کانون

(1399 شهريور 20، 21:16)AtrisA نوشته است: [ -> ]بار اول دوستم پی ام داده بود ک کنکور چ شد  گفتمخوب نبود مسخره کرد درحالیکه خودش هیچی نیست خب این اولین بار نیشت و آخرینشم قطعا نیست و تکرار خواهد شد.

آدم هایی که بهت حس منفی میدن از زندگیت بیرون کن

یک دوست(؟؟؟؟ ) داشتم همین مدلی تقریبا
فک کن زنگ زده بهم میگه : تو هنوز ازدواج نکردی ؟ بچه های من بزرگ شدنااا 

چند مورد هم قبلا رفتار این مدلی داشت باهام( در زمینه درس و موفقیت و اینا )
حالا هر چی زنگ میزنه من جواب نمیدم 
چند روز پیش اس داد بیا همدیگه رو ببینیم خیلی سرسنگین جواب رد دادم بهش




یا پز داشته هاشو بهم میده یا حسادت داشته های منو می کنه
برای من تنهایی بهتر از بودن در کنار همچین آدمیه

آره باید حذف کرد ولی خب من ناراحتم میشم ،خندمم میگیره .البت خانوادمم آنچنان پرعطوفت رفتار نمیکنن ک از دوستم انتظار درک داشته باشم.
مسپرم با جهالت خودشون خوش باشن .
واقعا انقدری کاردارم و خستم و ذهنم درگیره ک گمن توش .
-------------------
و پست چهارم ک مینویسم چون ممکنه یادم بره:ی مزخرفی هم داریم ب اسم فیلم و رمان عاشقانه،فکر نمیکنم برای پسرها مورد داشته باشه اما فکر کنم ب خاطر لطیف بودن روحیه دخترها و اینکه آدم حمایتگر دوست دارن خیلی تاثیر داره .این فیلمنامه نویس هاهم ک خداروشکر همش شخصیت اینجوری میسازن هر حرکت و سخنشون باعث تشنج آدم میشه انقدر جذاب میاد.
یکی از ممنوعات اساسیم فیلم و رمانه 

منم یه مدت درگیر رمان بودم
ولی از لحاظ روحی محرک هست
حذفش کردم چون پاکی مهم تره
سعی کن یه جایگزین براش پیدا کنی یه چیزی که برات جذاب باشه بتونی از رمان دل بکنی

(1399 شهريور 20، 22:01)لئا نوشته است: [ -> ]

(1399 شهريور 20، 21:44)AtrisA نوشته است: [ -> ]پست سوم :ی چیزی و یادم رفت بگم،این و جواب بدین اللته اگر اطلاعی دارین .
من خیلی زیاد درگیر رویای صادقه هستم،مثلا ی کاری میکنم ی لحظه انگار قبلا تو اون مکان بودم و تکراریه .این چندین ماهه وجود داره و ب شدت کلافه میشم .

در این مورد روانشناس ها یه چیزهایی میگن  
مثل این
برای خود من هم قبلا زیاد اتفاق می افتاد گاهی وقت ها حتی میتونستم چند لحظه بعدش هم حدس بزنم یعنی مطمئن بودم و برام هم عجیب بود هم جالب

یک عزیزی می گفت
ما تو عالم زر سرنوشت خودمونو مرور کردیم و قبولش کردیم بعد اومدیم به این دنیا
این اتفاقات تکراری هم به خاطر یادآوری اون موقع اس

الله اعلم...

معنی کلمه دژاوو رو نمیدونستم ،جالب انگیز .
ولی پس رویای صادقه چ میشه اگر اینطوریه
من خیلی خیلی خواب میبینم ،یعنی تقریبا هرشب خواب میبینم و اکثرشم بعدها اتفاق میوفته و خیلی کلافه میشم‌.دقیقا منم چند لحظه بعدش و میتونم حدس بزنم .
خیلی بده این

(1399 شهريور 20، 22:23)لئا نوشته است: [ -> ]منم یه مدت درگیر رمان بودم
ولی از لحاظ روحی محرک هست
حذفش کردم چون پاکی مهم تره
سعی کن یه جایگزین براش پیدا کنی یه چیزی که برات جذاب باشه بتونی از رمان دل بکنی

کتاب هایی انتخاب کردم ک عاشقانه و رمان نباشن  هنوز ک واقعا شرایطی برای انجام هیچکاری ندارم ،از اتاق ب آشپزخانه از آشپزخانه ب حیاط منتقل میشوم و همش در حال دور زدنم .
بعد کنکور باید برم دکتر ،حس میکنم دارم افسرده میشم 

(1399 شهريور 20، 22:24)AtrisA نوشته است: [ -> ]

(1399 شهريور 20، 22:01)لئا نوشته است: [ -> ]

(1399 شهريور 20، 21:44)AtrisA نوشته است: [ -> ]پست سوم :ی چیزی و یادم رفت بگم،این و جواب بدین اللته اگر اطلاعی دارین .
من خیلی زیاد درگیر رویای صادقه هستم،مثلا ی کاری میکنم ی لحظه انگار قبلا تو اون مکان بودم و تکراریه .این چندین ماهه وجود داره و ب شدت کلافه میشم .

در این مورد روانشناس ها یه چیزهایی میگن  
مثل این
برای خود من هم قبلا زیاد اتفاق می افتاد گاهی وقت ها حتی میتونستم چند لحظه بعدش هم حدس بزنم یعنی مطمئن بودم و برام هم عجیب بود هم جالب

یک عزیزی می گفت
ما تو عالم زر سرنوشت خودمونو مرور کردیم و قبولش کردیم بعد اومدیم به این دنیا
این اتفاقات تکراری هم به خاطر یادآوری اون موقع اس

الله اعلم...

معنی کلمه دژاوو رو نمیدونستم ،جالب انگیز .
ولی پس رویای صادقه چ میشه اگر اینطوریه
من خیلی خیلی خواب میبینم ،یعنی تقریبا هرشب خواب میبینم و اکثرشم بعدها اتفاق میوفته و خیلی کلافه میشم‌.دقیقا منم چند لحظه بعدش و میتونم حدس بزنم .
خیلی بده این

رویای صادقه اینطوریه که خوابی که دیدی عینا تو بیداری تکرار میشه فکر می کنم به این علته که برای رو ح زمان بی معنی هست هم میره به گذشته و هم آینده
ولی دژاوو تو بیداری یه اتفاقی که قبلا هم برات رخ داده تکرار میشه.
اگه خواب بد دیدی صدقه بده که بلا رفع بشه اگر هم خواب خوبی بود که چی بهتر از این

مثلا نشستم ی جایی یکی  ی حرفی میزنه دقیقا ی لحظه همه چ برام ایست میشه انگار ک این قبلا اتفاق افتاده و من یادم میاد ک تو خوابم دیدم،آره باید صدقه بدم .
اینم ی جور مرضهه دیگه،خدا قسمت هیچکس نکنه .خود اینکه آپم راحت خواب بره و آروم بخوابه نعمتیه .
من ی مدتم نمیتونستم بخوابم ،کل روز فعالیت داشتما ولی مثلا ۱میخوابیدم تا ۵صبح همش اینور اونور غلت میزدم چون خوابم نمیومد .ی جور حش عذاب داره آدم .همش اذیته .اینم خیلی سخته .خدا اینم قسمت هیچکسی نکنه 

----------
تو خوبی؟خوابت چ شد؟؟؟چ تغییری دادی؟

(1399 شهريور 20، 22:41)AtrisA نوشته است: [ -> ]مثلا نشستم ی جایی یکی  ی حرفی میزنه دقیقا ی لحظه همه چ برام ایست میشه انگار ک این قبلا اتفاق افتاده و من یادم میاد ک تو خوابم دیدم،آره باید صدقه بدم .
اینم ی جور مرضهه دیگه،خدا قسمت هیچکس نکنه .خود اینکه آپم راحت خواب بره و آروم بخوابه نعمتیه .
من ی مدتم نمیتونستم بخوابم ،کل روز فعالیت داشتما ولی مثلا ۱میخوابیدم تا ۵صبح همش اینور اونور غلت میزدم چون خوابم نمیومد .ی جور حش عذاب داره آدم .همش اذیته .اینم خیلی سخته .خدا اینم قسمت هیچکسی نکنه 

----------
تو خوبی؟خوابت چ شد؟؟؟چ تغییری دادی؟

الان خوبم خداروشکر
فکر می کنم چون یک دفعه ای تغییر دادم افکارمو اینطوری شد البته  پریود هم بی تاثیر نیست انگار قبل و بعدش باید خیلی مراقب باشم

(1399 شهريور 20، 22:47)لئا نوشته است: [ -> ]

(1399 شهريور 20، 22:41)AtrisA نوشته است: [ -> ]مثلا نشستم ی جایی یکی  ی حرفی میزنه دقیقا ی لحظه همه چ برام ایست میشه انگار ک این قبلا اتفاق افتاده و من یادم میاد ک تو خوابم دیدم،آره باید صدقه بدم .
اینم ی جور مرضهه دیگه،خدا قسمت هیچکس نکنه .خود اینکه آپم راحت خواب بره و آروم بخوابه نعمتیه .
من ی مدتم نمیتونستم بخوابم ،کل روز فعالیت داشتما ولی مثلا ۱میخوابیدم تا ۵صبح همش اینور اونور غلت میزدم چون خوابم نمیومد .ی جور حش عذاب داره آدم .همش اذیته .اینم خیلی سخته .خدا اینم قسمت هیچکسی نکنه 

----------
تو خوبی؟خوابت چ شد؟؟؟چ تغییری دادی؟

الان خوبم خداروشکر
فکر می کنم چون یک دفعه ای تغییر دادم افکارمو اینطوری شد البته  پریود هم بی تاثیر نیست انگار قبل و بعدش باید خیلی مراقب باشم

خداروشکر ،خودم گاهی یادم میره .
ولی واقعا نمیخوام بقیه درگیر بشن واقعا حسش خیلی بده .
میگم من فکر میکنم شرایط دستت اومده ک چ باعثش میشه و چ کار باید بکنی ن؟این خوبه دیگه.
-----------
مسابقه گروهی ثبت نام کنیم باید خیلی سه هفته رو مواظب باشیم .
دوستان من ی تقلب کردم از طوفان ،ب نظرتون ما چ فعالیت هماهنگی برای سه هفته داشته باشیم؟؟؟ی ویزی ک باعث رشد و حال خوبمون بشه 

راستش من نظرم  رو یه برنامه ی لزوما مذهبی نیست . . .
میتونیم این برنامه ی هماهنگ رو خوندن یه کتاب هماهنگ  بزاریم ..
یا ورزش روزانه...
نظرات شما چیه؟؟؟

من فکر میکنم اینکه  پدرمون رو در بیاریم با ورزش باعث میشه احتمال خطا و شکستمون هم به طور قابل توجهی کم بشه  

(1399 شهريور 19، 4:30)مهرخدا نوشته است: [ -> ]

نقل قول: سلام عزیزجان 

ایا چندتا از مواد غذایی که مفید هستن رو هم امتحان کردی ؟
ایا به ماده غذایی خاصی حساس نیستی ؟ شاید خودت متوجه نباشی 
مثلا من میدونم به چی حساسم و سعی می کنم نخورم 

مشکل اگه اونی باشه که اون بنده خدا گفته میشه درستش کرد

منظورت چندتا از مواد غذایی مفید کدوماست؟ 
مندبیشتر رو ادویه جات گرم حساسم و تحریک میشم
فلفل، زنجیبیل، دارچین، میخک و... و هرچی که اینا توش باشه اذیتم میکنه 
از چه لحاظ به چی حساس باشم؟

سلام
منظورم از چندتا مواد غذایی مفید هموناست که باعث کاهش این حس میشن . خودت تحقیق کنی بهتره 
خوبه که میدونی به این مواد حساسی . ایا کلا استفاده ازشون رو قطع کردی ؟
از لحاظ اینکه مشکل ایجاد کنن 

(1399 شهريور 20، 1:02)Aurora نوشته است: [ -> ]7 روز خوب
 

اینم اهنگ مورد علاقه ی من
 کره ایه  . . .
مربوط به فیلم moon lovers scarlet heart هست
منکه عاشقشم
شماهم سعی کنید خوشتون بیاد
معناش معرکه است  
اینـــــــــجا

سلام
به به یه هفته عاااالی
اهو هدف گذاری کردی ؟
ما منتظریم اینبار کولاک کنی





روح جومونگ شاد 

دوستان الان کدومتون ثبت نام کردین ؟
میشه لطف کنید اسماتون رو بنویسید ؟ تا فردا فرصت هست

سلامی دوباره 

اتریسا جان در مورد پست هات

اول ممنون از مشارکت 
ان شاءالله با تلاش به هر چی ارزو داری برسی 

در مورد رمان و فیلم هم که به نتایج خوبی رسیدی 
امروز تو کتابی که اصلا انتظارشو نداشتم یه مطلب خوندم که هنوز درگیرم . گفتم حتما اورژانسی میشم 
راستی اتریسا به کتابای روانشناسی علاقه داری ؟

در مورد مسابقه گروهی هم نظرتو بگو

(1399 شهريور 20، 23:47)rezvaneh نوشته است: [ -> ]سلامی دوباره 

اتریسا جان در مورد پست هات

اول ممنون از مشارکت 
ان شاءالله با تلاش به هر چی ارزو داری برسی 

در مورد رمان و فیلم هم که به نتایج خوبی رسیدی 
امروز تو کتابی که اصلا انتظارشو نداشتم یه مطلب خوندم که هنوز درگیرم . گفتم حتما اورژانسی میشم 
راستی اتریسا به کتابای روانشناسی علاقه داری ؟

در مورد مسابقه گروهی هم نظرتو بگو

راستش این ایام ک بیکارم ورودی های ذهنم خیلی زیاده و نمیتونم تمرکز کنم،الانکه کتاب چشم هایش بزرگ علوی دستمه .
خیلی دلم میخواد رمان های عباس معروفی رو بخونم سمفونی مردگان و سال بلوا 
روانشناسی چون تمرکزی ندارم نمیخونم،باید ایامی باشه ک زندگیم رو رواله و تو روزمرگی هستم و کارهام ثابته .
الان برای همین مشارکت چند روزی همش دنبال این بودم ک تنها باشم تا فکر کنم 
--------
منم ورزش و انتخاب میکنم،میتونیم اپ نصب کنیم یا کتابم خوبه میتونیم ی کتاب ثابت انتخاب کنیم بخونیم .
دیگه چیزی ب ذهنم نمیاد