کانون

نسخه‌ی کامل: قرار عاشقی (سرپرست: مرد مقاومت )
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام
چ همه نمیدم تو قرار عاشقی..
فرصت کم بود و صد البته ابر و باد و مه و خورشید هم تلاششون رو میکردن.. vayy

ان شاء الله عاشقانه ادامه بدیم و استمرار داشته باشیم و عاشقتر بشیم.. 53258zu2qvp1d9v


صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشــا:


خیلی التماس دعا..
یاعلی.53
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:


به پیامبر خطاب فرمود که ای محمد بندۀ ما برای توبه نزد تو آمد تو او را از خود راندی او بکجا برود و به که روی آورد و از که بخواهد که گناهانش را بیامرزد، پس از نزول این آیه، پیامبر در حالی که تبسمی بر لب داشت این آیات را تلاوت نمود و رو باصحاب نموده و فرمود کیست که محل آن جوان را بما نشان دهد، معاذ گفت شنیده ام که در فلان محل است.
 پیامبر و اصحاب براه افتادند تا بآن کوه رسیدند، در جستجوی او از کوه بالا رفتند ناگهان چشمشان بآن جوان افتاد که بین دو صخره ایستاده در حالیکه دستهایش را بگردن بسته و صورتش سیاه شده و از شدت گریه پلکی به چشمانش نمانده
و میگوید ای سید من تو آفرینش مرا نیکو ساختی و چهره ام را زیبا نمودی کاش می دانستم عاقبت کارم چه خواهد شد آیا مرا در آتش خواهی افکند تا مرا بسوزاند و یا در جوار خود مرا جای خواهی داد، بارالها تو بسیار بمن نیکی نمودی و نعمتهای بسیاری بمن عنایت کردی کاش می دانستم سر انجام من چه خواهد شد، آیا ببهشت دعوت می شوم و یا بآتش رانده خواهم شد، بارالها گناهانم از آسمان ها و زمین و از کرسی واسع تو و از عرش عظیم تو بزرگتر است، کاش می دانستم آیا گناهان مرا می آمرزی، یا اینکه مرا بواسطۀ آنها در قیامت رسوا و مفتضح خواهی ساخت پیوسته این سخنان بر لب داشت در حالی که خاک بر سر خود می پاشید، درندگان گرد او را گرفته بودند و پرندگان بر سرش سایه داشتند و از گریه او گریه میکردند
رسول خدا نزدیک شد، و دو دستش را از گردنش باز نمود و خاک ها را از سر و روی او پاک کرد و فرمود بشارت باد تورا که تو از آزاد شدگان از آتش هستی سپس رو باصحاب خود نموده و فرمود گناهان خود را همچون بهلول تدارک کنید، سپس آیاتی را که نازل شده بود تلاوت فرمود و او را ببهشت بشارت داد
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:




خاتمه. بدان که آنچه از اخبار ما فهمیده میشود اینست که با طهارت بودن در جمیع اوقات مستحب است بخصوص برای طالبان علم، و اگر امر چنین باشد دیگر وجهی برای احتیاط در وضوئی که برای تحصیل طهارت قبل از وقت نماز گرفته میشود نخواهد بود گر چه غرض او از این طهارت این باشد که با این طهارت پس از رسیدن وقت نماز بخواند، زیرا آنچه که او را بگرفتن وضو وا داشته امری است که از نظر شرع راجح و پسندیده است، گر چه آنچه که داعی او بر این امر بوده امری غیر قربی باشد. و گمان من اینست که این احتیاط بطور مطلق راجح نیست، زیرا سبب میشود که اکثرا انسان در سفر نمازش را با تیمم بخواند. و این عمل مستحب که پیوسته با طهارت بودن باشد را ترک نماید. در حالی که در اخبار سفارش زیادی در این مورد شده مثل اینکه وارد شده که هر کس حدثی از او سر بزند و وضو نگیرد بر من جفا نموده و آن کس که وضو بگیرد و دو رکعت نماز نخواند بر من جفا نموده و هر کس این دو رکعت نماز را بخواند و پس از آن مرا نخواند مرا جفا نموده و آن کس که وضو بگیرد و دو رکعت نماز بجای آورد، و پس از سلام نماز مرا بخواند و من دعایش را جواب نگویم من بر او جفا نموده ام و من خدائی جفا کار نیستم. و لذا یکی از مشایخ ما قدس اللّه- سره و جزاه عنی خیر جزاء المعلمین المربین. مرا به عمل بمضمون این روایت سفارش می فرمود و میگفت پس از این دو رکعت نماز به سجده روید و از خدا بخواهید که محبت و معرفت خودش را نصیب شما فرماید.
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:



فصل «در بیان موارد وجوب وضوء»
واجب است وضو برای نمازهای واجب و مستحب و طواف و مس نوشته های قرآن، و مس و احوط ترک مس جلد و ورق قرآن و اسماء خدا و اسماء معصومین و نوشتن قرآن بدون وضو است، و مستحب است وضو برای بقاء بر طهارت و طواف مستحب یا اعمال دیگر از مناسک که طهارت در آن شرط نشده، و دخول در مسجد و آماده بودن برای نماز واجب قبل از دخول وقت آن، و قرائت قرآن و طلب حاجت، و خوابیدن، و نزدیکی با زن حامله، و دخول بر اهل خود در بازگشت از سفر، و نماز میت و داخل ساختن میت در قبر، و کسیکه وضو داشته و مدتی از وضویش گذشته و یا در حال داشتن وضو خون از بینی اش آمده و یا قی نموده است.
هم چنین مستحب است تجدید وضو برای بوسیدن از روی شهوت و مس فرج، و برای آنچه که بعد از استبراء از مرد خارج می شود و یا اگر قبل از استنجا وضو گرفته و خروج خون از بن دندانها در صورتی که طبع او از آن کراهت داشته باشد و خواندن بیش از چهار خط از اشعار باطل، و کذب و غیبت و ظلم، هم چنین مستحب است وضو برای اکل و خواب و نزدیکی در حال جنابت و غسل دادن میت و کسیکه می- خواهد میتی را غسل دهد اگر قبل از غسل ارادۀ جماع کند، و زن حایض اگر بخواهد در وقت نماز ذکر خدا بگوید.
فصل در بیان غسل و حکمت آن
حکمت غسل چه واجب و چه مستحب همان است که برای وضو بیان داشتیم و عبرتی که از آن باید گرفته شود همان اموری است که در مورد وضو بیان شد، آنچه که اینجا اضافۀ بر آن مطالب باید گفت اینست که انسان از شستشوی تمام بدن در غسل باین حقیقت باید پی ببرد که تطهیر بقدر کثافت است و از این مر تکلیفش را در تطهیر قلب و روح و باطن خود از آنچه که باعث پلیدی آنها شود در می یابد.
در غسل مستحب است که ابتدا بسم اللّه گفته شود و در اثناء آن این دعا را بخواند:
اللّهمّ طهّر قلبی و اشرح لی صدری و اجر علی لسانی مدحتک و الثّناء علیک اللّهمّ اجعله لی طهورا و شفاء و نورا انّک علی کلّ شی ء قدیر.
و پس از فراغت از غسل بگوید:
اللّهمّ طهّر قلبی و زکّ- عملی و تقبّل سعیی و اجعل ما عندک خیرا لی اللّهمّ اجعلنی من التّوابین و اجعلنی من المتطّهرین.
و دعاهای دیگری هم در این زمینه رسیده.
سلام به همه بر و بچ گل کانون،
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر:
مغرب و عشا:

نماز صبام خیلی قضا میشه نمیدونم چرا ولی باید بیشتر تلاش کنم پاشم، راسی بچه ها من فک میکنم هرچی برا وقت نماز بیشتر وقت بذاری و مثلا با آداب و رسومش بجا بیاری و از قبلش آماده بشی و بعدشم سریع نخونی و بری و بشینی یه چند دقیقه ای تعقیباتی دعایی قرآنی چیزی بخونی خیلی بیشتر به دلت میشینه و اون اثر بازدارندگی از گناهی که میگن نماز داره بیشتر و بهتر نمود پیدا میکنه، بنظرم رسید اینارو بگم خوب باشه هم برا خودم هم برا بقیه دوستان. موفق باشین
یاعلی
"إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ"
و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمی‌دارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند می‌داند شما چه کارهایی انجام می‌دهید!(سوره عنکبوت، آیه 45)
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:



و این دعاها همانگونه که می بینی گویای این حقیقت است که غرض اصلی و مقصود مهم تر از همۀ این ها، طهارت قلب و شرح صدر است و آن بنابر آنچه که از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت شده نوری است که در دل افکنده می شود و شرح صدر ثمرۀ آن است، و علامت آن کناره گیری از این دار غرور و آماده شدن برای بازگشت بآن سرای جاودانی و همیشگی است، بعضی از اهل تحقیق گفته اند مراد از آن نور، نور معرفت نفس است و آن عبارت از اینست که آدمی حقیقت نفس خود را که مجرد از صورت و ماده است و نوری دارای زندگی و علم است ببیند، و همین نور است که در آخر مناجات شعبانیه بدان اشاره شده و می فرماید:
و الحقنی بنور عزّک الابهج فاکون لک عارفا.
ترجمه: و مرا بنور عزتت که فروزنده تر است ملحق فرما تا عارف بتو گردم.
چنانچه بعضی از مشایخ گفته اند، و هر گاه که ببنده نور معرفت نفس که بوسیلۀ آن امکان وصول بمعرفت ذات اقدس حق برای انسان حاصل میشود عطا شد با این نور ملکوت همۀ این عوالمی که برای مردم محسوس است خواهد دید و انسانی ملکوتی خواهد شد و بخاطر غلبۀ روحانیت بر او در دار خلود وارد خواهد گشت و مراد از انابه و بازگشت بسرای جاوید همین است، و همانگونه که طهارت اعضاء و جوارح موانعی که بر سر راه انسان برای دخول در مساجد و نماز است بر میدارد هم چنین طهارت سرّ و درون هم از آنچه که این عالم محسوس که عالم طبیعت و عالم ظلمانی است آن را اقتضا میکند، موانع بازگشت انسان را به دار الخلود که دار السّلام و سرای زندگی و جوار حضرت حق تعالی است از میان برمی دارد، و با دخول بنده در آن سرای آدمی بخدا نزدیک میشود و از طریق کشف و شهود معرفت برایش حاصل می شود و آن زمان است که آنچه را که نزد خدا است بهتر از آنچه نزد خود او و دیگران است می بیند، و در می یابد که این عالم، عالم غرور است.
موارد استحباب غسل در فقه مفصلا بیان شده و ما فعلا در صدد بیان آن نیستیم، مگر همین مقدار که بعضی بیان داشته اند که عبارت از ورود به هر مشهد و زیارتگاه و مکان شریف، و برای انجام هر عملی که باعث تقرب انسان به خدا می شود باشد، و آدمی اگر در این گونه موارد به امید محبوبیت غسل کند عیبی نخواهد داشت،
 
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:



چنانکه از روایاتی که در این زمینه رسیده این مطلب بر می آید، از جمله در علل الشرایع از حضرت رضا علیه السّلام در علت غسل جمعه و عید قربان و فطر و غسل های دیگر آمده که این عمل بیان کنندۀ تعظیم بنده نسبت به پروردگارش و استقبال او از خداوند کریم و جلیل و طلب مغفرت برای گناهانش است، تا آنجا که می فرماید که این غسل را ذات اقدس حق برای برتر داشتن این روز بر سایر روزها و زیادتی در نوافل و عبادات قرار داده است. و این روایت گویای همان مطلبی است که ما بیان داشتیم و در هر حال در این گونه موارد اگر انسان بامید اینکه این عمل محبوب خدای متعال است آن را انجام دهد اشکالی نخواهد داشت.
و مراقباتی که در گذشته بدان اشاره شد لازم است در غسل هم بدان توجه شود و در ترتیبی که برای شستشوی اعضاء و جوارح بدن در غسل بیان گشته تأمل کند که شارع حتی از بیان این ترتیب هم غفلت ننموده، و از این تأمل بعزت حکمت الهی و اینکه او در هر موردی حکمی دارد پی ببرد و بمراقبت در جزئیات از حرکات و سکناتش بیشتر اهمیت دهد و هر گاه که بمراقبت همت گمارد و بآنچه از وجوه حکمت دانا است عمل کند خداوند آنچه را از وجوه حکمت که نمی داند باو تعلیم میدهد و بقول قرآن: آنکه را حکمت داده شده بتحقیق خیری بسیار داده شده است. و هر گاه در این دستورات تعمق کند و ببیند مقدم داشتن پا در غسل بر سر مثلا، خلاف حکمت است.
 پس بآنچه خداوند حکیم انجام داده راضی میگردد و میبیند که ناخشنودی او در مقابل آنچه که از احکام الهی بر خلاف هوای نفس او است از نقصان و اعوجاج او است و الا که در حسن حکمت الهی و کمال آن اشکالی نیست.
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا:


فصل «در بیان حمام»
از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده که فرمود چه نیکو خانه ای است حمام، آتش را بیاد می آورد، و چرک بدن را میبرد، این روایت با همۀ کوتاهیش اشاراتی لطیف به مطالبی مهم دارد.

از جمله اینکه امام علیه السّلام یاد آوری آتش را بر از بین بردن چرک مقدم داشته و این تأدیبی است برای مؤمن که در همۀ امور ذکر آخرت را بر دنیا مقدم بدارد، و شیوۀ خود آن بزرگوار هم در جمیع امور و احوالات همین بود و بلکه بالاتر از آن هر گاه در مقابل انجام دو امر قرار میگرفت که رضای خدا در هر دو از جمیع جهات یکسان بود، می دید که انجام کدام یک از آن دو بر نفسش شاق تر است همان را انتخاب می نمود، و نیز ممکن است اینکه در همۀ موارد ذکر خدا را مقدم میداشت یکی از معانی آن سخن آن حضرت باشد که فرمود: بهیچ چیز نگاه نکردم مگر اینکه قبل از او و بعد از او و با او خدا را دیدم. گر چه معانی دیگری هم برای آن هست و لکن منافاتی ندارد که این هم مرتبه ای از معانی آن باشد.

و شیخ ما را اصحاب و یارانی از اهل تقوا بود که از جملۀ آنها سیدی از بزرگان شهر همدان بود که جوانی نیکو سیرت و مراقب و مجاهد و با استقامت بود او در خدمت شیخ بتحصیل فقه و تزکیۀ نفس اشتغال داشت، روزی که جمعی از همدان بخدمت شیخ رسیده بودند از یکی از برادران سید شکایت داشتند که در بعضی از امور متعلق به تجارت کوتاهی میکند شیخ سید را فرمود که در این باره نامه ای ببرادرش بنویسد و او نامه ای نوشت و خدمت شیخ آورد شیخ نامه را گشود دید سید در نامه برادرش را بخاطر بدرفتاری با مردم مورد ملامت قرار داده و نوشته که این گونه رفتار هم اعتبار او را نزد مردم از بین میبرد و هم در آخرت موجب زیان و ضرر خواهد بود، چون شیخ دید که سید ضرر دنیوی را بر ضرر اخروی مقدم داشته فرمود که این نوشته، شبیه نوشته های اهل غفلت است کسیکه مراقب اعمال و رفتار خود باشد هیچگاه ذکر دنیا را بر آخرت مقدم نمیدارد.

اشارات دیگر اینکه کسانیکه مراقب اعمال و رفتار خود باشند حمام آتش را بیادشان می آورد پس آن کس که در حمام درآید و بفکر آتش دوزخ نیفتد از زمرۀ غافلان است و وجه این مطلب اینست که مؤمن بخاطر ایمانش به روز واپسین بناچار میبایست دائما از آتش دوزخ در خوف و هراس باشد تا آنگاه که از صراط بگذرد و ایمن گردد و کسی که از چیزی در هراس باشد با دیدن هر آنچه که شبیه آن است بر خود می لرزد و حمام در بعضی از وجوه شبیه بدوزخ است زیرا از پائین آتش است و از بالا تاریکی و درون آب جوشان.
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر:  
مغرب و عشا:   
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر:
مغرب و عشا:

اشارات دیگر اینکه مؤمن میبایست بهر چه می نگرد بمناسبتی آخرت را بخاطر آورد زیرا حمام از این جهت خصوصیتی ندارد و این
حکم، حکم عامی است، و سزاوار است که مؤمن عاقل از مشاهدۀ هر چیز عبرت و موعظه ای بگیرد، هر گاه نگاهش بآتش افتد آتش جهنم را بخاطر آورد و بتاریکی که میرسد ظلمت قبر را، و اگر از چیزی وحشت نمود وحشت قبر را در نظر آورد و اگر چیزی را در حال فاسد شدن دید پوسیدن بدن را در گور برای خود مجسم کند.
اشارات دیگر اینکه نظافت، حتی نظافت بدن امری مرغوب و پسندیده است و در روایت دیگر رسیده که مستحب است آنگاه که در خانۀ سومی حمام وارد شد بگوید: نعوذ باللّه و نسئله الجنه تا از آن خارج شود.
یکی دیگر از آداب، کشیدن نوره است که اخبار زیادی در ترغیب مؤمنین بآن و نهی از ترک و یا تأخیر بیش از یک ماه رسیده است، و کسیکه در این امر تأمل کند به عبرت شریفه ای دست می یابد و آن اینکه این شریعتی که حتی در چنین مواردی پیروانش را بدون برنامه نگذاشته و پیروانش را از بی توجهی باین امور نهی نموده است چگونه می تواند انسان را در اصلاح صفات قلبش که مایۀ تمیز انسان از حیوانات و نردبان ترقی او بدرجات و مقامات عالیه، و وجه شباهت او با ملائکه والامقام است مهمل گذاشته باشد. هم چنین سزاوار است که مؤمن وقتی می بیند در روایات این باب رسیده که هر کس یک ماه این سنت را ترک کند نمازش مقبول نیست، در عمل بجزئیات احکام شرع جدیت بیشتری داشته باشد، و جزئیات احکام را کوچک نشمارد.
و مستحب است که در هنگام نوره کشیدن این دعا را بخواند:
اللّهمّ طیّب ما طهر منّی و طهّر ما طاب منّی، و أبدلنی شعرا طاهرا لا یعصیک، الّلهمّ انّی تطهّرت ابتغاء سنّه المرسلین و ابتغاء رضوانک و معرفتک فحرّم شعری و بشری علی النّار و طهّر خلقی و طیّب خلقی و زکّ عملی و اجعلنی ممّن یلقاک علی الحنفیّه السّمحه، ملّه إبراهیم و دین محمّد حبیبک و رسولک عاملا بشرایعک تابعا لسنّه نبیّک آخذا به متأدّبا بحسن تأدیبک و تأدیب رسولک و تأدیب اولیائک الّذین ادّبتهم بادبک و اوعت الحکمه فی صدورهم و جعلتهم معادن لعلمک صلواتک علیهم.
و هر کس این دعا را قرائت کند خدا او را از پلیدیهای دنیا و صفات زشت پاک سازد و بجای هر موئی که از بدن او زایل شود- موئی بروید که با آن معصیت نکند و بعدد هر موئی که در بدن او است ملکی بیافریند که تا روز قیامت خدا را تسبیح کند که هر تسبیحش برابر با هزار تسبیح از تسبیح های اهل زمین باشد.
و ازالۀ موی زیر بغل هم جزء همین سنت است و در آن موردهم تأکید زیادی شده همچنین ازالۀ تمام موی های بدن غیر از موی سر و صورت، مستحب است، و کسیکه نوره میکشد مستحب است که آن موضح را حنا بمالد بلکه سایر بدنش را از فرق تا قدم، هم چنانکه کسی که رذایل و صفات زشت را از خود دور میکند واجب است که خود را با فضائل زینت بخشد.
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر:
مغرب و عشا:



فصل «در گرفتن ناخن»
عبرتی که باید از این دستور شرع گرفته شود اینست که فرد مراقب بداند که ایذاء و اذیت و ظلم و تشبه به درندگان نزد خدای تبارک و تعالی دشمن داشته شده به نحوی که ذات اقدس حق راضی نگشته که حتی آلت سبعیت و درندگی در بدن انسان باشد و لذا دستور بگرفتن ناخنها داده است، و آنجا که خدا در موعظه به عیسی ابن مریم علیه السّلام می فرماید:
به ظلمۀ بنی اسرائیل بگو ناخن های خود را از کسب حرام کوتاه کنید، و گوش های خود را از شنیدن زشتی ها بر حذر دارید، و با دلهای خود رو بسوی من کنید که مرا با صورت های شما کاری نیست. این حقیقت دانسته می شود که مراد اصلی از این احکام صوری و ظاهری اصلاح قلوب بصفت عدالت است تا آدمی برای خلافت و جانشینی خداوندگار عادل و حکیم صلاحیت پیدا کند، از این گذشته، از بیان این جزئیات عنایت ذات باریتعالی در حق این امت دانسته می شود که این شریعت را بگونه ای کامل نموده و بیان هیچ امری از اموری که به تقرب بنده بخدایش مربوط می شود در آن فروگذار ننموده، حتی دیۀ جراحت اندک را، و از این مطلب به تحقق در می یابد که شریعت او همان صراط مستقیم و نزدیک ترین راه به سوی خدای تبارک و تعالی است.

فصل «در گذاشتن ریش و گرفتن شارب»
برای بندۀ مراقب سزاوار است که از این حکم عنایت حضرت باریتعالی را در حق بندگانش دریابد و ببیند که او راضی نشده که بندگانش بصورت دشمنانش باشند و این نهایت اعتناء مولی را نسبت ببنده میرساند و از طرف دیگر میبایست خطر مخالفت با این سید و آقای مهربان را درک کند که چگونه با مخالفت با او این مقام تکریم و تشریف و مهر و عطوفت را به ذلت و خواری و دشمنی و بغض، بدل می سازد و بگونه ای که شبیه ببندۀ مجرم شدن در صورت نیز از جملۀ محرمات است.
در حدیث قدسی آمده است که خدا بیکی از انبیاء خود خطاب فرمود که به مؤمنان بگوی لباس دشمنان مرا نپوشند و از آنچه دشمنان من میخورند نخورند و راهی که دشمنان من میروند نروند که اگر چنین کنند آنها هم جزء دشمنان من خواهند بود.
می گویم پس ای مسکین بنگر که سید و مولایت تو را بخود اختصاص داده و برای خود برگزیده و از دشمنانش جدا ساخته، و از تشبیه بآنها حتی در صورت و هیئت ظاهری تو را منزه ساخته، بعد تو اگر با این حکم او مخالفت کنی و از قبول این عنایت سر باز زنی، و به لباس دشمنانش در آئی و تشبه بآنها را اختیار نمائی عقل خودت در قبح و جسارت این مخالفت چگونه حکم میکند، آیا این کار جز اظهار عناد و دشمنی نسبت به آفریدگار چیز دیگری هست؟
تو همین رفتار را بالنسبه بملوک و بزرگان این دنیا در نظر آور و ببین که اگر سلطانی باشد که اطرافیان و سپاهیانش لباس مخصوصی داشته باشد و دشمن او هم لباس مخصوصی، بعد سلطان بیکی خلعتی عطا کند و بگوید این را بشکل لباس اطرافیان من برای خود لباسی تهیه کن و مبادا که بشکل لباس دشمنان من بدوزی، و او با این دستور مخالفت کند و خلعت سلطان را بشکل لباس دشمنان او بدوزد و در حضور سلطان آن لباس را بپوشد، عقلا این مخالفت را چگونه می بینند؟ آیا این را یک خطا می پندارند یا اینکه این عمل را اعلان دشمنی و طغیان بر علیه سلطان بحساب می آورند، پس بر حذر باش که در رابطه با ملک الملوک چنین رفتار کنی.
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا: 


فصل «در بیان عطر زدن»
در کافی از علی ابن إبراهیم از امام صادق علیه السّلام روایت شده که نماز کسیکه خود را خوشبو نموده از هفتاد نماز بدون بوی خوش افضل است و صدوق به اسناد خود از آن حضرت روایت نموده که خطاب به مفضل می فرماید: دو رکعت نماز فردی که خود را خوشبو نموده افضل است از هفتاد رکعت نماز کسیکه خود را خوشبو ننموده است، و در خصال این مطلب روایت شده است.
می گویم مبادا که فهم مثل این روایت برایت سنگین باشد، زیرا فضیلتی که برای بوی خوش بیان شده بخاطر شرافت عقل است زیرا عطر مغز را تقویت میکند و آن را از فساد حفظ می نماید و فساد مغز عقل را فاسد می سازد و عقل شریف ترین رکن حقیقت انسان و شریف ترین مراتب و مقامات او بلکه اشرف اجزاء عالم است، و جمیع خیرات منسوب باو است.
هم چنانکه تمام شرور منشأش جهل است، و لذا به هر چه که در تقویت عقل و دفع آفات از او مؤثر باشد تأکید و ترغیب زیادی شده است، از این گذشته «عطر» مثالی است برای تحلی و زینت که در مقابل تخلی و تصفیۀ از رذایل و زشتی ها قرار دارد، و همانگونه که از پلیدی ها و گناهان پاک گشتن نصف ایمان است تحلی و آراستن نیز نصف دیگر ایمان خواهد بود.
پس سزاوار است که عاقل از امثال این احکام بدرجۀ لطف خداوند و استحکام شریعت حضرت سید المرسلین پی ببرد، که آنها حتی این جزئیات را از اسباب تقویت عقل، که وسیلۀ کسب ایمان و توحید و کمال و سعادت است را مهمل نگذاشته و بیان داشته اند و پس از درک این حقیقت، از اهمال در احکام این عقل حیا کند، و این الطاف گرانبها را ضایع نسازد، و این نعمتهای بزرگ را کفران ننماید و نفس خود را که به کفران این نعمتها خو گرفته و با این عمل، خود را در معرض خذلان و نابودی قرار میدهد مخاطب ساخته و بگوید، ای جاهل، ای دشمن خویش، این سستی و تنبلی تا کی، و این اهمال و ضایع ساختن و خود را در معرض هلاکت و نابودی قرار دادن تا چند، آیا نمی بینی که خدای مهربان تو این همه لطف و محبت بتو دارد و برای تو شریعتی قرار داده که حتی این جزئیات را بیان داشته، و پیامبری فرستاده و کتابی نازل نموده، و برای حفظ و حراست این شریعت ملائکه ای قرار داده است، و در مقابل تحصیل خیرات پاداشهای فراوانی مقرر داشته و تو با اهمال، همۀ این ها را ضایع ساختی.
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا: 
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
مغرب و عشا: 
صبـــــــــــــــح: 
ظهـــر و عصـر: 
 مغرب و عشا: 
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732 733 734 735 736 737 738 739 740 741 742 743 744 745 746 747 748 749 750 751 752 753 754 755 756 757 758 759 760 761 762 763 764 765 766 767 768 769 770 771 772 773 774 775 776 777 778 779 780 781 782 783 784 785 786 787 788 789 790 791 792 793 794 795 796 797 798 799 800 801 802 803 804 805 806 807 808 809 810 811 812 813 814 815 816 817 818 819 820 821 822 823 824 825 826 827 828 829 830 831 832 833 834 835 836 837 838 839 840 841 842 843 844 845 846 847 848 849 850 851 852 853 854 855 856 857 858 859 860 861 862 863 864 865 866 867 868 869 870 871 872 873 874 875 876 877 878 879 880 881 882 883