کانون

نسخه‌ی کامل: آیه های منتخب قرآنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.

سلام علیکم کتب ربکم علی نفسه الرحمة أنّه مَن عمل منکم سوءً بجهالة ثمّ تاب من بعده و أصلح فأنّه غفور رحیم


سلام بر شما! پروردگارتان ، رحمت را بر خود فرض کرده. هرکس از شما کار بدی از روی نادانی کند ، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید ، (مشمول رحمت خدا می شود. چرا که) او آمرزنده ی مهربان است.

قسمتی از انعام-54

بدون شرح!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۴۹﴾

بندگانم را آگاه كن كه من غفور و رحيمم. (۴۹)

آیه بعدش رو هم بخونین...53258zu2qvp1d9v
و
.
.
.

قَالُواْ بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ ﴿۵۵﴾

گفتند ما تو را به حق بشارت داديم پس از نوميدان مباش (۵۵)


قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ ﴿۵۶﴾

گفت چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نوميد مى‏شود (۵۶)
...الحجر...


التماس دعا... یاعلی.53
آیات 4و 5 سوره عنکبوت

دعوت میکنم اول به آیه 5 دقت کنیم :

و من جهد فانما یجاهد لنفسه ان الله لغنی عن العالمین
و هرکس تلاش و جهاد کند ، پس برای خود تلاش و جهاد کرده ، که خدا از عالمیان البته بی نیاز است .

آیه 4 :

من کان یرجوا لقاء الله فان اجل الله لات و هو السمیع العلیم
و هرکس به لقای خدا امید و اشتیاق داشته باشد ، وعده ی معین خدا البته فرا میرسد و خداوند شنوا و داناست

..........
توی اولی میگه لغنی العالمین ، دومی میگه سمیع البصیر
فان اجل الله لات یعنی وعده ملاقات پروردگار فرا میرسد .

........................................................................................................
4fvfcja یعنی هرکی به لقای خدا مشتاق و امید وار باشه ، خدا میگه امید داشته باشه که من اون جا منتظرم .
ولی بحث جهاد و تلاش که میشه میگه لغنی الحمید
شاید یک معنیش این هست که تلاش برای به تکامل رسیدن اگه هدفش فقط همین باشه خدا به شخص اون کمال رو میده ولی خودش بی نیازه . ولی برای کسایی که به لقای خدا مشتاق و امید وارن ، خدا خودش میگه بیان که من اونجام.
این امضای علیرضا بود:


شیطان وسوسه میکند ولی اختیاری بر تو ندارد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۷۱﴾

به ياد آوريد روزي را كه هر گروهي را با پيشوايشان مي‏خوانيم، آنها كه نامه عملشان به دست راستشان است آنرا (با شادي و سرور) مي‏خوانند و سر سوزني به آنها ظلم و ستم نمي‏شود. (۷۱)


وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۷۲﴾

اما آنها كه در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بودند در آنجا نيز نابينا هستند و گمراه تر! (۷۲)

...الاسراء...


التماس دعا..یاعلی.53
سوره : الحجر ... آیه : 49


نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم .



قرآن در اين آيات مردم را به چهار دسته تقسيم كرد: 1- مخلصين (انبيا واوليا) كه ابليس بر آنان سلطه ندارد. 2- متقين كه اهل بهشت هستند. 3- گناهكاران توبه‏كننده كه در اين آيه پيامبر خبر از عفو آنان مى‏دهد. 4- گناهكاران ياغى كه به عذاب دردناك هشدار داده شده‏اند. 1- رحمت الهى، بزرگترين وبهترين پيام است. «نبّى‏ء» (نبأ به خبر مهم گفته مى‏شود) 2- گنهكاران نيز بنده خدا هستند. «عبادى» 3- در لطف او شك و ترديدى به خود راه ندهيد. «انّى انا» 4- بخشندگى او همراه با لطف و مهربانى است، نه تنها مى‏بخشد لطف هم مى‏كند. «الغفور الرحيم» 5- بخشش و لطف الهى، عميق وپى‏درپى است. «غفور رحيم» (قالب غفور و رحيم، نشانه‏ى عمق و تكرار است) 6- لطف ورحمت الهى بر غضبش مقدم است. «اَنَا الغفور الرحيم و انّ عذابى» 7- به رحمت الهى مغرور نشويم، چرا كه عذابش دردناك است. «الغفور الرحيم - العذاب الاليم»

اشاره هایی که کرده بودم رو گفتم لینک بدم به این جا بهتر باشه :

در باره ی سنت های الهی

این ها نظریه هایی هست که توی کلاس پژوهشی تفسیر که میریم استادمون مطرح میکنه ، خود استادمون هم میگه ممکنه در حد نظریه باشه و خیلیاش رو اکثر علما از نظر لغوی و ادبی و معجم قبول دارن و توی خیلیهاش هم اختلاف دارن یا رد میکنن
چون این جا سایت ترک خود..ارض هست ، من هم به دلایلی نمیتونم اسم استادمون رو بیارم ...cheshmak

قط چندتاشون رو مثال میزنم ، در باره رابطه خدا و انسان

"مثلن سنت هایی که از کلمه " یشاء" میشه فهمید
مثلن قرآن میگه " الله یهدی من یشاء و یضل من یشاء"
خدا هرکه را بخواهد هدایت میکند و هرکه را بخواهد گمراه میکند

اینجا ممکنه بپرسیم ، پس ما اینجا چیکاره ایم؟ یعنی چه خدا هرکه را بخواهد گمراه میکند ؟
ولی کلمه یشاء در باره مشیت الهی حرف میزنه ، به این معنی که ، طبق سنت "یشاء" خدا شرایط و امکانات رو هم برای هدایت و هم برای گمراهی فراهم میکنه ، و ما هم با اختیارمون یا هدایت یا گمراهی رو انتخاب میکنیم ، در واقع این "یشاء" هم به الله بر میگرده و هم به "من " (به معنای هرکه ، یعنی انسان )

چون خدا انسان رو دوست داشت که آزاد بیافرینه
و لازمه آزادیش هم انتخاب و اختیار بود ، و لازمه انتخاب کردن هم ، داشتن عواقب برای هر انتخابی هست ، و وجود داشتن شرایطی که اون عواقب براش تولید بشه

همینطور مثلن درباره ی رزق سنت یشاء حاکمه ، الله یبسط الرزق من یشاء و یقدر
یعنی طبق سنت یشاء خدا شرایط کسب و تنگی رزق رو فراهم اورده و اشخاص میتونن در هر دو جهتش حرکت کنن ! یعنی هم میتونن برن سمت کسب رزق زیاد یا این که برن سمت روزی کم ، با انتخاب و تلاشی که خودشون میکنن
...................................................................................................

در عین حال سنت "اراده " الهی جور دیگه ایه ،

توی سنت "اراده" انسان چه بخواد و چه نخواد ، این قانون در موردش هست

مثلن : یرید الله عن یخفف لکم و خلق النسان ضعیفا
خدا برای شما اراده ی تخفیف کرده است و انسان را ضعیف آفرید

یرید الله بکم الیسر و لا یرید الله بکم العسر
خدا برای شما اراده ی آسانی و راحتی کرده است و اراده ی سختی نکرده است

یعنی طبق سنت "اراده " الهی ، اگه کسی بخواد بخودش سخت بگیره و بیشتر از تحملش به خودش بار کنه ، به جایی نمیرسه ، (هر کسی باشه با دین یا بی دین )چه بخود و چه نخواد ، اذیت میشه ، چون خلاف قانون مندی اراده خدا عمل کرده
اما اگه کسی مثلن خودش طبق سنت "یشاء " سمت گمراهی رفت ، ممکنه این رو احساس نکنه ،

ولی مثلن در مورد بعضی چیز ها مثل "توبه " اول سنت "یشاء" اومده و بعد سنت " اراده " ،
و یتوب الله علی من یشاء
و الله یرید ان یتونب علیکم

یعنی طبق سنت یشاء شرایط برای این که انسان توبه کنه وجود داره و انسان خودش توبه میکنه ولی از یه مرحله ای (خیلی ) بالاتر ، توبه میره توی فاز اراده الهی ، و وقتی وارد فاز اراده الهی شد توبه امکان نداره برای اون شخص بشکنه .و طرف برای همیشه سمت خدا بازگشته

(یا مثلن در مورد رزق ، هم آیه از سنت یشاء داریم و هم از سنت اراده مثل توبه )

یا این آیه زیبا :
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یهرکم تطهیرا
خدا ارده کرده است که الودگی را از اهل بیت دور کند و انها را پاک کند ( این در مورد مومن وقتی وارد فاز اراده الهی شد هم اتفاق میفته )

.........................................................................

یا مثلن قرآن مرگ رو طبق سنت "اذن الهی " میدونه :
و ما کان لنفسی ان تموت الا باذن الله
و هیچ نفسی نمیرد جزء باذن خدا

اذن رو مثلن به یه مهمونی تشبیه میکنن که هم طبق سنت "یشاء" همه ی امکانات و شرایط برقراره و هم طبق سنت "اراده الهی " مهمون ها دارن میان ، و این جا صاحب خانه میگه بفرمایید !

یعنی در مورد این سنت حضور خدا با تجلی خاصی همراهه

یا مصیبت رو :
ما اصاب من مصیبة الا باذن الله
هیچ مصیبتی اصابت نمیکند مگر به اذن خدا

یعنی بنای خدا حفظ ما ، و نرسیدن مصیبت به ماست ، ، جزء مواقعی که به اذن خدا باشه ، و توی اون مواقع حضور خدا خاص تر و بهتر تجلی پیدا میکنه

یا قیامت :

اذ تاذن ربک لیبعثن علیهم الی یوم القیامة

(قیامت با سنت اذن خدا انجام میشه) برای همین میشه فهمید قیامت بهترین و اوج تجلی خداست ، که از عظمت حضور جمال و جلال خدا اونجا همه زبون ها بند میاد و خیلی ها از اوج زیبایی و عظمت این صحنه به خودشون میلرزن و چنان خشیتی پیدا میکنن که قلبشون مثل کوه میخواد از هم متلاشی بشه ،

یوم یات لاتکلم نفس الا باذن الله
روزی که کسی نمیتواند تکلم کند جزء به اذن خدا

بعضی ها اینوقت به کسایی تشبیه میشن که حالتی دارن)از لحاظ ارتباطی و نزدیکی ) که "با حرف زدن با خدا همراه با اذن او " تمثیلش میکنن .

پیامبر میگه ، وقتی بهار را دیدید قیامت را یاد کنید ، میشه این طوری فهمید که قیامت خیلی زیباست ،

.......................................................................................................
نظر من اینه که راه پیدا کردن جواب این سوالها شناخت بهتر این قواینین و سنت های الهی هست .
من هم تا حدی که یه اطلاع جزیی داشتم اشاره کردم ...
4fvfcja

این ها رو خیلی خلاصه و گذری وسریع گفتم شاید بخش کوچکی از اون آیات باشه

ما اول مثلن در باره کلمه یشاء و معنیش بحث میکنیم و سعی میکنیم اون قانون مندی رو هر جایی از قرآن که کلمه یشاء اومده رو کشف کنیم و تعداد آیات خیلی زیاد بود من اون جالب هاش رو انتخاب کردم



و در باره سنت " امر"



قران میگه : و لللّه ترجع الامور (و بازگشت همه ی امور به سمت خداست )

در واقع این سوالها رو میشه ، غیر از اون سنت هایی که گفتم ، توی سیستم سنت امر بهتر فهمید .

مثلن سوره ی عنکبوت از اولش تا چندین آیه بعدش در باره این سیستم امر و هدف خدا از این که چرا این طوری شده ، قرآن عالی توضیح داده ( و این که چرا ما به خاک اومدیم و چرا پخش شدیم و بعدش جمع شدیم ):

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه بگم از اول آیه میگه روم پیروز شد بعد در باره جنگ های بعدی روم و ایران پیش گویی میکنه بعدش میگه :

و للّله الامر من قبل و من بعد
امر مال خداست چه از قبل این ها و چه از بعد اینها (آیه 4)

یعنی چه شکست بخورین و چه پیروزی داشته باشیم
و هر اتفاق و حادثه و بلایی و نوسانی اتفاق بیفته امر مال خداست

بعدش میگه : یومئذ یفرح المومنون (آیه 4)
یعنی کسی که اون امر رو دریافت کرده(مومنون ) ، جدای از این فراز و نشیب ها و شکست و پیروزی ها همیشه در حال فرح و نشاط روحی هست و با امو.اج و نوسان ها بالا و پایین نمیره

وبعد در مورد کسایی که فقط ظاهر این فراز و نشیب رو در نظر گرفتن میگه :
و یعلمون الظاهر الدنیا و هم بالاخرة هم الغافلون
یعنی فقط ظاهر حیات دنیا رو میبینند و باآخرت که جزء امر پنهان ما سمت اونه غافلند (آیه 7 )

بعد راهکارش رو میگه ، راهی که مارو به امر برسونه ، تا بتونیم مثل مومنان اون رو دریافت کنیم و دچار نوسان نشیم و نشاط همیشگی و فرح دار بشیم :

(آیه 8 ) اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الل السموات و الارض الا بالحق و اجل مسمی و ..
آیا اندیشه و تفکر نمیکنند که .. (که همه آسمان و زمین رو جزء به حق و به وقت و حد معین نیافریده است )

بعد نحوه تفکر رو توضیح و یاد میده :
اولم یسیرو فی الارض فینظرو کیف عاقبت الذین من قبلهم
آیا در زمین گردش نمیکنید تا ببینید عاقبت انهایی که قبل از شما بودند چه بود

بعدش توی 5 تا آیه هم میگه ، و من آیته و از نشانه هایش ...
و من آیته ...
و من آیته..

و اولیش: و من آیته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم بشر تنتشرون
و از نشانه هایش ( که ما را به سمت تفکر هدایت میکند ، و تفکر هم گفتیم ما رو به دریافت "امر" هدایت میکنه ) این است که شما را از خاک آفرید و هنگامی که بشر شدید شما را در زمین منتشر کرد

و من آیته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنو الیها و جعل بینکم مودة و الرحمة ان فی ذالک لقوم یتفکرون


یعنی از نشانه هایش اینکه برای ما از خودمون زوجی قرار داد که بآرامش و مودت برسیم و این نشانه ای است برای تفکر

توی همه این ها خدا میاد توی یکی یکی از هدفش از این خلقت ها ش میگه ، میگه من نشانه هایی قرار دادم که اگه به اون نشانه ها رسیدین میتونین امر من رو دریافت کنین


مثلن در باره ازدواج این نشانه رو برای این میگه اوردم که تفکر کنین
یعنی اگه کسی توی ازدواج و مسایلش به تفکر رسید ، امر درون ازدواج رو دریافت کرده

و من آیته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنو الیها و جعل بینکم مودة و الرحمة ان فی ذالک لقوم یتفکرون



(آیه 20 )
تو آیه بعد میگه برای این آسمان و زمین و اختلاف رو بوجود اوردم و آفریدم که نشانه ای باشد برای اهل علم (یعنی کسب علم ) (آیه 21 )

ایه بعد نشانه ای بیان میکنه (یعنی خدا آفریده تا ..) برای اهل سمع (تا با اون ها د ل هامون رو اهل شنیدن بکنیم و کور و بسته نشیم ) (آیه 22 )

و مثلن آیه بعد نشانه ای میشه برای اهل عقل و خرد ، و این نشانه ها رو میگه اوردم و آفریدم برای این که خرد ورزی و تعقل کنیم (آیه 23 )

................................................................................
توی سنت امر ، امر الهی توی عالم امر صورت میگیره ، خصوصیت عالم امر اینه که ورای "عالم خلق" هست
در واقع جای قانون گذاری عالم امر هست و توی عالم امر میشه به قانون ها و سنن الهی و بعضی از چرا ها جواب گرفت و توی عالم خلق قانون ها اجرا میشن

و قرآن میگه حتی کسایی رو قرار دادم که شما رو سمت اون امر هدایت کنن (ائمه)
و جعلنا ائمة یهدونا بامرنا

خصوصیت سنت امر اینه که یک شبه شاید صورت بگیره یا مثلن نازل بشه ولی اثر و تجلی همیشگی و فوق العاده زیاد همراه با حضور خدا به شکل عجیبی هست ،

برای حضور خدا معمولن هرجا امر هست ، کلمه "الله " هم باش همراهه
الی الله امر
و للّله الامر
الی الله تسیر الامور

و برای مثلن سریع تر نازل شدنش و فوق العاده بسط و گسترده شدنش این دلیل که قرآن میگه : خود قرآن هم امر هست :

فیها یفرق
کل امر الحکیم
(اشاره به قرآن )
مثلن قرآن یکشبه نازل شد ، و بعد توی 23 سال بیان شد ، و تا بینهایت تجلیش بیشتر و بیشتر میشه

کل هستی هم همینطوره ، و هر چیزی که امر خدا باشه

ثم جعلناک علی شریعة من الامر فاتبها
مثلن میگه شریعت از امر خداست برای کسایی که تبعیت کنن

یعنی شریعت از امر خداست و ما با تبعیت از شریعت میتونیم از عالم خلق ، به عالم امر بریم ، عالم امر عالم بالایی که مثال زدم و گفتم مومنین توی این عالم دچار آرامش همیشگی و فرح (نشاط ) روحی خاصی میشن و به جایی میرسند که شکست ها و پیروزه ها و ابتلائات روشون اثری نمیذاره ، و یک جای بالاتر سمت خداجویی و خداشناسیشون هست .

پس شریعت میشه کلید طلایی و این جا میفهمیم رعایت احکام چقدر مهمه

و درمودر تبعیت هم این که تبعیت یعنی پیروی کردن با محبت و عشق ، و با اطاعت فرق داره
مثلن از این ایه میفهمیم که اجرای احکام و شریعت باید منجر به محبت بشه و گرنه در جهت امر خدا پیش نرفتیم .

و خیلی از آیات دیگه فقط در مورد این سنت امر ...
...................................................................................................................................
این ها که گفتم از نظریه هاییه در مورد این مبحث که بعضی هاش رو همه قبول دارن و خیلی هم اختلاف نظر توش هست ...
چون برای خودم فضای فکری متفاوت و تازه ای رو باز کرد دوست داشتم حتما هر طوری شده مطرحش کنم

هر چند احساس کردم به بحث هم خیلی ربط داره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿۵۷﴾

بى‏گمان كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مى‏رسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفت‏آور آماده ساخته است (۵۷)


وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا ﴿۵۸﴾

و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بى‏آنكه مرتكب [عمل زشتى] شده باشند آزار مى‏رسانند قطعا تهمت و گناهى آشكار به گردن گرفته‏اند (۵۸)
...الاحزاب...



در پناه امن یاد خدا، ایام به کام..یاعلی.53
سلام

مسئله حجاب

قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يحَْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَالِكَ أَزْكىَ‏ لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا يَصْنَعُونَ(30)
وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ يحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ‏ جُيُوبهِِن‏...(31)

مبارزه با چشم چرانى و ترك حجاب: پيش از اين گفته‏ايم كه اين سوره در حقيقت سوره عفت و پاكدامنى و پاكسازى از انحرافات جن/سى است، در اينجا احكام نگاه كردن و چشم چرانى و حجاب را بيان مى‏دارد.

نخست مى‏گويد: «به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و عفاف خود را حفظ كنند» .
و از آنجا كه گاه به نظر مى‏رسد كه چرا اسلام از اين كار كه با شهوت و خواست دل بسيارى هماهنگ است نهى كرده، در دنباله آيه مى‏فرمايد: «اين براى آنها پاكيزه‏تر است» .

سپس به عنوان اخطار براى كسانى كه نگاه هوس‏آلود و آگاهانه به زنان نامحرم مى‏افكنند و گاه آن را غير اختيارى قلمداد مى‏كنند، مى‏گويد: «خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است».

(آيه 31)- در اين آيه به شرح وظايف زنان در اين زمينه مى‏پردازد، نخست به وظايفى كه مشابه مردان دارند اشاره كرده، مى‏گويد: «و به زنان با ايمان بگو:
چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فرو گيرند و دامان خود را حفظ نمايند» .
و به اين ترتيب «چشم چرانى» همان گونه كه بر مردان حرام است بر زنان نيز حرام مى‏باشد، و پوشاندن عورت از نگاه ديگران، چه از مرد و چه از زن براى زنان نيز همانند مردان واجب است.

سپس به مسأله حجاب كه از ويژگى زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده:
1- «و آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كه طبيعتا ظاهر است» .
بنا بر اين زنان حق ندارند زينتهايى كه معمولا پنهانى است آشكار سازند هر چند اندامشان نمايان نشود و به اين ترتيب حتى آشكار كردن لباسهاى زينتى مخصوصى را كه در زير لباس عادى با چادر مى‏پوشند مجاز نيست، چرا كه قرآن از ظاهر ساختن چنين زينتهايى نهى كرده است.

2- حكم ديگرى كه در آيه بيان شده اين است كه: «و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سينه خود افكنند» تا گردن و سينه با آن پوشانده شود .
از اين جمله استفاده مى‏شود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانه‏ها يا پشت سر مى‏افكندند، بطورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مى‏شد، قرآن دستور مى‏دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد.

در پناه خدا !
سلام

آيه 29 از سوره روم-

بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَهْوَاءَهُم بِغَيرِْ عِلْمٍ فَمَن يهَْدِى مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَا لهَُم مِّن نَّاصِرِينَ(29)

(آيه 29)- ولى اين آيات بينات و اين گونه مثالهاى واضح و روشن براى صاحبان انديشه است، نه ظالمان هوى پرست بى‏دانشى كه پرده‏هاى جهل و نادانى بر قلب آنها فرو افتاده، و خرافات و تعصبات جاهلى فضاى فكر آنها را تيره و تار كرده.
لذا در اين آيه مى‏افزايد: «ظالمان از هوى و هوسهاى خويش بدون علم و آگاهى پيروى مى‏كنند» و تابع هيچ منطقى نيستند .

اينها را خداوند به خاطر اعمالشان در وادى ضلالت افكنده است «و چه كسى مى‏تواند آنها را كه خدا گمراه كرده هدايت كند»؟! .
و مسلم است كسانى را كه خدا رهايشان سازد و به خويشتن واگذار كند «براى آنها هيچ يار و ياورى نخواهد بود» .

در پناه خدا !
سلام

قسمتي از آيه 223 از سوره بقره-

(وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ).

و در پايان آيه، دستور به تقوا مى‏دهد و مى‏فرمايد: «تقواى الهى پيشه كنيد و بدانيد او را ملاقات خواهيد كرد، و به مؤمنان بشارت دهيد» بشارت رحمت الهى و سعادت و نجات در سايه تقوا.

در پناه خدا !
و همچنین ما بعضی را به بعضی دیگر امتحان می کنیم(ثروتمندان را به فقیران) تا آنکه(به مسخره) گویند: آیا این فقیران را خدا در میان ما برتری(به نعمت مسلمانی) داد؟ آیا خدا از این منکران به احوال سپاسگزاران دانا تر نیست؟ و هر گاه آنانکه به آیات ما می گروند، نزد تو آیند: بگو سلام بر شما باد، خدا رحمت و مهربانی را بر خود واجب کرده، که هر کس از شما کار زشتی به نادانی کرد و باز بعد از آن توبه کند و اصلاح نماید، البته خدا بخشنده و مهربان است 53258zu2qvp1d9v
آیات 53 و 54 سوره انعام
1.توكل: « وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ
بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً » (طلاق /
3) وهر كس بر خدا توكل كند، كفايت امرش را مي‌كند، خداوند فرمان خود را به
انجام مي‌رساند، و خدا براي هرچيزي اندازه‌اي قرار داده است.
2. تقوا: « مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ
مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ » (طلاق / 2و3) هر كس تقواي الهي پيشه كند،
خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‌كند و او از جايي كه گمان ندارد، روزي
مي‌دهد.
سلام
آيه 21 از سوره روم-

همسری از جنس نور

دومين آيه مورد بحث نيز بخش ديگرى از آيات انفسى را كه در مرحله بعد از آفرينش انسان قرار دارد مطرح كرده مى‏فرمايد:" ديگر از نشانه‏هاى خدا اين است كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنها آرامش بيابيد" (وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها).

و از آنجا كه ادامه اين پيوند در ميان همسران خصوصا، و در ميان همه انسانها عموما، نياز به يك جاذبه و كشش قلبى و روحانى دارد به دنبال آن اضافه مى‏كند:" و در ميان شما مودت و رحمت آفريد" (وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً).
و در پايان آيه براى تاكيد بيشتر مى‏فرمايد:" در اين امور نشانه‏هايى است براى افرادى كه تفكر مى‏كنند" (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).

جالب اينكه قرآن در اين آيه هدف ازدواج را سكونت و آرامش قرار داده است، و با تعبير پر معنى" لتسكنوا" مسائل بسيارى را بيان كرده و نظير اين تعبير در آيه 189 سوره اعراف نيز آمده است.
به راستى وجود همسران با اين ويژگيها براى انسانها كه مايه آرامش زندگى آنها است يكى از مواهب بزرگ الهى محسوب مى‏شود.
اين آرامش از اينجا ناشى مى‏شود كه اين دو جنس مكمل يكديگر و مايه شكوفايى و نشاط و پرورش يكديگر مى‏باشند بطورى كه هر يك بدون ديگرى ناقص است، و طبيعى است كه ميان يك موجود و مكمل وجود او چنين جاذبه نيرومندى وجود داشته باشد.

و از اينجا مى‏توان نتيجه گرفت آنها كه پشت پا به اين سنت الهى مى‏زنند وجود ناقصى دارند، چرا كه يك مرحله تكاملى آنها متوقف شده (مگر آنكه به راستى شرائط خاص و ضرورتى ايجاب تجرد كند).
به هر حال اين آرامش و سكونت هم از نظر جسمى است، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعى.
بيماريهايى كه به خاطر ترك ازدواج براى جسم انسان پيش مى‏آيد قابل انكار نيست.

همچنين عدم تعادل روحى و ناآراميهاى روانى كه افراد مجرد با آن دست به گريبانند كم و بيش بر همه روشن است.
از نظر اجتماعى افراد مجرد كمتر احساس مسئوليت مى‏كنند و به همين جهت انتحار و خودكشى در ميان مجردان بيشتر ديده مى‏شود، و جنايات هولناك نيز از آنها بيشتر سرمى‏زند.
هنگامى كه انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگى خانوادگى مى‏گذارد شخصيت تازه‏اى در خود مى‏يابد، و احساس مسئوليت بيشترى مى‏كند و اين است معنى احساس آرامش در سايه ازدواج.

و اما مساله" مودت" و" رحمت" در حقيقت" ملاط" و" چسب" مصالح ساختمانى جامعه انسانى است، چرا كه جامعه از فرد فرد انسانها تشكيل شده همچون ساختمان عظيم و پرشكوهى كه از آجرها و قطعات سنگها تشكيل مى‏گردد.
اگر اين افراد پراكنده، و آن اجزاء مختلف، با هم ارتباط و پيوند پيدا نكنند" جامعه" يا" ساختمانى" به وجود نخواهد آمد.
آن كس كه انسان را براى زندگى اجتماعى آفريده اين پيوند و ربط ضرورى را نيز در جان او ايجاد كرده است.

فرق ميان" مودت" و" رحمت" ممكن است از جهات مختلفى باشد:

1-" مودت" انگيزه ارتباط در آغاز كار است، اما در پايان كه يكى از دو همسر ممكن است ضعيف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد" رحمت" جاى آن را مى‏گيرد.

2-" مودت" در مورد بزرگترها است كه مى‏توانند نسبت بهم خدمت كنند اما كودكان و فرزندان كوچك در سايه" رحمت" پرورش مى‏يابند.

3-" مودت" غالبا جنبه متقابل دارد، اما رحمت يك جانبه و ايثارگرانه است، زيرا براى بقاء يك جامعه گاه خدمات متقابل لازم است كه سرچشمه آن مودت است و گاه خدمات بلاعوض كه نياز به ايثار و" رحمت" دارد.
البته آيه مودت و رحمت را ميان دو همسر بيان مى‏كند ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه تعبير" بينكم" اشاره به همه انسانها باشد، كه دو همسر يكى از مصاديق بارز آن محسوب مى‏شوند، زيرا نه تنها زندگى خانوادگى كه زندگى در كل جامعه انسانى بدون اين دو اصل يعنى" مودت" و" رحمت" امكان‏پذير نيست، و از ميان رفتن اين دو پيوند، و حتى ضعف و كمبود آن، مايه هزاران بدبختى و ناراحتى و اضطراب اجتماعى است.

در پناه خدا !
سلام

آيه 54 از سوره روم-

فقر و غنای ما در برابر خداوند

(آيه 54)- در اين آيه به يكى ديگر از دلائل توحيد كه دليل فقر و غنا است اشاره مى‏كند و بحثهايى را كه در سر تا سر اين سوره، پيرامون توحيد آمده تكميل مى‏نمايد، مى‏گويد: «خداوند همان كسى است كه شما را (در حالى كه ضعيف و ناتوان بوديد) آفريد، سپس بعد از ناتوانى، سپس بعد از ناتوانى، قوت بخشيد (و دوران جوانى و شكوفايى نيروها آمد) و باز بعد از قدرت ضعف و پيرى قرار داد» (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً).

آرى «او هر چه بخواهد مى‏آفريند و دانا و تواناست» (يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ).
در آغاز آن چنان ضعيف و ناتوان بوديد كه حتى قدرت نداشتيد مگسى را از خود دور كنيد يا آب دهان خويش را نگه داريد، اين از نظر جسمانى، و از نظر فكرى به مصداق «لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً هيچ چيز نمى‏دانستيد» حتى پدر و مادر مهربانى را كه دائما مراقب شما بودند نمى‏شناختيد.

ولى كم كم داراى رشد و قدرت شديد، اندامى نيرومند و فكرى قوى و عقلى توانا و دركى وسيع پيدا كرديد.
و با اين حال نمى‏توانستيد اين قدرت را نگه داريد و درست همانند انسانى كه از دامنه كوه بلندى به فراز قلّه رسيده از طرف ديگر سراشيبى را شروع كرديد، و باز به قعر درّه ضعف و ناتوانى جسمى و روحى رسيديد.
اين دگرگونيها و فراز و نشيبها، بهترين دليل بر اين حقيقت است كه نه آن قوت از شما بود، و نه آن ضعف، بلكه هر دو از ناحيه ديگرى بود.

آخرين جمله آيه كه اشاره به علم و قدرت خداست، هم بشارت است و هم انذار كه خدا از همه اعمال و نيّات شما آگاه است و نيز توانايى بر پاداش و كيفر شما دارد.

در پناه خدا !
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41