1393 شهريور 25، 7:50
سلام. ببخشید با لباسهای خاکی اومدم گروه. دیشب یه نبرد سنگین داشتم که خدا کمک کرد و امروز وارد روز ۱۰۲ شدم....
موقع نبرد یه جمله بود که هی تو ذهنم تکرار می شد و اون این بود که الان وقتشه که ترک کنی...الان باید برای ترک ابد از این مرحله عبور کنی...الان همون موقعی هست که باید دست بکشی. و تکرار این جملات که به لطف خدا در ذهنم افتاده بود کمک کرد تا این نبرد رو هم بگذرونم.
واقعیت هم همینه این گناه رو تا زمانی که تحریک نشدی و دلت نمیخواد انجام ندی هنر نیست. مهم اینه که در زمان حملات بتونی مقاومت کنی...
پناه میبرم بخدا از غرور که فکر کنم تمومه دیگه و پناه میبرم بخدا از غفلت...
التماس دعا دارم جدا......یاعلی مدد.
رزمجو.
تمام.
موقع نبرد یه جمله بود که هی تو ذهنم تکرار می شد و اون این بود که الان وقتشه که ترک کنی...الان باید برای ترک ابد از این مرحله عبور کنی...الان همون موقعی هست که باید دست بکشی. و تکرار این جملات که به لطف خدا در ذهنم افتاده بود کمک کرد تا این نبرد رو هم بگذرونم.
واقعیت هم همینه این گناه رو تا زمانی که تحریک نشدی و دلت نمیخواد انجام ندی هنر نیست. مهم اینه که در زمان حملات بتونی مقاومت کنی...
پناه میبرم بخدا از غرور که فکر کنم تمومه دیگه و پناه میبرم بخدا از غفلت...
التماس دعا دارم جدا......یاعلی مدد.
رزمجو.
تمام.