کانون

نسخه‌ی کامل: اعلام وضعیت روزانه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
روز شانزدهم،

نماز صبح مقداری زودتر از قبلا ها بود؛ شکر خدا؛ میشد زودتر هم باشه.

باید زودتر بخوابم؛ امروز کم خواب بودم و مقداری بی حال؛ که روی نماز خوندنم و قرآن خوندنم هم تاثیر داشت.

وقت نماز+؛ باید یه تصمیم محکم و منظم برای حضور قلب بگیرم: معیار: انحراف اختیاری نداشته باشم.

قرآن+؛ سوره+
ورزش+
مناجات-
تغذیه: امشب هم چیز گرم زیاد خوردم و هم مقداری با حرص خوردم، هم شام رو به کم بونش دقت نکردم؛ خودم رو باید کنترل کنم؛ دقت کن. خدایا! به خیر بگذرون

یه مورد عصبانیت بی دلیل؛ مواردی کنترل کردم پر حرفی رو؛ ولی پر حرفی داشتم؛ اولویتم باید ترک مسخره کردن و تیکه انداختن باشه؛ این صفت زشت باید ریشه اش کنده بشه؛ مثل غیبت که قبلا توش نسبتا موفق بودم

تضرع و ترسم کم شده؛ الهی العفو؛ خدایا! خودت کمکم کن، داره سخت میشه. کاش آسون بشه و خطا نکنم.

متاسفانه چشمم لااقل یه نگاه نیمه سهوی بد داشت؛ خدایا! کمکم کن بفهمم کار درست رو؛ اون چیزی که مهمه رضایت توئه؛ بقیه اش هیچه؛
ولی خدایا! دوست دارم معتدل باشم و مودب. خودت هدایتم کن. و دلم رو اصلاح کن.
سلاااااااام Khansariha (46) روز خوب

وسوسه می شدم ک سرچ بزنم نزدم کنترل کردم
وسوسه شدم برم تو تنهایی نرفتم
خواب ظهرم رفتم تو جای خودم نخوابیدم
نت کم اومدم
و ...
کلا از همه عوامل گریختیمKhansariha (46)
فقط ی مقدار حس و حال نداشتم ک ی سری کارای واجب رو باید می رفتم انجام می دادم نرفتم:d

عیب نداره پاکیمو عشق است varzesh
روز هفدهم،

امروز یه ساعتی زیاد خوابیدم حدودا؛
نماز ظهر رو نرسیدم به جماعت؛ (نمیدونم حق داشتم قبل اذان کارم رو پی بگیرم یا نه.)
نماز مغرب و عشا، حال روحیم یه طور بود که میتونستم حضور قلب خوبی داشته باشم، در مقاطعی هم داشتم اما استفاده نکردم.
مسواک زدن و معطر بودن زمینه رو برای توجه بالا میبره.

قرآن فک کنم یه صفحه شد، شاید هم بیشتر.
مناجات+
ورزش-
تغذیه+

یه مورد جلو عصبانیتو گرفتم اما دو مورد عصبانی شدم و شاید غیبت یا بالاخره بدگویی کردم؛ الهی العفو

فردا هم حواسم باشه چیز گرم نخورم و برای زبان و حضور قلب مشارطه کنم.
ورزش: اگه وقت شد تمرین حرکات رو بکنم.
سلام
خوبید ؟؟؟

منم خوبم .

تا الان 1 روز خوب دارم .
Khansariha (8)Khansariha (8)
سلام خانم ساحل آرام ... خوش آمدید ... ادخلوها بسلام آمنین


روز نوزدهم

سه روز متوالیه که حدود یک تا یک و نیم ساعت بیش از حد مجاز خوابیدم؛ دیر خوابیدن شب رو تا حدودی به خودم حق میدم، اما دوست دارم بتونم صبح ساعتی که میخوام بیدار شم.
انشاالله از فردا دوباره درست شه

وقت نماز ها جز صبح +؛ حضور قلب: مغرب بد بود؛ ظهر خوب نبود؛ عصر و عشا بهتر بود شکر خدا.
تضرع: خوبتر بود؛ خصوصا سجده
مناجات -
سوره: دیشب نتونستم تمومش کنم از فرط خواب
قرآن+
صدام چند بار الکی بلند شد؛ ده روز آینده رو انشاالله میخوام توجه ویژه ای به زبان بکنم.
تغذیه+
آخر هفته ها رو بهتر باید استفاده کنم؛ برنامه می خواد.
ورزش: پارک
... دواش جز می چون ارغوان نمیبینم
شد ده روز
فعلا راحت می گذره
امروز خبری نبود فقط یه چند دقیقه ای ترسیدم! ولی گفتم بی خیال ! یه سایت رمان پیدا کردم همه ش می شینم می خونمش رماناشم با مزه است خوبه
شکر 53
سلام،

دیشب اتفاق بد افتاد در خواب ... کاش بتونم از اون هشیاری ای که به وجود میاد استفاده کنم و تن ندم به این قضیه
شاید دلیلش این بود که سه روز ورزش نکردم و شام زیاد خوردم.

با توجه به اینکه نتونستم حد خوابیدن صبح رو رعایت کنم، بهتره برام که خواب صبح رو کلا تعطیل کنم (تا دو هفته)
و شبها هم دیگه دیرتر از 1 و نیم نخوابم؛(البته باید زود تر بخوابم، مثلا تا 12 و نیم؛ این آخر آخرشه)
چون دیشب ثابت کرد که لزوما دیر خوابیدن جلوی اون اتفاق رو نمیگیره.

نماز صبحم قضا شد ... باید وسواس رو ترک کنم و زودتر کسب طهارت کنم.
روز بیست و یک،

دیشب اتفاق بد افتاد، انقدر هشیاریم زیاد  بود که شک کردم که صفرش کنم یا نه؛ اما چون نه قبلش نه بعدش دنبال گناه نرفتم، با اتفاقات بد و خانمان سوز معمولی فرقش گذاشتم؛ خدایا! تقصیر منه! خدایا! کمکم کن، غلط کردم. رحم کن.

خواب: دیگه صبح نخوابیدم؛ شب میتونم زودتر بخوابم.

نماز صبح ممکنه قضا شده باشه؛ الهی العفو
نماز ظهر و عصر وقتش رعایت شد و حضور قلب پیشرفت خوبی داشت شکر خدا
نماز مغرب دو رکعت دیر رسیدم؛ مغرب و عشا حضور قلبم خوب نبود.

قرآن: حدود دو صفحه حداکثر
سوره: یادم نیست به پایان رسوندم یا نه؛ از امشب با توجه به معنا خوانده شود تا 20 روز.

مناجات: در طول روز جبران شد.

ورزش-؛ به دلیل کوفتگی بدن و ضعف، منصرف شدم.

تغذیه: به خاطر ضعف، مواد مقوی، زیاد خوردم.؛ شام هم کم نخوردم، زیاد هم نخوردم؛ انشاالله این یه استثنا بود و تکرار نمیشه فعلا. الهی العفو.

عصبانی نشدم شکر خدا؛ به طور کلی حواسم جمع تر بود؛ مسخره کردن بود مواردی متاسفانه؛ الهی العفو؛ پر حرفی و لودگی بی دلیل هم بود؛ شوخی ها باید دلنشین و هدفمند باشه و این خیلی هم خوبه.

تضرع در ظهر و عصر و تا غروب خوب بود؛ بعد غروب کرخت شدم  وحال ادبار دست داد.
انشاالله موقتیه و دوباره خوب میشم.

امروز کلا مقداری شل گرفتم،
انشاالله بتونم از فردا خوب تر باشم.

خدایا! کمکم کن.

متاسفانه چشمم هم سرکشی کرد یکی دو مورد؛
از نگاه ضروری هم فراتر رفتم که قابل قبول نیست؛
گول نخور.

بترس از خدا تو دلت.
حیا کن از خدا.
فکرت رو پاک کن؛

آلوده کردن چشم و چوب حراج زدن به دل رو که همه بلدن.
روز بیست و دوم،

خدا رو شکر امروز نماز صبح و بعدش مناجات رو خوندم؛ امیدوارم همیشه روزهای خوبی داشته باشم.
بعدش یکساعت و 40 دقیقه خوابیدم که اصولا نباید، اما کم داشتم. انشاالله تا آخر موعد تکرار نمیشه.
کم حرف تر بودم نسبتا؛ مواردی حرف اضافی و شوخی سبک کننده وجود داشت؛ یه مورد با پدرم بحث نسبتا کمی کردم و صدام مقداری بالا رفت. هفتاد بار استغفار می کنم انشاالله.
قرآن سه صفحه دیگه میخونم انشاالله.
سوره: فکر کنم دیشب تموم نشد؛ یادم نیست.
چشم خوب بود.
ذهن هم خوب بود.
حضور قلب نماز ظهر و عصر نصفه خوب بود. مغرب و عشا اصلا قابل قبول نبود و بوی ریا می داد.
ورزش+ ؛ خیلی سنگین نبود. فردا استخر انشاالله.
غذا+
یه مقداری وسوسه ی جسمی حس کردم امروز. فعالیت بیشتر میخواد و کنترل تغذیه و نماز، نماز.
تضرع کم بود
کلاس صبح رو نیم ساعت از دست دادم.
منم یه روز خوب. ان شالله بیشتر میشه ایندفعه حتما303
روز بیست و سوم،

امروز عصبانی نشدم، کم حرف بودم (بیش از حد)، یه مورد مسخره کردن بود، الهی العفو
متاسفانه سر یه لجبازی بچگانه، تا 11 خوابیدم! شرم آور بود.

از دیشب تا حالا 180 درجه نوسانات روحی داشتم ... این نیز بگذرد
نمازها امروز اصلا خوب نبودند (به جز عصر که ارتباط خوبی برقرار شد) و متاسفانه در وقت نماز مغرب و عشا هم کاهلی کردم ... انشاالله فردا سعی میکنم جدیت و شوق داشته باشم در وقت و حضور
چشم، خدا رو شکر بهتر بود.
قرآن: نخوندم، بعد کانون می خونم ... روحم تشنه است.
مناجات:- ؛ شاید جبرانش کردم.
ورزش-
تغذیه+
تضرع و ذکر سجده خوب بود / دو دعا رو نخوندم.
با والدین گرم نگرفتم ... دچار غرور و دلخوری شدم ... این یعنی الان تو آتیشم ... خودت رو نجات بده

سعی کنم به احساسات زودگذر وقعی ننهم ... اگه یه قسمتی از روز بد شد، بقیه اش بد نشه

ترس شکست و وسوسه ی جسمی داشتم ... این یعنی مرد مجاهد باید بیدار شه و عرق بریزه.

دندون به دندون فشار بده و مشتت رو گره کن و عمش لشکر دشمن رو ببین ... تهش که چی؟

امشب تو دلم از خدا تمنا کردم؛ حس خوبی بود، کاش همیشه باشه.

یا من تحل به عقد المکاره و یفثا به حد الشدائد
ذلت لقدرتک الصعاب  و تسببت بلطفک الاسباب
روز بیست و چهارم،

نماز صبحم قضا شد ... خدایا! روم سیاهه ... امشب زودتر می خوابم و تا جمعه ی هفته ی بعد، قول محکم که بعد نماز نخوابم. الهی العفو

فقط نماز عشا مقداری خوب بود، بقیه اش خوب نبود متاسفانه ... دیشب قرار گذاشته بودم.
قرآن، سه صفحه؛ میخوننم انشاالله.
سوره -؛ امشب یادم نره
مناجات-؛ فردا میخونم انشاالله
تغذیه+
دو سه مورد مسخره کردن داشتم ... این شوخی های همراه با طعنه، خیری درش نیست اگه شری نباشه؛ ترکشون کن./ میزان حرف متعادل بود.یه مورد بدگویی یا غیبت بود؛ الهی العفو
ورزش فردا: یا استخر یا تمرین کلاس. حتما یکی از این دو باشه.

تضرع، بیشتر باید باشه.

ورزش، عالی.
سلام 

روز چهل و یکم ... 53
روز بیست و پنجم،

امروز بر خلاف قرار خوابیدم و خوابیدم تا 12؛ باید بیدار بمونم تا عادت کنم به زود بلند شدن ... یه بار برای همیشه
نماز ظهر حدود 45 دقیقه دیر شد و اصلا کیفیت نداشتن
نماز مغرب نرسیدم، مقداری دست من نبود. حضور قلب خوب نبود.

فردا انشاالله قبل نماز قرار میکنم که حواسم باشه ... جدی باش!

مناجات+ ؛ دعای کمیل هم خوندم شکر خدا ... اما انگار برای بازی میخونم ... حواسم هست با کی حرف میزنم؟
قرآن+
سوره: خوابم برد و کامل نشد.

تغذیه: چیز گرم زیاد خوردم ... اما در شام جبران کردم و کم انرژی بود و زود و به اندازه ... با آرامش خوردن رعایت نشد.
یه مورد صدام رفت بالا، بی دلیل؛ و لااقل دو مورد ترشرویی کردم و بد اخلاقی .. مسخره کردن وجود داشت ... البته تونستم یه مورد جلوی حرف نامربوط رو بگیرم.
اخلاقم هم بعدش بهتر شد.
امروز طرف بعدظهر کسل بودم و مستاصل ... اما شکر خدا از این حالت تونستم بیرون بیام ... پس میشه!
تضرع کم بود، سجده نبود فک کنم. یا کم.
ورزش: هنوز نکردم؛ بعد کانون میکنم.

امروز وسوسه ی خفیفی بود ... و زیاد به کانون سر زدم ... باید بهش نظم بدم.
دیشب، باز اتفاق بد افتاد؛
سه اتفاق بد در یک هفته

که معمولا به قضا شدن نماز هم منجر میشه

اما یه پیشرفتی حاصل شده
اونم اینکه از خواب جدا نشدم تا برم سراغ گناه؛
این یعنی قدم اول درمان

ضمنا، باید به این موفقیت هم نگاه کرد که من از اول آذر تا 13 بهمن نتونسته بودم به بیست روز برسم حتی؛ اما الان خدا رو شکر، به جز مشکل خواب، 26 روز آرام رو داشتم.

نمیخوام بنشینم و برای بیماری خودم گریه کنم
می خوام درمانش کنم

قبل از اون یه ارزیابی از برنامه ام:

نقل قول: 0) هیچ وقت، تکالیف و کارهای جانبی، برنامه رو تو حاشیه نبرن. از نظر ذهنی تو حاشیه بردن بیشتر تا فیزیکی؛ فاذا فرغت فانصب

1) خواب قبل 1 و نیم ، بیداری قبل 6 و نیم و بعدش هم خواب تعطیل؛ برای کمبود خواب یا دانشگاه بخوابم، یا نزدیک ظهر ؛این مورد رو ضعیف عمل کردم؛ نه در خوابیدن رعایت کردم نه در بیداری؛ یه دلیلش ترس از زود خوابیدن بوده؛ اما می خوام به هم نزن این مساله رو.

2) مراقبت از وقت نماز و حضور قلب (مشارطه، مراقبه) ؛ نماز صبح بسیار بسیار بده و من هم کاری نمیکنم؛ می خوام توی ده رو انشاالله سامانش بدم. باقی نمازها تقریبا خوب بوده اما حضور قلب ضعیف بوده: همت و مشارطه میخواد و سماجت.

3) 4 صفحه قرآن + سوره ی حشر؛ متاسفانه قرآن رو زیر حد انتظار پرداختم ... از امروز تغییر رویه میدم انشاالله / سوره هم از امروز تا 20 روز.

4) ورزش: روزای زوج، کلاس - یکشنبه و سه شنبه، استخر - پنجشنبه: 500 طناب + 10 شنا + 25 شکم + کششی - جمعه: تمرین کلاس؛ واقعا زحمت کشیدم برا ورزش شکر خدا؛ ولی میخوام در 20 روز آینده روزانه اش کنم تقریبا.

5) بعد نماز صبح به اندازه ی حداکثر نیم صفحه مناجات؛ ضعیف و سرسری ....> مثل قبلاها بشین و حرف دلت رو به خدا بزن.

6) تغذیه: آ) با آرامش و بدون حرص و ولع. ب) غذای محرک حتی الامکان نخورم. پ) شام رو سه چهارم مقدار معمول بخورم و اگه از 9 گذشت، نصف. ت) به جاش صبحونه رو زیاد بخورم... یا بین وعده ها رو بخورم. ؛ بسیار خوب؛ واقعا بدون افراط و تفریط عمل کردم ... انشاالله همین روند رو ادامه میدم ... فقط وقتایی که اعصابم سر جاش نیست باید مواظب باشم زیاده روی نکنم.

7) هر روز در مورد عصبانی نشدن، پر حرفی نکردن، مسخره نکردن و لودگی نکردن بین خودم و خدا قول و قرار کنم. ؛ برنامه ی ده روزه: الف.صدام در بحث با خانواده بلند نشه. ب. کلا جدل با والدین تعطیل بشه. ج. مورد امتیازی: والدین رو از دور صدا نزنم به طوری که از بانگ بلند استفاده کنم. کم کم دارم حواس جمع میشم ... برای ارزیابی یه مقدار دیگه فرصت میدم. ؛ ضمنا وقتایی که زیاد کم حرف میشم خودم اذیت میشم ... باید متعادل باشه.
جبرانی تخلف: معذرت خواهی + هفتاد بار استغفار با وضو و رو به قبله برای فرد مقابل.

8) در نمازهای روزانه، از روی تضرع، دو دعا رو بخوانم. /بعد نماز در سجده، گفتن ذکر یونسیه ؛ یه مقداری کمی تر باید بشه.

9) حضور در همه ی کلاسها و گوش دادن با تمرکز؛ به خاطر خواب، خوب نبوده اوضاع.

جمع بندی:

به نظر میرسه در جنبه های مادی ترک موفق تر از جنبه های معنوی بودم؛
و این مطلوب نیست؛
برای همینه که شاید اون حس عالی ترک رو نداشته باشم.