من بزرگترین معجزه زندگیم این بود که وقتی دو ساله بودم
شام آش داشتیم یهو برق میره بابام بلند میشه شمع بیاره
تنه اش میخوره به من منم کاملا می افتم تو قابلمه آش داغ
شانس اوردم مای بیبی داشتم وگرنه.....
ولی چند تا کوچولو سوختگی رو دستم و ساق پام دارم هنوز
بعدی:بهترین دوستت تو کانون کیه؟
نام نمیبرم.........
بعدی:بهترین دوستت تو کانون کیه؟
سها جون
بعدی:از کدوم قسمت بیشتر خوشت میاد؟
صندلی داغ رو از همه بیشتر دوست دارم و تا الان صندلی داغ 7 نفرو خوندم
بعدی چرا صندلی داغ سها خانوم از بقیه خیلی خیلی طولانی تر بود؟
يحتمل چون ايشون ادمين هستن و كنجاوري بچه ها بيشتر
بعدي : رشته تحصيليت چيه ؟
امسال کنکور داشتم و احتمال خیلی قوی توی رشته ی مکانیک قبول میشم.
بعدی به نظر شما محبوبترین فرد تو کانون کیه؟چرا؟
خو من يكم خشنم ، اول انقدر شماتت و سرزنش ميكنمش تا اشكش دراد
دموكراسي خوبه اما گاهي وقتا ديكتاتوري هم بد ني
just for fun
بعدی: اگه یه روز بفهمی بچه ات خ.ا می کنه چه رفتاری باهاش می کنی؟چه تجربه ای از رفتار پدر مادر خودت داری؟
اگه یه روز بفهمی بچه ات خ.ا می کنه چه رفتاری باهاش می کنی؟چه تجربه ای از رفتار پدر مادر خودت داری؟
پدر و مادر من که نفهمیدن هیچ وقت که بخوان کاری بکنن!!
اما من اگه بفهمم،خیلی دوستانه براش مطرح می کنم ابعاد مختلف قضیه رو و ازش می خوام بذاره کمک ش کنم تا ترک کنه.......
به نظرت کانون چی کم داره؟
به نظر من هیچی.....کانون خیلی هم بیشتر از چیزی که فک کنی مطلب و وسیله داره برا ترک
بعدی:دوتای قبلی
اگه یه روز بفهمی بچه ات خ.ا می کنه چه رفتاری باهاش می کنی؟چه تجربه ای از رفتار پدر مادر خودت داری؟
خب.. اول به این فکر میکنم که ایا من مقصر بودم یا نه ؟
یواشکی بهش کمک میکنم جوریکه بهش بر نخوره .. و غرورش جریحه دار نشه .. با نامه ..
به نظرت کانون چی کم داره؟
هیچـــــــــی ..
نمیدونم اینو زیاد
بچه ی من؟
بی جا میکنه این کار رو بکنه...پدرشو در می آرم
جدا از شوخی
الان نمیدونم چیکار میکنم
بعدا اگه نیاز شد حتما میرم پیش یه روانشناسی چیزی ازش راهنمایی میگیرم
کتاب میخونم در مورد اینکه چجوری باهاش رفتار کنم
و ...
الان دقیق نمیدونم
در موردکانون هم
به نظر من هیچی کم نداره
بعدی:دو تای قبلی
اگه بچم خ.ا کنه بهش میگم:
میدونی پسر.......من یکی رو میشناختم خیلی اینکارو میکرد........بعد خیلی هم سعی کرد ترکش کنه...........خیلی هم طول کشید.......خیلی هم زور زد........خیلی هم انگیزه داشت.........آخرم ترک کرد..........با همه مشکلات سره راش........ ولی خیلی چیزا رو از دست داد........تو هم دوست داری از دست بدی راحت باش ادامه بده........ولی اونی که این راهو رفت نتونست آخر جاده رو پیدا کنه همین جوری رفت رفت به هیچی هم نرسید تا وقتی فهمید که این مسیر ته نداره........
اگه دختر باشه که به مامانش میگم همین جمله ها رو بهش بگه.....
کانون باید یه چیزی کم داشته باشه...........
اینکه همه چی مربوط به خودمونه و باید خودمون قاطع باشیم و ترک کنیم درسته ولی اینجا باید بتونه یه انگیزه خیلی قوی بده.........همچنان دارم فک میکنم غیر از این همه چی میتونه اون انگیزه رو بده..........باید یه چیزی باشه.......حتما هست.......
قبلی هاااا....