سلام
منابع استخراج احکام واسه شیعه 4 تاست:
قرآن-سنت-عقل- اجماع!
اجماع= هم اندیشی فقها!
من داشتم برای استادمون میگفتم.. گفتم:
قرآن-سنت-عقل- جماع!
خیلی وحشتناک بود!!!
یاعلی.
داریم میریم خونه خالم
آخرین نفر اومدم بیرون؛مامانم میگه برقو ببند درم خاموش کن زود بیا!
برقو بستم هنوز در عجبم درو چطور خاموش کنم
تا حالا شده ماشینتونو پارک کنید جایی یادتون بره کجا پارک کردید
یعنی دیروز نیم ساعت داشتم خیابونو می گشتم پیداش کنم
آخرشم پیدا نشد یه موتوری گرفتم یه ربع ساعت گشتیم پیدا شد
نمی دونم چرا همش یاد اون پرندهه که بهش می گن اوسکل می افتادم تو اون لحظه آخه می گن این پرنده لونه می سازه یادش میره کجا ساخته یا غذا جمع می کنه یادش میره کجا جمع کرده
ترم دوم بودم یه پسری ازم خواستگاری کرد سر ظهر بود اومد باهام حرف زد سلف بستن به زور گفت بریم ناهار با هم بخوریم خلاصه منم شهرستانی فوق العاده کم رو و خجالتی بودم باهاش رفتم تو منو نوشته بود چلو کباب پرسی مثلا 1000 من مغزم ارور می داد ناگهان پرسیدم این غذاها مگه فشارشون میدن که نوشتن پرسی(زیر پ کسره داشت)
اون با تعجب نگام کرد گفت اون پرس ای مردم از ضایع شدن
دیکه می دیدمش در می رفتم
ویرایش توسط هادی
با سلام و خوش آمد گویی
بخش اول خاطرتون حذف شد
پیام هم بهتون دادم فقط چون رفتین و نخوندین دیگه خودم حذفش کردم
موفق باشید
من معلم ورزشم البته فوق لیسانس دارما ولی افتادیم دبستان روز اول کارم با کلاس اولی ها بود منم تو دانشگاه حق التدریسی درس داده بودم ولی با بچه کوچیک کار نکرده بودم خلاصه رفتم سر کلاس یهو ناظم اومد گفت با مادراشون جلسه داریم تو این کلاس بدویید برید پایین حالا اینا عین اسب پخش شدن تو حیاط هرکی یه طرف جیغ می زد با بدبختی جمعشون کردم نرمش کردیم گفتن مسابقه دو بدیم گفتم باشه پنج ردیف 7 تایی ازشون درست کردم گفتم سوت زدم نفرات اول بدوند دستشون بزنن به دیوار روبرو برگردن ته صف به محض اینکه سوت زدم همه دوییدن پخش شدن تو حیاط باورتون نمیشه اینقدر ناراحت شدم یاد مرگ بابام افتادم تو چشمهام اشک جمع شد اخه پیش دبستانی هام تو حیاط بودن اصلا نمی تونستم از هم تشخیصشون بدم
یه سوتی جالب از سازندگان تم انجمن پیدا کردم که همین الانم پایین صفحه مشاهده میکنید
Persian Translation by MyBBIran.com - Ver 3.4
Powered by MyBB, © 2002-1391 MyBB Group
Theme Translation by MyBBIran.com
چطور ممکنه از سال 2002تا 1391؟
لطفا درستش کنید :2002-2012
(اثرات مترکردن انجمنه ها
)
داداشم بهم میگه
ساحل جان
شما نمیخواد زحمت بکشید کیک درست کنید
هر وقت هوس کردید بگید من از بیرون براتون بگیرم
دستتون درد نکنه
هی
داداش هم داداشای قدیم
من اعتراف نمیکنم.خودتون پیدا کنید
سلام
ana
همیشه خدا-فقط خدا
ارسال ها: 499
تشکرهای داده شده: 1680
تشکرهای دریافت شده: 3597 در 498 ارسال
تاریخ عضویت: فرو ۱۳۹۱
اعتبار:
65
میزان اخطار:
0%
[b]
سلام
به: Arman, bahar2, Amirhossein18, be yade hagh, chakavak, Alireza 68, ehsan90, ashkin, ARSHIA_MOBTALA, AAT, amanj, ana, darling, alirezaalizadeh, AIM-7, azad00
سلام دوستان
فردا شب ، شب آرزوهاست(لیلة الرغائب)
شب بسیاااااااااااااااااااااار پر برکتی هست .
شاید همون شبی باشه که دعای مورد نظر هر کدوم از ما قراره برآورده بشه.
حیفه از دستش بدیم.
اعمالش بر خلاف ظاهرش ،خیلی ساده هستن و در تاپیک " بشتابید" براتون نوشتم.
حتی یه کوچولوش رو هم اگه بتونیم انجام بدیم حتما با رحمت حضرت حق با ارزش میشه و ان شاءالله جواب میگیرید
همدیگه رو فراموش نکنیم
براتون دعا میکنم
التماس دعا برای همه دارم ازتون.
و من الله التوفیق.
باشه ، باشه،
اعتراف میکنم
دیدم برام پ.خ. اومده ،اومدم باز کنم که دیدم :
واسه خودم پ.خ فرستادم.
توی لیست ارسال برای خودم هم فرستاده بودم.
تا حالا از عابر بانک تشکر کردی
؟؟؟
چیکار کنم دیگه قاطی کردم از بس که محبت دارم از همه جاندار و بی جان تشکر می کنم
سلام بچه ها یه سوتی دادم که عواقبش بعدا مشخص میشه
معلم پسر عموم بهش گفته بود تحقیقشو با اسم معلمه و اسم و فامیل خودش و موضوع تحقیقش بنویسه تو ایمیل و براش سند کنه
اونم نمیدونم نتشون امتحان داشت به من گفت که برا معلمش سندش کنم.
منم با اعتماد به نفس کامل نوشتم که
آقای فلانی
تحقیق اینجانب به این ایمیل پیوست شده است
با تشکر..
(به جای اسم پسرعموم اسم خودمو نوشتم بعدش که فهمیدم چه کردم چشام گشاد شد و کلی خنده)
بدبخت پسرعموم شاید 10 دفعه بیشتر گفت اسممو بنویس و ...