خدا یا من کیم ؟ ؟
من که هیچی نیستم نه !!
حالا هر چقدر هم خوب و گل و تمیز و مرتب باشم ، هر کاری بکنم ، کجاش میتونم جواب عدالت تو رو بدم ؟
چقدر میتونم عدل رو پیاده کنم ، انقدر همه چیز رو سر جاش گذاشتی که فکر میکنم درستکاری من عین خرابکاری میشه !!!
فکر من کجا تدبیر تو کجا ، جلوی تو عین ظلم و خرابکاریم !!
تازه دوقلم هم که کار خوب کنم بیام و به اون امید داشته باشم !!! چه احمقی بزرگی میشه !!
درسته بعضی وقت ها همچین حسی پیدا میکنم ، به خاطر اون من رو ببخش که اینم از نادونیمه یا بی فکریم یا فراموشیم ،
از اصل همه صلح عالم هم که توی پرونده اعمالم داشته باشم اصلاح من کجا و اصلاح تو کجا
به جاش احسان و خوبی های تو از بس زیاده فکر بش آدم رو میکشه ، احسانت شهیدم میکنه بش که فکر میکنم کم میارم ، اخه چطور بخوام شکر گذار باشم ،
فکر کنم باید برای حق بندگیت یه خدا میشدم !!
پس بی خیال وقتی زیادش پیش تو هیچه کمش چی میشه !!!
پس من هیچی ندارم ، هیچیم نمیشم ، نمی تونم هم بشم ، خدایا من نه کسی بودم ، نه کسی میشم ، نه کسی میخوام بشم ...
ولش کن پس خدا ، اصلا همه من رو خودت کن
من که آخرم و کاملم هم هم شایسته نیست یه نمازش در قبال شکر تو ،
ولی ناقص ترین نماز من شایسته است که تو قبولش کنی ، چون انقدر بزرگی و کریم که این شایستگی رو داری ، شایستگی قبولش بخاطر رحمت و عشق و شایستگی بی پایان توست ، نه من بنده ای که بت امید داره بت حسن داره همون طور که توی خیالش برات گمان خوب میزنه رفتار میکنی
خدایا پس به عدلت من رو نگیر
به فضل و توجه و عشقت با من رفتار کن
از حالا یا از قبل تا اخرش بت میگم، خدایا من هیچی نیستم ، بخدا کسی هم نمی خوام بشم ،
خدایا دست من خالیه ، همیشه از خودم هیچی دارم ، چطور به خودم امید داشته باشم !
خدا یا من نمی توانم !!
خدایا من خودم رو باور ندارم
خدایا من خودم رو قبول ندارم !!
ولی خدا یا من تو رو باور دارم !!
اصلا خودم رو به تو دیدیم
خدا یا من خودم رو به تو باور دارم
من خودم رو به تو قبول دارم
من دستم به تو پره !
دلم به تو گرمه ، امیدم به تو پر امید و روشنه ، از خودم به تو امید وارم !!!
خدا یا من نمی تونم ترک کنم !!
به خدا قسم اگه ترکم ندی من میشکنم
و بازم میشکنم
و ترک نمی تونم بکنم
اصلا اگه ندیدم ترکم میدی خودم میرم میشکنم
خدایا من رو به خودم ترک نده
اگه به منه که میرم میشکنم !
این از من!
مگه این که به تو ترک کنم با تو و این که تو ترکم بدی
خدا یا مگه من چیم و مگه من کیم !!
ولی حتما به تو میتونم ترک کنم ،، فقط به تو !
از این به بعد میخوام خودم رو به تو باور کنم ، به تو به خودم امید دااشته باشم ، به تو نمازم رو حس کنم قبوله ، به تو بخورم ! به تو سیر بشم ، به تو لباس بپوشم ، و به تو خوبی کنم ،
به تو و برپایه تو ،به حسن ظنم به تو ، به عشقم به تو ، به باورم به تو .
خدایا قشنگ ترین دیدنت رو نصیبم کن اینکه تو رو از اول از درون خودم ببینم ، و از خودم ببینم ، خدا یا دست تو رو توی رفتار م و پاکیم ببینم ،
خودم رو مال تو ببینم ، به کارم از حسن ظنم به تو خوش بین باشم ، به اینده ام از حسن ظنم به تو خوش بین باشم ، پاکیم از این باشه که انگار تو پاکم کردی
انگار توی بهشتم ،
اصلا انگار این طور باشم که انگار ، همه چی سر جاشه ، وانگار من در رضا و باور کامل به تو
و انگار پاک پاک و انگار صاف بقل و کنار تو
شاید انگار نماز بعدی وقت دیدارمه ، شاید انگار لحظه ی بعدی وقت فرج منه
یا شاید انگار به محض این که حقوقم رو به تو و حق الناسم رو ادا کردم یه ثانیه هم مرا به قرب خودت معطل نمیکنی !!
پس زود باشم ! نه انگار خیلی خبر هاست ، و انگار حال من هم خوب میشه و همه چی سر جاش و منم از این که خدام هست بی نهایت در عشق و سرور و اعتماد و آرامش .
.......
خدایا ! توی قیامتم که رفتم از حالا بگم هیچی ندارم ، جز یه مش دعا و امید ، که هیچ وزنی نداره ،
حالا ببینم اینها رو قبول میکنی یا نه
حداقلش این امیدم یادم نمیره ، و اگه رفتم جهم به قول حضرت علی میگم خدامون توی دنیا به من خیلی احسان کرد که بعضی وقت ها از قشتنگیش گریم میگرفت الانه و زوده که بیاد و ما رو نجات بده .....
خدا همین فکر و خوش بینی رو وقت جهنم این دنیا برام ملکه کن ! وقت درگیری ، استرس و غفلت و فراموشی تو ، حداقل انقدر خوشبین و امید وار باشم که توی این لحظات بگم الانه که بیاد ! و الانه که کمکم کنه ! الانه راحتشم و الانه که برم بهشت
کمک کن توی اون لحظات و توی انی انواع اقسام جهنم ها انقدر بزرگم کنی که تازه به جهنمی های اطرافم ، به افکار پلید و به خیال های واهی ، شرایط بد و اتفاقات و بی صبری ها و کم حوصلگی هامم بگم که
یه خدایی من توی وقت های قبلی دیدم که احسانش شهیدم کرده کشته من رو دارم جلوش کم میارم از بس زیاده مطمئنم که الان میاد و از این جهنم نجاتم میده ..
و توی اون لحظات بگم انگار اومد
و برم توی ساحل ارامش و انگار توی بهشت رضای تو !