(1397 شهريور 26، 23:23)سالِک نوشته است: [ -> ]
بعدی : چند توصیه به دانشجوی ترم یکی ...
۱- دانشگاهتون رو خوب بگرد
۲- درس ها رو جدی بگیر
۳- سعی کن جمع های مذهبی رو شناسایی کنی و بهشون وصل شی
۴- همکلاسی هات رو خوب بشناس (با رعایت مسائل شرعی
)
(1397 شهريور 26، 21:05)atris نوشته است: [ -> ]ــــــــــــــــــــ
بعدی:امروزت و چیکار کردی؟؟از صبح تا الان چ کار هایی انجام دادی یعنی
نماز صبح خوندم، بعدش وسوسه و ....
بعدش خوابیدم و ساعت ۱۰ و نیم بیدار شدم، صبحونه رو زدم و اومدم دانشگاه و از اون موقع یعنی حدودی ۱۱ و نیم تا الان توی دانشگاه این ور و اون ور می رم
(1397 شهريور 26، 18:57)aliunknown نوشته است: [ -> ]نقل قول: تاحالا عاشق شدین؟؟
نمی دونم ....
(1397 شهريور 26، 11:25)امیرحسین خان نوشته است: [ -> ]بعدی:
خودت از خودت یه سوال بپرس و جواب بده
+ محمد مشکل کجاست؟
- یک ماه غفلت ...
(1397 شهريور 24، 17:14)سالِک نوشته است: [ -> ]بعدی : ی خاطره از ترم اول دانشگاه ... ؟
ترم اول با اعتماد به سقف رفتم یه درس برداشتم با سال بالایی ها
توی کلاس من بودم و کلی گولاخ بزرگ تر از من
تا آخر ترم خودم رو کشتم تا درس رو پاس شم
ولی آخرش نمره ام بیست شد
(1397 شهريور 24، 15:26)امیرحسین خان نوشته است: [ -> ]بعدی:
مهمترین درس زندگیت رو توی یه خط بگو برامون
تلاش و توکل
(1397 شهريور 24، 14:52)rezvaneh نوشته است: [ -> ]سوال بعدی : چه رنگی بیشتر از همه دوست دارین ؟
آبی، آبی آسمونی
*************
دوستان اجازه بدید سوال ها بچرخه و همه نظرشون رو بگن ....
بعدی :
توی خانواده تون با چه کسی بیشتر صمیمی هستین؟
سوال رنگی:
جواب:خب من بیشتر رنگ هارو دوست دارم.رنگ خاصی نیست ک بگم میپسندم
سوال خانواده:
جواب:من فرزند آخرم و چون دوست زیادی ندارم همه ی حرفام و میزارم کف دست خواهرم البته اونم همینطوره..کلا انقدر باهم دیگه حرف دیم من ی چشم بهش بزنم تا ته ماجرا رو میفهمه و این رمزی حرف زدن ما تو خانواده معروفه
با خواهرم خیلی خیلی صمیمی هستم.ولی فقط ی حرف و ازش خبر نداره اونم خ ا هستش و چون پزشکه همیشه ازش میترسم بگم و سرزنش شم.
ـــــــــــــــــــــــــ
سوال بعدی و هم اضافه کنید:کسی تو دنیای واقعی از خ ا شما خبر داره؟
چند توصیه به دانشجوی ترم یکی ؟
جوگیر نشید اگه میبینید واقعا درس خوندنتون تو اون رشته عاقبت نداره بیخیال بشید برید سر یه کاری
از صبح تا حالا چه کارهایی انجام دادی؟
صبح رفتم خونه مادربزگم اب کولرشون رو خالی کردم ,بخاریشون رو وصل کردم بعدش یه سریال خوب و یه فیلم معمولی دیدم
تا حالا عاشق شدین ؟
نه بابا کی حالشو داره
خودت از خودت یه سوال بپرس و جواب بده ؟
یوسف جان چرا انقد دوست داری بمیری زودتر ؟
انگیزه ای واسه ادامه ندارم حس میکنم یه پیرمرد بیست وچهار ساله ام که دوست داره هر چی زودتر غزل خدافظی رو بخونه وبره
یه خاطره از ترم اول دانشگاه ؟
مشروط شدم
مهمترین درس زندگیت رو تو یه خط برامون بگو ؟
نمیدونم ولی فکر کنم این باشه که تا میتونی کار خلق الله رو راه بنداز
کدوم رنگ رو بیشتر از همه دوست دارین ؟
قهوه ای
توی خونواده با کی بیشتر صمیمی هستین ؟
خواهرم
کسی توی دنیای واقعی از خ.ا شما خبر داره؟
اره دوسه نفری هستن ولی خیلی وقته ندیدمشون
---------------------------------------------------------------------
یه پا صندلی داغ بود واسه خودش
سوال بعدی : هر کدوم از همین سوالا رو دوست داشتید جواب بدید
چند توصیه به دانشجوی ترم یکی ؟
خیلی سخت نگیر درس و دانشگاه رو . اخرش که تموم میشه متوجه میشی همچین چیز مهمی هم نبوده
از صبح تا حالا چه کارهایی انجام دادی؟
تا ساعت 3 خونه بودم بعد رفتم سرکار تا الان .
تا حالا عاشق شدین ؟
عشق که نه ؛ یعنی نمیشه اسمش رو گذاشت عاشقی میشه گفت دوست داشتن . ولی خداییش من بی تقصیر بودم خودش شماره م رو از گوشی مامانم برداشت زنگ زد
خودت از خودت یه سوال بپرس و جواب بده ؟
سوال : رامین 97 با رامین 96 چه فرقی کرده؟
جواب: آفرین خیلی سوال بجایی بود
. رامین از پارسال تا حالا از نظر اخلاقی خیلی فرق کرده ... مثلا از پارسال تا حالا 4 کیلو چاق تر شدم (اثرات سیب زمینی)
یه خاطره از ترم اول دانشگاه ؟
اوایل وقتی میخواستم از استاد چیزی بپرسم میگفتم آقا اجازه !
تو مدرسه آقا و خانوم داشتیم . به واژه ی استاد خیلی عادت نداشتیم
مهمترین درس زندگیت رو تو یه خط برامون بگو ؟
قبلا یه پستی زده بودم در این مورد الان فقط همون یادمه . این لینکش
http://www.ktark.com/thread-44-post-3578...#pid357891
کدوم رنگ رو بیشتر از همه دوست دارین ؟
سبز
توی خونواده با کی بیشتر صمیمی هستین ؟
عمه !
خاله !
مامان
بعد خواهر
عمه و خاله هم جزو خانواده محسوب میشن . کلا همگی اکیپی تو یه محل زندگی میکنم و تو زندگی همدیگه ایم .
کسی توی دنیای واقعی از خ.ا شما خبر داره؟
فکر نمیکنم .
.......................
بعدی : همین سوال های بالا
بلکه همین سوال های بالا جواب داده شدن...
سوال های جدید لطفا...تاپیکمون از انرژی نیوفته
نقل قول: کدوم رنگ رو بیشتر از همه دوست دارین ؟
قرمز
به دلیل اینکه؛
یل یاتار ؛ طوفان یاتار ؛ یاتماز تراختور پرچمی
سوال بعدی:
5 تا از بچه های کانون رو به انتخاب خودت نام ببر و هر کدوم رو با یه شکلک نشون بده .
(1397 مهر 24، 22:13)رامین. نوشته است: [ -> ]نقل قول: کدوم رنگ رو بیشتر از همه دوست دارین ؟
قرمز
به دلیل اینکه؛
یل یاتار ؛ طوفان یاتار ؛ یاتماز تراختور پرچمی
سوال بعدی:
5 تا از بچه های کانون رو به انتخاب خودت نام ببر و هر کدوم رو با یه شکلک نشون بده .
1.رضوانه:
(دوست خوب)
3.یوسف:
(همش حس میکنم در حال مطاله ست و آرومه)
4.علی :
(همش حس میکنم جلو سیستم و در حال انجام ی کاریه)
5. شازده کوچولو:
(بی حاشیه و مهربون ....خیلی کم دیده میشن اما خیلی آدم کار درستی هستن احساس میکنم
6.آقا رامین اینم شما:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ ن:این شعرشم پیدا کنین برادر رامین ...دسته جمعی میخونن :داغلار باشی دوماندی..بیرا آذربایجاندی...هدفیمیز بیر اولسون ...قارتال قهرمان اولسون
=> ما (خودمان را می فرمائیم)
این پست اسپم می باشد و خود به خود نابود می شود
سوال جدید:سه تا اشیا ک همیشه کنارتون هست و نمیتونین از خودتون جدا کنید ...کلا همه جا باشماست.
سوال دوم:آخرین باری ک شدید گریه کردی؟؟؟و دلیل؟؟؟؟؟
سوال سوم:سوال آقا رامین
نقل قول: سوال جدید:سه تا اشیا ک همیشه کنارتون هست و نمیتونین از خودتون جدا کنید ...کلا همه جا باشماست.
گوشیم
لپ تابم
کیف پول و دسته کلیدام (وقتایی که بیرون از خونه ام)
نقل قول: سوال دوم:آخرین باری ک شدید گریه کردی؟؟؟و دلیل؟؟؟؟؟
توی روضه بود
نقل قول: 5 تا از بچه های کانون رو به انتخاب خودت نام ببر و هر کدوم رو با یه شکلک نشون بده .
آرمین :
طاهر :
آقای اراده :
یوسف :
صادقین :
بعدی : 5 تا از بچه های کانون رو به انتخاب خودت نام ببر و هر کدوم رو با یه شکلک نشون بده .
(1397 آبان 16، 14:11)جناب خان :) نوشته است: [ -> ]مهرخدا
اسپم: مونده بودم چجوری بیام اینجا رو جارو کنم که دیگه بهانه خوبی دستم دادن و تبلیغات کردن برای کار کسب و کار جدیدم در کانون
آقایون خانوما بشینید رو صندلی و پاها بالا... کفشاتونم دستتون بگیرید شلوغ کرده دم در تاپیک. باید به مدیر کل بگم یه بودجه جور کنه یه جا کفشی برای تاپیک ها بخرن....آفرین حالا شد برم سراغ کار خودم
و اما بعد
بانو ملکه ( تا نیومده ) :
(البته این چهره اسون برای من همیشه هست
)
آقای رامین و آقای آرمین :
آقای جناب خان :
بانو می توانم :
آقای امیرحسین :
آقای مرد مجاهد :
بانو شادن :
بانو رضوانه :
(بی سروصدا همیشه در حال انجام کارهای کانون)
آقای اراده:
(همکار خوبم در کار جشن) و
(ایشون در بقیه موارد)
مهرآسا :
(کلافه از دست قل دیگه اش
)
مهرخدا :
(مظلومیت از سر و کولم میباره
جان شما نباشه جان خودم ...
)
آقا چرا همه منو عصبانی و خشن فرض کردید
من به این مهربونی