کانون

نسخه‌ی کامل: عاشقانه های خداوند
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
مدعيان.....
مدعيان رفاقت هر كدام تا نقطه اي همراهند

عده اي تا مرز منفعت

عده اي تامرز جان ومال

و عده اي تا مرز جدايي

وتنها تو مي ماني اي خدا..............53258zu2qvp1d9v
آموختم که

ناله ام سکوت باشد

گریه ام لبخند

و تنها همدمم ، خددددددداااااااااا


ارههههههههههههههه امووووووووووووووووووووختم53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
اوه خدایا !!!!! حتمــــــــا بخونین53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v

*******
خدایا مرا به خاطر گله هایم ببخش!

امروز در اتوبوس

دختری را دیدم

با موهای طلایی

به او غبطه خوردم

خیلی بشاش به نظر می رسید

هنگام پیاده شدن

در راهروی اتوبوس

می لنگید

او فقط یک پا داشت

و با عصا راه می رفت

اما هنگام عبور...

لبخند بر لب
##########
اوه خدایا

مرا به خاطر گله هایم ببخش!

من دو پا دارم

دنیا از آن من است

توقف کردم تا آبنبات بخرم

جوانی که آن را می فروخت

خیلی سرخوش بود

با او صحبت کردم

و هنگامی که او را ترک می کردم

گفت:

"مرسی!

شما خیلی مهربان هستید

از صحبت با افرادی مثل شما

لذت می برم

من نابینا هستم"
###############
اوه خدایا

مرا به خاطر گله هایم ببخش!

من دو چشم بینا دارم

دنیا از آن من است

مدتی بعد

وقتی در طول خیابان پیاده می رفتم

کودکی با چشمان آبی دیدم

ایستاده بود و

بازی دیگران را تماشا می کرد

لحظه ای توقف کردم

و گفتم:

عزیزم چرا تو نیز با آنها بازی نمی کنی

بدون آنکه عکس العملی نشان دهد

رو به رو را نگاه می کرد

فهمیدم که او

نمی شنود

من دو گوش شنوا دارم

دنیا از آن من است

با پاهایی که مرا به هرکجا می برد

با چشمانی که می تواند

طلوع خورشید را نظاره گر باشد

با گوش هایم که چیزهایی را که باید بدانم می شنود53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم ، اما نشانم نده



مهربانا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد . . .
پس از آفرینش آدم خدا گفت به او: نازنینم آدم .......
با تو رازی دارم
اندکی پیش ترآی
آدم آرام و نجیب آمد پیش
زیر چشمی به خدا می نگریست
... محو لبخند غم آلود خدا..... ! دلش انگار گریست
قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید و چنین گفت خدا:
یاد من باش … که بس تنهایم
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید
به خدا گفت:
من به اندازه ی گلهای بهشت …..نه.....
به اندازه عرش ..نه ….نه
من به اندازه ی تنهاییت ای هستی من .....دوستدارت هستم
آدم کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت
راهی ظلمت پر شور زمین
زیر لبهای خدا باز شنید ،
نازنینم آدم .... ! نه به اندازه ی تنهایی من
نه به اندازه ی عرش… نه به اندازه ی گلهای بهشت
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !! نازنینم آدم….نبری از یادم53258zu2qvp1d9v1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
Khansariha (8)خدايا، اين توانايي را به من عطا فرما تا در لحظه لحظه زندگي ام، در لحظه حال و براي آنچه هم اكنون مي گذرد زندگي كنم، و زيبايي ها و شادي هايي كه هم اكنون از آن برخوردار هستم را با انديشيدن بيش از حد به گذشته اي كه ديگر پايان يافته است، و دغدغه بيش از حد براي آينده اي كه هنوز نيامده است، ناديده نگيرم.Khansariha (8)
خدایا....

آن مشترک مورد نظری هستی،
که همیشه در دسترسی...53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
کاش میشد تا خدا پرواز کرد
پای دل از بند دنیا باز کرد

کاش میشد از تعلق شد رها
بال زد همچون کبوتر در هوا

کاش میشد این دلم دریا شود
باز عشقی اندر او پیدا شود

کاش میشد عاشقی دیوانه شد
گرد شمع یار چون پروانه شد

کاش میشد جان ز تن بیرون شود
چشم از هجران او پر خون شود

کاش میشد از خدا غافل نبود
کاش در افکار بی حاصل نبود

کاش میشد بر شیاطین چیره شد
تا رها از بند با این شیوه شد

کاش دستم را بگیرد توی دست
تا شوم از دست او من مست مست

کاش میشد مست باشم تا ابد
سر بر آرم دست افشان از لحد

کاش میشد تا که در روز جزا
شاد باشم از عمل پیش خدا

کاش میشد یک نفس دیدار یار
تا شوم مدهوش ؛ گردم بیقرار
الهی چه بی حساب و بی صدا میبخشی و ما چه حسابگرانه تسبیح ذکرمان را فریاد میکنیم و میشماریم …53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v

...................................................
خدایا

در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد
ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقیقت برسد53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
خدايا چگونه تو را بخوانم و حال آنكه من منم،و


چگونه اميدم را از تو قطع كنم‏ و حال آنكه تو تويى،خدايا


!آنگاه كه از تو نخواهم كه به من عطا كنى پس كيست


 كه از او درخواست عطا كنم؟ خدايا!آنگاه كه تو را نخوانم


 تا مرا اجابت كنى،پس كيست كه او را بخوانم تا اجابتم كند؟،


خدايا!آنگاه كه به‏ سوى تو زارى نكنم تا به من مهرآورى،


پس كيست كه به جانب او زارى كنم تا به من مهر آورد؟؟؟؟



یادت باشد که دنیا با تو آغاز می شود
روز با تو و خورشید با تو گرما می گیرد
نسیم با بوی خوش تو جاری می شود
و
بهار برای تو خود را می آراید
یادت باشد که شب بی نگاه زلال تو دلش می گیرد
و پرندگان به خاطر تو عاشقانه می خوانند
وقتی نگاه می کنی چشمی هست که تو را می نگرد
باور کن!!!
نگاه زیبایت و زیبایی نگاه را باور کن و دنیا را با نگاهت زیبا تر کن......
ﺧﺪﺍﯾﺎ
ﭼﻨﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ
ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ
ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﻡ
ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺑﺒﺮ
ﺗﺎ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﯽ ﭘﺮﺩﻩ ﺟﻤﺎﻝ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻡ
ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ
ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺠﻮﯾﻢ
ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮕﺎﻧﻪ ﭘﻨﺎﻫﻢ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﮐﻨﻢ
53258zu2qvp1d9v
چه شبی است!


چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،


گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.


می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.



هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.


چه می‌دانم؟


خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛


غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.


هر قطره‌ی این باران،


کلمه‌ای از آن سرودهاست.
قلم مویی بردار... و کمی رنگ
آن را به خدا بده
تا به زندگی ات رنگی از شادی بزند....تنها خداست که میتواند

53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
با من بمان

با دیدگانی تار... می نویسم... برای تو و برای دل!

دل ! .... این دل تنگ و تنها... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....

تو هستی!.... در تار و پود لحظاتم.... اما...

اما..... سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده....

چشمانم را از من مگیر... بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو !.... تویی که مهربانترینی...

خدایا !.......... دریاب حال مرا که.... از وصف حالم عاجزم.... و خسته....

دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را....

صبر !.... صبر را به من هدیه کن!

خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد... و مگذار! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم....

خدایا! مواظبم باش! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش!

خدای مهربانم ای بی کران نازنین!... عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی!

بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن... ای قدرتمند بی نهایت کریم.

دوستت دارم ای مهربان... تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت...

با من بمان.... خدا.... با من که تنها تو نگهدار منی! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبهم و عمیق دارم.Tears53258zu2qvp1d9v
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29