*
یکی از عزیزان فرمود وبلاگ ییادم افتاد به وبلاگی که با عنوان شناخت شخصیت علامه جعفری به جوانان راه انداختم، علامه بزرگوار با کلام روح بخش تو
در فضای خیال سیر کردم و جز خدا کسی را ندیدم، هر بار(حتی همین الان)
که یاد یااباعبدالله گفتن شما می افتم چشمانم تر میشود، خدایا گاهی تمام جهان با عظمتش
در قلب کوچکم جا نمیشود، گاهی به خودم و اطرافم که مینگرم میبینم مثل ما برای شما
مانند سوسکی است که در فاضلاب غلتان هست و انگار خوشی دنیا را دارد، خدایا قلبم سنگین شده است
امروز دلم بهانه ات را گرفته، به هر بهانه ای قطره ای اشک از چششمانم سرریز میشود، یکبار میگویم السلام علی الحسین
شیب الخضیب، یکبار میگویم یااباعبدالله لقد عظمت المصبیتک مصیبت فی السموات و الارض
یکبار میگویم جهان با این همه عظمت به کجا روان است و... بارالها قلبم سنگین شده بهانه گیر شده، تو را میخواند
دوای درد این بچه بهانه گیر چیست؟ السلام علی حسین و علی ابن الحسین و علی اولاد حسین و علی اصحاب الحسین
یااباعبدالله شما را در کلام علامه جعفری شناختم، خدا را شکر که اشک ریختن برای شما را نصیب من نمود
هنوز دلم برای آرامشی که سحر آخرین وداع در هنگام در آغوش گرفتن ضریحتان در خوردم احساس کردم درونم هست
بد نیست به این بنده باز آن احساس را بدهید.
ممنون آقای بزرگوار
فرازی از صحیفه ی سجادیه:
در شکایت ستمکاران.....
ای داننده ی بی مانند که از ناله ی ستمدیدگان خبر داری و ان چه را که بر مردم مظلوم می گذرد،ناگفته می دانی و در تصدیق شکایت ها و حکایت هایشان به گواهی گواهان بی نیازی.
ای پروردگار دانا و توانای من!تو دیده ای که از(در اینجا نام ظالم را یاد می کرد)چه ستم دیده ام و می دانی که در فشار زجر و عذاب وی چه کشیده ام.
پروردگار من!این قوم که مشت ستم گره کرده اند و دست بیداد از آستین برآورده اند،نعمت تو را کفران کرده اند و مغرورانه به انکار قدرت و سلطنت تو برخاسته اند.
پروردگارا به روان مقدس محمد و آل محمد درود فرست و آن کس را که بر من ستم کرده و دشمنی آورده به قهر و غضب بگیر و شرارتش را از جان من بکاه و آنچنان در کار خویش سرگردان بدار که مرا فراموش کند و از ازار من باز ماند.
خداوندا!بر محمد و آل محمد درود فرست و دشمن ستمکار مرا به روزگاری بنشان که دل دردمند مرا شفا ببخشد و خشم و غضب من فرو نشیند.
.
.
.
این پستی که من توش مینویسم به نظر من یکی از جالب ترین اسراره
که خیلی میپسندمش این حدیث امام صادق رو .
اولیای الهی و عارفان به منزل رسیده میگن لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین در سجده رو توی سجده زیاد بگین ، و سجده رو متواتر و طولانیش کنین ،
مثلا هر روز 100 بار توی سجده که میشه 5 دیقه
گاهی بعضی از علما ، تنها راه خروج از قفس تنگ هوای نفس و زندگی پست و راه خروج و تعالی رو ، مداومت بر این ذکر گفتن
(که تا 400 بار گفتن اون ذکر عام هست و عوارض ندارد )
گاهی بعضیا گفتن ما همه کار کردیم ، ولی این یک کار خیلی فرق داشت ،
.......................................
من دعوت میکنم حقیقت این ذکر عاشقانه رو
یعنی :
لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ،
رو توی این حدیث پیدا کنین ،
دقیقا این ذکر عشق هست ، ذکر معرفت النفس هست ،
توی این ذکر طرف وقتی میگه سبحانک ، همه خوبی های خودش رو از خدا میبینه
میگه فرا تر از تصور خدا هستی ،
همین طور وقتی میگه انی کنت من الظالمین ، همه بدی هاش رو ناشی از نفس خودش میبینیه ، ناشی از ندیدن های خدا ، و ناشی از دید های خود
شکر ، عذر ، توبه ، دوام ، خشوع ، خضوع ، علم النفس ، همه و همه مفاهیمی که توی این ذکر هست ، رو میشه توی این حدیث پیدا کرد ،
این یه راه حل عالی هست ، حقیقتش رو میگم ، حقیقت لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ،
که به نظر من این حدیث از مصباح الشریعه ، تفسیر این ذکر هست ،
یا مثلا اگه کسی میخواست به این حدیث عمل کنه ، راهش ، گفتن این ذکر توی سجده و تفکر و توجه به حقایق این حدیث بود ،
(1391 آبان 13، 1:41)مجتبی نوشته است: [ -> ]عاشقانه های خداوند از امام صادق : از قبل و بعد احادیث مصباح الشریعه میشه فهمید در باره عشق و حب به الله و راه های کسب و زیاد کردن معرفت و عشق به خداست ، و راستی راه های معرفت عاشقانه به خدا چگونه است : امام صادق می فرمایند :
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله : [طلب ] العلم فريضة على كلّ مسلم ومسلمة ؛
طلب علم برای هم مرد و زن مسلمانی واجب است ،
وهو علم الانفس .
و آن علم نفس است ! (خود شناسی )
فيجب ان تكون نفس المؤ من على كلّ حال
(یعنی برای بدست آوردن این علم النفس )پس لازمه ی آن این است که مومن در خودش در همه حال
فى شكر
یا در حال سپاس گذاری باشد
(مجتبی : مثل "سبحانک " در لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " )
او عذر.
یا عذر خواهی
(مجتبی : تیکه دوم ذکر یعنی انی کنت من الظالمین عذر خواهیه )
یعنی هیچ حالتی از ما جدا نباشه ، یعنی به جای شکوه و یا نسبت دادن خوبی ها و عمال به خودمون ، سپاسگذار و به جای شکوه و شکایت عذر خواه باشیم ، و این ناشی از علم النفس هست ، چون در علم االنفس و معرفة النفس طرف میفهمه که وجودش و نهایت خوبی هاش ناشی از یه عالمه ملکوتیه که افکار الهی از طرف رسولان ملکوتی و افکار شیطانی از طریق القائات شیطان وارد فکر اون میشند ، و این که بفهمه هر فهم و تشخیصی که داشته یا اون نور صاف و پاک از عالم های ملکوتی وجودش هست و یا نور آلوده و تاریک شده به دست القادات شیاطان و زینت داده شده بدست اون .
على معنى ،
یعنی به این معنی که
ان قبل ففضل
همه فضل و خوبی هایش مال خدا بداند ( ار فضل خدا بداند )
(مجتبی : مثل "سبحانک " در لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " )
وان ردّ فعدل .
و همه نشدن ها و نداشته ها یا بقیه اش را از خودش ، (از عدل خدا بداند )
(مجتبی : یعنی ظلم رو در انی در "انی کنت من الظالمین " در لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " )
وتطالع الحركات فى الطّاعات بالتّوفيق
و طلوع و تجلی حرکتش به سمت عبادت و اطاعت را در توفیقی که خدا به او میدهد ببیند
(مجتبی : مثل "سبحانک " در لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " )
وتطالع السّكون عن المعاصى بالعصمة .
و تجلی سکونش و ماندنش از معصیت ها را از عصمت ، حفظ و نگه داری خدا بداند
(مجتبی : مثل "سبحانک " در لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " )
وقوام ذلك كلّه
و تداوم همه ی این ها حاصل میشود با :
مجتبی ) : ما همیشه دنبال تداوم و ثبات و پایداری در اعمال میگردیم امام صادق میگن :
بالافتقار الى اللّه تعالى
فقیر کردن (دانستن و پی بردن به صفت فقر خود ) خود در در گاه الهی
(مجتبی : مثل حس فقز و افتقاری که در گفتن در لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین در سجده پیش میاد )
والاضطرار اليه ،
و احساس اظطرار به سمتش
(مجتبی : که لااله الا انت سبحانک انی کنت من اظالمین ، حس اضظرار هم پیش میاد )
مجتبی : اکثر ما احساس فقر رو داریم ، ولی اظطرار نداریم ،
والخشوع والخضوع ،
و خشوع و خضوع
(مجتبی : همینطور خشوع و خضوعی که توی این ذکر در سجده داد میزنه لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین )
ومفاتحها
و کلید آنها (کلید افتقار ، خشوع و خضوع )
الانابة الى اللّه تعالى
توبه و پشیمانی درد رگاه الهی است
(که لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمی خودش یه توبه هست )
مع قصر الامل
با کوتاه کردن آروز ،
وعيان الوقوف
و دیدن عمر کم
، بين يدى الجبّار،
و دیدن این که در مقابل خداوند جبار ایساتده ای
مجتبی ): جبار یعنی درخت خرمای بسیار بزرگ پر میوه که آدم دستش بش نرسه !! ولی خیلی دلش بخواد
(مجتبی این احساس رو توی گفتن این دستور لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین جالبه که پیاده کنیم ، )
لانّ ذلك راحة من الحبس ونجاة من العدوّ.
بخاطر این که حالا ت یاد شده سبب راحتی از حبس ، و نجاة از دام دشمن
وسلامة النّفس والاخلاص فى الطّاعات بالتّوفيق ،
و سلامتی نفس و اخلاص در اطاعات به توفیق خدا میشود
(که مگین بزرگترین نتیجه این کار سلامتی نفس ، علم النفس ، و اخلاص به خاطر لااله الا اللله داشتن این ذکر لااله الا انت سبحانک انی منت من الظالمین هست )
مجتبی : یعنی توبه همراه با دیدن کم شدن آرزو ، دیدن عمر کم (یاد مرگ ) و دیدن جباریت خدا ، باعث میشه سلامتی نفس و راحتی از مشکلات و .. کسب کنیم که این موجب خضوع و خشوع و افتقار میشه که کلید علم النفس هست )
واصل ذلك ان يردّ العمر الى يوم واحد
و اصل آن این است که فکر کنی که فقط یک روز زنده ای !!
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله : الدّنيا ساعة فاجعلها طاعة .
که رسول خدا فرمود : دنیا "ساعتی " است ، پس آن را عبادت خودت قرارش بده !!!
وباب ذلك كلّه ملازمة الخلوة بمداومة الفكر،
و در کل اینها ملازم شدن به خلوت (فکری ) و مداومت در فکر است
وسبب الخلوة القناعة
و برای این که خالی شود ، قنات می خواهد
وترك الفضول من المعاش ،
و از زیاده طلبی در معاش دوری جستن ،
وسبب الفكرة الفراغ ،
و آنچه موحب مداوت فکر می شود ، فراغت است ،
وعماد الفراغ الزّهد،
و ستون فراغت (سبک بالی خیال ) زهد است (زهد ، یعنی به گذشته غمگین نباشد و به آینده شدمان نباشد ، )
وتمام الزّهد التّقوى ،
و نهایت زهد در تقواست ، و با تقوا تمام میشود
وباب التّقوى الخشية ،
و در تقوی ، خشیت است
ودليل الخشية التّعظيم للّه تعالى
که تعظیم برای خدای تعالی سبب خشیت می شود
والتّمسك بتخليص طاعته واوامره ،
و تمسک جستن به اخلاص در طاعت و دستوراتش ( هم باعث خشیت میشود )
[والخوف ] والحذر مع الوقوف عن محارمه ،
و حذر و خوف از افتادن در حرام های الهی (باعث خشیت میشود )
ودليلها العلم .
و علم است که باعث آنها (تعظیم ، اخلاص ، حذر و خوف ) (یعنی موارد خشیت ) می شود .
قال اللّه عزّ وجلّ (انّما يخشى اللّه من عباده العلماء)
که خداوند عز و جل فرمود : بدرستی که خشیت دارند به خداوند ، علما !
(مجتبی : یعنی نتیجه این دستور ذکر لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین در کل رسیدن به معرفت النفس یا علم النفس هست ، که انی علم النفس باعث مقاماتی که امام صادق گفتن : تعظیم ، اخلاص ، حذر و خوف ، قناعت ، خلوت فکری ، زهد ، تقوی و خشیت و دوری از زیاده طلبی میشود
یا به طور خلاصه ، "دوام " و "بقای" علم النفس ، در دوام حس افتقار الی الله ، اضطرار خضوع و خشوع حفظ میشه ، و کلید بدست آوردن این حس ها ، در انابه توبه مرتب داشتن به سمت خداست ، و چه ذکری قشنگ تر از لاله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین توی سجده برای رسیدن به این "دوام " و "بقا" )
. امام از علم به علم رسیدن ، همه خلق خدا خصوصیتی از خدا درونش متجلی هست مخصوصا اسم های خدا مثل علیم : هو الاول و الاخر والظاهر و الباطن
از خدا پرسیدم : خدا جون وقتی تو سرنوشتمو نوشتی پس چرا دعا کنم!!!؟؟
خدا : شاید نوشتم هر چه دعا کرد
چ زیبا خالقی دارم
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا ، با آنکه می داند گنه کارم ....
میخواهم نفس بکشم... اینجا جاییی برای نفس کشیدن من نیست....
خدایا...خداوندا....مرا اگر قابلم برای لحظه ای به عرش آسمان ها ببر...
[align=BASELINE]تا آنجا که به دور از دود دروغ انسانها ست...کمی نفسی تازه کنم....شاید بتوانم لحظه ای نفس بکشم....[/align]