1397 دي 7، 23:19
سلام
امروز ساعت 4 صبح از درد بیدار شدم.
نماز شب خوندم. کمی خلوت.
خیلی تلاش کردم که دوباره بخوابم. اما نشد.
پاشدم و نماز صبح رو خوندم و شروع زندگی.
اول مرتب کردن پوشه های ماهانه که برگه هام رو میذارم.
بعد دخل و خرج هزینه های ماهانه ام رو ثبت کردم.
بعد نرمش صبحگاهی.
بعد رفتم دویدم پارک و با بربری برای خودم و خانواده برگشتم برای صبحانه.
بعد کارهای آخر هفته ام رو طبق لیست و برای شروع هفته جدید انجام دادم.
بعد تمرین پیانو.
بعد 10 صفحه مطالعه کردم.
بعد از مطالعه نیم ساعتی هم در خصوص مطالعه ای که داشتم و مدل سازی اون برای وضعیت خودم و به کار گیری اون تفکر کردم.
بعد مهمونی.
شب بعد از مغرب و عشا یک صفحه قرآن رو 3 بار خوندم تا قرائتش به چیزی که دوست دارم نزدیک بشه.
بعد یه جزوه تحلیل نرم افزار مربوط به کارم رو خوندم و 5 نکته ای که باید تو پاورپوینت فردا اضافه کنم رو یادداشت کردم.
بعد هم اومدم کانون.
یه روز فوق العاده دیگه سپری شد. اون هم با پاکی.
و
عاشق جان و اراده جان شما باعث افتخار کانونید.
انشاءالله همه ی ما روزی از رهاشدگانیم.
امروز ساعت 4 صبح از درد بیدار شدم.
نماز شب خوندم. کمی خلوت.
خیلی تلاش کردم که دوباره بخوابم. اما نشد.
پاشدم و نماز صبح رو خوندم و شروع زندگی.
اول مرتب کردن پوشه های ماهانه که برگه هام رو میذارم.
بعد دخل و خرج هزینه های ماهانه ام رو ثبت کردم.
بعد نرمش صبحگاهی.
بعد رفتم دویدم پارک و با بربری برای خودم و خانواده برگشتم برای صبحانه.
بعد کارهای آخر هفته ام رو طبق لیست و برای شروع هفته جدید انجام دادم.
بعد تمرین پیانو.
بعد 10 صفحه مطالعه کردم.
بعد از مطالعه نیم ساعتی هم در خصوص مطالعه ای که داشتم و مدل سازی اون برای وضعیت خودم و به کار گیری اون تفکر کردم.
بعد مهمونی.
شب بعد از مغرب و عشا یک صفحه قرآن رو 3 بار خوندم تا قرائتش به چیزی که دوست دارم نزدیک بشه.
بعد یه جزوه تحلیل نرم افزار مربوط به کارم رو خوندم و 5 نکته ای که باید تو پاورپوینت فردا اضافه کنم رو یادداشت کردم.
بعد هم اومدم کانون.
یه روز فوق العاده دیگه سپری شد. اون هم با پاکی.
و
عاشق جان و اراده جان شما باعث افتخار کانونید.
انشاءالله همه ی ما روزی از رهاشدگانیم.