کانون

چه بخش دوس داشتنیه اینجا!

من هم چهل روز رو پشت سر گذاشتم .

همیشه دنبال یه روز خاص، یه سال نو، یه اتفاق مهم بودم که اون رو به عنوان شروع سفر رهایی ام قرار بدم،
بارها چنین روزهایی رو انتخاب کردم، ولی افسوس که نپاییدند.

این بار اصلن یادم نمیاد تاریخ دقیق شروع این سفر رو، یه روز کاملن معمولی!



شعر زیر رو تقدیم می کنم به شما با عنوان "یک روز"
از بلاگا دیمیتروا شاعر زن معاصر بلغارستانی، ترجمه از محمد علی اسلامی ندوشن (در کتاب: صفیر سیمرغ)

از روزهای بی شماره ای را که گذرانده ام
اگر تنها یک روز می توانست باز گردد،
کدام را بر می گزیدم؟
***
همه ی روزهایی که در یادم مانده اند
به چشمم بیگانه می آیند،
و به محض آن که از دور بر آنها نظر می افکنم
در چاه بی پایان خاطره ام،
خود را از آن ها بریده می بینم.
روزهای واقعی من، روزهای فراموش شده ی من اند،
من از آنِ آن هایم
و آن ها در من اند
و مرا نگاه می دارند
در نای نفس ناپیدای خود
ممتلی از شور دبش زندگی ای
که در خواب گذشته است.
***
آماده ام که معاوضه کنم
همه ی خاطره های شیرین خود را
با یک روز فراموش شده،
روزی که از همه ی روز ها معمولی تر است
غوطه ور در فروغ تار همان یک روز.
باشد که بار دیگر در آن بزیم،
با همان ناچیزی ساده اش
با همان سرشاری متین اش
که هیچ خاطره ای آن را نمی آشوبد.
باشد که بار دیگر خود را مست کنم،
از شیره ی بی غش عالَمی که در خواب رویت شده است
و آن گاه جاودانه فراموشش کنم.



و ستایش از آنِ خداست...

روز اول........
خدایا به امید تو

نمیدانم عزیز خیلی عالیه بهت تبریک میگم
چیچک خانم باور کن میتونی ...

دوستان سلام
من بدجورى از جمعه ها ميترسم
اخه بدجورى وسوسه ميشم
لطفا برام دعا كنيد اين جمعه رو پاك بمونم
چه حس خوبى داره دورى از اين عادت زشت و پليد
ان شاءالله شنبه روز پنجمم رو جشن ميگيرم

روز 2........
امیدوارم اون روزی رو ببینم که یه 0 میاد جلو این 2 و میشه 20........
چراااااااااا اینقدر دیر میگذره؟؟؟؟؟؟؟؟
تو مسابقه 10 روزه اینقدر زمان سریع گذشت..........

دوستان خیلی عاااااااااالیه

به همه دوستان عزیز پاکی شون رو تبریک می گم ....

14 ماه

خدایا شکــــــــــرت

(1390 مهر 7، 10:05)نورمحمد نوشته است: [ -> ]دوستان سلام
من بدجورى از جمعه ها ميترسم
اخه بدجورى وسوسه ميشم
لطفا برام دعا كنيد اين جمعه رو پاك بمونم
چه حس خوبى داره دورى از اين عادت زشت و پليد
ان شاءالله شنبه روز پنجمم رو جشن ميگيرم

آقا یک زره بیشتر بگو ببینیم چی می شه جمعه ها ؟که اینجوری میشه

شاید بیتونیم راه حل بدهیم بهت

و یک روز دیگر

فقط برای امروز هر انچه توان به دوش کشیدنش را ندارم به تو میسپارم ای مهربان ترین

و خود با توکل به تو ، اگاهانه تلاش می کنم

روز 4.......
اوووووووووووووف....دیر میگذره

تو میتونی چیچک کم نیاااااااااااااااااار:smiley-yell: