کانون

نسخه‌ی کامل: اعلام وضعیت روزانه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یکی از عوارض گذرای ترک برای من این بوده (قبلا هم تجربه شده) که بی خیال میشم نسبت به درس و اینا

این روزا خیلی بی خیالم

اصلا استرسی تو دلم نیست

اما من استرس مثبت رو دوست دارم

باعث میشه به کار کردن و تمرکز ترغیب بشم

همین استرس مثبت رو هم تونستم سر جلسه ی ارشد به کار بگیرمم؛ شکر خدا

اگه میخوام این روزا ترکم پایدار باشه
باید همه چیزم رو متعادل کنم،
و با جدیت کارام رو دنبال کنم؛

تا ارزشمندی ترک برام بیشتر بشه
و این بی خیال جاش رو به آرامش بده.
وقت نماز: نماز ظهر و عصر رو به وقت رفتم شکر خدا و حضور قلبم هم شاید بد نبود؛ نمی دونم. قرار بود بنویسم.

نماز مغرب: باز دیر رفتم. فطرتم بهم میگه پا شو و من می نشینم. حضور قلب مغرب خوب نبود اصلا و عشا هم نه.

قرآن+
سجده+
سوره: دقیق یادم نیست.

تغذیه: مواد محرک خوردم؛ با اینکه امروز وسوسه داشتم؛ این از اون تهور های جاهلانه است؛ شام هم به اندازه خوردن؛ چند شبیه کم خوردن برام سخت شده. مرد! همت کن! ما داریم به سرزمین های خوب قدم میگذاریم؛ خودت رو به دوتا چیز درون تهی نفروش. انشاالله از فردا سعی میکنم شام رو کمتر بخورم. و مواد محرک به اندازه.

ورزش-

فردا بهتر باشم انشاالله.
روز هفتاد و سوم،

سلام


تا 8 اردیبهشت که نیستم انشاالله
برنامه ام رو کپی کردم تا خارج کانون محاسبه ام رو ادامه بدم.

امیدوارم همه مون پاک باشیم و حواس جمع،
و دوست دارم این تاپیک رو ادمه بدید با محاسبات و اعلام های خوبتون،

خصوصا کسایی که همراهی میکردن قبلا مثل خانم می توانم، خانم الون ، امی فردای عزیز
این اواخر هم که خانم ستاره سهیل یه اعلام وضعیت عالی داشتن
انشاالله همه مون سلامت باشیم.

التماس دعا
یا علی

دوست دارم یه مدت دور باشم،
و این راه رو هم برای بهبود مساله ای که هنگام خواب برام پیش میاد، امتحان کنم.

این مساله، بعضی وقتا انقدر نزدیک به ارادی میشه که من دیگه نمیدونم با چه رویی بیام و اون روز رو خوب اعلام کنم. یا اینکه شمارنده ی روزهام رو ادامه بدم.

شکر خدا که این مساله باعث شده بت زیادی روزها دایما برای من بشکنه
و از خدا معذرت میخوام بابت این بیماری ای که خودم، خودم رو مبتلاش کردم.

میدونید؟
من نه قبل این کار میلی به انجامش دارم، نه بعدش میلی به ادامه اش دارم،
یه حالتیه که شروع میشه و من در یه حالت فشارر عصبی ادامه اش میدم.

غالبا هم در حین ادامه دادنش،
فکرهای غریزی نمیکنم، بیشتر دارم به درس یا کار فکر میکنم.

ممنون میشم برام طلب آمرزش کنید،
با دلهای پاکتون از خدا بخواید منو پاک کنه،
و منو ببخشه بابت ارتکاب به این کار.


فکر کنم باید یه دوران گذاری رو تحمل کنم،
ممکنه در این دوران گذار،
این اتفاقها در حالتهای بسیار نزدیک تر به ارادی رخ بده،
تا انشاالله من کم کم بتونم بهشون غلبه کنم و کنترلشون کنم.


خدایا! روم سیاه.
الهی! العفو.
الهی! به امید تو.
صفر
انشاالله میخوام تا یه مدتی،
تمرکز اصلاح خودم رو روی استمرار ورزش و بهبود ذهنم بذارم.

شاید احتیاج به یه سری درمانهای روانشناسانه و مطالعه در این زمینه داشته باشم.

جسمم از این عادت دور شده بود،
روحم هم منزجر بود ازش،
اما ذهنم به نظر میرسه اختلالهایی توش داره

ترس شکست زیاد بود
فشار روحی فکر کردن به شکست زیاد بود
خانم سها گفته بود بیشتر از شکست به پاکی فکر کن
اما من یه چارچوب خوب برای لذت بردن از پاکیم پیدا نکردم
و روز به روز شکست برام عذاب آور تر شد
و اون معضل خواب منو مستاصل تر کرد.

الحمدلله علی کل حال
امروز کمی خسسته هستم .تمرکز درس ندارم و کمی اضطراب دارم شاید فردا بهتر شم1276746pa51mbeg8j
هفتاد و سه روز به مهمانی،


سلام

از این پس میخوام انشاالله روزهام رو تا ماه رمضان بشمارم
دلیلش اینه که ماه رمضان امسال
برای من انشاالله یه ماه بسیار استثنایی خواهد بود،
مرد مجاهد قبل این ماه با مرد مجاهد بعد این ماه میتونه کاملا متفاوت باشه
برای اینکه توفیق تکمیل روزه ها رو پیدا کنم باید از نظر جسمی و روحی یه سری آمادگی ها و اصلاحاتی در خودم ایجاد کنم.

برای همینه که میخوام آگاهانه این روزهای قبلش رو طی کنم.

مهمانی، موقع حضوره نه آماده شدن،
آماده شدن برای قبل مهمانیه.
پاک موندن و توبه کردن واقعا یه توفیق بزرگه

از نفس اماره ام حرکتهایی دریافت کردم که فهمیدم که این دو سه روز،
دو سه روز خیلی بدیهی ای نخواهد بود؛

احتیاج به یه مرد مجاهد، قبراق وسط میدون هست؛

مردی که بفهمه در چه گلوگاه مهمی قرار داره؛
اما تمرکزش رو روی پاکی بذاره

و نترسه از شکست

امشب دیدم که نفس اماره دنبال راه نفوذ پیدا کردن در چشمه
دیدم که همون فکری که امروز من رو شکست داد
دوباره انداختدش تو مدار ذهنم تا دوباره منو شکست بده؛

فکر میکنم چاره ی کار مشغولیت زیاده؛
از فردا وقت کانون رو رعایت کنم و برنامه هام رو با نشاط پی بگیرم.

برنامه ی درسهام رو هم بنویسم.

کاملا حس میکنم که نشستم در واحد اطلاعات عملیات جبهه ی خودی و دارم تحرکات دشمن رو شناسایی میکنم تا بتونم شکستش بدم.
خدایا! کمکم کن.
من باید از پس این روزها رو سفید بیرون بیام.

یا علی

فال نیک:

لیلة الرغائب هم نزدیکه
چه دلیلی برای ناامید شدن و فکرهای حسرت بار وجود داره
وقتی این همه خبر خوب در پیشه؟
روز چهلم میشه عید مبعث
هفتاد و دو روز مانده به مهمانی،


امروز پام رو از گلیم خودم دراز تر کردم و خواستم، کسی رو اصلاح کنم، به چه قیمتی؟ به افساد خودم! 
یاد اون حدیث افتادم که کفی بالمرء شغلاً بنفسه عن الناس
و بعدش یاد این افتادم که سی دی حاج آقای خوشوقت رو در آوردم و چی جاش گذاشتم دیروز؟ فماذا بعد الحق الا اضلال؟

تا حدود 11 خواب بودم (حدود سه خوابیدم)
قرآن سه صفحه؛ کیفیتش خوب بود
سوره: دیشب نتونستم تموم کنم.
ورزش -
تغذیه: +؛ نهار نخوردم؛ شام هم به اندازه خوردم.
مناجات+
سجده: بسیار+؛ شکر خدا؛ میشه به مرور زیادش کرد؛ امروز صد تا گفتم و تونستم.
کانون: امروز رها کردم؛ نمیخواستم خطر کنم.
زبان: الان میخونم.
وقت نماز: ظهر+ مغرب: نیم ساعت دیر شد؛
حضور: ظهر و عصر خوب بود؛ مغرب و عشا رو در جای شلوغ خوندم.

امروز ذهنم از خواطر گناه دیروز تیر میکشید.
سعی کردم با تضرع و همچنین اومدن به کانون برطرفش کنم.
و الحمدلله

امروز ذهنم از خواطر گناه دیروز تیر میکشید.
سعی کردم با تضرع و همچنین اومدن به کانون برطرفش کنم.
و الحمدلله
همچنان پاکم ...

از اون زمان ماهها گذشته از اون دوران ناامیدی و خستگی...

میگفتم کاش همه اش کاووس باشد...یعنی میشود؟اصلا فکر دوباره برگشتن هم اگر به سرم میزد باورم نمیشد ولی انگاری یه ذره تجربه کردم خواستن توانستن را...

امروز
گرچه لنگان لنگان و کورمال کورمال در حال حرکت هستم اماامیدواری ام بیشتر شده است...

تو همان نفس عمیق و پاکی هستی که از من ساخته است ولی من انرا احساس نمیکردم...
این بحث که اینو عمدی حساب کنم یا نه
دردی رو از من دوا نمیکنه
گفتم قبلا
فعلا تمرکزم رو این باشه که نمازم در وقتش خونده بشه
قرار بود بلافاصله بعد اون واقعه برم غسل
این کارو اگه بکنم هم نمازم درست میشه
هم پاکی بستر مطمءن تر میشه هم به مرور هشیاریم بیشتر میشه

نکته ی نگران کننده ی دیشب این بود که حین اتفاق
افکار بد وجود داشت.
بهتره از خیر رکوردها بگذرم
و بگم امروز روز دوم از شروع فرآیند جدی و دقیق و هوشمندانه ی ترکمه
یا روز 74+2 از ترکم.
به چشم یه روند قطع نشدنی ببیننمش خیلی بهتره.

برای درست شدن نماز
لازمه این هفته رو زود بخوابم و بیدار شم و بیدار بمونم بعدش.
وسوسه ی شدیدی دارم؛
اینو اینجا ثبتت کردم تا ثابت کنم به یاری خدا، میشه از وسوسه عبور کرد.

کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
هفتاد و یک روز مانده به مهمانی،


به دلیل گذشتن وقت، از نوشتن مبسوط سر میپیچم؛

چند نکته:
از فردا حضور قلب نمازها رو ثبت کنم تا یادم نره.
کانون رو کامل رعایت کنم
بعد نماز صبح نخوابم
به حق دیگران در آز احترام بذارم
سلام

چند روزی وضعیت نمازام اصلا خوب نبود 1276746pa51mbeg8j روزام فقط پاک گذشت اما با این وجود الان حس میکنم این پاکی اصلا ارزش نداره 1276746pa51mbeg8j
برای ترک کردن انگیزه های مختلفی وجود داره . برا من یکی از مهمترین انگیزه ها خداست. دیگه نمیخوام ازش دور شم ...
اونوقت چه ارزشی داره پاکی بدون نماز خوندن ! اگه خ.ا گناهه و خدا رو ناراحت میکنه خب نماز نخوندنم گناهه و خدا رو ناراحت میکنه !!!
چرا آدم نمیشم ! کی میخوام اینو بفهمم 1276746pa51mbeg8j
به تعداد روزایی که از سال جدید میگذره پاکم اما ازین پاکی اصلا راضی نیستم! دلم میخواست روزامو صفر کنم و از اول شروع کنم! اما این بار به خودم یه فرصت دادم! اشتباه زیاد داشتم تو این مدت! دیگه نباید تکرار شه !
 الان ادامه میدم با  ( ستاره سهیل / 1 فروردین 93 / 26 روز خوب  ) اما اگه یه بار دیگه اشتباه کنم همینجا قول میدم دیگه ارفاق کردنی در کارنباشه و از اول شروع کنم53258zu2qvp1d9v