میرم یه برنامه تفریحی میذارم و یه هوایی تازه میکنم
گاهی بازم فایده نداره ، بهترینش شاید خلوت کردن با خدا و دعا باشه ،
وقتی از زندگی خسته می شی چه می کنی؟ خستگی روحی ...
(1389 شهريور 29، 8:00)edrissss نوشته است: [ -> ]جو آرایش گاه زنانه این جا رو گرفته
ادریس جان این حرفت یعنی چی؟ مگه یه پسر نمی تونه پوست شاداب داشته باشه؟یا کلا حرفی در مورد بهداشت پوست و مو بزنه؟
==========
(1389 شهريور 29، 8:00)edrissss نوشته است: [ -> ]وقتی از زندگی خسته می شی چه می کنی؟ خستگی روحی ...
اکثرا حرف زدن با یکی دیگه حالمو عوض می کنه، بعضی وقتا یه فیلم خنده دار هم خیلی تو روحیه ام تأثیر داره
-------------------------------
من هنوز جواب سوالمو نگرفتما!
من جو رو گفتم، ببخشید اگه ناراحت شدی دادا
سوال بعدی: سوال parshan
جواب : به طبع هر کسی باید قدر خودشو بدونه ، چون انسان کم کسی نیست.خب منم خیلی قدر خودمو می دونم
سوال : این سوال یه ذره متفاوته.این روزی که می خوام بگم ان شا ء الله برای هیچ کس پیش نیاد.فقط تصورش کنید همین.ببخشید اگه ناراحت کننده هست.
تصور کن دو تا دست و دوتا پاتو از دست دادی و الان روی صندلی چرخدار نشستی.آیا باز هم امید به زندگی داری؟چه نوع امیدواری به خودت میدی؟
خدایی نمی دونم، با شناختی که از خودم دارم خیییییییلی برام سخته، خدا پررنگ تر خواهد شد احتمالا (راستی خدابیامرزه همه ی جان باز ها رو ، خیلی به گردنمون حق دارن ...)
سوال قبلی
(1389 شهريور 29، 19:16)A.L.I.R.E.Z.A نوشته است: [ -> ]سوال : این سوال یه ذره متفاوته.این روزی که می خوام بگم ان شا ء الله برای هیچ کس پیش نیاد.فقط تصورش کنید همین.ببخشید اگه ناراحت کننده هست.
تصور کن دو تا دست و دوتا پاتو از دست دادی و الان روی صندلی چرخدار نشستی.آیا باز هم امید به زندگی داری؟چه نوع امیدواری به خودت میدی؟
بی شک روز وحشتناکیه خیلی سخته باهاش کنار اومدن
جان دبلیو میشل فردی بود که تو یه تصادف با موتور سه چهارم بدنش دچار سوختگی شد یه مدت بعد از اون تو یه سانحه هوایی از کمر به پایین فلج شد نه چهره زیبایی داشت و نه پا واسه راه رفتن اما این وضعیت رو تونست قبول کنه یکی از افراد با نفوذ امریکا شد میلیونر شد و معروف چرا که با این وضعیت راهشو طی کرد نه طرز تفکری که از قبل این حادثه ها در مورد خودش داشت هلن کلر هم نمونه ی دیگه از این اشخاص معلول و البته موفق بوده
دوست دارم اگه همچین اتفاقی برام افتاد مثل این افراد که باید الگوی آدم باشند قابلیت پذیرش اون رو داشته باشم و هدفم رو از دست ندم البته تا این شرایط آرمانی فاصله زیاده الان قولی که میتونم بهت بدم اینه که بعد از اون حادثه خودکشی نمیکنم
سلام
جواب:
شايد اولش خودمو بكوبم به در و ديوار....ولي مطمئنم زبون به كفر باز نميكنم...
قطعا سختمه اما خوبي من اينه كه خوب و زود كنار ميام با شرايط...
تازه حمايت خانواده ام هم هست...بدون شك تو سرپاموندنم موثره..
و اميدواري كه به خودم ميدم حتما اينه كه:
دنيا و فرصت مغتنم رشدي كه برام داره هنوز هست...حالا بدون دست و پا...سعي ميكنم تمام قد قدرش رو بدونم...
سوال : این سوال یه ذره متفاوته.این روزی که می خوام بگم ان شا ء الله برای هیچ کس پیش نیاد.فقط تصورش کنید همین.ببخشید اگه ناراحت کننده هست.
تصور کن دو تا دست و دوتا پاتو از دست دادی و الان روی صندلی چرخدار نشستی.آیا باز هم امید به زندگی داری؟چه نوع امیدواری به خودت میدی؟
موفق باشين..ياعلي.
سلام؛
نمی دونم ، شاید امیدواریم اولش خیلی کم باشه در حدی که به صفر برسه .
ولی با گذشت زمان باورش می کنم و باهاش کنار میام .
ولی ایمانم رو از دست نمیدم .
سوال: همون قبلی .
برام غیر قابل تصور هست
می میرم
نمی تونم تحمل کنم.
خدایا شکرت بابت همه نعمتهایی که بهم دادی
سوال بعدی
تا حالا ثواب کردی که کباب بشی؟
سلام
آره شده..چند بار هم!
اما خب..خيلي سعي كردم كه از سوختگي هام درس عبرت بگيرم و لااقل ديگه تكرارشون نكنم...
تو بيشتر مواقع هم از پناه بردن به رگ بيخيالي و گذر كردن بهره گرفتم...
سوال:
از چي ميترسي؟(لطفا هم مادي بگو هم معنوي...منظورم اينه كه مثلا از سوسك(مادي) و بي وفايي(معنوي)
اگه هم از هيچي نميترسي كه خيلي آدم جالبي هستي! )
موفق باشي..ياعلي.
معنوی ... هممم ... احساس بی حسی دارم ... ولی از نبخشیده شدن گاهی که بی حسیم می ره می ترسم
مادی ... اولا: مثالی که زدید: سوسک
یکم بهتون خندیدم الان! ... خب مثلا از این می ترسم که با شنی تانک از روم رد شن، یا تیر بخورم، یا سرم له بشه! یا شهدا ... !
سوال قبلی
یا مال ایرانسل بوده! یا وحید که گفته بود منتظرم برای چت نباش تا شب ان شاء الله می چتیم
سوال قبلی