سلام
امروز سخت کار کردم
سعی کردم آرامش بیشتری داشته باشم
به این نتیجه رسیدم که باید آرومتر بود
زود عصبانی نشد
بخشنده تر بود
مهربان بود
دارم تلاش میکنم کارم رو هم سبک تر کنم
خدا کمکمون کنه ایشالا ک یک لحظه هم ازش دور نشیم
اراده / 20 دی / 7
حاااامد کجایی
سلام
ماشاءالله به آقای اراده.
امروز آزمون موسیقی داشتم.
یه مقدار برگه های بازرسیم رو مرتب کردم.
یه فیلم دسته جمعی دیدیم.
با چند دوست آشنا شدم.
کارهای آخر هفته رو انجام دادم.
یه سری کار کانونی.
نماز قضا.
گرفتن بلیت اتوبوس برای خانواده.
یه روز دیگه با موفقیت و پاکی سپری شد.
سلام به دوستان روزانه
اراده هستم یک طفل
خب
امروز
کلا زدم تو فاز استراحت و این حرفا
کار کلا تعطیل بود
نماز ظهر و عصرم قضا شد خیلی ناراحتم بخاطرش
یه دوش آب گرم گرفتم و غسل جمعه
حال کردی ؟
الان میخوام برم تو کار خوندن قرآن امروز و بعدش شات دان شم
اراده / روز 8
هدف کوتاه مدت : چل بشم
(چهل )
پ ن : خدایا برای همه کانونیا خیر و برکت آرزو دارم
پ ن : خدایا آرمینو برای ما و کانون حفظ کن
پ ن : عاشق جون چرا نیستی دو روزه
پ ن : منتظر حضور حامد حامد هستیم
خب من امروز آنچنان روز خوبی نداشتم. چند روزه نمی دونم چرا دچار استرس هستم. خیلی حرفم میشه با اونایی که حرفم را نمی فهمن.
ممنون آقای اراده.
سلام
حامدحامد
این نشون از خستگی ذهنیه.
اراده
ممنون که برام دعا کردی. من هم برای حفظ تو دعا می کنم.
امروز بازرسی بودم.
تمامی موارد عدم انطباق رو صورت جلسه کردم. اصلا هم رحم نداشتم.
برگشتم سر کار خودم یکم راست و ریس کردم اوضاع رو.
کلی کار عقب افتاده از قبل مونده که نمی دونم چه کنم. خدایا یاری.
و
امروز کتاب خوندم.
و
مقداری تمرین پیانو. مقداری تئوری موسیقی.
و
مقداری تمرین قرائت قرآن.
و
مقداری نرمش.
و
مقداری بورس.
و
کلی دنیای پاکی.
یه روز دیگه با پاکی سپری شد.
نقل قول: پ ن : عاشق جون چرا نیستی دو روزه
هستیم، همین جا زیر سایه شما
خلاصه کنم که امروز یک روز فانتاستیک بود. (فارسیم دیگه نمی آد
)
Today was very very fantastic
خب طبق معمول بعد از کارهای معمولی رفتیم سراغ بازی و ورزش.
و در نهایت هم شب رفتم قهوه ای بخورم. دوستان هم بودند و کلی گپ زدیم
و حالا هم اینجا داریم تایپ می کنیم.
یعنی خوابم می آد در حد تیم ملی
فردا هم که تعطیل. می خوام خوب بخوام ان شاء الله. بعدش بلند شم و حسابی کارهام رو بکنم. بعدش اگر فرصتی شد فیلمی ببینم. شاید خندوانه. با خانواده چت کنم. فیلم سینمایی ای چیزی دانلود کنم ببینم. شب هم اگر شد برم بازی و ورزش ان شاء الله.
من عاشق پاکی ام.
امروز هم یه روز شلوغ پلوغ گذشت
همین امروز صبح بود که تصمیم به کلی کار مفید و خوب گرفتم
اما الان فقط میدونم که خسته ام
برم زود تر استراحت کنم تا کار خراب نشده
قرآن هم نخوندم
نمازامو خوندم
امروز یه مورد کاری بهم پیشنهاد شد
اما زد وبند داشت
بنوعی یه پول بادآورده و حروم
همیشه بدم میومد ازین کارا
بذار ما از نظر بقیه ترسو باشیم ولی پول حروم گیرمون نیاد
سلام
امروز با پاکی گذشت.
روزی که با پاکی گذشته، خوش گذشته.
به شدت خسته و نیازمند به خواب.
خدا رو شکر کاری که باید انجام میدادم به انتها رسید.
همیشه سعی می کنم نمازامو اول وقت بخونم. چون اگر کمی به تاخیر بیفته، سخت میشه. امشب نتونستم اول وقت بخونم و به تاخیر افتاد. همش نفسم می گفت "حالا نخوندی، دیگه ولش کن. حوصله داری. یه امشبه که قضاشو بعد به جا میاری. خدا توی اون کاری که در نظر داشتی هم موفقت نکرده و همچنان بلاتکلیف هستی. پس دیگه نماز خوندن چه معنی داره."
حدود ساعت ده شب بود که هرطور شده از خر شیطون اومدم پایین و رفتم داخل حیاط با آب سرد، وضو گرفتم و اومدم نمازمو خوندم.
سلام
ماشاءالله به برادر حامد.
امروز یه کلاس قرآن داشتم
بعد از کار روزانه مطالعه داشتم.
بعد تمرین سرود.
بعد یه کلاس دیگه.
+ نماز قضا
یه روز دیگه با پاکی سپری شد.
سلام
یه روز دیگه با پاکی سپری شد.
امروز بیشتر از همیشه به خودم فکر کردم.
مجلس ختمی که رفتم هم کامل کننده ی اون شد.
خدا همه ما رو عاقبت به خیر کنه.
امروز صبح به سختی بیدار شدم
بعدش کار شروع شد.
کلی اتفاق باحال و خوب افتاد اون وسط
فقط الان ساعت یک و نیمه و من هنوز نخوابیدم.
دلیلش هم اینه که امروز خیلی خسته شدم تا تونستم این فصل آخری رو تموم کنم.
سخته که روز ها رو باید برم توی جلسات و شب هم که همه استراحت می کنن باید کار کنم.
خلاصه که مشغول نگاه کردن انیمیشن برای رفع خستگی بودم
نمی دونم چطور خودم رو برای امتحان هفته ی بعد آماده کنم.
امتحان جامع دارم و اصلا وقتش رو ندارم بخونم.
البته بیافتم هم مشکلی نیست ترم بعدی می دم.
قضیه این هست که می خوام تلاشم رو بکنم. باید یه مقداری اولویت بندی هم داشته باشم.
مشکلی نیست و می رسم. مهم این هست که روی رفتارم کنترل داشته باشم. مثلا این که امشب رو باید می خوابیدم به جای این بازیها
من خوبم و یک روز پاک دیگه طی شد
سلام
عاشق تو فوق العاده ای.
روز من با یه لیوان آب گرم و عسل شروع شد.
بعد با نماز شب ادامه پیدا کرد.
بعد نماز صبح متصل به نماز شب. (در این حد آدم معتقدیم.
حالا یه بار متصل شده بذارید تعریف کنم.
)
بعد نماز قضا خوندم.
بعد یکم پیانو.
بعد رفتم سر کار عین چی کار کردم.
اومدم خونه آماده شدم رفتم ورزش.
بعدم دوش و تلویزیون و مطالعه و کانون.
یه روز عالی دیگه با پاکی سپری شد.
خب امروز هم داره تموم می شه.
نکته ی مهمش این بود که دیدم دیگه نمی کشم درس بخونم
و زدم بیرون از اتاق و به دنبال بازی و شادی رفتم.
الان حالم بهتره و می خوام فردا جبران کنم با درس خوندن....
الان هم قرآن کار می کنم و بعدش هم خواب