کانون

مناجات صباح امیرالمومنین :


به نام خداى بخشنده مهربان

اى خدايى كه صبح روشن را با نطق فصيح اشراق و زبان گوياى نور هويدا ساختى و شب تار را با قطعات سياه ظلمت هول انگيز به عالم فرستادى و (كشتى) آسمان را (در اين درياى بيكران) با گردشى به حد معين و نظمى زيبا و متقن برانگيختى و شعشعه نور خورشيد تابان را پرتوى فروزان عطا كردى اى خدايى كه هستيش دليل هستى اوست و ذات پاكش منزه از جنسيت و شباهت به مخلوقات اوست و حقيقتش برتر از سنخيت ماهيات و كيفيات عالم خلقت است اى خدايى كه وجودش بر ديده باطن و فكرتهاى عقول پيداست و از چشم حس ظاهربين دورو ناپيداست و به همه اشياء پيش از ايجاد عالم داناست اى خدايى كه مرا در مهد امن و امان لطف و كرم به خواب بردى و به انواع نعمت و احسان باز بيدار كردى و دست بدخواهان را به قدرت و سلطنت از من كوتاه گردانيدى خدايا درود فرست بر آن رسولى كه در تاريكترين شب شرك و ضلالت خلق را به راه توحيد و معرفت دعوت كرد و اشرف اسباب دعوت و بلندتر و محكمتر رشته هدايت را (كه قرآن است) وسيله گردانيد آن رسولى كه حسب و نسبش بر شانه برومند پاكترين و بلند مقامترين مردان عالم قرار داشت و جان پاكش در زمان جاهليت با همه لغزشها (و شرك و ضلالت خلق) در پرستش خدا ثابت قدم بود و درود فرست بر اهل بيتش كه همه برگزيدگان و پاكان و نيكوكاران عالمند و اى خدا بر ما درگاه صبح را با كليد رحمت و رستگارى بگشا و بهترين خلعت هدايت و صلاح را بر من بپوشان و در آبشخور قلب من ،اى خدا به شهود و بزرگواريت نهال خشوع و تواضع بنشان و از ترس خود اى خدا بر اطراف چشمم چشمه‏هاى اشك جارى ساز و نفس سركش بدخوى مرا اى خدا با مهار فقر و خوارى به درگاهت مؤدب گردان خدايا اگر لطف و رحمتت در اول مرا به حسن توفيق دست نمى‏گرفت ديگر كه مرا در راه روشن بسوى تو هدايت مى‏كرد و اگر مداراى تو مرا به دست امل و آرزوهاى باطل مى‏سپرد ديگر كه مرا از لغزشهاى هوى و هوس باز مى‏گردانيد و اگر هنگام جنگ نفس با شيطان تو مرا يارى نمى‏كردى و به خود وا مى‏گذاشتى خذلان تو كارم را به سختى و نااميدى مى‏كشانيد . خدايا تو مى‏دانى كه چيزى جز اميدواري ها به تو مرا به درگاهت نمى‏آورد و چون گناهان مرا از دار وصال تو دور كند جز به رشته لطف و كرم بى‏انتهاى تو چنگ نمى‏زنم * اى خدا اين مركب سركش هوى و هوس كه نفس بر آن سوار است بسيار مركب بد رفتارى است واى بر اين نفس و هوى كه آمال باطل و آرزوهاى زشت در نظرش زيبا جلوه كرده ، اى نابود شود اين نفس اماره كه بر فرمان سيد و مولاى خود جرئت عصيان مى‏كند . خدايا حلقه بر در رحمتت به دست اميدوارى مى‏زنم و به درگاه كرمت پناه مى‏آورم و از تعدى هواى نفس بسوى تو مى‏گريزم . و به اطراف رشته‏هاى عنايتت به دست دوستى چنگ مى‏زنم .
كه اى پروردگار از سر جرم و خطا و لغزشهايم درگذرى و از در افتادنم به وادى هلاكت نگاهدارى زيرا كه تويى اى پروردگار سيد و مولاى و محل اعتماد و اميد من و تويى در دنيا و عقبى مقصود و آرزوى من . خدايا چگونه بنده مسكينى را كه از گناهش به درگاه تو پناه آورده و بسوى تو مى‏گريزد تو او را از در كرمت مى‏رانى يا چگونه نااميد كنى راه جويى را كه اراده كرده سوى آستانت شتابان يا چگونه منع كنى تشنه‏اى را كه وارد شده بسوى حوضهاى تو كه بنوشد حاشا و حوضهاى تو لبريز است در تنگناى خشكسالى و در رحمتت گشوده است براى ورود و جاگيرى و تويى اعلى كمال مطلوب و منتهى مرتبه آرزو خدايا اين است مهار نفس سركش من كه به رشته رضا و مشيتت محكم بسته‏ام . و اين است بار گناهانم كه به مدد عفو و مرحمتت از دوش خود مى‏افكنم
و اين است هواهاى نفس گمراه كننده‏ام كه كارش را به لطف و عاطفت وا مى‏گذارم پس اين صبحگاه مرا اى خدابا انوار هدايتت بر من منور ساز و با سلامتى من در دين و دنيا مقرر فرما و شامگاهانم را سپر از مكر دشمنان و نگهبان از هواهاى مهلك نفس قرار ده كه البته تو بر هر چيز بخواهى قادرى به هر كه خواهى ملك و سلطنت مى‏بخشى و از هر كه خواهى باز مى‏گيرى . و عزيز گردانى هر كه را خواهى و خوار كنى هر كه را خواهى به دست توست خير كه تو البته بر هر چيز توانايى . شب را در پرده روز پنهان مى‏كنى و روز را در ظلمت شب مستور مى‏گردانى و زنده را از خاك مرده بر مى‏انگيزى و مرده را باز از زنده بيرون مى‏آورى و به هر كه خواهى بى‏حساب رزق و روزى مى‏دهى . عالم را خدايى جز تو نيست پاك خدايى كه همه به ستايش تو مشغولند . آن كيست كه قدر و مقام تو را بشناسد و از عظمت و جلالتت ترسان نباشد و كيست كه نداند تو كيستى و دلش از هيبتت هراسان نباشد. تو فرق مختلف را به قدرت كامله متحد كردى و شكفتى به لطف خود سپيده دم را و روشن نمودى به كرم خودت شبهاى تار را و از درون سنگ خارا چشمه‏هاى آب ناگوار و گوارا جارى نمودى . و از ابر متراكم باران فرود آوردى و خورشيد رخشان و ماه تابان را دو چراغ فروزان خلق گردانيدى بى‏آنكه دريابى در آنچه آفريدى به آن خستگى را و نه چاره جويى پس اى آنكه تنها است در عزت و جاودانى و غلبه كرده بر بندگان خود به مرگ و نابودى . خدايا درود فرست بر محمد و آل او كه متقيترين اهل عالمند و نداى مرا بشنو و دعاى مرا اجابت فرما و اميد و آرزوى مرا به فضل و كرمت متحقق گردان . اى بهترين كسى كه او را در هر سختى و آسانى براى دفع بليات و نيل به مقاصدخوانند . اى خدا حاجتم را به درگاه تو آورده‏ام تا مرا از بهترين مواهب و عاليترين الطاف خود محروم نگردانى اى كريم اى كريم اى كريم . به حق رحمتت اى مهربانترين مهربانان عالم و درود فرست بر بهترين خلقت محمد (ص) و تمامى اهل بيتش .
به سجده میروی و میگویی:
خدايا دلم (از شهود تو) در حجاب است و نفس آلوده به عيبها و عقلم مغلوب به هوى و هواى نفس بر عقل مسلط است و طاعتم اندك و معصيتم بسيار است و زبانم به گناهان خود مقر و معترف است . اينك چه چاره توانم كرد اى پنهان كننده عيبها و داناى اسرار غيبها و اى برطرف كننده حزن و اندوهها . از گناهانم تمام درگذر به حرمت محمد (ص) و آل محمد (ع) اى بخشنده اى بخشنده اى بخشنده به حق رحمتت اى مهربانترين مهربانان عالم.

خدایا غلط زیادی کردم!
پامو فراتر گذاشتم!!
دیگه سرم به سنگ خورد اساسی!!
دیگه هر جا بودم حتی تو هواپیما نمازمو اول وقت میخونم!
قرآنم رو هرجور شده حتی به سختی میخونم!
تو فکره بی نام خانوم انداختی که منو سرپرسته نماز شب و تعجیل در ظهوره آقا بکنه!!
حکمتش چی بود؟؟
منی که قبل از این نمیدونستم تعجیل چیه!!
نمیدونستم نماز شب چیه!!
غلط کردم!!
ببخش منو

(1388 شهريور 22، 13:32)mahdi_69 نوشته است: [ -> ]خدایا غلط زیادی کردم!
پامو فراتر گذاشتم!!
دیگه سرم به سنگ خورد اساسی!!
دیگه هر جا بودم حتی تو هواپیما نمازمو اول وقت میخونم!
قرآنم رو هرجور شده حتی به سختی میخونم!
تو فکره بی نام خانوم انداختی که منو سرپرسته نماز شب و تعجیل در ظهوره آقا بکنه!!
حکمتش چی بود؟؟
منی که قبل از این نمیدونستم تعجیل چیه!!
نمیدونستم نماز شب چیه!!
غلط کردم!!
ببخش منو

مهدی خان جان داداش با معرفت ،پسر خوب

من که بنده خدام و مهربونیم یه قطره است
در مقابل دریای رحم و فضل خدا،
تحمل این طور حرف زدن تورو ندارم.... دیگه خدا که خداست

اگه خدا تاب اینطور حرف زدن بنده شو داشت
که زندگی هامون به سیاهی دلامون و به زشتی اعمالمون میشد...

برادر من عزیز من گلم
خدا میبخشه..شک نکن ..
اما این وسط باید یه سری کاراهم بکنی..
اعتراف ،که تو کردی!
توبه، که تو کردی!
میمونه جبران ...که تو حتما جبران میکنی ...مگه نه؟؟؟

خدا خیلی مهربونههههه یادت نره ه ه ه ....

زندگی مانند بوم سفید نقاشی است هر چه روی آن بکشی همان می شود . می توانی رنج و محنت روی آن نقاشی کنی و از طرف دیگر می توانی نقش شادی و خوشبختی در آن بیفکنی .
انتخاب به عهده توست .
به خاطر داشته باش خودت مسئول انتخاب هایی که میکنی هست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خداوندا ارامشی عطا فرما تا بپذیرم انچه را که نمی توانم تغییر دهم
شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم ودانشی که تفاوت این دو رابدانم

---

این مناجاتو توی یه سایت دیدم از بس قشنگه دلم نیومد نذارم اینجا ...بچه ها خیلی روش فکر کنیم:

خدایا، بار پروردگارا: مرا به اندیشیدن؛ به تفكر و تعقل و استدلال و حقیقت بینی راهنمایی كن.

خداوندا: به من بیاموز تا دلی را به خاطر تو نسوزانم! قلمی را در راه تو نشكنم! اندیشه ای را به نام تومحبوس نسازم!

خدایا: به من كمك كن تا همیشه تابع خرد اندیشی وكمال ورزی باشم ، نه تابع جمع، كه بسیاری مواقع، جمع چون اسلاف خود راه را به خطا میرود.

خداوندا: مرا یاری رسان تا قدرت خود را باور كنم و دریابم كه چنان نیرویی در من است كه اگر وجود خود را صرف علم و دانش نمایم، روزی همه رازهای پنهان هستی را می گشایم و بر همه نیروهای پیدا و پنهان مسلط می شوم.

بارالها : به من كمك كن تا همه قدرتهایی را كه موازی با قدرت تو فرض كرده ام را تنها زیر مجموعه ای از قدرت تو بدانم و در دوست داشتن خوبی ها و نیكان هرگز غلو نكنم.

خدایا: به من كمك كن تا یاد بگیرم كه هركس و هر چیز حتی اگر بهترین هم باشد؛ تنها لایق بهره بردن و پند گرفتن است و شایسته نیست كه مسخ آن باشم.

خدایا: به من بیاموز تا به بندگانت عشق بورزم و خدمت كردن به بشریت را سر مشق اعمالم قرار دهم و نخواهم برای خشنودی تو دیگری را بیازارم.

پروردگارا: به من كمك كن تا خوی بت پرستی را از وجود خود دور كنم و هر چیز را از سعی و كوشش خود بخواهم و تنها از تو مدد بجویم نه از واسطه ها، كه پناه بردن به واسطه ، همان خوی بت پرستی است.

خدایا: بمن كمك كن تا باورهایم را در جهت عقل و خرد خویش سوق دهم و هر باور بی پایه واساس را سرمشق زندگی خویش قرار ندهم.

خدایا: به من بیاموز تا یقین حاصل كنم كه: تو زمانی از من خشنودی كه عمر خود را به هرزه گی یا خرافات تلف نكنم و ضمن لذت و بهره بردن از زندگی به كمك هم نوعان خود بشتابم و آنی از تحصیل علم وتلاش و كوشش باز نایستم و هر ادعایی را با عقل بیدار بسنجم تا در دام جهل و بی خبری دچار نشوم.كه بیشتر فریبكاران ابتدا با نام تو مرا می فریبند

فــــقـــــــط بـــــــرای خـــــــــــــودت !
وای من بند بند وجودم داره از هم متلاشی میشه !
خدایا تو چه قدر منو دوست داری اخه چرا منو این قدر دوست داری !
به خداییت قسم هیچی نمی تونم بگم ! فکر کنم وقتی درد و دلم روی کاغذ می نویسم زودتر جوابمو می دی !
از دیشب تا الان 1 دقیقه نخوابیدم !
می دونی به عشق تو بوده ! می دونی به فکر تو بوده که بیدار موندم !
اصلاً نمی تونم حرف بزنم ! یه چیزی می خوام بگم اما کلمه نیست !
خیلی حرف دارم اما محبتت زیاده!
اما تو 2 ساعت هم نذاشتی زجز بکشم ! می خوای منو معرفت کٌش کنی !
خٌب کم اوردم دیگه ! عاجزم جلو محبتت . امیدوارم لیاقت این همه محبت رو داشته باشم !
وجودت رو حس می کنم از رگ گردنم هم نزدیک تر ...
نمی دونم چی بگم فقط چون این جا شکایت کردم ( شرمنده ات خدا ) گفتم این جا هم باید بیام بگم : منو ببخش .
فهمیدم چه قدر دوستم داری . غلط کردم . جوونی کردم . احمقم . گستاخم . دیوونه ام ... هر چی تو بگی همونم .
من خوشبخت ترینم چون تو بهترین مشاور برای کارهام بودی کمکت رو چطوری جبران کنم !
به خودت قسم می ترسم اون دنیا زجرم بدی برای کارهایی که این جا اوکی کردی !
اما این ترس با وجود مهربونیت کمی بی معنی میشه . من دیگه نمی دونم چی بگم ! خودت اشکامو دریاب ... منو دریاب... فراموشم نکن ... یه کاری بکن که من بنده خوبت باشم مرسی از لجن نجاتم دادی .
چه قدر روی من سرمایه گذاری می کنی و وقت می ذاری و خرجم می کنی !!! حس می کنم پسرتم !!!!!
حس این حرفم رو می فهمی !!!!!؟؟؟؟ من عاااااااشقتتتتتم . من چقدر تو رو میشناسم !!! دارم می میرم که این همه تووووووووووو !!!! توووووووو به اون بزرگی به مننننننن !!!! به منننننننن به این کوچیکی نزدیکی ...
جبران می کنم ،منو که می شناسی کی بودم از عشق ومحبت و دستی که سمتم دراز کردی چی شدم !!!!!!!!
این همه برات چرند گفتم اخرم به دلم نشست ! یه حرفایی دارم آآآ اما نمی تونم بگم !!! خودت می فهمی ؟؟؟ کلمه نیست خدا جونممممم . درکم کن . خدااااا خیلللللللللی خوبی . دوست دارم برم کوه داد بزنم . جبران می کنم . قسم می خورم
هرسال ماه رمضون هر روزشو میزدم!
ببین چقدر کثیف بودم؟؟؟؟
یعنی یه روز رو جا نمیذاشتم!!!
هر روز!!
ولی خدا جون تو که مواظبم بودی!!!
حداقل امسال رو نمیذاشتی اون یه روزم بشکنم!!!
نمیدونم!!
به قول داداش رز شاید مصلحتی بوده!!!
ولی خوشحالم که از 29 روز ماه رمضونو!
28 روزشو روزه گرفتم!!!
پربرکت ترین ماه رمضونه عمرمو تجربه کردم!
خدایا شکرت!!
به خودم افتخار میکنم که خدای به این مهربونی و دوست داشتنی دارم!!
ممنون خدا جون!!

چی بگم..

این متن از درد دل منتقل شد به اینجا!!
مهدی_69 : مدیر تالار شاد شاد

تو رب خوب و من بد بنده هستم
پناهنده به تو بخشنده هستم
ز اعمال بدم شرمنده هستم
که در عمرم نکردم جز گناهی
یا ربنااااااااا یا ربناااااااااااااا
الهی العفو الهی العفو
حیا از چشم بیدارت نکردم
طلب از اسم غفارت نکردم
دل خو د را گرفتارت نکردم
که هستم بنده گم کرده راهی
یا ربنااااااااا یا ربناااااااااااااا
الهی العفو الهی العفو
مناجاتم دگر ریشه ندارد
دگر چشمم شده خشک و نبارد
کجا این بنده تو سر گذارد
که غیر از تو ندارم من پناهی
یا ربنااااااااا یا ربناااااااااااااا
الهی العفو الهی العفو
ز بس کنار هر سفره نشستم
گنه پیش آمدو چشمم نبستم
تمام توبه هایم را شکستم
ندارد نامه ام غیر از سیاهی
شدم حالا ز جنس نا امیدان
بخر این سائل خود را الهی
یا ربنااااااااا یا ربناااااااااااااا
الهی العفو الهی العفو