1392 تير 24، 22:29
سلام خدا جون
کس که بیشترین ظلم رو به حقت کردم
سبحانک یا لا اله الا انت انی کنت من الظالمین
عشق تورو با عشق به کانون عوض کردم ناخواسته و گام به گام
یکم خسته ام تو خلوت خودم که نمیتونم باهات خلوت کنم بس که تمرکز ندارم حداقل اینجا میتونم یکم باهات خلوت کنم
یکم دارم خسته میشم
خودت بهم قوت بده خودت صبر بده خودت ایمان بده
گاهی کم میارم مثل الان
همش ترس از اتفاق بد افتادن اینجا مثل خوره تو ذهنمه
هرسری که ان میشم اول چک میکنم تا نکنه دعوایی شده باشه نکنه بی حرمتی شده باشه به کسی نکنه یکی پیدا بشه از اعتماد بچه ها سوء استفاده کنه
ی زمان همش دنبال این بودم که کسی پاکه یا نه اما ازونجا دور شدم بنا به وظایفم
همش استرس
همش ترس اینو دارم که نکنه برا اینجا اتفاق بدی افتاده باشه
نکنه کسی بحثی راه انداخته باشه باکسی
نکنه دوستی جنس مخالفی رخ بده
نکنه باز گناهی بیوفته رو گردنم
همش استرس
مامان همش صدام میزنه که فلان کارو بیا بکن میگم باشه یهو میبینی نیم ساعت گذشته و هنوز پای سیستمم
گاهی وقت ها واقعا فرسایشی میشه
گاهی وقت ها از کسایی که انتظار نداری کسایی که زیر دست وبالشون رو گرفتی و پشتشون بودی چیزایی میبینی که دلت میشکنه
حرفایی زده میشه پشتت که با خودت میگی من چرا اینجام؟
گاهی دوست دارم شوت بزنم زیر همه چی و ول کنم برم اما نمیتونم دلم نمیاد
آخه هنوز خیلی ها هستن که با عشق به خودت اینجا میان و به عشق خودت کمک میکنن میبینیشون آروم میشی
آخه هنوز هستن کسایی که وضعشون بدتر از منه
اما امان از..
خدایا اگه امتحانه دارم کم میارم
اگه به قول آقای دولابی صدام کردی باهات حرف بزنم اومدم دارم باهات حرف میزنم
خدا جونم کسی که همش دم دستم بودی و گفتم نه واستا کار دارم اینجا
هر بار با خواهش اومدی گفتم کار دارم هنوز پست نزدم هنوز پ پ جواب ندادم
ببخش منو
خدا جون دارم کم میارم به زور دستم رو زانومه
نذار خم بشم
نذار تسلیم شم
نذار با دست خالی برگردم(گریه)
کس که بیشترین ظلم رو به حقت کردم
سبحانک یا لا اله الا انت انی کنت من الظالمین
عشق تورو با عشق به کانون عوض کردم ناخواسته و گام به گام
یکم خسته ام تو خلوت خودم که نمیتونم باهات خلوت کنم بس که تمرکز ندارم حداقل اینجا میتونم یکم باهات خلوت کنم
یکم دارم خسته میشم
خودت بهم قوت بده خودت صبر بده خودت ایمان بده
گاهی کم میارم مثل الان
همش ترس از اتفاق بد افتادن اینجا مثل خوره تو ذهنمه
هرسری که ان میشم اول چک میکنم تا نکنه دعوایی شده باشه نکنه بی حرمتی شده باشه به کسی نکنه یکی پیدا بشه از اعتماد بچه ها سوء استفاده کنه
ی زمان همش دنبال این بودم که کسی پاکه یا نه اما ازونجا دور شدم بنا به وظایفم
همش استرس
همش ترس اینو دارم که نکنه برا اینجا اتفاق بدی افتاده باشه
نکنه کسی بحثی راه انداخته باشه باکسی
نکنه دوستی جنس مخالفی رخ بده
نکنه باز گناهی بیوفته رو گردنم
همش استرس
مامان همش صدام میزنه که فلان کارو بیا بکن میگم باشه یهو میبینی نیم ساعت گذشته و هنوز پای سیستمم
گاهی وقت ها واقعا فرسایشی میشه
گاهی وقت ها از کسایی که انتظار نداری کسایی که زیر دست وبالشون رو گرفتی و پشتشون بودی چیزایی میبینی که دلت میشکنه
حرفایی زده میشه پشتت که با خودت میگی من چرا اینجام؟
گاهی دوست دارم شوت بزنم زیر همه چی و ول کنم برم اما نمیتونم دلم نمیاد
آخه هنوز خیلی ها هستن که با عشق به خودت اینجا میان و به عشق خودت کمک میکنن میبینیشون آروم میشی
آخه هنوز هستن کسایی که وضعشون بدتر از منه
اما امان از..
خدایا اگه امتحانه دارم کم میارم
اگه به قول آقای دولابی صدام کردی باهات حرف بزنم اومدم دارم باهات حرف میزنم
خدا جونم کسی که همش دم دستم بودی و گفتم نه واستا کار دارم اینجا
هر بار با خواهش اومدی گفتم کار دارم هنوز پست نزدم هنوز پ پ جواب ندادم
ببخش منو
خدا جون دارم کم میارم به زور دستم رو زانومه
نذار خم بشم
نذار تسلیم شم
نذار با دست خالی برگردم(گریه)