سلام
بیست و پنجمین روز از چله دوم، شانزدهمین روز از ماه مبارک رمضان
و
نکته بیست و چهارم:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بزرگی هر روز قلم و کاغذی آماده میکرد و سخنان خود را در آن می نوشت.
سپس هنگام غروب آفتاب تمام آنچه را یادداشت کرده بود بررسی میکرد تا ببیند در طول روز چه حرفهایی به نفع یا زیان خود گفته است.
پس از رسیدگی به سخنان خود آهی از ته دل میکشید و میگفت:
« به درستی که نجات یافتند کسانی که خاموش بودند و از زبان خود به خوبی مراقبت کردند،
اما ما با این حرفهای بیهوده و سخنان فتنه انگیز، در سنگینی گناه و عذاب و مجازات زبان خویش گرفتار شدیم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
التماس دعا
یا زهرا
سلاام منم اومدمم
خوندن سوره یـــــس به مدت 40 رووووووووووووز
1/40
دعااااااام کنین...
سلام
بیست و ششمین روز از چله دوم، هفدهمین روز از ماه مبارک رمضان
و
نکته بیست و پنجم:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در شب معراج که رسول خدا(ص) همراه جبرئیل(ع) به آسمانها عروج کرد، صحنههای بسیار دردناکی از عذاب را دیدند.
آن حضرت درباره یکی از آن صحنهها چنین میفرماید:
در شب معراج از کنار عدهای از مردم میگذشتم که دیدم با ناخنهای خود، پوست و گوشت صورت خویش را چنگ میزدند و می خراشیدند.
از جبرئیل پرسیدم: این نگونبختان که هستند؟ گفت: اینها غیبت کنندگانند که در دنیا با آبروی مردم بازی میکردند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 106
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
التماس دعا
یا زهرا
سلام
بیست و هفتمین روز از چله دوم، هجدهمین روز از ماه مبارک رمضان
و
نکته بیست و ششم:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شخصی خدمت عارفی آمد و از شخصی بدگویی کرد.
عارف گفت: جستوجو میکنم،
اگر راست گفته باشی با تو دشمن خواهم شد
و اگر دروغ گفته باشی تو را مؤاخذه خواهم کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- هزار و یک مطلب خواندنی، ص 388.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
التماس دعا
یا زهرا
سلام
بیست و هشتمین روز از چله دوم، نوزدهمین روز از ماه مبارک رمضان
و
نکته بیست و هفتم:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابراهیم ادهم نقل کرده است که روزی عده ای مهمان از عارفان برگزیده بر من وارد شدند.
به آنها گفتم: سفارشی به من بکنید و پندی دهید تا من نیز چون شما همواره از خداوند پروا کنم.
گفتند: شش نصیحت به تو میکنیم، به گوش جان بسپار و مراقب باش:
1. هر کس زیاد سخن بگوید، به نرمی دل او امیدی نیست؛
2. هرکس زیاد بخوابد، از شب زنده داری برای راز و نیاز و مناجات با خدا بهره ای نمیبرد.
3. هر کس با مردم زیاد رفت و آمد کند، از شیرینی عبادت با خدا بی بهره می ماند.
4. هرکس ستمگران را برگزیند و با آنها رابطه داشته باشد، در دین و ایمان پایدار نخواهد بود.
5. هر کس به دروغ و غیبت عادت کند، امیدی نیست با ایمان از دنیا برود.
6. و هر کس خشنودی مردم را بطلبد، در پی رضایت و خشنودی خداوند نخواهد بود.
ــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
التماس دعا
یا زهرا
سلااااااام
مارال
24 / 40
التماس دعا
یا حق