منجی و موعود آخر الزمان موضوع مشترک در بین همه ی ادیان و همه ی انسان هاست.
گویا در نهاد هر کس این عقیده وجود دارد که جهان به یک مصلح و منجی نیاز دارد.
تا از این اوضاع خطرناک و نا بسامان نجات پیدا کند. تاریخ زندگی بشر در هیچ زمانی به اندازه ی زمان کنونی زندگی او ،ظلم،فساد،جنگ،خونریزی،تشن ج و اضطراب را نشان نمی دهد.
هیچ پناهگاه و مرجعی وجود ندارد که بتواند جلوی رشد روزافزون این وضعیت را بگیرد.
هر روز تعداد گرسنگان و فقرا در سطح جهان افزوده می شود.
هر هفته بیش از صدها هزار کودک جان خود را از گرسنگی از دست می دهند.
در حالی که این گرسنگی را غارتگران و زور مداران به انها تحمیل کرده اند.
تعداد کشورهای مستضعف و فقیر روز به روز بیشتر می شود و منابع خدادادی کشورهای اسلامی را استکبار جهانی به یغما می برد و فشار و ظلم بر مردم این کشورها افزایش می یابد.
طبیعت گراها و طاغوت ها در طول تاریخ همیشه از دشمنان بالقوه ی خود نیز به شدت می ترسیده اند و تحمل تصور دشمنی را که فعلا تهدیدی برای آنها نیست ،نداشته اند.
فرعون مدت ها قبل از به دنیا امدن موسی،تمام پسرانی که در بنی اسرائیل به دنیا می آمدند،می کشت تا مبادا موسی به دنیا آید و ده ها سال بعد بساط ظلم او را برچیند و مکر و حکمت الهی کاری کرد تا آنها زمینه ی بسیار مناسبی رابرای رشد و پرورش موسی اماده کنند و موسی در خانه ی خود فرعون بزرگ شد تا در فرصتی مناسب فرعون را نابود کند.
حکومت جائر بنی عباس از مدتها قبل از به دنیا امدن امام زمان(ع)،امام عسکری(ع)،را تحت مراقبت نگه داشت و بارها منزل ایشان را کنترل می کردن تا مبادا ان طور که به گوششان خورده بود،فرزندی از ایشان متولد شود که بساط حکومت و ظلم آنها را برچیند.دل نگرانی و استکبار نیز قرن ها قبل از ظهور مهدی (ع) آغاز شده است و برای شناسایی او و شناخت راه های مبارزه با او و پیروانش تلاش زیادی کرده است. به خصوص که منابع دینی یهودی و مسیحی و نیز سایر ادیان ،آمدن منجی و موعود آخرالزمان را بشارت داده اند.
اما خطرناک ترین شکل اعتقاد به منجی برای استکبار جهانی شکلی است که در عقاید مسلمین، به خصوص شیعه وجود دارد.زیرا در اعتقادات و نیز منابع دینی شیعه موعود آخرالزمان با تمامی خصوصیات حتی جزئی ترین آنها مشخص و معرفی شده است و هم اکنون وجود خارجی دارد و منشا آثار فراوانی در جامعه ی مسلمین و حتی جامعه ی جهانیست.
کیفیت اعتقاد شیعیان به منجی و شخصی را که انها به عنوان منجی و موعود معرفی کرده اند، در طول تاریخ همیشه برای طاغوت ها و زورمداران خطرناک و خطر ساز بوده است.چرا که شیعیان هیچ کس را جز او به امامت و رهبری نمی شناسند و قبول ندارند و فقها و علما و متخصصین دینی را جانشین او می دانند و مرجع عالی دینی و فقیه جامع الشرایط را نایب او دانسته ، حکم او را حکم امام زمان (ع)می دانند.
این منجی صاحب آیین و مقررات و احکام ویژه ای در بین مردم است و مردم سخت به آن اعتقاد دارند و به همبن دلیل شیعیان همیشه برای سلاطین و طاغوت ها دردسر ساز بوده اند ،زیرا تا آنجا که توان داشته اند، از احکام و مقررات حکومتی انها تبعیت نکرده اند و بیشتر تابع دستورات فقها و مراجع دینی که نایب منجی آنهاست ،بوده اند.چنین منجی و موعودی زنده و فعال است و برای پیروان و دوستداران خودش فرهنگ و آیین ویژه ای را که همان فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) است می پسندد و به جز عمل به این آیین ، هیچ فرهنگ و آیین دیگری را برای پیروان خود نمی پسندد.
او حتی پیروان خود را امر به طرد فرهنگ های بیگانه و تسلط بیگانگان می کند.
برای استکبار که تلاش فراوانی در تحمیل فرهنگ خود بر سایر اقوام و ملل می کند، پذیرش و تحمل چنین منجی و موعودی بسیار سخت و ناگوار است.
موعودی که این چنین محکم و مقتدر بر قلب های پیروانش حکومت می کند و همهی پیروانش به شدت به او علاقه دارن و حاضرن جان خود را فدای او ،بلکه فدای نایب او و مرجع دینی خود کنند.
موعودی که در بین شیعیانش رفت و آمد می کند ،با آنها در خواب و بیداری ارتباط دارد.آنها را راهنمایی می کند .و منشا آثار فراوانی در جامعه می باشد.
استکبار حضور وجود چنین منجی و موعودی را با گوشت و پوست خود احساس کرده است و ضربه های زیادی از او خورده است.
در ماجرای نهضت تنباکو وقتی مرجع دینی شیعیان که نایب و جانشین چنین موعودی بود با این مضمون که از امروز استفاده از توتون و تنباکو به هر شکل که باشد در حکم مبارزه با امام زمان (ع) است.غول استکبار انگلیس را به زانو در آورد . چنین سیلی و ضربه ای برای استکبار هرگز فراموش شدنی نبود.استکبار با چشمان خودش دست امام زمان(ع) را دید که چگونه از آستین یک مرجع دینی که نایب اوست ، بیرون آمد و چنان ضربه ی محکمی را به او زد. استکبار بارها و بارها از این موعود ضربه های سهمگین را دریافت کرده است.