کانون

نسخه‌ی کامل: عاشقانه های خداوند
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﻟﻮﺍﭘﺲ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻢ ﻣﺒﺎﺩﺍ
ﮔﻢ ﮐﻨﻢ ﺭﺍﻩ ﻗﺸﻨﮓ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ ﺭﺍ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮔﻢ ﮐﻨﻢ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺟﺎ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﺎﺭ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﻫﺎﯾﺖ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺣﺘﯽ . .
53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
معــــبودم:


چون صيد به دام تو به هر لحظه شکارم 


ای طرفه نگارم!


از دوری صياد دگر تاب ندارم 


رفته ست قرارم!


چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم 


تا دام در آغوش نگيرم نگرانم!


((یا رفیق من لا رفیق له))
گفتی مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم

تو را می خوانم

تنها تر از همیشه

و دلتنگ تر از همواره

با یقین به اینکه خواهی شنید

و اجابت خواهی کرد

مرا دریاب ای یگانه ی بی همتا

که غیر از تو هیچ حاجتی ندارم...
من خدایی دارم که دست گیـــر است نه مچ گیــــر . . .
کسی که بینایی را خلق کرده

یقینا بیناست...

پس او تو را می بیند

از او کمک بخواه..
 الهی ! 
 در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی 
 نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی 
 نه کسی به تو ماند، و نه به کسی مانی 
 پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی ... 


 (خواجه عبدالله انصاری)




53
خدایا دست های مهربانت را عاشقانه تر بگشا....دلم اغوشی بی دغدغه می خواهد...
همیشه سرم "بالاست"..
چون بالا سرم "خدای مهربونی هاست" :x
.


 الهی ! 
 
 یکتای بی همتایی، قیّوم توانایی 

 بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی 

 از عیب مصفّایی، از شرک مبرّایی 

 اصل هر دوایی، داروی دل هایی 

 شاهنشاه فرمانفرمایی، معزّز به تاج کبریایی 

 مسند نشین استغنایی، به تو رسد ملک خدایی ... 


 ( خواجه عبدالله انصاری - پیر هرات )




53
گفتم اگر خوانم تو را؟
گفتی اجابت می کنم

گفتم تو می بینی مرا؟
گفتی نگاهت می کنم


گفتم ندارم توشه ای؟
گفتی عطایت می کنم

گفتم که ره گم کرده ام
گفتی هدایت می کنم

گفتم که اصلاحم نما
گفتی عنایت می کنم

گفتم که می بخشی مرا؟
گفتی کرامت می کنم

گفتم شود مومن شوم؟
گفتی اشارت می کنم

گفتم اگر مومن شدم
گفتی بشارت می کنم

گفتم که یارم می شوی؟
گفتی رفاقت می کنم

گفتم بهشتم می بری؟
گفتی ضمانت می کنم
Khansariha (8)Khansariha (8)زمانبندی خدا بی نظیر است،
نه هیچگاه دیر نه هیچگاه زود
کمی بردباری می طلبد و ایمان بسیار،
اما ارزش انتظار را دارد...
.
هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند
سطر اول همیشه این است : خدا همیشه با ماست...
پس دوست عزیز بخوانش با لبخند
.


 الهی!

 نام تو ما را جواز

 مهر تو ما را جهاز

 شناخت تو ما را امان 

 لطف تو ما را عیان ...



 ( خواجه عبدالله انصاری )




53
خدایا

مارو ببخش که در کار خیر

یا “جار” زدیم

یا “جا” زدیم
مناجات خواجه عبدالله انصاری :


آنکس که ترا شناخت جان را چه کند ؟ فرزند وعیال و خانمان را چه کند ؟

دیوانه کنی ؛ هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند ؟
.
.

الهی هر که ترا شناسد ؛ کار او باریک وهر که ترا نشناسد ؛ راه او تاریک .
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست ؛ دستم گیر که جز تو پناهم نیست .

الهی توانائی ده که در راه نیفتیم و بینائی ده که در چاه نیفتیم .

الهی به قدر دانائی تو ؛ نادانم !!!!!!!
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29