سلام بچه ها
(1399 خرداد 12، 17:31)Aurora نوشته است: [ -> ]متاسفانه من دیشب ساعت ده و نیم شکستم........
کاش من میمردم...
خسته شدم..............
ازین همه توبه شکستن خسته شدم.........
این چه وضعشه عملا تواین دوسه ماهه بیشتر از ده دوازده روز دووم نیوردم....
خیلی مودی شدم.....
صعود و نزول حسو حال دارم..
گند بزنن این زندگیووووووو..........
بیشتر از همه از خودم متنفرم.............
دلم میخواد میتوستم از کالبدم بیرون بیام و بندازم جسمم رو یه گوشه و تا میتونستم میزدمش...........
دلم میخواد بیوفتم به جون بدنم و تیکه تیکه اش کنم............
حتی الانم وسوسه دارم.....
عزیزجان آروم باش
البته طبیعیه بعد شکست هر چی حس بد هست میاد سراغمون
ولی سعی کن آروم باشی
چرا وقتی وسوسه دارین نمیاین اورژانس؟
خدا یه اورژانس به این خوبی به ما داده چرا ازش استفاده نکنیم ؟؟
نوشتی وسوسه داری
الان حالت چطوره ؟؟
مواظب باش سریالی نشی
اگه شرایط باعث شکستت شده
ایا با شکستت شرایط بهتر شد ؟؟ یا غم شکست و عذاب وجدان هم بهش اضافه شده ؟؟
پس در مقابل وسوسه ای الان داری مقاومت کن
نذار دوباره عذاب وجدان بگیری
ازت خواهرانه خواهش می کنم از این به بعد هر موقع حتی یه ذره هم وسوسه داشتی بیای اورژانس
باشه ؟
(1399 ارديبهشت 31، 9:25)هومان نوشته است: [ -> ]یه کشتی
صرفا بخاطر اینکه آب دور وبرش هست غرق نمیشه
بلکه واسه این غرق میشه که اون اب ها بش نفوذ میکنن
و کل وجودشو میگیرن
نذار اون اتفاقاتی که دور و برتن تو رو سنگین کنن و پایین بکشونن
(1399 خرداد 12، 7:35)یاقوت نوشته است: [ -> ]راستش وسوسه نبود،مطمئنم ک از رویوسوسه نشکستم.کلا خیلی کم این حالت پیش میاد.
خیلی یهویی خواستم بشکنم و از روی عمدم تو اورژانس ننوشتم و اگاهانه رفتم سمت گناه .با بیخیالی.
اره خب،ورزش و نماز خیلی کک میکنند .
رتش برای تفریح من دوستی ندارم .یعنی دوستانم ی شهر دیگه هستند و من تنهام .تنهایی نمیدونم چ تفریحی میتونم داشته باشم.
دوستانی هم ک هستند و باهاشون رفت و امد دارم ب قول یکی کدهامون نمیخونه .من خیلی آرومم اون ها خیلی شلوغ و همش دنبال شلوغی های خیابونی هستند و من تو این برهه ی زمانی حوصله ی خودمم ندارم.
خانوادمم دیگه خسته شدم انقدر اذییتم میکنن
ب خاطر خ ا و استرس انقدر اشتهام کم شده و لاغر شدم ک دیگه همه گوشزد میکنن ک چته !
من تمام سعیم و میکنم ک حالم خوب باشه،مرسی ک هستین
پس حتماااا برای نماز و ورزش برنامه ریزی کن
تفریحات تنهایی هم که زیاده بستگی داره به چی تفریح بگی
من کتاب خوندن رو تفریح میدونم . کتاب خوندن برای من جزو تفریحات سالم و مثبت به حساب میاد
کتاب خوندن دوست نداری یا برات تفریح نیست مثلا گوش دادن به موسیقی . اشپزی . درست کردن کاردستی . اوریگامی . دیدن فیلم خوب . انیمیشن . هر چیز مثبتی که حالتو خوب کنه تفریح مثبت حساب میشه
(1399 خرداد 12، 19:07)یاقوت نوشته است: [ -> ]منم مجدد شکستم
اما خوبم،یعنی مطمئنم دیگه تکرار نمیشه.
شکستی ک مکرر انجام میشه و زجرش بیشتره برام یعنی دیگه بسه.
امروزمم سیاه خط زدم .اما شروع کردم ب درس خوندن و دیگه اصلا فکر نمیکنم.
اینستام و بعد از ماه ها فعال کردم،راستش وقتی میگن اینستا باعث شکست میشه من تعجب میکنم.چون اینستای من برعکس عمل میکنه.توی سرچ های اینستا هم چیز بدی نمیاره
دوستام و دیدم و بیشتر تشویق شدم ب درس خوندن .
من خوبم،بیخیال شکست و همه چیز شدم .تصمیم گرفتم مثل ربات درس بخونم.
کاش گروه دخترونه بود تا بیشتر مینوشتم ک چ شده اما بمونه بعدا مینویسم.
تصمیم گرفتم مدتی کانون نیام،چون کانون داره کم کم باعث از دست رفتن تمرکزم میشه.
آهو یکی دوروز مواظب خودت باش ،رمان ک بگذره حالت خوب میشه
سرت و با درس مشغول کن و فکر نکن.
بعد شکست چیزی که باید خیلی حواسمون بهش باشه سریالی شدنه
اینکه بگیم مثلا ده روز خوب رو که از دست دادم و حالا صفرم پس دوباره بشکنم
این کاملا اشتباهه
ده روز خوب تو از بین نرفته
خدا ده روز مقاومت تو رو دیده
و منتظره ببینه واقعا به سمتش برگشتی و میخوای جبران کنی یا دوباره میخوای حرف شیطونو گوش بدی
یا اینکه بگیم من چقدر ادم بدیم دیدی بازم شکستم دیدی چقدر بدبختم حالا که انقدر بدبختم یه بار دیگه بشکنم که بدبختیمو یادم بره
ولی ایا با شکست دوباره واقعا چیزی یادمون میره یا حالمون از خودمون و زندگیمون بدتر میشه ؟
امیدوارم با خبرای خوب پیشمون برگردی
(1399 خرداد 4، 9:31)هومان نوشته است: [ -> ]پیروزی به اونایی میرسه که
بیشتر بهش باور داشته باشن
و همچنین به مدت طولانی تری سر باورشون بمونن.
بهترین ریاضی ای که میتونی تو زندگیت یادبگیری
یاد گیری محاسبه هزینه
اینده
کار های اَلانته....