صبـــــــــــــــح: ★★★★★★★
ظهـــر و عصـر: ★★★★★★★
مغرب و عشا: ★★★★★★★
صبـــــــــــــــح: ★★★★★★★
ظهـــر و عصـر: ★★★★★★★
مغرب و عشا: ★★★★★★★
سلام به همگی
صبـــــــــــــــح: ★
ظهـــر و عصـر: ★
مغرب و عشا: ★
فصل «در بیان تیمم»
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
فَلَمْ تَجِدُوا مٰاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً.**
و چون نیابید آبی پس آهنگ زمینی پاکیزه کنید.
می گویم سزاوار است که عاقل در این گونه احکامی که برای عقول عامه راهی به درک حکمت و حقیقت آن نیست بیندیشد و دقت کند، زیرا عامه وضو و غسل را عملی مناسب و بلکه لازمۀ نماز میدانند، زیرا وسیلۀ نظافت و باکیزکی است ولی در تیمم چنین خصوصیتی مشاهده نمیکند بلکه ظاهر امر خلاف این جهت است، ولی اگر بدنبالۀ آیۀ تیمم دقت شود می بینی که خدا می فرماید:
مٰا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لٰکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ.
ترجمه: خدا نخواسته برای شما حرج و دشواری قرار دهد بلکه خواسته شما را پاکیزه گرداند.
از این آیه چنین استفاده می شود که خاک هم مثل آب مایۀ پاکیزگی است چنانکه رسول خدا می فرماید: زمین برای من مسجد قرار داده شده و خاکش پاک و پاک کننده است، و وجه طهور بودن خاک جز به رؤیت پلیدی های معنوی و روح از این کثافات ظاهری و مشاهدۀ تواضعی که از مس خاک و مس آن بر اعضاء شریفۀ بدن برای آدمی پدید می آید درک نمی شود، زیرا مقصد اصلی از وضوء پاکیزه ساختن نفس آدمی از پلیدی های معنوی است، در وضو با آب که مظهر اصل حیات و زندگی است و علم که نجات و خلاصی از همۀ اوزار و گناهان بوسیلۀ او است، ظاهر و باطن آدمی پاک و پاکیزه می گردد و آنگاه که دست یابی به آب ممکن نشد، و یا اینکه برای انسان ضرر داشت، عوض آن باید چیزی باشد که تطهیر باطن از آن حاصل شود، و آن همان مس خاک است که ببازگشت بحقیقت آدمی که عدم محض باشد اشاره داد و در ظاهر نشانۀ تواضع است که فناء انیت و منیت باشد، و در نتیجه طهارت پاطنی که از آب و علم حاصل میشود از تیمم حاصل می شود، و فقط طهارت ظاهر باقی میماند و چون طهارت باطن مهم است و امکان طهارت ظاهری هم ممکن نبود، بهمان طهارت باطن که عمده است کفایت میشود تا عسر و حرجی پیش نیاید، و ممکن است که گفته شود که این عادت خداوند در جمیع مراتب تزکیۀ نفس و تهذیب اخلاق است، زیراآخرین مرتبۀ مجاهده اینست که بنده هیچ حول و قوه ای برای خود نبیند و هر حول و قوه ای را از خدا بداند، و لکن مشکل، صداقت در این حال و عدم غرور در آن است، و شاهد وجود چنین حالتی برای انسان اینست که در امور دنیوی و اسباب ظاهری رفتارش مطابق با این عقیده باشد و اگر در جهت جلب منافع و دفع ضرر به اسباب توجهی دارد از باب امتثال امر مولا باشد، نه بخاطر اعتقاد باینکه این اسباب میتواند مایۀ ضرر و یا نفعی برای او باشد.
صبـــــــــــــــح: ★★★★★★★
ظهـــر و عصـر: ★★★★★★★
مغرب و عشا: ★★★★★★★
صبـــــــــــــــح: ★★★★★★★
ظهـــر و عصـر: ★★★★★★★
مغرب و عشا: ★★★★★★★
صبـــــــــــــــح: ★★★★★★★
ظهـــر و عصـر: ★★★★★★★
مغرب و عشا: ★★★★★★★
سلام به همه
امروز:
صبـــــــــــــــح: ★
ظهـــر و عصـر:
مغرب و عشا:
فصل: در بیان لباس پوشیدن
مطلب اول در این زمینه علم باین حقیقت است که ذات اقدس حق از میان سایر انواع حیوانات آدمی را بداشتن لباس کرامت بخشید، و او را بزرگوار داشت و سزاوار است که بنده شکر گزار از این نعمت باشد.
و کمترین مرتبۀ شکر در این جهت اینست که بنده در این کرامت با آنچه خواستۀ حق تعالی است بمخالفت نپردازد، زیرا مخالفت با مولا، با نفس کرامت او، نزد عقل قبیح تر و زشت تر خواهد بود، و این مخالفت به چند وجه است:
اول اینکه در تهیۀ لباس، با دستورات شرع مخالفت کند، باینکه پارچۀ آن از راه غصب و یابافته های حریر یا طلا باشد.
دوم اینکه با اسراف و زیاده روی در مقدار لباس با او به مخالفت برخیزد.
سوم اینکه در فرم لباس راه مخالفت را در پیش گیرد، و لباس را بیش از حد بلند بدوزد، و یا اینکه شبیه لباس زنها و یا کفار بدوزد، و بگمان من شباهت به کفار در لباس از بقیۀ موارد زشت تر و قبیح تر است، زیرا تشبیه بدشمنان خدا و به لباس آنها در آمدن، پس از نهی صریح از این عمل، بحکم عقل چیزی جز مبارزه و دشمنی با خدای متعال نیست، بخصوص پس از ملاحظۀ آنچه در آن حدیث قدسی آمده که ببندگانم بگوی به لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه بدشمنان من نکنند که در این صورت آنها هم دشمنان من خواهند بود، و قبح عمل و عاقبت وخیم آن آنگاه بیشتر و شدیدتر خواهد شد که این عمل در بلاد مسلمین انجام گیرد، زیرا علاوه براینکه این عمل مبغوض خدای متعال است، مبغوض امت مسلمان و از جملۀ منکرات نزد آنها و مخالف با وضع ظاهر آنها خواهد بود، چون نفس لباس برای پوشش بدن و حفظ آن از گرما و سرما است، و کیفیت و چگونگی آن برای غیر است، بنابر این در آمدن به لباس کفار در بلاد مسلمانان با توجه باینکه این عمل نزد آنها از جملۀ منکرات است، و شرایط جامعه خلاف عمل آنها را اقتضا میکند جز اینکه مناسبتی ذاتی بین او و آنها را برساند، چیز دیگری نیست مثل بعضی از اهل زمان ما که با اینکه تشبه به قرنگیان بضرر دنیایشان هم هست، باز تا حد امکان خود را شبیه بآنها می سازند، و دیده شده که بعضی بخاطر تشبه به کفار، موی سیاه خود را زرد میکنند تا شبیه فرنگیان گردند با اینکه اهل ذوق همگی بر این امر متفقند که برای موی، سیاهی از همۀ رنگها زیباتر است. بخدا پناه میبرم از خذلان و خواری دنیا و آخرت.
سلام به همه
امروز:
صبـــــــــــــــح: ★
ظهـــر و عصـر: ★
مغرب و عشا: ★
در امر لباس بهتر آن است که لباس مؤمن نه خیلی فاخر و نه بی مقدار و کهنه باشد بخلاف خوراک و مسکن و دیگر امور زندگی، زیرا در اخبار در تعریف شیعه آمده است که آنها خوراکشان قوت، و لباسشان حد میانه است، و از پوشیدن لباسی که باعث شهرت آدمی می شود نهی شده حال این شهرت چه از چهت فاخر بودن لباس باشد، و چه از جهت کهنگی و بی ارزشی آن، این اصل است، ولی گاهی میشود که بالعرض یکی از طرفین ترجیح داده شود، هم چنین با جامه ای که صورت حیوان در آن نقش شده و انگشتری که عکس حیوان یا انسانی در آن نقش گشته نماز کراهت دارد، ولی اگر صورت آن پوشیده شود کراهتش کمتر خواهد بود و اگر تغییری در آن صورت داده شود مثل اینکه سرش محو شود کراهت منتفی خواهد شد، و هم چنین در لباس کسیکه از نجاست پرهیز نمیکند، و یا آنکه پوست حیوان مرده را با دباغی پاک می داند و جامه ای که با موی خرگوش و روباه برخورد داشته، و جامه سیاه مگر در جوراب و عبا و عمامه، و لباسی که رنگش ثیره، و یا نازک است- البته نه بحدی که بدن پیدا باشد- و با شلوار تنها- مگر اینکه بر گردن خود چیزی بیندازد و لو اگر شده ریسمانی، نماز کراهت دارد.
و بستن پارچه ای بر دهان در حال نماز برای مردها مکروه است، ولی در حال سواری کراهتش کمتر است، هم چنین برای زنها نماز بدون داشتن گردن بند، و یا نماز در حالی که نقاب بر چهره دارند مکروه است، و اگر پارچه ای که برای پوشش قسمت بالای بدن بشانه اقکنده میشود از زیر بغل خارج نموده و بر یک شانه بیفکند یا اینکه وسط آن را زیر یک بغل قرار داده و دو طرفش را بر شانۀ دیگر بیفکند نماز در این حال مکروه است، هم چنین برای امام جماعت نماز گزاردن بدون رداء و یا با عمامه بدون تحت الحنک کراهت دارد گر چه ظاهر بیشتر اخبار کراهت این امر بطور مطلق است، و مستحب است که قسمتی از عمامه را دور گردن گردانیده و بروی سینه بیفکند هم چنین مستحب است که یک سر عمامه را بروی سینه و یک سرش را به پشت بیفکند. و در استحباب پوشیدن لباس فاخر در نماز، بخاطر اینکه خدا جمیل است و جمال را دوست می دارد، یا پوشیدن لباس خشن در حال نماز اقوال مختلف است و ممکن است بین آنها را بدینگونه جمع نمود که هر دوی این ها مستحب است، اما لباس فاخر بعلت اینکه خدا جمیل است و زیبائی و جمال را دوست می دارد، و لباس خشن را باینکه بنده در محضر خدا بخواهد با پوشیدن لباس خشن اظهار تواضع و فروتنی کند، و بعضی از محدثین، روایاتی را که در تأیید نظریه دوم رسیده حمل بر تقیه نموده اند ولی این امر برای ما ثابت نشده است.
سلام. من با اینجا بیگانه ام یعنی با نماز بیگانه ام دوست دارم دوست شم باهاش
کسی هست که نماز نمیخونده اینجا و نماز خون شده باشه تا بهم کمک کنه چکار کنم
خواهشا حرفای کلیشه ایی نزنید که پاشواز الان بخون
اونطوری نمیشه.
کیست مرا یاری کند؟
سلام به همگی
سلام خانم شادبانو
خوش اومدین
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
و آن که این نکته ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده ی پندار بماند
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ی ماست که در هر سر بازار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگای که در این گنبد دوّار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
صبـــــــــــــــح: ★
ظهـــر و عصـر: ★
مغرب و عشا: ★
به توکل نام اعظمت،بسم الله الرحمن الرحیم
صبـــــــــــــــح: ★
ظهـــر و عصـر: ★
مغرب و عشا: ★
صبـــــــــــــــح: ★★ -_-
ظهـــر و عصـر: ★★
مغرب و عشا: ★★
سلام بچه ها
نمازاتون قبول
صبـــــــــــــــح: ★★
ظهـــر و عصـر: ★★
مغرب و عشا: ★★
و اما اسرار لباس در این زمینه تفکر در آنچه از امام صادق علیه السّلام رسیده کفایت میکند. امام علیه السّلام می فرماید:
زیباترین لباس برای مؤمن لباس تقوی است و بابرکت ترین لباس، لباس ایمان است خدای متعال می فرماید: وَ لِباسُ التَّقْویٰ ذٰلِکَ خَیْرٌ و لباس تقوی این بهتر است.
و اما لباس ظاهر، این خود نعمتی است از جانب خدا که بواسطۀ آن عورت بنی آدم پوشیده میشود و کرامتی است که خدای متعال تنها بنی آدم را به آن گرامی داشته، و لباس برای مؤمنان وسیله ای است تا آنچه که خدا بر آنها فرض نموده اداء نمایند و بهترین لباس تو لباسی است که تو را از یاد خدا بخود مشغول نسازد بلکه بشکر و ذکر و طاعت او نزدیکت سازد، و تو را به عجب و ریا و خود آرایی و مفاخره و تکبر نکشاند که این امور از آفات دین و موجب سنگدلی و قساوت قلب است، و هر گاه لباسی پوشیدی، پوشیده بودن گناهانت را در نظر آور، و باطن خود را به راستی و صداقت بپوشان همچنانکه ظاهرت را بجامه میپوشانی و پیوسته میبایست باطنت را در پوشش خوف و ترس، و ظاهرت در پوشش بندگی و طاعت باشد، و در فضل و عنایت حضرت حق تعالی تأمل نما که چگونه با آفرینش اسباب لباس وسیلۀ بوشش عورات ظاهری تو را فراهم نمود و با گشودن باب توبه و انابه راه را برای پوشانیدن عورات باطنی تو که گناهان و اخلاق سوئت باشد باز کرد، و هیچگاه کسی را رسوا مساز در حالیکه می دانی خدا آنچه را که بدتر از عمل او بوده بر تو پوشیده است، و خود را به عیب جوئی از خویشتن مشغول دار و از آنچه بکارت نمی آید در گذر و بر حذر باش که مبادا عمرت را در عمل برای غیر از کف دهی و رأس المال خود را سرمایۀ دیگری سازی و خود را به هلاکت افکنی، زیرا نسیان و فراموشی گناه از بزرگترین عقوبتهای خدا در این دنیااست و ما دامی که بنده بطاعت خدا مشغول و در پی شناخت عیوب نفس خود، و ترک آنچه در دین خدا نارواست باشد از آفات بدور بوده و در بحر رحمت پروردگار غوطه ور است و به گوهرهای حکمت و عرفان دست خواهد یافت و اما اگر گناهان خود را فراموش نموده و به عیوب خویش جاهل بود و به حول و قوۀ خود بازگشت چنین کسی هرگز روی رستگاری نخواهد دید. (پایان کلام امام علیه السّلام)
و برای مؤمن در تدبر و تأمل در اشارات این بیان مقدس مجالی واسع و میدانی بس فراخ است، و بی مناسبت نیست که آنچه از بعضی از این اشارات فهمیده میشود بطور خلاصه بیان داریم. از جمله این سخن امام علیه السّلام که می فرماید:
«بهترین لباس، لباسی است که تو را از خدا بخود مشغول نسازد»
این سخن با همۀ کوتاهیش از آن سخنان جامعی است که بشر نمیتواند به کنه آن دست یابد و هر چه انسان در آن بیشتر بیندیشد بحسن و کمال این سخن بیشتر پی میبرد.
سلام به همه
نمازاتون قبول
صبـــــــــــــــح: ★★★
ظهـــر و عصـر: ★★★
مغرب و عشا: ★★★
و در می یابد که این سخن تمام مراتب خیر را در امر لباس با اشاره بعلت آن در بردارد، زیرا لباس اگر خیلی فاخر باشد دل آدمی را به ریا و عجب و فخر فروشی و حفظ آن لباس مشغول می سازد و اگر خیلی کهنه و مندرس باشد باز باعث اشتغال دل به ریا، و یا به خجالت می شود و انسان در پی این است که نواقص آن لباس را بهر طور شده بپوشاند، و خود را از اثرات سوئی که داشتن آن لباس در جامعه دارد حفظ کند، و در این مطلب وجوهی از حکمت نهفته است که کسی را دست رسی بآن ممکن نیست مگر آنکه را خدا حکمت بخشیده باشد، زیرا انسان اگر لباس کهنه و مندرسی بتن نمود مردم او را بچشم دیوانگان و یا اراذل و اوباش می نگرند و این خود سبب و کمکی برای شیطان می شود، چون مقداری از حشمت و جاه از اسباب آخرت است. و مصیبت و تمام مصیبت این است که حشمت و جاه بخاطر اینکه غذای روح انسان و موافق با هوای نفس او است و لذت آن لذتی روحی است که فوق همۀ لذات است دل آدمی را کدر می سازد، و انسان در رعایت آن اندازه که بدان نیاز است مغرور گشته و اخلاص نیت را فراموش می نماید در نتیجه ضرری بزرگ متوجه او گشته و او جاه و مقام را بحال خود مفید میداند و در حالی که در بی تحصیل جاه و مقام بخاطر دنیا است چنین میپندارد که کار آخرت میکند، و از جائیکه خود متوجه نیست خویشتن را به هلاکت می افکند. و این سخن امام علیه السّلام این حدود را در نظر گرفته و آدمی را بر جادۀ اعتدال رهنمون می سازد. و آنجا که می-فرماید:
«بلکه تو را بذکر و طاعت و شکر خدا نزدیک سازد» اشاره به تفصیل اصولی است که رعایتش در پوشیدن لباس مستحب است. و این سخن امام علیه السّلام که می فرماید: «تو را به عجب و ریا گرفتار نسازد» اجمالا اشاره به وجوه اشتغال از حق در این باره دارد و آنکه تفصیل این مطلب را بخواهد بر او است که به آنچه در این باب از آن بزرگوار رسیده مراجعه کند تا چشمه های حکمت که در قلبش به ودیعه نهاده شده جوشیدن گیرد.
و اما آنجا که می فرماید: «و هیچکس را رسوا مساز در حالیکه میدانی خدا گناهی را که بدتر از گناه او بوده بر تو پوشیده است و به عیب جوئی از خود بپرداز و از آنچه بکارت نمی آید در گذر.»
این اصل یکی از بزرگترین اصول مجاهده و پر سودترین آنها است، این کلام اشاره بعلت حکم دارد زیرا انسان اگر بعیب خویش پرداخت و در صدد اصلاح نفس خود بر آمد این امر او را از عیب جوئی از دیگران، و تجسس عیوب آنها باز میدارد در نتیجه از جمیع آفاتی که از آزار و اذیت مردم سر چشمه می گیرد در امان خواهد بود و اما اگر از خود غافل شد پیوسته معترض دیگران و در پی لغزشهای آنان است، و از کسانی خواهد شد که مصداف این سخن معصوم علیه السّلام هستند که بنابر روایت کافی فرمود: «ای گروه کسانی که به زبان اسلام آورده اید، در حالی که در دلهایتان خبری از آن نیست لغزش های مؤمنان را پی گیری مکنید.»