کانون

با سلام
من فکر میکنم اگه ما آدما به کاری که انجام میدیم (ایمان) داشته باشیم حتما موفق میشیم. پس سعیتو بکون و (اراده) و ایمانت رو قوی تر بکن . موفق باشی

تواب:آروم مهربون. حسن یوسف:شاد مهربون فعال و پرانرژِی الی رو هم خوب باش آشنا نیستم...بچه ها قبول دارین چند روز بود این تاپیک راکد مونده بود؟:16: به نظرم سوالای عام تر و باحالتر و ابتکاری تری بپرسیم با خودم هم هستما... سوال بعدی:اگه قرار بود به یه میوه تبدیل شی کدوم میوه رو ترجیح میدادی ؟ چرا؟

تو خدمت كه هستم با پوتين ميرم روي ميوه كاج ها كه افتادن رو زمين و له شون ميكنم و كلي حال ميكنم.وقتي با آج پوتين روش ميچرخي صداي خرد شدنش رو ميشنوي.من فكر ميكنم تو اين پادگان با ما همين كار رو ميكنند.كاج درخت هميشه سبزه و سختي زمستون هم نميتونه بشكونتش ولي ميوهاش براي حيات بخشيدن به درخت از روش ميافتن و زير پاي رهگذر ها له ميشن.اينم دقيقا مثل ماست كه جوانهاي اين مرز و بوم از درخت ايران زير پاي يك مشت كثافت بي شعور له بشن كه چي مثلا براي بقاي ايران غرور و جوونيشون زير پاي يك مشت عقده اي له بشه.

سلام دوستان.
اگه من می خواستم یه میوه بشم، معیارم این بود که ارزونترین میوه ی ممکن بشم که فقیرترین قشر جامعه هم به راحتی بتونه ازش استفاده کنه.
نمی خوام فقط ابزار ارضای هوس های اشراف و اسراف کاران باشم و مایه ی فخر فروشی اونها.
حتی اگه همچین میوه ی ارزونی وجود نداشت، پیاز می شدم و سعی می کردم که آدمارو هنگام استفاده از اون(پیاز) به گریه بندازم( بی دردای بی فکر رو به خاطر اینکه کمی به یاد فقرا و مستضعفان بیافتند، فقرا رو به خاطر اینکه با گریه کردن سبک بشن و یادشون باشه که خدا رو دارن، گناهکارا رو برای اینکه آماده ی توبه بشن) دوست داشتم پیاز می بودم و وقتی مردم ازم استفاده می کردند، هنگام جاری شدن اشک های فیزیولوژیکی اشان! می تونستم این معانی رو هم به قلب اونها القا کنم.
اما حالا حتی به اندازه ی یک پیاز هم موثر نیستم وازین بابت متاسفم و امیدوارم خدا منو ببخشه.برام دعا کنین دوستان.

سوال بعدی: سوال قبلی یا هرچی که می خواین.

مصمم جان چه تعبیر قشنگی داشتی از این موضوع حالا منم میخوام یه تعبیر خنده دار داشته باشم من میخواستم موز باشم...چون هم خوش هیکله و مانکن هم قدش رعناست(!) اکثر مردم هم دوسش دارن! (البته ناگفته نماند همین الانشم من دست کمی از موز ندارم فقط هنوز موز نارس هستم!جا داره قدوبالام بلندتر شه!!) سوال بعد:سوال قبل

(1390 ارديبهشت 8، 16:53)مصمم.. نوشته است: [ -> ]سلام دوستان.
اگه من می خواستم یه میوه بشم، معیارم این بود که ارزونترین میوه ی ممکن بشم که فقیرترین قشر جامعه هم به راحتی بتونه ازش استفاده کنه.
نمی خوام فقط ابزار ارضای هوس های اشراف و اسراف کاران باشم و مایه ی فخر فروشی اونها.
حتی اگه همچین میوه ی ارزونی وجود نداشت، پیاز می شدم و سعی می کردم که آدمارو هنگام استفاده از اون(پیاز) به گریه بندازم( بی دردای بی فکر رو به خاطر اینکه کمی به یاد فقرا و مستضعفان بیافتند، فقرا رو به خاطر اینکه با گریه کردن سبک بشن و یادشون باشه که خدا رو دارن، گناهکارا رو برای اینکه آماده ی توبه بشن) دوست داشتم پیاز می بودم و وقتی مردم ازم استفاده می کردند، هنگام جاری شدن اشک های فیزیولوژیکی اشان! می تونستم این معانی رو هم به قلب اونها القا کنم.
اما حالا حتی به اندازه ی یک پیاز هم موثر نیستم وازین بابت متاسفم و امیدوارم خدا منو ببخشه.برام دعا کنین دوستان.

سوال بعدی: سوال قبلی یا هرچی که می خواین.

wow


خیلی وقت بود از این جور حرفا از کسی نشنیده بودم

آدما فراموش کار شدن
شاید خودمم ...

یه سوال میپرسم انصافا خدا وکیلی راستشو بگین

سوال بعدی :آخرین باری که موقع خوردن غذا یاد اون گرسنه ای افتادین که چیزی برای خوردن نداره کی بود ؟ اصلا یادتون میاد همچین اتفاقی افتاده باشه ؟ اگه آره بعدش چی شد ؟ غذا از گلوتون پایین رفت ؟

اول از همه صادقانه خودم جواب میدم

آخرین بار شاید حدود یه ماه پیش بود
از گلوم پایین نرفت ، ولی بعدش که خیلی گشنم شد گفتم میخورم تا زنده بمونم و به بقیه هم بدم ...
پایین رفت !

گرچه ، الآن مطمئن نیستم عاقبتم چی میشه و من کی خواهم شد و چه خواهم کرد ...


سوال بعدی :آخرین باری که موقع خوردن غذا یاد اون گرسنه ای افتادین که چیزی برای خوردن نداره کی بود ؟ اصلا یادتون میاد همچین اتفاقی افتاده باشه ؟ اگه آره بعدش چی شد ؟ غذا از گلوتون پایین رفت ؟

آره...همین امروز عصر بود که می خواستم یه میوه بخورم یادم اومد...
اول در یخچال رو بستم ولی بعد دیدم که اگه نخورم نمی تونم به کارم ادامه بدم...یه ذره خیلی کم ازش خوردم

من حدودا ماه پیش شایدم یکم اون ور تر داشتم ناهار میخوردم وقتی یادم افتاد چون گرسنه بودم به خوردن ادامه دادم ولی توی دلم دعا کردم و از خدا خواستم همه رو سیر کنه. سوال قبلی

ببخشید...سوال قبلی...

ولی گاهی یادم میاد ولی با عذاب وجدان میره از گلوم پایین... فقط یه ذره دعا می کنم و شاید یه کمم سعی می کنم فکر نکنم... آخه اصلا یه جوری میشم...اعصابم به هم میریزه یه مقدار...دیگه کلا تو فکر میرم...تازه یاد ناشکری خودمم میوفتم و اینکه این همه این همه چیز راحت در اختیارمه و من اسراف و شاید ناشکری می کنم


(این ادامه ی جوابم بود که چون اینترنتم دایل اپه باید قطع می کردم می گم شماها شده که اینترنت پرسرعت دارین یاد کسی بیوفتین که با دایل آپ میاد؟ )

---

ولی شایدم گاهی از گلوم بره پایین با یه ذره دعا فقط...اینکه بیخیال شم...نمی خوام این جوری باشه!

اره
چند وقت پيش بود غذا نذري اورده بودن من هم خونه تنها بودم
مي خواستم غذا بخورم ياد همسايمون (مستجرمون) كه يه بچه 2ساله هم داره افتادم
ازش پرسيدم چيزي خورده ديدم مكث كرد غذا بهش دادم گفتم هر چقدر مي خواي خودت بردار
غذا خوردم ديدم صدام كرد كه ديگه چيزي نمونده؟ گفتم متاسفم دير گفتي
ظاهرا بچه گرسنش بود دلم براش سوخت

سوال قبلي

وقتی غذای خیلی گرون می خودم یاد فقرا می افتم

معمولا هم همون روز سعی می کنم جبران کنم

ولی تو خیابون خیلی می شه یکی بیاد ازم پول بخواهد و من ندهم ،همیشه ام سعی می کنم دست کردم تو جیبم هر چی اومد می دهم ، شانس هم ندارم ای همیشه یک 5 هزاری میاد بالا، بعضی موقع ها دلم نمی یاد ،یک هزاری ،پونصدی می دهم بهش ،چون وضع خودم زیاد تعریفی نداره

کسی نمیخواد سوال بعدی بپرسه؟

آهان نوبت من بوده

دوست داشتین جنسیتتون بر عکس اونچیزی که الان هستش ،بود
مثلا اگه پسرین؟؟ دوست داشتین دختر باشین و بر عکس

بذارید صادق باشم... من اوایل دوست داشتم پسر باشم ولی بعد که به مزایای دختر بودنم فکر کردم به خودم افتخار کردم و الان خیلی از جنسیتم راضیم چون دختر بودن مزیت هایی داره که پسر بودن هرگز نداره سوال بعد: سوال قبل!

من هم بچه بودم
فکر می کردم دختر بودن خوبه ،کنجکاوی راه ندادن پسر ها به جمعشون ،مخصوصا تو عروسی ها
و مراسم ها و اینکه همیشه احساس می کردم خوشحالند همیشه

بعد که بزرگتر شدم دیدم ،نه بابا پسر بودن کلی خوبه
الان که می خواهم زن بگیرم پول ندارم فکر می کنم دختر چقدر کارشون راحته ،میشینند اونجا خواستگار که میاد می گند بعدی

حالا ما که پول نداریم می خواهیم زن بگیریم هی باید خدا خدا کنیم ،خدا برسون ..

اما باز اگه دختر شدم خواستگار نداشتم چی ؟؟ البته الان هم پسر شدم هیچ گلی به سرم نزدم

آقا اصلا مهم نیست ، مهم اینه که بچه سالم باشه

سوال بعد: سوال قبل!

راستی آقای داور !! داشتیم