کانون

نسخه‌ی کامل: دعا برای تعجیل در ظهور آقا (سرپرست: .آرام.)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
نوزدهمین دوره ختم دعای عهد

1-مهدی69
2-بی نام
3-آرمان67
4-تنها
5-سها
6-هورا
7-؟؟؟؟؟
Smiley-face-cool-2
منتظرم که بیایی...
1-مهدی69
2-بی نام
3-آرمان67
4-تنها
5-سها
6-هورا
7-مهدی
بچه ها دعای عهد معجزه میکنه
از دستش ندین..که واقعا حیفه
یه ذره مهربون تر بشینین که من هم اومدم!
1-مهدی69
2-بی نام
3-آرمان67
4-تنها
5-سها
6-هورا
7-مهدی
8- فایربرد
با سلام

يا مهدي(عج) ادركني !

ميدونيد كه منم هستم ...

-مهدی69
2-بی نام
3-آرمان67
4-تنها
5-سها
6-هورا
7-مهدی
8- فایربرد
9-سايه88
10-...
-------------------
در پناه خدا !
-مهدی69
2-بی نام
3-آرمان67
4-تنها
5-سها
6-هورا
7-مهدی
8- فایربرد
9-سايه88
10-تارک Smiley-face-cool-2
11-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من از طرفش نوشتم..
حالا 11 امین نفر کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول: حالا 11 امین نفر کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
معلومه پارميدا!

-مهدی69
2-بی نام
3-آرمان67
4-تنها
5-سها
6-هورا
7-مهدی
8- فایربرد
9-سايه88
10-تارک
11-پارميداSmiley-face-cool-2
12-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید این جمعه بیاید شاید ...


خبر آمد خبری در راه است

سرخوش آن دل كه از آن آگاه است


شاید این جمعه بیاید، شاید

پرده از چهره گشاید، شاید


دست افشان، پای كوبان می‎روم

بر در سلطان خوبان می‎روم


می‎روم بار دگر مستم كند

بی پر و بی پا و بی دستم كند


می‎روم كز خویشتن بیرون شوم

پرده‎ی لیلا رخی مجنون شوم


هر كه نشناسد امام خویش را

بر كه بسپارد زمان خویش را


با همه‎ی لحن خوش آوایی‎ام

در به در کوچه تنهایی‎ام


ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

نغمه‎ی تو از همه پر شورتر


کاش که این فاصله را کم کنی

مهنت این قافله را کم کنی


کاش که همسایه‎ی ما می‎شدی

مایه‎ی آسایه‎ی ما می‎شدی


هر که به دیدار تو نایل شود

یک شبه حلاّل مسائل شود


دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه ما را عطشی دست داد


نام تو بردم لبم آتش گرفت

شعله به دامان سیاوش گرفت


نام تو آرامه‎ی جان من است

نامه‎ی تو خط امان من است


ای نگهت خاستگه آفتاب

بر من ظلمت‎زده یک شب بتاب


پرده برانداز ز چشم تَرم

تا بتوانم به رخت بنگرم


ای نفست یار و مدد کار ما

کـی و کجا وعده‎ی دیدار ما


دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد

به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد


به مكه آمدم ای عشق تا تو را بینم

تویی كه نقطه‎ی عطفی به اوج آیینم


كدام گوشه مشعر، كدام كنج منا

ز شوق وصل تو در انتظار بنشینم


ای زلیخا دست از دامان یوسف باز كش

تا صبا پیراهنش را سوی كنعان آورد


ببوسم خاك پاك جمكران را

تـجلی‎خـانه پیغمبران را


خبر آمد خبری در راه است

سرخوش آن دل كه از آن آگاه است


شاید این جمعه بیاید، شاید

پرده از چهره گشاید، شاید



"مرحوم محمدرضا آغاسی"
بيا اى صاحب عصر!

[تصویر:  1471828016313112613412187101346431217222196.jpg]


باز هم غروب سرخ آدينه است و لحظه قبض و سنگينى روح بر قلب

باز هم فارغ از تمام افكار زمينى با دلى آكنده از عشق به افق سرخ و خونين چشم دوخته‏ام و دلتنگ ديدار توام و آنقدر حرفهاى ناگفته برايت دارم كه گمان نمى‏كنم عمر مجال گفتن آنها به من دهد.


هميشه احساس مى‏كنم در اين روز بيشتر به تو نزديك مى‏شوم و راحت‏تر مى‏توانم با تو صحبت كنم.
همين چند دقيقه پيش پرستو را ديدم به سوى افق پر مى‏كشيد و شاد بود دليل شاديش را پرسيدم مى‏دانى چه گفت؟

پرستو مى‏گفت: كسى در باغى زيبا با دستهايى مهربان برايش لانه‏اى از شاخه‏هاى درخت عشق ساخته و او مى‏خواهد براى زندگى به آنجا برود. پرسيدم چه كسى؟ در كدام باغ؟ گفت تو فكر مى‏كنى ما پرستوها بى‏صاحب و آشيانه‏ايم؟ اگر يك عمر دربدرى مى‏كشيم و خانه بدوشى، همه‏اش به عشق ديدار و وصال معشوق است و اكنون است آن لحظه باشكوه وصال! و آنگاه پر كشيد و از ديد من دور شد. گويى پرستو نزد تو مى‏آمد، به حالش غبطه خوردم، كاش منهم روزى به ديدار تو بهترين بيايم، راستى برايت‏بگويم; ديشب در خواب شقايق را ديدم او نيز همانند من خون دل مى‏خورد آخر او بارها از عشق تو جان سپرده و با اشك پاك آسمان ديگر بار از قلب زمين روييده و زنده شده! مى‏دانى؟ مردم اسمش را گذاشته‏اند، گل هميشه عاشق! چون هميشه جامه‏اى سرخ از خون دلش بر تن دارد و هميشه مانند من عاشق عزيزى چون تو بوده. محبوبم! مگر نه اينكه مى‏گويند مى‏آيى! و دست مردم را مى‏گيرى و عاشقان را نوازش مى‏كنى پس بيا! بيا اى محبوب زيبا!اى خوبروى مه‏پيكر!بيا و دل تنگ مرا مونس باش، بيا و درد مرا درمان باش، بيا و چشم منتظر مرا با نور ربانيت نورانى كن، كه بهترين دلتنگيها، دلتنگى براى تو و شيرين‏ترين درد، درد فراق تو و زيباترين لحظه‏ها، لحظه‏هاى انتظار كشيدن براى تو، بهترين است و من حاضر نيستم ذره‏اى از درد تو را به آسانى از دست‏بدهم!

نين دلنوازالله‏اكبر گوشم را مى‏نوازد و اميد بر فرج و ظهورت مى‏بندم اى بهترين،

اى يوسف گمشده زهراعليهاالسلام.

يادم مى‏آيد مادربزرگ هميشه مى‏گفت ما هر روز معشوقمان را مى‏بينيم چرا كه اگر نبينيمش سوى چشمانمان را از دست مى‏دهيم، آرى من نيز هر روز تو را مى‏بينم امابراستى به كدام چهره‏اى و در كدامين جامه كه هر روز تو را زيارت مى‏كنم كه هيچگاه سعادت شناخت تو را ندارم؟ باز هم از جا برمى‏خيزم، به آب ديده وضو مى‏كنم و سماتى بر سماء

مى‏خوانم تا تسكين دل دردمندم باشد دعايى كه به گفته مادربزرگ فرجت را نزديكتر مى‏سازد. به هر حال نمى‏توانم دلتنگى نكنم زيرا با همه دردها و ناراحتيهايى كه در بردارد براى من دوست داشتنى است ديگر اشك مجالم نمى‏دهد و قطرات آن كه از عمق وجودم سرچشمه گرفته‏اند بر شيارهاى مورب گونه‏هايم سرازير مى‏شوند و قلبم را از هر چه غير از توست مى شويند و قلبم اكنون آنچنان زلال است كه مردن و منتظر ماندن برايش يكسان است . قلب من خواه‏با مرگ بخاطر تو پر شود خواه با انتظار براى تو! فرقى نمى‏كند، در اين هر دو ابديت عشق تو برپاست! براستى تو كيستى؟ تو كه در كنارم هستى بى‏آنكه تو را ببينم يا حداقل بشناسم، تو كه غالبا ديدارت مى‏كنم ! تو كيستى كه وقتى با تو صحبت مى‏كنم سكوت مى‏كنى و هيچ بر زبان نمى‏آورى ولى به اعماق قلبم نفوذ كرده و آنجا با من سخن مى‏گويى؟! بگو براستى تو كيستى؟ چگونه‏اى؟ كجائى؟ چه وقت مى‏آيى؟ آن زمان كه گل ستاره‏ها پرپر شدند؟ آن زمان كه همه رؤياهاى درخشان پرنده‏اى شدند و پر كشيدند؟ آن زمان كه تبر مرگ بر خاكم افكند و طاق آسمان فرو ريخت؟ آن زمان مى‏آيى؟ نه نه، چه عذاب‏آور است و چه تلخ و ناگوار، با من اينگونه نامهربان مباش و بيا، بيا و درد مرادرمان كن !

چشمهايم ديگر از اشك پر شده و افق را تار مى‏بينم و درخشش آسمان در قطرات اشكم محو مى‏شود، دلم طاقت نمى‏آورد مى‏خواهم فريادى از عمق جان برآورم و به همه بگويم ديگر تاب اين همه انتظار ندارم،ولى شيرينى و زيبايى و عظمت اين انتظار خوش همچون سنگى مقاوم در برابر سيلاب گريه‏هاى من‏نشسته پس اى پاكتر از زلال آب همچون ستاره‏اى پس از باران منتظرت مى‏نشينم و از تو مى‏پرسم; كه براستى چه وقت مى‏آيى؟ تا همه را از اينهمه ظلم و ستم و جور رهايى دهى! آن چه زمانى است كه تو: محبوب ما، سرور ما، صاحب ما و آقاى بزرگوار ما بر مسند زرين پادشاهى عالم عدالت مى‏نشينى! براستى اى صاحب عصر آن چه عصرى است؟ و در اين هنگام است كه طنين دلنوازالله‏اكبر گوشم را مى‏نوازد و اميد بر فرج و ظهورت مى‏بندم اى بهترين،

اى يوسف گمشده زهراعليهاالسلام!53

منبع خواستین میگم نگفتم فک کردم تبلیغ میشه!!!!
من خوندم خیلی خوب بود،
این هفته هم هستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم.
یه چند هفته تنبلیم میومد ولی دیگه تموم شد.

mahdi_69

خوانده شد!317
دعا رو میگم!
کلی حال کردم!
روحم تازه شد!Khansariha (48)
منم خوندم
کی پس ثبت نام این هفته شروع میشه
هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟Smiley-face-cool-2

mahdi_69

خانومه مهندس بی نام خانوم شما نگران نباش شروع میشه!

ثبت نام برای این هفته!!


88/5/30


1-مهدی69317
2-خانومه مهندس بی نام خانوم
3-؟؟؟؟
4؟؟؟؟
5-؟؟؟؟
6-؟؟؟؟
88/5/22

1-مهدی69
2-خانومه مهندس بی نام خانوم
3-مارال خانوم گل وگلاب
4-؟؟؟؟
5-؟؟؟؟
6-؟؟؟؟

mahdi_69

مارال خانوم من تاریخو اشتباه زدم شما دیگه چرا؟

ثبت نام

88/5/30