کانون

نسخه‌ی کامل: مناجات ♡
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
خدایا به ما ایمانی زیبا بده ... Tears
خدایا تا مارو نیامرزیدی از دنیا مبر ... Tears
...خدایا

عرفه ...باز آمد عرفه

شاعران در مشعر

عارفان در عرفات

عاشقان در اینجا

رو به یک کعبه کوچک در قلب

نامش دل

دل یک کودک تنهای یتیم

جمله لبیک به لب

تا بیاید زتو یک لحظه جواب

سینه ها از غم غربت چه کباب........
--از وبلاگ ایلگاد--
خدایا ... ممنون که هستی ...

خدایا ممنون که هنوز هستی ...!
سلام خدایا ممنونم بابت همه فرصت هایی که می توانستی ازم بگیری و منو در آتش غضب خود بسوزانی ولی به لطف و کرم ومهربانیت این کار رو نکردی ممنونم شکر الحمدالله رب العالمین Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)
بروبچز

بر و بچز با وفا...

معشوقه اینقدر دوستون داره

که اگه بدونین غش می کنین

واسه سلامتی تونه ...که نمیخواد

بدونین....................گرفتی؟؟؟؟
خدایا تو دل تاریکی شب تنهام
تقصیر خودمه که تو رو نمیبینم هیچوقت
چشمامو بستم
دارم با کله میرم تو دیوار

خدا، منو ببر پیش خودت ):
خدایا مظلومینت رو با رحمت و کفالت خودت بی نیاز کن.
و اون ها رو بیش از پیش لایق همه ی چیزهای عالی انسانی و مادی قرار بده.
سلام
شايني خدا هدايت ميكنه..براي رفتن قدمها رو تو بايد برداري..
تلاش كن دوست خوبم..

ياعلي.
خدایا دستی بگیر،بدون رهایی از تو
قلبی بگیر ،بدون خالی شدن از تو
گامی بگیر،بدون منحرف شدن از تو
و در آخر
فکری بگیر،بدون فکری بی تو
خدایا
وقتی گناه میکنم، احساس میکنم یه لایه ابر سیاه بین من و تو قرار میگیره و بینمون فاصله میندازه
دوماه پاک بودم و حس میکردم اون ابر خیلی کمرنگ شده.....ولی نتونستم پاک باقی بمونم
دوباره اون ابرهای سیاه زیاد شدن، دلم میخواد از بین ببرمشون.
نماز صبح برام سخته، الان دو روزه که دارم میخونم، میدونم خیلی کثیفم ولی میشه ازت خواهش کنم کمکم کنی تا ادامش بدم؟
شاید با نماز صبح خوندن شانس پاک موندنم و از بین رفتن ابرهای سیاه بیشتر بشه
فکر نکنی توهم زدما! اون ابر سیاه سیاهی های دلمه که منو از تو دور میکنهTears
سلام

عالی بود استارلیت جان

حتما خدا بهت لبخند میزنه


به امید لبخند همیشگیش!
(1389 دي 8، 14:36)starlit نوشته است: [ -> ]خدایا
وقتی گناه میکنم، احساس میکنم یه لایه ابر سیاه بین من و تو قرار میگیره و بینمون فاصله میندازه
دوماه پاک بودم و حس میکردم اون ابر خیلی کمرنگ شده.....ولی نتونستم پاک باقی بمونم
دوباره اون ابرهای سیاه زیاد شدن، دلم میخواد از بین ببرمشون.
نماز صبح برام سخته، الان دو روزه که دارم میخونم، میدونم خیلی کثیفم ولی میشه ازت خواهش کنم کمکم کنی تا ادامش بدم؟
شاید با نماز صبح خوندن شانس پاک موندنم و از بین رفتن ابرهای سیاه بیشتر بشه
فکر نکنی توهم زدما! اون ابر سیاه سیاهی های دلمه که منو از تو دور میکنهTears

وقتی یاد خدا میکنی و همون وقت احساس دوری میکنی ، به خدا نزدیک تری ، این یاد خالی از غرور و تکبر و ناشی از عجز و شکستگی و مصیبته ،

هر دل شکسته که بیاد در گاه خدا یه عطایی داره ، یه خدا میگن "جابر المنکسرین " ، " ماوی المنقطعین " کم پیش میاد آدم همچین احساس هایی بکنه ، مخصوصا وقتی مستقیم برای خوب شدن خودت میری پیش در گاه خدا ،
پس قدرش رو بدون و روی این لحظات تامل کن ، خیلی جایگزین خوبیه ، بهترین جایگزین برای چه کنم چه کنم و سرزنش خودمون ، این بهترین جایگزینه
....................

لازم نیست با این تصورات منفی (ابر و تیرگی و... ) اینها روانت و ذهنت رو خراب کنی یا نسبت به خدا حسن ظنت رو کمتر کنی ، بلکه هرچی بیشتر دوستش داشته باشی بش بیشتر امید واری

این دوری که حس میکنی میخوای به خدا نزدیک تر بشی ، این نشون میده یه نور نزدیکی و ایمان توی تو هست که میخوای به حالت قبل برگردی و خدا رو صدا میزنی ...

پس این لحظات دنبال توجه و یاد خدا باش و عطای معنوی که میده و از این ارتباط روحیه و امید بگیر و محکم تر و با ایمان تر از قبل پاشو .
مناجات محشر راغبین ، از خمس و عشر ،

هر کسی به این زودیا نمی فهمه چه عظمتی این دعا داره

منم مدت ها از این مناجات میپریدم ...

حالا فهمیدم جزو بهترین دعا هاست

عجب وصفی امام سجاد از حال خودش داره

عجب تصویری و تجسمی از حال خودش پیش خدا ارائه میده :


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداى بخشنده مهربان


إِلَهِی إِنْ كَانَ قَلَّ زَادِی فِی الْمَسِیرِ إِلَیْكَ فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّی بِالتَّوَكُّلِ عَلَیْكَ‏
اى خدا اگر زاد و توشه من در سفر بسوى تو اندك است همانا حسن ظنم به اعتماد بر تو بسیار است ..


وَ إِنْ كَانَ جُرْمِی قَدْ أَخَافَنِی مِنْ عُقُوبَتِكَ فَإِنَّ رَجَائِی قَدْ أَشْعَرَنِی بِالْأَمْنِ مِنْ نِقْمَتِكَ‏
و اگر جرمم مرا از عقوبتت مى‏ترساند امیدم به كرمت مرا نوید ایمنى از انتقامت مى‏بخشد

وَ إِنْ كَانَ ذَنْبِی قَدْ عَرَضَنِی لِعِقَابِكَ فَقَدْ آذَنَنِی حُسْنُ ثِقَتِی بِثَوَابِكَ‏
و اگر گناهم مرا به معرض عقابت وارد میکند ، اعتماد مثبتم ، مرا به ثوابت (و تلاش برای تو ) و ا می دارد

وَ إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِكَ وَ آلاَئِكَ‏
و اگر غفلت مرا از مهیاى لقاى تو بودن به خواب انداخت ایمان و معرفتم به لطف و كرمت متذكر و آگاهم مى‏سازد

وَ إِنْ أَوْحَشَ مَا بَیْنِی وَ بَیْنَكَ فَرْطُ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ فَقَدْ آنَسَنِی بُشْرَى الْغُفْرَانِ وَ الرِّضْوَانِ‏
و اگر افراط جرم و عصیان و سركشى و طغیانم مرا به وحشت و اضطراب انداخته بشارت مغفرت و خوشنودیت تسکینم می دهد

أَسْأَلُكَ بِسُبُحَاتِ وَجْهِكَ وَبِأَنْوَارِقُدْسِكَ وَأَبْتَهِلُ إِلَیْكَ
اى خدا از تو درخواست مى‏كنم به اشراق جمال و انوار ذات بى مثالت و التماس مى‏كنم

بِعَوَاطِفِ رَحْمَتِكَ وَلَطَائِفِ بِرِّكَ أَنْ تُحَقِّقَ ظَنِّی بِمَا أُؤَمِّلُهُ‏
به عواطف مهربانى و لطائف احسانت كه امیدهایى كه به تو دارم

مِنْ جَزِیلِ إِكْرَامِكَ وَ جَمِیلِ إِنْعَامِكَ
از اكرام بزرگ و انعام نیكویت

فِی الْقُرْبَى مِنْكَ وَ الزُّلْفَى لَدَیْكَ وَ التَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ إِلَیْكَ‏
در مقام قربت و جوارت ،و به مشاهده حسن و جمالت و بهره‏مند ی از نظر کردن به سویت .

وَ هَا أَنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحَاتِ رَوْحِكَ وَ عَطْفِكَ وَ
و اینك من خودم را در معرض نسیم رحمتت و لطفتت قرار داده ام

مُنْتَجِعٌ غَیْثَ جُودِكَ وَ لُطْفِكَ
و تقاضمند باران جود و لطفت ،

فَارٌّ مِنْ سَخَطِكَ إِلَى رِضَاكَ‏
فرار کننده از غضب و خشمت به رضای تو ..

هَارِبٌ مِنْكَ إِلَیْكَ رَاجٍ أَحْسَنَ مَا لَدَیْكَ
گریخته از تو به سوی تو ، امید وارشده به آنچه از نزد تو بهتر است ، ...



مُعَوِّلٌ عَلَى مَوَاهِبِكَ مُفْتَقِرٌ إِلَى رِعَایَتِكَ‏
اعتماد کرده بر همه ی بخشش هایت ، فقیر و محتاج به نگهداری تو ..

إِلَهِی مَا بَدَأْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِكَ فَتَمِّمْهُ وَ مَا وَهَبْتَ لِی مِنْ كَرَمِكَ فَلاَ تَسْلُبْهُ‏
اى خدا نعمتى كه از فضل و كرمت آغاز فرمودى به انجام رسان و آنچه به من از كرم بخشیدى باز مگیر

وَ مَا سَتَرْتَهُ عَلَیَّ بِحِلْمِكَ فَلاَ تَهْتِكْهُ وَ مَا عَلِمْتَهُ مِنْ قَبِیحِ فِعْلِی فَاغْفِرْهُ‏
و گناهانى را كه به حلمت پنهان داشته‏اى پرده از آن بر مدار و از فعل زشتم كه آگاهى درگذر

4fvfcja این نصفش ، حالا نصف قشنگ ترش
بعضی جاهاش ترجمه از خودم بود .

عجب ادبیاتیه ! معجزه است ، فارسی نمیتونه کامل درک و معنی رو برسونه

إِلَهِی اسْتَشْفَعْتُ بِكَ إِلَیْكَ
الهی شفاعت می جویم از تو به تو


وَ اسْتَجَرْتُ بِكَ مِنْكَ
پناه میگیرم از تو در تو

أَتَیْتُكَ طَامِعاً فِی إِحْسَانِكَ
آمده ام ، طمع دوخته به احسان تو

رَاغِباً فِی امْتِنَانِكَ
رغب کننده به نعمت هایت

مُسْتَسْقِیاً وَابِلَ طَوْلِكَ‏y:
تشنه کام باران رحمتت


مُسْتَمْطِراً غَمَامَ فَضْلِكَ
چشم دوخته به ابر عنایتت


طَالِباً مَرْضَاتَكَ

طلب کننده ی مراتب رضای تو

قَاصِداً جَنَابَكَ
توجه کننده به درگاه تو

وَارِداً شَرِیعَةَ رِفْدِكَ
وارد شده به جویبار عطایت

مُلْتَمِساً سَنِیَّ الْخَیْرَاتِ مِنْ عِنْدِكَ‏
التماس کننده به بهترین خوبی ها از نزدت


وَافِداً إِلَى حَضْرَةِ جَمَالِكَ
مهمان شده ی زیبایی حضرتت

مُرِیداً وَجْهَكَ
مرید (خواهشمند ) روی تو

طَارِقاً بَابَكَ
کوبنده بر حلقه ی درگاهت y:

مُسْتَكِیناً لِعَظَمَتِكَ وَ جَلاَلِكَ‏
نیازمند به عظمت و جلالت ..


فَافْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ
پس با من آن كن كه شایسته آنى از مغفرت و رحمت

وَ لاَ تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ النِّقْمَةِ بِرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏
نه آنچه شایسته من است از عذاب و انتقام توبه حق رحمتت اى مهربانترین مهربانان عالم.
317

عجب تصویر باحالی ...

با این تصویر برین پیش خدا چه حالی میده ...

خدایا، به خاطر یک گناه از بهشت رانده شدیم
آمدیم زمین، زمینی شدیم
گناه کردیم، زمینی تر شدیم
آنقدر که حتی عادتمان شد
که زمینی باشیم
و عادتمان شد
که گناه کار...
خدایا، سعادتی نصیبمان کردی
برای ترکش
برای درکت
خدایا، حتی یک لحظه
ترکش و درکت را از ما دریغ مکن!

تولد40
دیماه 89خورشیدی
نامه های بچه ها به خدا

خدای عزیزم!
از اینکه بابای نازمو بردی پیشت تاازش خوب مواظبت کنی ازت ممنونم
فقط گاهی بهش اجازه بده به منم سر بزنه
آخه منم دلتنگش میشم
مهرنوش

خدای عزیز!
به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمیکنی؟
سامی

خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.
لاری

خدای عزیز!
اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفشهای جدیدم رو بهت نشون میدم.
میگی

خدای عزیز!
شرط میبندم خیلی برایت سخت است که همه آدمهای روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمیتوانم همچین کاری کنم.
نان

خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفتهاند که تو چکار میکنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام میدهد؟
جین

خدای عزیز!
آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟
لوسی

خدای عزیز!
این حقیقت داره اگر بابام از همان حرفهای زشتی را که توی بازی بولینگ میزند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمیرود؟
آنیتا

خدای عزیز!
آیا تو واقعاً میخواستی زرافه اینطوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
نورما

خدای عزیز!
چه کسی دور کشورها خط میکشد؟
جان

خدای عزیز!
من به عروسی رفتم و آنها توی کلیسا همدیگر را بوسیدند. این از نظر تو اشکالی نداره؟
نیل

خدای عزیز!
آیا تو واقعاً منظورت این بوده که « نسبت به دیگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار میکنند؟ » اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.
دارلا

خدای عزیز!
بخاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود.
جویس

خدای عزیز!
وقتی تمام تعطیلات باران بارید، پدرم خیلی عصبانی شد. او چیزهایی دربارهات گفت که از آدمها انتظار نمیرود بگویند. به هر حال، امیدوارم به او صدمهای نزنی.
دوست تو (اما نمیخواهم اسمم رو بگم)

خدای عزیز!
لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من فبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. میتوانی دربارهاش پرس و جو کنی.
بروس

خدای عزیز!
برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم میدادیها! ها!
دنی

خدای عزیز!
من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اینهمه مو در تمام بدنش.
تام

خدای عزیز!
فکر میکنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد.
روث

خدای عزیز!
من همیشه در فکر تو هستم حتی وقتی که دعا نمیکنم.
الیوت

خدای عزیز!
از همۀ کسانی که برای تو کار میکنند، من نوح و داود را بیشتر دوست دارم.
راب


خدای عزیز!
من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم.
با عشق کریس

خدای عزیز!
ما خواندهایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاسهای دینی یکشنبه ها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط میبندم او فکر تو را دزدیده.
با احترام دونا

خدای عزیز!
آدمهای بد به نوح خندیدند « تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی میسازی » اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همین کارو میکردم.
ادی

خدای عزیز!
لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه میکنم.
دین

خدای عزیز!
فکر نمیکنم هیچ کس میتوانست خدایی بهتر از تو باشد. میخوام اینو بدونی که این حرفو بخاطر اینکه الان تو خدایی، نمیزنم.
چارلز

خدای عزیز!
هیچ فکر نمیکردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه شنبه ساخته بودی، دیدم، معرکه بود.