سوال قبلي:همون سوال قبلي
(فكر نكنم با حداكثر يك ميليارد تأمين شه اما..)
يه آزمايشگاه پر از تجهيزات..اونوقت دعوت نامه ميفرستم واسه بايوتكنولوژيستهاي كشور..
..(خودمم نخوندم اين رشته رو مهم نيس..وردست اونا يه چيزايي ياد ميگيرم
)
(مهربان خانوم چرا خودتونو ميپيچونيد؟!
،شايد هم خيلي اقتصادي فكر ميكنيد ،ما نميدونستيم
)
دوستان اين سوالي كه استيو جابز فقيد رو هم متحول كرد يه مقدار مورد اجحاف(اجهاف،اهجاف،اهژاف،همينا..) واقع شد،همه دوستان رفتن تو فكر اين كه آخر عمر بايد چيكار كنيم!!
اين سوال بهتره اينجوري مطرح شه،اگر امروز آخرين روز عمرتون بوود،باز هم همين كارهارو انجام ميداديد؟؟! اگر نه،چه تغييري ميكرديد؟!
(به عنوان مثال همون طور كه آسمان خانوم گفتن،چرا همين امروز يهويي مهربون نباشيم)
حالا سوال بعدي: به انتخاب خودتون سوال قبلي يا سوال من
کارامو بدون فضولی دیگران با خیال راحت به اتمام میرسونم
اگر همین الان بهت بگن که شما به بیماری ام اس دچار شدین و بقیه عمرتونو مجبورین رو ویلچر سپری کنین چی کار میکنی؟ یا بهتره بگم چه حسی بهت دست میده؟
ولیلچر...بدون پا؟!؟! احتمالا میرم عضو انجمن ام اس میشم!!!!
یکم داد میزنم...گریه میکنم...بعدش...زندگی میکنم
سوال قبلی
شاید فورا یا بعد از مدتی یاد این بیفتم که این پا و دست همون پا و دستیه که خدا بهم داده بود تا در راه خودش بکار بگیرم، ولی من چقدر در این راه ازش بهره بردم، چقدر باهاشون کار مفید انجام دادم...
چقدر غافل
چه راحت یادم میره چه نعمتایی خدا بهم داده
چه خدای مهربون بی نیازی
بی منت بخشیده
شکرت
کمکم کن در راه حق ازشون بهره ببرم
بعدی: قبلی
جدای از ناراحتی و اشک ریختن ، از بقیه مخفیش می کنم تا موقعی که مجبور بشم روی ویلچر بشینم.
یه رادیو رو توی ویلچر جاسازی می کنم
آخرش باز هم گریه میکنم
سوالت چقدر سخت بود
سوال:فیلم اره رو کی دیده؟
اگه شب بخوابی و بیدار بشی ببینی با یه دست به ریل راه آهن بسته شدی و یه قطار از دور داره میاد و فرضا 10 دقیقه فرصت داری و یه اره بغلت که میتونی بجای مرگ ، دستت رو اره کنی ؛ چیکار میکنی؟
البته ببخشید طولانی شد.
عجب سوالی
فیلم تخیلی زیاد میبینید؟
چون ادم منطقی هستم اصن هیچ رقمه نمیت.ونم قبول کنم همچین اتفاقی برام بیوفته
قبلی؟
نقل قول: سوال:فیلم اره رو کی دیده؟
اگه شب بخوابی و بیدار بشی ببینی با یه دست به ریل راه آهن بسته شدی و یه قطار از دور داره میاد و فرضا 10 دقیقه فرصت داری و یه اره بغلت که میتونی بجای مرگ ، دستت رو اره کنی ؛ چیکار میکنی؟
دهقان فداکاری چیزی دم دست نیست لباس در بیاره آتیش بزنه ؟ پتروس چی ؟ چوپان دروغگو هم راضیما ... حسنک کجایی ؟ کوکب خانم مهمان ناخوانده دارد ؟ تصمیم کبری ؟ مرغابی و لاکپشت ؟ درس انار ؟ آبگوشت ؟ کلا هیچ راهی نداره ؟ هیشششششکی نیست ؟ یعنی تهنای تهنام ؟
خب اگه هیچ راهی نمونده باشه مجبورم اره رو بدارم دستبنده رو ببرم دیگه !!! ریل هم اگه چوبی باشه که خیلی راحت تر میشه برید .
بعدی : درس های دوران ابتدایی رو کدوم یکیش رو بیشتر دوست داشتی ؟
سلام
روباه و زاغ رو دوست داشتم، با آجیم نمایششو بازی میکردیم
اینم دوس داشتم:
جدا شد یکی چشمه از کوهسار، به ره گشت ناگه به سنگی دچار
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت، کرم کرده راهی ده ای نیک بخت
...
ز کوشش به هر چی خواهی رسید ، به هر چیز خواهی کماهی رسید
برو کار گر باشو امیدوار، که از یأس جز سختی ناید به کار
گرت پایداری در کارها، شود سهل پیش تو دشوارها
و اینا:
تصمیم کبری، کوکب خانم و ....واقعا همه درسا قشنگ بودند
بعدی:
قبلی
شعر :
باز باران با ترانه
با گهرهای فراوان
میزند بر بام خانه
بعدی : بزرگ ترین حسرت زندگیت
؟
درس های دوران ابتدایی رو کدوم یکیش رو بیشتر دوست داشتی ؟
شعر سعدی:
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
...
واقعاً فوق العاده بود این درس, متن کاملش
(اینجا)
بزرگ ترین حسرت زندگیت ؟
این که کاش هیچ وقت خ.ا نمی کردم...
بعدی:
یکی از دو سوال قبل به انتخاب خودتون
بزرگ ترین حسرت زندگیت ؟ای کاش یه خواهر داشتم
داداش دلم گرفت چون منم همینجوری ام
بعدی : قبلی