نقل قول: سلام و دروود،
به به می بینم که نبردیم
آقای کارما مگه قرار نبود زیرآبی و اینا؟
سلام
شرکت کننده ها همشون برندن
شرمنده دیگه زندگی خرج داره... پیشنهاد هایی با رقم های خیلی بالا دریافت کردم
نقل قول: ترجمان؟ خب از قبل می دونستم
بهم میاد...اولش رو گفتید حسش اومد برم دوباره بخونمش
آها
چی شد؟ خوندید یا فقط حس بود
راستی فکر کنم نویسنده بعد دوباره حجاب رو کنار گذاشته
عکس هاش که بی حجاب بود
نقل قول: چرا سه تا جمله شد
تبریک میگم کارما
عه اینجوریه؟
وقتی با میخ اسم کارما رو رو دستت حک کردم دیگه منو یادت نمیره
ممنونم
نقل قول: دارن هاردی:چیزی که از اُپرا یاد گرفتم...
در لحظاتی که با وسوسه هاتون روبرو میشید محکم بایستید، چون اینها لحظاتی هستند که آینده شما رو تعیین میکنند
به شدت حق
نقل قول: دهم میخونم پشت کنکور محسوب نمیشم خداروشکر
ممنون و خداکنه
خب پس هنوز وقت دارید
خدا نکنه برا چی بود؟
نقل قول: همینطور چندان به درد من نخورد و به نظرم قلم روان یا دلنشینی هم نداشتن
فک کنماگه ۱۰۰ صفحه باشه من ۲۰ صفحهشو خوندم .. خیلیییی خستهکننده بود برام
آره قلم جذابی نداشت یه جورایی رسمی طور نوشته بود
ولی من همشو خوندم
بعدشم امانت دادم به دوستم الآن دست اونه
از چه نشری گرفتید؟ من از نسل نو اندیش بود.. اون خیلی طراحی هاش بده
جلد شلوغ.. صفحه ها هم بدون حاشیه و نچسب.. از همون اول قبل از شروع به خوندن دلم باهاش نبود
نقل قول: فکر کنم ی مجموعه طولانیه درسته؟ اگه جالب بود بگین منم بخونم خیلییی ازش شنیدم
فکر کنم
کتابدار کتابخونه گفت 4 جلدیه
اینو گذاشتم آخری بخونم که مزش بمونه
نقل قول: اوه دوست دارم این سه تارو بخونم لطفا خلاصه ازشون بزارین
تو از تاریکی میترسی فکر کنم رمانه.. صاحب اصلی کتاب رو صفحه اول نوشته بود " کتاب دنباله دار خوندنی عالی بود ارزش خوندن داره.." منم به نظرش احترام گذاشتم و برش داشتم
هنوز نمیدونم چه جوریه
اعترافات رو هم که نخوندم هنوز احتمالا کتاب بعدیم باشه
بهم میاد رو دارم میخونم.. خیلی با نمکه
خاطره ها مربوط به 16 سالگی نویسنده میشه که تصمیم میگیره با حجاب کامل سر کلاس ها حاضر بشه (نویسنده مسلمان فلسطینیه که فکر کنم توی استرالیا بزرگ شده) و خب طبیعتا واکنش های متفاوتی میگیره
بعضی ها مسخرش میکنن.. بعضی ازش میترسن بعضی تشویقش میکنن.. بعد غیر از اون در مورد روابطش با خانوادش و دوست هاش و اینا میگه غرغر کردنش سر گیر های مامان باباش همسایه های بد عنق مامان بابای ضد حال دوست هاش رفاقت های بین خودشون.... کتاب با نمک و مفرحیه
نقل قول: منم همینطور ولی چشم درد میگیرم زیاد توی گوشی بخونم ، یعنی بقیه اینطور نیستین؟
مگه میشه صاف نشست و کتاب خوند
مگه کتاب درسیه
آدم باید با کتاب هاش راحت باشه
منم اولش چشمم درد میگیره.. ول از یه جایی به بعد دیگه چشمم درد نمیکنه سرم درد میگیره و چشمم سرخ میشه و اشک تو چشمم جمع میشه
نقل قول: دقیقا متوجه نشدم، یعنی شخصیت کتاب با دیدن سریال فرندز دوس داره حجاب داشته باشه؟
نه نه. قبلش فقط تو مراسم های مذهبی و اینا حجاب داشته
ولی الآن تصمیم میگیره همیشه با حجاب بشه.. یعنی یه جورایی دو دل بوده بعد یه سکانسی از سریال فرندز رو میبینه که یکی از شخصیت ها شجاعت به خرج میده و با ترسش رو به رو میشه .. اینو هم جو میگیره و باعث میشه تصمیمش نهایی بشه
نقل قول: ریز جزئیات رایگیری رو نمیزارین بدونیم کی بهمون امتیاز کم داده تلافی کنیم؟
که تلافی کنید؟
حداقل بگید فقط میخوام بدونم شاید گول خوردم و گذاشتم
نه ریز نتایج محفوظه هرکی خواست 4 تا اعتبار بزنه به حساب منم ریز نتایجو براش میفرستم
نقل قول: کی گفته این دوران عذاب اوره
سایلنت!!