صبح بلند شدم نماز خوندم.
بعد خوابیدم تا لنگ ظهر
نماز ظهرم یک ساعت به تاخیر افتاد
ولی تعقیباتش رو انجام دادم
بعدش یه دوساعتی کتاب خوندم.
و الان هم کهدارم تایپ می کنم
نماز صبح بلند نشدم
در عوض صبح زودتر بلند شدم
بعدش هم کار و بار رو شروع کردیم تا شب
شب اومدم، اول کلی با خانواده اسکایپ کردیم
بعدش هم رفتم بیرون با رفقا بازی کردیم
خیلی حال داد
الان هم اینجام. برم یه دوش بگیرم و بعدش چندی قرآن کار کنم و آخر هم زود تر بخوابم که فردا کلی کار داریم
امروز مقداری استراحت کردم
مقداری به وضع کاری ام رسیدگی کردم
برنامه ترک رو جدی استارت زدم
با حامد حامد قراره بریم برای پاکی های بالا
ما میتونیم
چون به چشممون کنترل داریم
به فکرمون اجازه خطا نمیدیم
به هر چیزی که حالمون رو بد کنه نه میگیم
خودمونو به خدا میسپاریم
.....
برم برای قران
عاشق کانون
سلام
امروز پر از لحظه های تلخ و سخت بود.
چقدر از صبح طول کشید تا شب شد.
ده ها بار دلم خواست به حال خودم زار بزنم.
اما من قوی ام.
دروغ میگن مرد گریه نمی کنه.
مردها خیلی وقت ها دل شون گریه می خواد.
دل من گریه می خواد.
یه روز دیگه با پاکی سپری شد.
سلام
جناب خان با وجود مشکلات پیش اومده و تنها موندن در خونه،
پاک
(1397 دي 15، 22:28)آرمین نوشته است: [ -> ]سلام
امروز پر از لحظه های تلخ و سخت بود.
چقدر از صبح طول کشید تا شب شد.
ده ها بار دلم خواست به حال خودم زار بزنم.
اما من قوی ام.
دروغ میگن مرد گریه نمی کنه.
مردها خیلی وقت ها دل شون گریه می خواد.
دل من گریه می خواد.
یه روز دیگه با پاکی سپری شد.
*************
امروز تعطیل بودیم و کلی گشت و گذار کردم.
یه جای دیدنی هم رفتم
بعدش اومدم اتاق و خوابیدم.
بعدم و شام و کلی با رفقا صحبت کردیم.
باهاشون خیلی فرق می کنم. در عمل و اعتقاد.
این خیلی طبیعیه که کمال هم نشین در آدم اثر کنه
چو عمرم مدتی با گل گذر کرد
کمال همنشین در من اثر کرد
ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! فرقان (
۲۸)
خلاصه که چند روزی با هم هستیم و بعدش جدا می شیم.
خب کس دیگه ای هم نیست که باهاش بگردم اینجا. تنهایی هم سخته خب.
از اون طرف خب من هم روی این ها اثر می ذارم دیگه.
پس باید سعی کنم خودم رو قوی تر کنم که در ارتباط هام به جای اثر پذیری اثر بذارم.
امضام رو فراموش نکنم.
برای یک نبرد سهمگین آماده ای؟
تا آخرین قطره ی خون آماده ایم
سلام
امروز تونستم تعدادی نماز قضا بخونم و مقداری هم بدوم.
از چند نفر بابت محبت هاشون تشکر کنم.
به چند نفر دل گرمی بدم.
چند نفر رو هم راهنمایی کنم.
یه روز فوق العاده دیگه با پاکی سپری شد.
امروز یک روز فوق العاده بود
صبح به سختی بلند شدم و زدم بیرون
بعدش هم جلسات و ارائه ها و ....
که قبل از ظهر بهم گفتن که تو هم باید بعد از ظهر ارائه بدی
وات ده .... (اینقدر با رفقای ناباب گشتم اینجا که ادبیاتم داره تغییر می کنه
)
هیچی دیگه، یک ساعتی از جلسه زدم بیرون تا خودم رو آماده کنم.
خدا رو شکر جلسه با تمام مشکلات خوب تموم شد. البته من این ها رو به عنوان کسب تجربه نگاه می کنم.
بعدش هم شام و ورزش
الان هم که خدمت شما هستم دارم می تایپم
می خوام برم قرآن بخونم و زود تر بخوابم
سلام
در حال سپری کردن روز پنجم هستم
امروز سعی کردم کنترل بیشتری بر افکار منحرف داشته باشم
همچنین کنترل بیشتری روی چشم
فکر میکنم این مسئله که از درون برای خودمون محدودیت داشته باشیم خیلی مهمه
این محدودیت منظور نوعی کنترل هستش
اینکه در هر شرایطی یاد خدا باشیم و خودمون رو از مسیر پاکی جدا نکنیم
خب ایجاد کردن این پوشش این درون قوی کار بسیار مشکلی هستش
ایشالا الان برنامه قرآن رو اجرا میکنم
اراده / 13 دی / 5 مین روز خوب
***************
پ ن : حامد حامد
کجایی داداش بیا اعلام وضعیت کن منتظرتم
روز چهارم رو چطور گذروندی ؟
***************
پ ن : عاشق آرمین ای مدیران ارشد و کل کانون کجایید
سلام
ای ول به بمب انرژی و عاشق.
امروز یه روز پاک دیگه رو گذروندم.
با کار و قرآن و مطالعه و نمازقضا و دویدن و کنترل چشم سپری شد.
سلام
هر روز پاکی برای همون روز.
من به اندازه یه امروز می تونم پاک بمونم.
همین یه روز یه روزها جمع میشه و بعد کلی میشه.
بعد شاید بشه یه عمر.
یه روز دیگه با پاکی سپری شد.
امروز یه مقداری فشار روانی داشتم
سر یه موضوعی خراب کاری کردم و بعدش رفتم به مسئولش گفتم
حالا اون می تونه من رو جریمه کنه، یا نکنه.
اما بنده خدا ازم تشکر می کرد که اینقدر صادقانه دارم بهش می گم داستان رو
چون اگر خودم نمی گفتم، خودش نمی تونست بفهمه.
امشب هم بعد از کار کلی ورزش کردم، بدمینتون بازی کردم.
خوب هم بازی نمی کردم و باعث می شدم که هم تیمیم از دستم ناراحت بشه
این ورزش ها رو باید وقتی برگشتم هم ادامه بدم.
بعدش هم با رفقای خارجی رفتیم کلی صحبت کردیم.
کلا شب خوبی بود.
برای فردا هم برنامه مثل امروزه.
سعی کنم زود تر بیدار شم صبح تا بتونم با انرژی تر باشم
سختی ها هست، خیلی هم هست، اما نباید جا زد. باید رفت توی دلشون
چون ما خدا داریم.
سلام
امروز یه عملیات سنگین بازرسی داشتم.
مغزدرد گرفتم از بررسی چک لیست ها.
هنوز هم پاک نویسش نکردم.
با یه چرت زدن بعدظهر مغزم کمی فشار از روش برداشته شد.
و الان هم حال من خوبه.
یه روز فوق العاده دیگه با پاکی سپری شد.