فردا جمعه است
ان شاالله به شرط حیات بیدار باشم وبخونم
بیش از 1144 سال(شمسی) و 6 ماه و 6 روز و 16 ساعت و 07دقیقه و 20 ثانیه است کسی منتظر 313 نفر است و زمان36115344440.322 همچنان در گذر است ...
مولاى من!
اى يوسف دور افتاده از كنعانِ امّت اسلام؛
اى قلب تپنده قرآن؛
اى نور ديده؛
اى غريب؛
اى اسيرِ جهلِ امّت؛
اى رانده شده از شهر و ديار؛
اى باديه نشين غم هاى بى پايان؛
اى مصداق « اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت»
اى سلطان عشق!
تو را با كدامين نامت صدا بزنم تا دلم آرام گيرد؟
اى اشكها مجالم دهيد تا با مولاى خود سخنى بگويم، مولايى كه تنها نامى از او شنيده ام!
اى دل! نسوز و بگذار تا بسازم با نام يوسف گم گشته ام.
اى دستها نلرزيد و اجازه نوشتن را از من نگيريد.
اى قلم! اگر تو نيز دوست مرا مى شناختى و در اين دوستى به دورى مى رسيدى و در اين دورى به عين حقيقت مى سوختى، به جاى نوشتن، عود مى شدى و آتش مى گرفتى و ساحل غم را به عطر افسوس معطر مى ساختى...
آه از اين همه دورى و بى پناهى؛
آه از اين همه بيچارگى و درماندگى.
عزيز من!
اگر چه
شايسته تو نيستم. امّا يتيمم و با يتيمى بزرگ شدهام و از يتيم انتظار فراوان نخواهد بود.
مگر نه اين است كه تو را پدر امّت آخرالزمان و ما را ايتام تو ناميده اند؟!
مگر نه اين است كه ما دور از پدر مهربانى چون تو، شبها را صبح كرديم و روزها را به شب رسانديم؟
از تو مى پرسم، اى پدر خوبان!
ما كى و كجا دست نوازش تو را در سياهى ظلمت بر سر خود احساس كرديم. كى و كجا چشمانمان به رؤيت سيماى پدرانه ات روشن شد؟
مولاى من! كدام پدر با فرزندان خود چنين كند كه تو با ما كردى؟!
مگر تو سايه خدا بر زمين نبودى؟
مگر دست رحمت خدا از آستين تو بيرون نيامده بود؟ پس چرا ما را در بيابان سرگردانى رها كرده اى؟ نكند كه ما را به باد فراموشى سپردى و به خوبان عالم مشغول گشته اى؟
عزيزم!
بى ادبىام را ببخش كه درد فراق و هجمه گرفتارى ها، مرا وادار به گفتن ساخته كه در اضطرار انتظار، سخن حكمت آميز روا نيست.
مولاى من!
مى دانم كه تو هم در برابر اين همه حرف نيش دار، حرف هاى زيادى براى گفتن دارى!
آرى تو آن سنگ زيرينى هستى كه تمام غصهها را در درياى بى ساحل دلت مخفى ساخته اى. آرى اگر تو لب به سخن بگشايى و از بى وفايى امّت و فراموشى آنها بگويى، از سوز آن، دل سنگ آب مى شود و مرغان هوا كباب مى شوند.
آرى، امّتى كه تو را فراموش كرد. آرى مى دانم كه قرار نبود سرگردانى امّت تو بيش از سرگردانى امّت موسى (كليم اللَّه) طول بكشد. آرى مى دانم كه تو در ظلمت تنهايى، از يادها رفتى. امتى كه تو را به اندازه كفش
گم شده، جستجو نكند چگونه مى تواند انتظار ظهور از تو داشته باشد.
يوسف گم گشته ام! تو هم حرف بزن. تا كى لب به دندان خواهى گرفت و از سخن گفتن ابا خواهى كرد؟ تو هم بگو كه امّت رسول خدا تو را در پيچ و خم هاى زندگى گم كردند و به دنبال شياطين انسى به راه افتادند. تو نيز گلايه كن، تا گمان نكنند كه تو در انجام وظايف خود كوتاهى كردى. بگو كه كسى نبود تا تو را بخواهد. بگو كه اگر اين نيز مانند امّت يونس نبى به دنبال پيامبر خويش گريه و زارى مى كردند و سر به بيابان مى گذاشتند و به نزول بلا يقين مى نمودند، خداى يونس تو را نيز به ايشان باز مى گرداند. امّا آه و هزار آه جانسوز كه چنين نشد و ما به بى امامى عادت كرديم.
اجازه بده كمى هم خودم را ملامت كنم. آرى دلم مى خواهد كمى خود را وارسى كنم. از امتى بگويم كه برخلاف ادعايش در انتظار تو، تو را به كلى از ياد برده است. همه برنامه هاى ما برنامه متكى به نفس است. مولاى من! ما وقتى در كشور، دانشگاه و حوزه و هر جاى ديگر طرح هاى جامع مى ريزيم، ابداً ظهور تو را در برنامه هاى خود نمى گنجانيم. هيچ گاه ما براى ظهور تو برنامه ريزى نمى كنيم. تمام برنامه هايمان متكى به نفس هستند. ما بدون تو مى خواهيم به خدا و دنيا و همه چيز برسيم. ما بدون فرمانده به جنگ شياطين رفته ايم!
آرى تقصير از ماست، مرا ببخش اگر زياده روى كردم و گفتم كه رسم اُبوّت و پدرى را فراموش كرده اى. نه مولاى من. گويا ما رسم بُنوّت و
فرزندى را از ياد برده ايم.
ما را ببخش... ما را ببخش.
سلام، سلام به تو اى دوست! آرى به تو! تو كه نوشته هاى مرا مى خوانى! تو كه به خاطر درد مشترك يتيمى اين كتاب را به دست گرفته اى و مقدمه آن را مطالعه مى كنى.
سلام به تو، در ظلمت تنهايى هايت
سلام به تو در اوج سرگردانى هايت
سلام به تو در بيابان گرم انتظار
سلام به تو اى آخرالزمانى!
دیگه چرا دعای عهد نمیخونیم؟
چرا نماز شب نمیخونیم؟
چی شد پس اون توسلا و فعالیتها ..
چرا مثل سابق نیستیم .. :(
منم موافقم
امروز صبح قسمت شد خوندم، بدون اینکه قصد قبلی کرده باشم .. شکر خدا
میشه مدیران مذهبی کانون، کمکمون کنن برای این هفته جمعه، برنامه داشته باشیم؟
ای مدیران مذهبی!
ای کانونیان!
آیا این هفته برامون برنامه های جالب میگذارید؟
آیا صبح جمعه دعای عهد میخوانیم؟
چرا مرا مجبور به زدن اسپم میکنید .. چرااااا
1. زینبی
2. ....
3. حامدحامد
4.
.
.
.
خدا را شکر این مدت هر صبح بعد از نماز دعای عهد خوندم.
من چون دیروقت خوابیدم واسه نماز شب خواب موندم متاسفانه و حتی نماز صبحمم نخوندم اما بعد از نماز ظهر واسه دعای عهد انشاالله اگه شیطون خرم نکنه هســــــتم