خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند
و چشم هایش را می بندد و می گوید
من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی
همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد
همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زند
گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه
حالا یادت آمد من کی هستم
سلام خداجون
شرمندتم
از این همه خوبی ونعمت خجالت میکشم درحالیکه کوله بارم پر از گناهه
خداجون منو ببخش
دیگه روم نمیشه نماز بخونم ....
شرمندتم
تو خیلی خوبی خیلی...
این همه گناه کردم بخصوص اون گناهه ولی بازم تنهام نزاشتی و هوامو داشتی
کرمتو بزرگیتو شکر
آخه چقد تو خوبی؟؟؟چقد؟اصلن اندازه نداره
ولی من چی؟چقد بدم؟؟چقد؟؟اصن اندازه نداره
منو ببخش ،منو ببخش بخاطر همه غفلتام
بخاطر همه بدیام،بخاطر مهربونیت،ببخششت،بزرگیت
منو ببخش
تنهام نزار این روزا بیشتر از همیشه بهت احتیاج دارم
خداجون تو دلم آشوبه نمیدونم باهاش چیکار کنم؟؟خیلی دوست دارم تکلیفمون زودتر مشخص بشه
اصن خداجون میدونی چیه؟
من اون قضیه رو سپردم بخودت
اگه تهش هیچی نیست و بدبختیه به دلم بندازم بیخالش بشم ولی اگه....
نمیدونم
فقط میگم شکرت
خدایا!
بنده های خوبت باهات حرف میزنن
بذار منم بگم
خدایا!
منو به خاطر همه ی پرده دری ها و جسارت ها و بی تابی ها و بی ادبی هام ببخش
کمکم کن این تصمیمی که گرفتم
روش بمونم
و خودم رو از کارها و فکرها و حرفهایی که سودی برام نداره
و رضایت تو در اونها نیست و من رو از اون چه که رضایت تو در اونهاست دور میکنه
کنار بکشم و
به سمت تو حرکت کنم.
خدایا! شکرت! که امشب ضایع و خیت شدم.
خدایا! فهمیدم که باید به اطمینان برسم در هر کاری
به آرامش
باید دم بکشم
نباید جلوه گری کنم
باید جا بیفتم
و کارها رو با آرامش
برای وجه تو
برای گل روی تو
انجام بدم.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
...
هر کس نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگه بان لاله بود
فدای اون قدرتت تو ساختار چشم
چطور با یک تکه چربی رنگها ودوری ونزدیکی رو تشخیص میدیم
خدا ...................................
خدایا
همیشه پشتم بودی هلم دادی جلو
این یه بار جلوم وایسا
نزار بیشتر از این هلم بدن تو لجن...
سلام
وقتي از سرازيري سر ميخوردم شيبم اونقدر كم بود ك فك ميكردم مسير مستقيمه..
غفلت و سرخوشي و سر ب هوايي اونقدر بود ك اون شيب ملايم ..اما رو ب پايين ررو نبينم..
توي مسير پرتگاه بود!
محكم خوردم زمين!
بزني زمين.. هوا ميرم؟؟؟؟؟
خدا.....
زدي زمين!!!
هوام كن.............
ي نفس دارم.. سر ب هواس...................
اعوذ بالله من شر النفسي..
ياعلي.
سلام
خدا جون خسته شدم دیگه 9 روزه که هر روز وسوسه هر روز جنگ توی درون خودم
خسته شدم خودت کمکم کن تموم بشه
هیچکی اندازه تو بی منت کمک نمیکنه نه از غر غرام خسته میشی نه از توپ و تشرم عصبانی میشی دمت خودت گرم
جای پدرم خیلی خالیه خودت هواشو داشته باش تو اون دنیا
گر نباشد در معشوقه کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد.
خدایا ببحش برای همه چی
چه شبی است!
چه لحظههای سبک و مهربان و لطیفی،
گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشستهام.
میبارد و میبارد و هر لحظه بیشتر نیرو میگیرد.
هر قطرهاش فرشتهای است که از آسمان بر سرم فرود میآید.
چه میدانم؟
خداست که دارد یک ریز، غزل میسراید؛
غزلهای عاشقانهی مهربان و پر از نوازش.
هر قطرهی این باران،
کلمهای از آن سرودهاست.
دکتر شریعتی
خدایا شکرت به خاطر همه چی