کانون

نسخه‌ی کامل: جواب قبلی رو بده از بعدی بپرس
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
من که متوجه نشدم چی شد 65
یعنی یه شخصی همزمان با دونفر رابطه ی تلفنی داشته و یکی رو برای ازدواج انتخاب کرده و دومی رو هم چون وابسته شده و دوسش داره ، میخواد حفظ کنه؟؟
22
دراین صورت نفر دوم با چه انگیزه و قصدی میخواد این رابطه رو ادامه بده؟
کویین جان منظورشون اینه که مثلا
شخص الف با شخص ب ارتباط تلفنی دارن...و شخص ب میدونه که الف ازدواج کرده و الف بهش گفته که با وجود اینکه من ازدواج کردم میخوام با شما هم ارتباط داشته باشم..حالا شخص ب مونده تو دوراهی اینکه دست از دوست داشتن الف بکشه و از زندگیش بره بیرون یا پیشنهاد الف رو قبول کنه..

جواب: به نظر من هم باید خیلی زود این رابطه تموم بشه..برای هیچکدومشون خوشایند نیست و عواقبش خیلی زیاده..

سوال:سوال بابا لنگ درازم
خب پسره دیگه از قبل وابسته شده به جنس مخالفش Hanghead
الان هم احتمالا براش سخته که ارتباطش را با اون زن قطع کنه Hanghead

شاید برای اون زنه هم سخت باشه قطع رابطه Hanghead
به خصوص اینکه یک سال با هم در ارتباط بودن Swear1

 این ارتباط به شدت می تونه زندگی مشترک اون زنو تهدید کنه Swear1

اگه شوهرش بفهمه زنش با یک پسر دیگه جیک تو جیکه فاتحه ی زندگیش خوندس Khobam


آره داداش دوستی دختر و پسر آخر و عاقبتش اینجوریاست 303 

سوال : بازم سوال بابالنگ دراز 4chsmu1
یعنی من خنگم  22

چطور همه فهمیدم منظور ایشون رو اما من نفهمیدم
عجیبه  65

این رابطه  نه تنها از لحاظ شرعی گناهه و کانون یک خانواده رو تهدید میکنه و میتونه باعث فروپاشی اون بشه بلکه یجورایی وقت تلف کردنه
اسمش دوس داشتن هم نیست و اون شخص هم اگه به دنبال صلاح کارشه مطمئنا تو ترک اون رابطه است

سوال :  سوال بابالنگ دراز
فکر نمی کنم کسی که به حلال و حرام اهمیت بده  وارد این ماجراها بشه 39 
سوال :  سوال بابالنگ دراز 4chsmu1
وای چه سوال سختی....
یعنی خانومه با اینکه متاهل بوده با یه پسر دیگه تلفنی ارتباط داشته؟؟؟؟[emoji15]
درست متوجه شدم یا نه؟؟؟؟؟
خانومه متاهل نیست مجرده . همزمان با دوتا پسر ارتباط تلفنی داشته .
با یکیشون قرار ازدواج می زاره
با اون یکی قرار می زاره دوستی ادامه پیدا کنه Shy

سوال : سوال بابالنگ دراز
این اتفاق قبلترها برای همساده اتفاق افتاد البته طرف من همکلاسم بود نه از یه شهر دیگه. طبق تجربه خودم دوست بابا لنگ دراز قضیه رو کامل نگفته به نظرم ایشون هم تمایل نشون داده به حفظ رابطه و الان که فکر میکنه میبینه کار درستی نکرده وقتی طرف قضیه ازدواجش جدی شده ادامه بده( حداقل اینکه پیش خودش فکر کرده خیلی ریسکش بالاس.) و باز هم طبق تجربه خودم واسه این آقا سختتره قضیه که کات کنه و تصمیم گیر نهایی ایشون هستش نه اون طرف.
وقتی میخوای تجربه بدی که چکار باید کنه فرد تو این موقعیت مثه این میمونه که به همساده میگن شهوترانی نکن بدهبه هزار و یک دلیل . اما بعد همساده بازم انجامش میده.روشن تر از هر روشنایی هست و واضح تر از هر واضحی که این رابطه باید کات بشه دقیقا شبیه به اینکه یه گرفتار شهوت مثه همساده باید متوقف بشه.
و به همون دلیلی که همساده متوقف نمیشه، دوست شما هم سخته براش این رابطه رو کات کنه.
.................
خدا رو صدها هزار مرتبه شکر که من درد کشیدم واسم سخت بود ولی رابطه رو کات کردم.

حرفای بچه ها رو که خوندم اول اینکه خیلی خوشحال شدم که این قضیه چقدر براشون تابو هستش و عجیب و زشت ولی بچه ها بجون خودم یک ذره فقط یک ذره یه سری مسائل محرم و نامحرم رو سهل و ساده بگیری و برخلاف گفته نیروی برتر رفتار کنی به جاهای خیلی خیلی بدتر از این هم ختم میشه. 

سوال : سوال بابالنگ دراز
جواب:.....از کجا شروع کنم نمیدونم!..اما نمیشه جوابی  برای سوالم پیدا کرد....البته شاید نه امروز شاید نه فردا وشاید یه زمانی!....یه زمانی شاید بشه جواب داد.

سوالی که الان من میپرسم از خودم اینه: چرا این اتود روی اون کاغذ جلو دستم ، آرووم لم داده و  دراز کشیده!!.....؟؟....

واقعا چرا!!؟؟
چرا باید این شکلی باشه؟؟
چرا اصلا باید باشه!!...
..
آیا الان که هست توی درست ترین شکل ممکنه!!.

و چند چرا و آیای دیگه که به خواننده واگذار میکنم که بپرسه!!...

اما...شاید شمایی که اینو میخونی بگی باز هم یه مردک دوونه پیدا شد و یه سوال پیش پا افتاده پرسید
شاید اصلا بپرسی که چی؟؟...
آخه اینم شد سوال ؟؟
اینم مگه سوالیه که بخوام جوابشو بدم!!؟؟.
....
......
.......
اما یه لحظه ازت میخوام تصور کنی....زیاد سخت نیست ....( قمیشی میگفت: تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته!....اما من میگم سخت نیست فقط چشاتو ببند و تصور کن!)
حالا چی رو تصور کنیم؟؟..
خوب میگم....
تصور کن این اتود قبل از اینکه بیاد جلو دست من ، کجا بوده؟؟...
خوب حتما میگی یه جایی ....یه جای دیگه به غیر از حلو دستت...
....
خب برو قبل تر ببینم بازم میتونی بگی کجا بوده؟؟
شاید بگی توی مغازه بوده...
بازم اگه اصرار کنم شاید جوابت این باشه: ...حتما توی کارخونه!!...
خب من ازت میخوام بازم بری عقب تر...
اما اجازه بده از این به بعدشو خودم بگم...
داستان این اتود جلو دستم برمیگرده به موقعی که هیچی نبود...همون موقعی که بچگیامون میشنیدیم  بکی بود یکی نبود...!
من که یادمه ....شمارو نمیدونم!!...

یادمه  همیشه پشت بند این حرف میگفتن برامون : غیر خدا هیچکی نبود!!...

بعد ها که بزرگتر شدم ...الان که دارم اینارو مینویسم..همین الانی که میخوام این یکی بود یکی نبود رو بنویسم ، دارم فکر میکنم که واقعا چطور میشه غیر خدا هیچکی نبود...
اگه خدا بود پس خدا کجا بود!؟..
با فرض اینکه خدا هم بود ....که ما هم میدونیم و شما هم میدونین که خدا بود.
اما ببینم ، واقعا هیچکی نبود!!؟
یعنی هیچی نبود؟؟
فقط خود خدا بود و هیچی هم حتما نبود...

الان کاری به بود و نبود اونایی که بود و اونایی که نبود دارم ...(البته میدونم خدا بود!...)

باید بدونم چرا اون نبود ها تبدیل به بود ها شد.....چون میخوام بدونم سنگ ها و خاک ها اون موقع ها کجا بودن!
ماده های سازنده ش بودن یا نبودن؟؟

اگه نبودن که میرسیم به همون داستان عیر خدا هیچکی نبود!!
اما اگه بودن !؟ ...باید بپرسیم که میتونستن نباشن؟...
جدا و واقعا و عقلا یه لحظه بیا خودت رو بزار جای این دنیا..
ببیین....
یه لحظه درک کن آسمون رو....یه لحظه فکر کن به تمام کهکشان ها و سیاره ها و خورشید هایی که توی این دنیا هست؟؟
واقعا نمیتونست هیچی نباشه؟؟...نمیشد همین الان که ما هستیم هیچی نبود !!/؟ ...حتی خودم ما !!؟؟؟

هیچی هیچی ....همون هیچی هایی که برا گول زدن بچه ها؛ که میپرسیدن، چی بود ؟؟...ما هم میگفتیم هیچی نبود!...

همه ی این هارو گفتم که آخرش بگم :

یک لحظه "هیچی هیچی" رو تصور کنین و به یاد بیارین ممکن بود این اتود هم هیچ وقت نمیبود!...
الانم با اینکه جلومه اما نگران دارم نگاش میکنم و ازش میپرسم چرا هستی!؟
کاش قدرت داشت حرف بزنه...تا میتونست جواب تمام سوالارو بده !

.........................................................................................................................







به دلیل احترام به دوستمون جواب کامل براش نوشتم و با اینک میدونم سوالم تکراریه اما یک بار دیگه شمارو به سوال خودم ارجاع میدم.
ممنونم.

302

البته جا داره که از دوستانی که همراهی کردن و با جواب هاشون به من و دوستم کمک کردن ، تشکر کنم...
از همتون ممنونم ....
این تاکید من هم به این دلیله که احیانا اگه کسی نظر دیگه ای داره یا توصیه ای دیگه یا دوستانی که هنوز سوال رو ندیدن بتونن کمک بیشتری بکنن.
به هر حال از همتون تشکر میکنم. 303
نقل قول: سوال : چه سوالی ذهنت را مشغول کرده؟
بعد مدت ها دوری، خلوتی حاصل شد بین من و کانون 
و حاصل این خلوت، گشت و گذاری بود که من رو کشوند به اینجا
دلم خواست اینجا حرف بزنم، اما نه مطول
خلاصه اش میشه این سوال:
من هوای تو را به سر دارم تو هوای دل مرا داری؟
برای چشمانم اشکی نمانده...


سوال بعدی: بوی ماهِ مهرِ محرم رو استشمام میکنی؟!
داره از راه میرسه...
خیلییییی 
یک هفته ای میشه زمزمم شده شب اول محرم دلا شده پر از غم بارونیه چشامون....
بعدی:قبلی
Hanghead

سوال بعدی: مهمترین نقطه ی عطف زندگی شما چی بوده؟ و چرا؟
(غیر از عضویت در کانون 1)
(1395 دي 26، 0:58)عطر رهایی نوشته است: [ -> ]Hanghead

سوال بعدی: مهمترین نقطه ی عطف زندگی شما چی بوده؟ و چرا؟
(غیر از عضویت در کانون 1)
وارد شدن در دبیرستان های سمپاد و شروع به خرخونی 4chsmu1

بعدی : قبلی
نقطه عطف رو که میبینم، یاد ریاضی پیش دانشگاهی می افتم... «نقطه ای که درش  جهت تقعر نمودار تغییر میکرد، علامت مشتق تغییر میکرد و ...» Khansariha (66)
اما نقطه عطف زندگی 1
جایی که جهت تقعر نمودار زندگی تغییر کنه... فک میکنم هنوز پیداش نکردم 53258zu2qvp1d9v
خیلی چیزا رو قبل از اینکه بهشون برسم، نقطه عطف در نظر میگرفتم اما وقتی که می رسیدم، متوجه میشدم که نقطه عطف نبودن
خلاصه این که دنبالشم... هنوز بهش نرسیدم 53258zu2qvp1d9v


بعدی : قبلی
نقظه عطف زندگیم
احساس میکنم همین نزدیکیه
اره...تازگیا نوع فکر کردنم عوض شده
عاقل تر شدم
بالغ تر شدم
با تجربه تر
و البته به هدف موجودیت زندگی که همش دست به دست هم داده و بی نهایت اتفاق رخ داده تا یکی مثه منو شما بیاد به راحتی رو کره زمین زندگی کنه پی بردم...که تو یک کلمه تعریف میشه:


خدا


شعار نمیدم..واقعا احساس میکنم بزرگترین کاستی زندگیم داره یا بزرگترین و اصلی ترین قطعه پازلم پر میشه با وجودش توی قلبم 53

قبلی
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450