ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ
ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ ﺁﺩﻡ ، ﺑﺎ ﺗﻮ ﺭﺍﺯﯼ ﺩﺍﺭﻡ ،
ﺍﻧﺪﮐﯽ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﺁﯼ....
ﺁﺩﻡ ﺁﺭﺍم و ﻧﺠﯿﺐ ﺁﻣﺪ ﭘﯿﺶ !!!...
ﺯﯾﺮ ﭼﺸﻤﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺖ...
ﻣﺤﻮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻏﻢ ﺁﻟﻮﺩ ﺧﺪﺍ ، ﺩلش ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮔﺮﯾﺴﺖ!
ﮔﻔﺖ : ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ ﺁﺩﻡ ...........
ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺷﮏ ﺯﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﮑﯿﺪ...
ﯾﺎﺩﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺑﺲ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ...
ﺑﻐﺾ ﺁﺩﻡ ﺗﺮﮐﯿﺪ ، ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻟﺮﺯﯾﺪ ،
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔلهاﯼ ﺑﻬﺸﺖ...
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﻋﺮﺵ ... ﻧﻪ... ﻧﻪ...
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﻦ
ﺩﻭﺳﺘﺖ میﺩﺍﺭﻡ ....
ﺁﺩﻡ ﮐﻮﻟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ....
ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺳﺨﺖ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺖ ،
ﺭﺍﻫﯽ ﻇﻠﻤﺖ ﭘﺮﺷﻮﺭ ﺯﻣﯿﻦ....
ﺯﯾﺮ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯ ﺷﻨﯿﺪ:
ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ ﺁﺩﻡ ....
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ ....
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ....
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﮔﻨﺪﻡ ،
ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺵ.........................!
امید اولی که هر زمان او را رها کردم،
امید آخرم شد نام او را تا صدا کردم
خداوندا، خداوندا قرارم باش و یارم باش
جهان تاریکی محض است، میترسم، کنارم باش .......
سلام..
سلام..
اجازه هست؟!
اجازه هست حرف بزنم؟
اجازه هست بغض کنم؟
اجازه هست گریه کنمو اشک بریزم؟
بشرطی مث بقیه بهم نگی چرا باهاش کنار نیومدی
بشرطی نگی باید پذیرفته باشم که دیگه نیست که قراره نباشه
تو که اینو خواستی برام پس بزا حرف بزنم
بزا داد بزنم
بزا غر غر کنم برات
بزا بگم اگ نه خفه میشم
میدونی چقد دلم براش تنگ شده
میدونی حسرت به دلم مونده یه بار دیگه که بیام خونه بوی غذاش تو راهرو بپیچه
ممیدونی یه دختر که همه چیشو برا مامانش تعریف میکنه و کسی رو حالا نداره باید چیکار کنه
قبول همه چی قبول
قبول که دیگ ندارمش که دیگه نیست که قرار نیست باشه
اما من هنوز میسوزم
این حقو بقیه بهم نمیدن
اما تو که میزاری؟
آری ....
عادت کرده ای...
به من...
به بی معرفتی هایم....
به دعاهای از روی زبانم.....
به توبه های هزار رنگم...
به این که نام تو را میبرم ولی درپی مرادی دیگرم..
وتو ای صبور ......
چه عاشقانه مرا دوست داری.....
چه مهربانانه تحمل میکنی ناشکری ام را...
و اگر هزاران سال عمرم دهی تا شکر این صبوریت را
کنم ,دریغ که بتوانم....
ولی ای هزار مرتبه مهربان تر از مادر....
من محتاج این مهرت هستم.....
میدانم حتی اگر نگویم فراموشم نمیکنی...
(((تو که مثل من نیستی)))
”””(((تو خدائى)))”””
خدائىكه درخواست نكرده روزی ام دادى......
دعا نكرده حاجتم را بر آورده ساختى.....
آرى تو همانى كه به هر بهانه از گناهانم کاستی....
و فقط خیرم را خواستی......
پس ای رحمان ......
چون همیشه رحم کن بر این بنده ی عاصی خود....
یاری اش ده در اطاعتت......
وقدرتش بخش تا از همین لحظه گام هایش را در راه
تو محکم بردارد.....
((( یا رفیق من لا رفیق له)))
خدایا
کمکم کن
بنده ی خوب نیستم اما همیشه ازت کمک میخوام
خسته شدم:(
خدای من
از شر و آزار دست و زبان بندگانت به تو پناه می برم.
چقدر دل شکستن آسونه (برای فاعلش)
و چقدر هم وحشتناکه (برای مفعولش)
خدایا ازت خیلی چیزا میخوام.. اما مهم ترینش سلامتی خانوادم هست که اگه باشه خیلی چیزا حله..
ای مهربونم مراقبمون باش
خدایا ماه رمضون تموم شد و من...............
خدایا دوباره برگشتم کانون و دلم گرفت , دلم گرفت از زندگی که واسه خودم ساختم , دلم گرفت از هبوط
خدایا کمک کن درست زندگی کنم قشنگ زندگی کنم پاک زندگی کنم در تمام ابعاد زندگی
آخه از خودم خسته شدم حالم از خودم به هم خورده
کمک کن درست زندگی کنم و خودمو دوست داشته باشم
خدایا من تا آخرش پای قول و قرارم هستم ...
دلم گرمه که تو هستی وجودتو از من دریغ نکن ...
خدایا...
گیجم... منگم...
هر راهی که میرم، بن بست هاشو می بینم...
یا بهم بینایی بده...
یا راه درست جلو پام بذار...
می دونم اشتباه از من بود...
اما تو نذار کم بیارم...
کمکم کن...
دلم کمی خدا می خواهد ...
کمی سکوت ...
کمی آخرت ...
کمی دل بریدن میخواهد ...
کمی اشک ، کمی بهت
کمی آغوش آسمانی ...
دلم یک کوچه میخواد بی بن بست ! و یک خدا !
تا کمی با هم قدم بزنیم ...
فقط همین
خداست دیگر..........................
دنبال بهانه برای بخشش میگردد
ولی انسان است دیگر............
اغوش شیطان را گرمتر میبیند.....
نقل قول: خداست دیگر..........................
دنبال بهانه برای بخشش میگردد
این جمله اشکم رو درآورد
دلم میخواد برم یه دل سیر باهاش حرف بزنم
اگه با خدا دردودل کردی بگو هوای منو هم بیشتر از قبل داشته باشه...