربت میکنه و همین درد غریبی باعث تلاشش برای برگشت میشه در حالی که مثلا اسب اینچنین دغدغه ای نداره چون کامل مال این دنیاست

استاد این جا برای تبیین صحبتش  یه اصطلاح قشنگی به کار می بره و میگه
" انسان همیشه برای خودش دروازه معنویت بوده است"

یعنی دروازه ای که از اون وارد عالم معنویت میشن و انسان از وجود خودش عالم معنی رو کشف و درک میکنه  و این سند عدم تجانس و شباهت انسان و طبیعت مادی اطرافشه

بعد خیلی واضح مطرح شد که وارد این ویژگی های متفاوت نمیشیم چون بحث طولانی و حدا از بحث اصلیه اما در مورد یکیشون صحبت شد و اون هم تفکیک پذیری انسان و انسانیت هست ما همچین چیزی رو برای موجودات دیگه نداریم مثلا اسب و اسبیت جدا نیستن اسبی وجود نداره که اسبیت نداشته باشه

اما انسانیت و انسان جدا از همن آدم بود  بودن با یه سری ویژگی های فیزیکی شکل میگیره اما انسانیت به واسطه ارزش های معنوی و غیر مادی به وجود میاد و میتوان همه این ارزش ها را در قالب یک ارزش یعنی درد خلاصه کرد.

اما در مورد منشأ : بعضی ها فقط دغدغه و درد  خدا دارن، بعضی ها فقط درد مردم رو دارن ، و بعضی ها هم هر دو

اما اسلام هیچوقت این دوتا موضوع رو از هم تفکیک نکرده و در منطق اسلام عبادت گرای جامعه گریز و جامعه گرای خدا گریز هیچ فرقی با هم ندارن و هر دو منحرف محسوب میشن

چرا که سیر انسان کامل در نظر عرفای ما به این صورته :
1.سفر انسان از خود به خدا
2. سفر انسان همراه خدا در خدا (شناخت خدا)
3.سفر انسان همراه با خدا به خلق خدا
4. سفر انسان همراه خدا در میان خلق خدا برای نجات خلق خدا
دارم کتاب "ضد" رو میخونم
خیلی شعرای زیبایی دارن 53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  picsart_09-30-04.14.10_28pw.jpg]



آره ضد خیلی کتاب قشنگی بود  53258zu2qvp1d9v

یادمه یه بیت بود که دوست داشتم ازش 
" تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا"

بین کتاب های فاضل اقلیت رو بیشتر از بقیه دوست داشتم 53258zu2qvp1d9v