کانون

نسخه‌ی کامل: مناجات ♡
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
خدایا:مگذارکه: ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر مرا با کسبه دین با حمله تعصب و عمله ارتجاع هماوازکند.
.که ازادی ام اسیر پسند عوام گردد.
که "دینم " در پس "وجهه دینی ام " دفن شود که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد که انچه را "حق می دانم"بخاطر انکه" بد می دانند" کتمان کنم!

دکتر علی شریعتی
یارب من اگر گناه بی حد کردم
دانم به یقین که برتن خود کردم
از هر چه مخالف رضای تو بود
برگشتم و توبه کردم وبد کردم



یا رب زگناه زشت خود منفعلم
وز قول بد وفعل بد خود خجلم
فیضی به دلم ز عالم قدس رسان
تا محو شود خیال باطن ز دلم
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی دوست دارمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم317
سلام

گوش کنید
می شنوید؟
کمی ساکت تر باشید
کمی آرامتر ..
همصدا با شما می خوانند اگر دلتان بخواند
رب انی مسنی الضر و انت ارحم الرحمین
یا احد یا صمد
الحی الحی الحی
سبحان الله ..................



نازنین
امروز با همین صدا بیدار شدم
بیدار شدم ........
پشت دیوار اتاقی که تماما از آجر و سنگ و آهن است
این پرنده را فرستادی تا بیدارم کند
تا صدایش را بشنوم که تو را می خواند
رفتم و دیوانه شدم ................
خدای من
جز تو چه می گویند
چز تو دنبال چه می گردند
آمدند که نشانی ات را بدهند
که بگویند ..................

عشق و معشوقه و عاشق
دل و دلداده تویی .....

در پناه خدا !
با سلام

دلم تنگ شده خدااااااااااااا
الهی و سیدی و ربی و مولای
و مالک رقی
یا من بیدهی ناصیتی
یا علیما بضری و مسکنتی
یا خبیرا بفقری و فاقتی
یا رب
یا رب
یا رب
سلام خدا جونم
خوببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببم چون کنارمی
میدونی چی دلم میخواد بگم!
برام حفظش کن..ازت تمنا میکنم مثل جاهای دیگه نشه
خیلی با عشق درستش کردم کمکم کن
خدای مهربونم سلام
ممنونم به خاطر همه نعمتهای قشنگی که به من دادی . خدای خوب من ،به ما جوونا کمک کن تا راه درست تو زندگی انتخاب کنیم . ممنونم که خدای خوبی هستی . دوست دارم مهربونم.
خدایا...خیلی مهربوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونی

خیلی چاکریم 4fvfcja

mahdi_69

خدایا ممنونم ازت!cheshmak
تا الان که تونستم!42
بعد از اینم خودت مواظبم باش!41
خیلی دوست دارم!317
راز دل با تو چه گویم که تو خود راز دلی
دانه و لانه و بال و پر و پرواز دلی
تو بزرگوار و بخشنده ای
تو مهربان ترینی
تو بخشنده ترینی
و من ناسپاس ترینم
پروردگارم ، خالقم ، مرا به حال خود وامگذار...
ای مهربان ترین و ای عاشق ترین نگذار قلبم به بی مهری و بی عشقی مبتلا بشود...Tears
پروردگارا از مرگ احساسم به تو پناه می برمTears
من گستاخ و ناسپساسم ...اما تو بزرگ ترین و مهربان ترین و بخشنده ترین هستی...
پس خدایا مرا دریاب...Tears
می روم
از هر گوشه و هر بیابان و هر دریا که می گذرم حادثه هایی جدید می بینم
دوستی هایی که رنگ می بازند
عشق هایی که محکمتر می شوند
مردمی که از عشق به تماشای عشاقت راضی می شوند
اما
هر خاری که به پایم فرو می رود
هر بار که دلم می لرزد
هربار که قاصدکی می بینم
پیغامت را بهتر و بیشتر می فهمم
پیغام خار هم چیزی جدا از مژده قاصدکت نیست
همسفرهای جدیدی که پیدا می کنم همه از تو برایم می گویند که:
دل قوی دار... سحر نزدیک است.....

mahdi_69

چی بگم؟
خدایا خودت میدونی من چه معامله ای کردم باهات!
هنوزم نمیدونم پاداش این کاری که کردمو در آینده میدی یا نه؟
ولی اگه ندی زیر سوال میری!


دست رو دلم نزارید که خونه!
از دست این روزگار پر فریب!

<<<<<<<منم شدم صاحبدلان>>>>>>>
سلام

مناجات گنجشك با خدا

گنجشك با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم كه دردهايش را در خود نگاه ميدارد…..
و سرانجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگيني سينه توست.
گنجشك گفت : لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي؟ لانه محقرم كجاي دنيا را گرفت ه بود؟ و سنگيني بغضي راه كلامش بست.
سكوتي در عرش طنين انداخت فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:ماري در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آن گاه تو از كمين مار پر گشودي.
گنجشگ خيره در خدائيِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي! اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي درونش فرو ريخت …
هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد …

در پناه خدا !
(1388 مرداد 31، 4:23)mahdi_69 نوشته است: [ -> ]چی بگم؟
خدایا خودت میدونی من چه معامله ای کردم باهات!
هنوزم نمیدونم پاداش این کاری که کردمو در آینده میدی یا نه؟
ولی اگه ندی زیر سوال میری!


دست رو دلم نزارید که خونه!
از دست این روزگار پر فریب!

<<<<<<<منم شدم صاحبدلان>>>>>>>

خدایا سرنوشت مارا خیر بنویس..
تقدیری مبارک....
که انچه را تو زود میخواهی دیر نخواهم و
انچه را تو که دیر میخواهی زود نخواهم ...


مهدی جان ما از خدا چیزی طلب نداریم هر چی داریم از لطفشه
پس عزیز من بهش اعتماد کن ،همین برات بسه....
هم برای تو هم برای من و ما...
التماس دعا.