1392 مرداد 22، 11:39
بعد رفتم که یه چیزی از یخچال بردارم بخورم، دیدم محسن گرفته خوابیده!
پارچ آب رو برداشتم خالی کردم روش!
گفتم تو نمیخوای بری یه کاری پیدا کنی؟
گفت نه!
گفتم کی میخواد پول بیاره تو این خونه؟
گفت: مدرسان شریف!
گفتم کی میخواد منو ببره مسافرت؟
گفت: مدرسان شریف!
گفتم این مدرسان شریف کیه شمارشو بده به من، اعصابمو خورد کردی اَه!
گفت بیا عزیزم: 29 دو تا شیش
---------------------------------------------
The End
---------------------------------------------
دوستان عمه ندارم، به روح هم اعتقاد ندارم
همه برن خونه هاشون :21:
* این پست تا اطلاع ثانوی پایدار است *
پارچ آب رو برداشتم خالی کردم روش!
گفتم تو نمیخوای بری یه کاری پیدا کنی؟
گفت نه!
گفتم کی میخواد پول بیاره تو این خونه؟
گفت: مدرسان شریف!
گفتم کی میخواد منو ببره مسافرت؟
گفت: مدرسان شریف!
گفتم این مدرسان شریف کیه شمارشو بده به من، اعصابمو خورد کردی اَه!
گفت بیا عزیزم: 29 دو تا شیش
---------------------------------------------
The End
---------------------------------------------
دوستان عمه ندارم، به روح هم اعتقاد ندارم
همه برن خونه هاشون :21:
* این پست تا اطلاع ثانوی پایدار است *