نقل قول: محسنین / 2 روز / انسان در جستوجوی معنا
واقعا ارزشش رو داره
میدونی مهم ترین درسی که من توی کل زندگیم گرفتم از همین کتاب بوده.. ایول به انتخابت
خیلی خوب بخونش
نقل قول: فرید / ۷۰ روز / بوف کور
چه کتابی!
من تا حالا سمت کتاب های صادق هدایت نرفتم
نقل قول: میدونی مهم ترین درسی که من توی کل زندگیم گرفتم از همین کتاب بوده.. ایول به انتخابت خیلی خوب بخونش
پس پیشنهاد میکنم کتاب درباره معنای زندگی نوشته ویلیام دروانت هم بخونی
KingAmir/٢٣ آذر/ یک روز دوستی با کتاب/ کتاب طهارت
(1400 آذر 22، 18:05)karma نوشته است: [ -> ]نقل قول: فرید / ۷۰ روز / بوف کور
چه کتابی!
من تا حالا سمت کتاب های صادق هدایت نرفتم
علی رغم تمام صحبتهایی که ازش میشه اگه نری سمتش هم چیز خاصی رو از دست ندادی اصلا کتاب درجه یکی نیست
هیچ چیز ویژه ای نبوده و تا اینجای کتاب که فقط هذیون گفته به نظرم ماجرایی که برای چاپ این کتاب داشته و کتاب از هند تا فرانسه و... چرخیده از خود کتاب جذاب تره
حتی اگه یه روزی خواستی از این دست کتابها بخونی از کافکا بخون مخصوصا که خود هدایت هم صریحا میگه که تحت تاثیر اونه
پ.ن: البته کتاب رو تموم نکردم شاید شگفتانه ای داشته باشه
سلام
Silent scream
۱۰۶ روز دوستی با کتاب
معبد زیر زمینی از زبون اول شخص پسر نوجوون نوشته شده. به دختر داییش علاقه داره ، داییش مدام سرزنش و تحقیرش میکنه ، مادرش فکر میکنه بی دست و پا و بچهست و پدرش رو از دست داده... برای اینکه خودشو ثابت کنه طی اتفاقی تصمیم میگیره بره جبهه.
ظاهرا کتاب درباره این پسر هست ولی هدف اصلی کتاب طبق گفته نویسنده اینه که میخواد درباره
شهید غلام حسین رعیت رکن آبادی و کانالی که توسط ایشون حفر شد بهمون بگه...
ارزش خوندن داره .
چند تا از قسمت هایی که دوست داشتم رو میزارم:
شادی جان چه نکات جالبی گذاشتی!
دوستان یک پیشنهاد!
این جمله های قشنگ واقعا حیفه آدم یک بار بخونه. (چه خوب که علامت زدی
)
پیشنهاد میدم هر کدوم از این جمله ها که خوندید انگار به قلبتون فرو رفت و باهاتون ارتباط برقرار کرد رو بنویسید بذارید جاهایی که هر از گاهی ببینیدش.
روی مقوا بنویسید نشان کتابش کنید، به دیوار بزنید به کمد. اوناش که شخصی نیست رو به یخچال بزنید، تو دفترتون اون بالاش که سفیده بنویسید، گاهی چشمتون بیفته بهش.
من تجربه بسیار مثبت، حال خوب کن و راهگشایی از همین جملات دیدم. وقتایی که حوصله نداشتم کاری کنم چشمم خورده به یکیش و یادم اومده یک چیزی و همون کارم رو راه انداخته.
سپهر/30مرداد1400/ 100 روز دوستی با کتاب/ کتاب چه نیاز است به علی
ستاره / 10 تیر 1400/ 149 روز دوستی با کتاب
خودت را به فنا نده
توی این دوره که اعلام وضعیت نکردم شرح طهارتو تموم کردم چند تا رمانم خوندم
نصف راز ۲ رو هم خوندم
مردی با خود زمزمه کرد
خدایا با من حرف بزن
یک سار شروع به خواندن کرد
اما مرد نشنید
فریاد برآورد خدایا با من حرف بزن
آذرخش در آسمان غرید
اما مرد گوش نکرد
مرد به اطراف نگاه کرد و گفت خدایا بگذار تو را ببینم
ستاره ای درخشید
اما مرد ندید!
مرد فریاد کشید معجزه ای به من نشان بده
نوزادی متولد شد اما مرد توجهی نکرد
پس مرد فریاد زد خدایا لمس کن و بگدار بفهمم که در اینجا حضور داری
در همین لحظه خدا پایین آمد و مرد را لمس کرد اما مرد پروانه را با دستش پراند!
پاراماهانزا یوگاناندا
KingAmir/٢۴ آذر/ دو روز دوستی با کتاب/ کتاب طهارت
سلااام به کتابخونای کانون
من باید از اول اعلام کنم یا از ادامه؟
(1400 آذر 25، 0:39)Roza_r نوشته است: [ -> ]سلااام به کتابخونای کانون
من باید از اول اعلام کنم یا از ادامه؟
سلام
از اول اعلام کنید و ادامه بدید
درود
امیرعلی.د/۷مرداد/ 64روز دوستی با کتاب
بدرود