کانون

خدایا! بین این همه پلیدی غیر تو،
بارقه هایی از محبتت، از شوقت تو دلم حس میکنم،
که لطف خودته؛

دست دلم رو بگیر!

خدایا!
      ما اگر بد کنیم، تو را بنده های خوب بسیار است،
             تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟ 

خدایا!
چقدر تو بزرگی
و چقدر من کوچکم
و چقدر من به کم راضی ام؛

خدایا!
غفلت و نخوت و رخوت،
منو از سود و بهره ام عقب انداخته؛

خدایا!
خدایا!
خدایا!

الهی!
هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک
حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور
فتصل الی معدن العظمة

مدعیان رفاقت هر کدام تا نقطه ای همراهند...
عده ای تا مرز مال...
عده ای تا مرز منفعت...
عده ای تا مرز جان... عده ای تا مرز آبرو...
و همگی تا مرز این جهان!


تنها تویی که همواره میمانی " خدای من " !!

ای حرمت ملجا درماندگان

دور مران از در و راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاهم بده..........


یا امام رضا خودت کمکمون کن

خدایا!

راه رو اشتباه رفتم،
به خودم بد کردم،
خدایا!
تو از هر عیب و نقصی منزّهی

لا اله الا انت سبحانک
انی کنت من الظالمین

به خود بیچاره ام بد کردم.


اگه میخوای منو از درگاهت برونی،
یه خدای دیگه بهم معرفی کن،
به شرط اینکه به خوبی تو باشه؛ من نمیتونم بدون خدا زندگی کنم.
وگرنه اگرم برونیم، سبحانک،
من از درگاهت جای دیگه نرم.

جز آستان تو ام در جهان پناهی نیست.


تعصی الاله و انت تظهر حبّه
هذا لعمری فی الفعال بدیع
لو کان حبک صادقاً لاطعته
ان المحب لمن یحب مطیع

خدایا ممنونم که یه فرصت دیگه بهم دادی 

...
    همه دنيا بخواد و تو بگي نه
                                   نخواد و تو بگى آره
 تمومه...

خدایا!
من ایمان دارم
ایمان دارم به اینکه هر که دلش هوایی تو شود
تو ه وایش را داری...


-----------------------------------------------------


دلم کمی خدا می خواهد...
کمی سکوت...
کمی آخرت...
دلم دل بریدن می خواهد...
کمی اشک...
کمی بهت...
کمی آغوش آسمانی...
دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست!! و یک خدا!!
تا کمی با هم قدم بزنیم..
فقط همین!!

خدایا شکرت؛همین

خدایا صبر میکنم چون یقین دارم پشت هر اتفاق و مشکلی یه خیری هست
صبر میکنم چون بی تابی کردن مشکلی رو حل نمیکنه
صبر میکنم چون خیلی ها هستن که مشکلاتشون از من بیشتره
صبر میکنم چون این دنیا زود میگذره  ،مهم اونوره
صبر میکنم چون : و بشر الصابرین ...

همه ی چیزها و کسایی که بهم هدیه دادی دستم امانته
نباید ناراحت بشم حتی اگه یه روز از من بگیریشون
چون منم یه روزی میام پیش خودت

چون بازگشت همه ی ما به سوی توست..

ما از خداییم و به سوی خدا باز میگردیم..

الحمد لله رب العالمین

(1393 فروردين 28، 22:52)اميد فردا نوشته است: [ -> ]...
    همه دنيا بخواد و تو بگي نه
                                   نخواد و تو بگى آره
 تمومه...

دیگه تمومه..نفس نفسهای آخر مسیره ..
تو اما اگر بخوای..
یک شروعه بزرگه..
مسیر دست تو بود..
شروعش بدست تو،پایانش دست تو..
قلم دست تو هست و کاغذ دست تو..
بنویس..بنویس بهترینهارا..که تو بهترین نویسندگانی..

عاشق او که..همه خوبان عاشق اویند..
نخواستم بگویم..که
رسم عاشقیست که یکی چشم براه بماند ویکی گرم هر چیز به غیر از عاشق..
من این میان فهمیدم آخر که تو،عاشق اصلی هستی و من..جفا کار بزرگ..
تو نشسته ای چشم در راهو..من گرم غیر از تو..
بازهم در این شب..عشق خودت را میخواهم و بس..
مسیر زندگی بهانه ای شد تا ما بفهمیم که تو عاشقی و نه ما..