کانون

نسخه‌ی کامل: آیه های منتخب قرآنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(3) ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوح إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً

(ای بنی اسرائیل!) ای فرزندانِ کسانی که آنان را همراه نوح، سوار (بر کشتی) کردیم و (نجات دادیم!) همانا نوح، بنده ای بسیار شکر گزار بود (شما هم مثل او باشید، تا نجات یابید).


نکته ها:
  • حضرت نوح را "پدر دوم" انسان گفته اند، چون در طوفان نوح، همه مردم غرق شدند، جز آنان که در کشتی همراه نوح بودند. از این رو معنای " ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا" همانند جمله "یا بنی آدم" است.
  • حضرت نوح در میان پیامبران، بیش از همه عمر کرد و همواره گرفتار اذیت و آزار کفار و لجوجان بود، ولی بنده ای بسیار شاکر بود.(20) خداوند نیز برای حضرت نوح، حساب ویژه ای باز کرده و سلام مخصوص به او داده است.(21)


پیام ها:
  1. در مکتب انبیا بودن و همراهی آنان، رمز نجات و بقای انسان است." ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوح"
  2. تاریخ گذشتگان، عامل تربیت و هشدار برای آیندگان است." ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا"
  3. توجه دادن فرزندان به شرافت و ایمان نیاکان، راهی عاطفی برای تربیت و پذیرش دعوت و مسئولیت آنان است." ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا"
  4. عبودیت و بندگی خدا، زمینه ایمنی از حوادث و مهالک است." حَمَلْنا مَعَ نُوح إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً"
  5. تجلیل از مردان والا و اسوه، از عوامل تربیت است." كانَ عَبْداً شَكُوراً"
  6. یکی از برکات شکور بودن، ذریه پایدار داشتن است." ذُرِّيَّةَ مَنْ... عَبْداً شَكُوراً"


شکر

  • "شکور" به کسی می گویند که بسیار شکرگزار باشد. شکور از صفات خداوند است، زیرا در برابر کار نیک انسان پاداش بسیار می دهد. در برابر هر کار خیری، ده ثواب یا هفتصد و یا بدون حساب پاداش می دهد.
    حضرت نوح(ع) در هر صبح و شام سه بار با جملات مخصوص خدا را سپاس می کرد.(22)
  • مراتب شکر عبارت اند از: شکر قلبی، زبانی و عملی.
    شکر قلبی آن است که نعمت های خدا را بشناسیم و باور کنیم همهالطاف از اوست و غیر او واسطه ای بیش نیستند و بهخاطر سختی ها و حوادث تلخ دست از او برنداریم. حضرت زینب(س) که آن همه مصیبت دید، در سخن خود به حکومت بنی امیه فرمود:"ما رأیتُ الّا جمیلا"، من جز زیبایی ندیدم.
    آری در سفره هستی، همه آفریده ها در جای خود زیباست گرچه ما زیبایی آنرا درک نکنیم. چنانچه افراد بزرگ که به سفره ای نگاه می کنند، مربا و شیرینی را زیبا می بینند و هم ترشی و فلفل و پیاز را، گرچه همین سفره را اگر نزد کودکی پهن کنیم، شیرینی را زیبا، ولی ترشی و فلفل و پیاز را بد می پندارد.
    شکر زبانی آن است که با گفتن جملاتی از قبیل:"الحمد لله ربّّ العالمین"، خدا را شکر کنیم.
    شکر عملی آن است که از نعمت های الهی آنگونه که خداوند می خواهد بهره برداری کنیم. مثلا اگر غذایی خوردیم از قدرت و انرژی آن، کار نیکی انجام دهیم، اگر قدرتی پیدا کردیم از نیازمند و ضعیفی دست گیری کنیم.
  • شکر خداوند، وسیله زیاد شدم نعمت هاست.
    شکر خداوند، وسیله بیمه شدن از وسوسه های شیطانی است، زیرا شیطان به خداوند گفت: من از هر سو مردم را گمراه خواهم کرد، زیرا اکثر مردم اهل شکر نیستند.(23) و هر کس شاکر نباشد در دام او قرار خواهد گرفت.



------------------------------
20.گوشه ای از دعاها و شکرهای آن حضرت در تفسیر مجمع البیان آمده است.
21."سلام علی نوحٍ فی العالمین" صافّات،79
22.کافی،ج2،ص534
23.اعراف،17
به نام خداوند بخشنده ی مهربان

آنان که عمل ناپسند انجام دادند و پس از آن توبه کردند و ایمان آوردند
بدرستی که خدای تو بعد از آن حتما بخشنده و مهربان است
در نوشته ی آن (تورات) هدایت و رحمت بود بر کسانی که آنها از قهر خدا میترسیدند.

اعراف آیات 153 و 154.

(این آیه ها هدیه باران عزیز بود به شما....
اگه توبه کنیم خدا بخشنده است و بعد از اون هم هدایت و رحمت......
یه سوت..........(همونی که باران بلد نیست!!!) و یه کف.....4141414141414141

نقل قول میکنم باران گفت:

برید حالشو ببرید؛ ماه رمضون نزدیکه...317317317317317 )

در پناه امن یاد خدا..یاعلی.
(4) وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً كَبِيراً


ما در کتاب (تورات)، بنی اسرائیل اعلام کردیم که قطعا شما دوباره در زمین فساد می کنید و برتری جوییِ بزرگی خواهید کرد.


نکته ها:
  • ممکن است دو نوبت فساد بنی اسرائیل؛ یک بار به خاطر شهادت شعیا و مخالفت آرمیا و یک بار به خاطر قتل زکریا و یحیی بوده باشد، البته احتمال ماجراهای دیگری نیز داده شده که در آیات بعد به آن اشاره می شود.
  • بهشت مخصوص کسانی است که از هر گونه برتری طلبی و استکبار دوری کنند، نه کسانی که خود را برتر و بزرگ تر از دیگران بدانند."تلک الدّار الآخرة نجعلها للّذین لا یُریدون علوّاً فی الارض و لافساداً"(24)
  • فساد، شامل انواع فساد های جانی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و سیاسی می شود. ("لتفسدنّ"، مطلق آمده است)


پیام ها:
  1. کتاب های آسمانی، از آینده نیز خبر داده اند." وَ قَضَيْنا"
  2. سوابق قوم یهود، در تورات هم ثبت شده است." فِي الْكِتابِ"
  3. برتری جویی و فساد در زمین، از خصلتهای دنیاطلبان است." لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ... وَ لَتَعْلُنَّ"
  4. فسادی خطرناک تر است که ریشه استکباری داسته باشد و تکرار شود." لَتُفْسِدُنَّ... مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ"
  5. گاهی مستضعفین نیز مستکبر می شوند." وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً كَبِيراً" (با توجه به اینکه بنی اسرائیل قبلا توسط فرعون به استضعاف کشیده شده بودند).

------------------------------
24.قصص،83
(5) فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْس شَدِيد فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً

پس همینکه وعده نخستین فتنه فرا رسد، گروهی از بندگان توانمند و جنگجوی خویش را (برای سرکوبی شما) برانگیزیم. پس درون خانه ها را جستجو کنید (تا فتنه گران را یافته کیفر دهند) و آن، وعده ای قطعی است.


نکته ها:
  • قرآن، برای آن گروهی که فسادگران بنی اسرائیل را سرکوب می کنند، مصداقی بیان نکرده است. اما در تفاسیر، آن را به بخت النّصر، طالوت، پادشاه روم، هیتلر و ... تطبیق داده اند، ولی برخی از آنان، با کلمه مقدس "بَعثنا" که برای قیامت و بعثت انبیا آمده، و "عباداً لنا" که برای افرادی همچون پیامبر بکار رفته، سازگار نیست. بنابراین شاید نظر آیه به آینده ای باشد که هنوز نیامده است. و شاید هم مصداق دیگری داشته باشد.

پیام ها:

  1. از سنتهای الهی، نابودی مستکبران طغیان گر است." بَعَثْنا عَلَيْكُمْ"
  2. تحقق وعده های الهی، به معنای کنار بودن انسان از وظیفه جهاد نیست." بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِبادا"
  3. جهاد و مبارزه با مستکبران، مخصوص اسلام نیست." بَعَثْنا... أُولِي بَأْس شَدِيد"
  4. دست بالای دست بسیار است. بنی اسرائیل طغیان کردند، خدا هم برتر از آنان را برایشان مسلط می سازد." بَعَثْنا... أُولِي بَأْس شَدِيد"
  5. فراهم آوردن قدرت برای سرکوبی فتنه گران و سلب امنیت آنان، حتی از طریق گشت خانه به خانه، کاری نیکو است." فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ"
  6. پیشگویی های آسمانی، حتماً به وقوع می پیوندد." وَعْداً مَفْعُولاً"
(6) ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوال وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً

سپس، جنگ را به سود شما و علیه آنان برگردانیم و شما را با اموال و فرزندان کمک کنیم و نفرات شما را بیشتر قرار دهیم.

نکته ها:
  • ظاهر آیه این است که پس از فسادگری و شکست بنی اسرائیل، خداوند دوباره آنان را با سرمایه و فرزندان سروسامان دهد، ولی احتمال دارد مخاطب "رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّة"، همان "عباداً لنا اولی بأس" آیه قبل باشد، یعنی به بندگان سلحشور خویش دولطف داریم: یکی تار و مار کردن متجاوزان بنی اسرائیل، و دیگری به قدرت و حکومت رساندن آن.


پیام ها:
  1. مهلت دادن و امتحان مجدّد از طریق سرمایه و فرزندان، از سنت های الهی است." رَدَدْنا لَكُمُ"
  2. سرمایه و نیروی انسانی، وسیله قدرت و حکومت است." أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوال وَ بَنِينَ"
  3. لطف خدا، هم شامل فرد گنهکاری می شود که توبه کند، و هم امّت گنهکار که گوشمالی شده و بازگشته باشد." رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ"
  4. کثرت جمعیت، از نعمت های الهی است." جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً"
(7) إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لا َِنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّة وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً


اگر نیکی کنید به خودتان نیکی کرده اید و اگر بدی کنید (باز هم) به خود بد کرده اید. پس همین که وعده ی (فسادگری) دوم فرا رسد (جنگجویان نیرومند و مؤمن را برای قلع و قمع شما می فرستیم) تا سیمای (نظامی و عزت دنیوی) شما را زشت نمایند و برای (گرفتن قدرت) به مسجد الاقصی وارد شوند، همان گونه که بار نخست وارد شدند و تا آنچه زیر سلطه در آورده اند، به سختی ویران کنند.


نکته ها:
  • آنچه در حوادث تاریخی اهمیت داشته و موجب سازندگی می شود، عبرت ها و درس های آن است، نه جزئیات و حوادث.
    ماجرای تارومار شدن مستکبران یهود به دست بندگان مؤمن خدا که در دو آیه اخیر بیان شده، برای این است که بگوید: استکبار و کفر، بی پاسخ نیست. چون همین هدف کلی و تربیتی مقصود بوده است، لذا آیه به ذکر جزئیات درگیری و نفرات و سلاح نپرداخته است، مثل داستان حضرت یوسف(ع) که چون هدف تربیتی و عفاف آموزی، خیلی از جزئیات داستان، حتی نام زلیخا نیز مطرح نشده است.
  • گرچه بعضی از تفاسیر، استکبار و فساد یهود و قلع و قمع شدن آنان را در دو نوبت، به افرادی که در گذشته های دور، یا نزدیک نسبت داده اند و مسجد الاقصی در طول چند هزار سال، بار ها شاهد حوادث و خاطرات تلخ بوده است، ولی شاید با توجه به آیات و روایات، بایدمنتظر تجاوز و استکبار گسترده اسرائیل در آینده و ریشه کن شدن آنان از سوی بندگان صالح خدا باشیم.(25)
  • روایات متعددی در ذیل این آیه در تفاسیر آمده است، که برخی نابودی یهودان متجاوز را قبل از قیام حضرت مهدی(ع) توسط انقلابیون مؤمن دانسته است، که شمشیر های خود را بر دوش نهاده، تا مرز شهادت پیش می روند و زمینه ساز حکومت جهانی مهدی(ع) می شوند. برخی وقوع آن را در زمان ظهور امام زمان دانسته که متجاوزان یهود، قلع و قمع خواهند شد.(26)

پیام ها:

  1. نیکی و بدی ما، به خداوند سود یا زیانی نمی رساند بلکه نتیجه آن به خود ما باز می گردد." إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لا َِنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها"
  2. اول باید از نیکی ها دم زد، سپس از بدی ها." إِنْ أَحْسَنْتُمْ... إِنْ أَسَأْتُمْ"
  3. فراز و نشیب های تاریخ و نابودی یهود بدنبال بلند پروازی آن، بر پایه قانون و سنت الهی می باشد." إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ..."
  4. مساجد، پیوسته پایگاه قدرت ادیان و سمبل قدرت بوده و آزاد کردن مساجد از سلطه کفار از وظائف مؤمنان است. برای سرکوب یهودان متجاوز، مردان خدا وارد بیت المقدس می شوند، چنانچه مسلمانان با فتح مکه وارد مسجدالحرام شدند." وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ"
  5. برای تقویت حقريال قلع و قمع مستکبران لازم است." وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً"


نگاهی کوتاه به بنی اسرائیل


خداوند در قرآن به بنی اسرائیل می فرماید:"فضّلتم علی العالمین"(27) من شما را بر همه جهانیان برتری دادم. ولی در آیاتی دیگر می فرماید:"باؤا بغضب"(28) آنها به قهر الهی گرفتار شدند. در اینجا سوالی مطرح است که چگونه یک امت برتر به یک امت غضب شده تبدیل شده است؟
پاسخ: خداوند دلیل غضب خود را این می داند که آنان ارزش ها را از بین بردند، از جمله می فرماید:
  1. به آیات الهی کفر ورزیدند."ذلک بانّهم کانوا یکفرون بایات الله"
  2. انبیا را به ناحق کشتند."یقتلون النبیّین بغیر الحقّ"
  3. اهل گناه و تجاوز شدند."بما عصوا و کانوا یعتدون"(29)
  4. علما و دانشمندان آنان، قانون الهی را تغییر داده و تحریف کردند."یحرّفون الکلم"(30)
  5. تجّار و بازاریان آنان به سراغ رباخواری رفتند."و اخذهم الربا"(31)
  6. مردم یهود، روحیه شجاع را از دست داد و ترسو شدند و در برابر فرمان پیامبرشان به شرکت در جهاد، گفتند: ما همین جا می مانیم!"انّا ههنا قاعدون"(32)
آری، امتی که به جای ایمان به سراغ کفر، به جای پیروی از انبیا، به سراغ کشتن آنان، به جای عدالت به سراغ تجاوز، به جای قانون الهی به سراغ سلیقه های شخصی، به جای تجارت به سراغ ربا و به جای شجاعت ترسو شدند، خداوند برتری آنان را به ذلّت تبدیل می فرماید.
مسلمین صدر اسلام از مدینه آن هم از مسجدی که تنها ده ستون از تنه درخت خرما داشت، تا قلب اروپا پیش رفتند و امروز با داشتن جمعیت میلیاردی و ذخیره های نفتی و... به خاطر نبود اتّحادو شجاعت و نداشتن مسئولان لایق، به ضعف کشیده شده اند.
اما همین آیه، آینده درخشانی را برای مردان خدا و بدبختی و ذلت بزرگی را برای یهود متجاوز وعده داده است.

------------------------------
25.ما امروز، از یک سو شاهد تجاوز گستردۀ اسرائیل و نقشه تصرف از نیل تا فرات و اخراج مسلمانان از وطن خود و ایجاد شبکه های جاسوسی در جهان و بدست گرفتن بوق های تبلیغاتی و گردآوری نیرو های خود از شرق و غرب و انواع کار های فساد انگیز هستیم و از سوی دیگر شاهد انقلاب اسلامی و پیدا شدن جوانان حزب اللهی در فلسطین و هجوم به اسرائیل و پس گرفتن مسجد الاقصی هستیم که شاهد آیه اشاره به این موارد باشد. والله العالم.
26.تفاسیر نورالثقلین، فرقان، نمونه و... .
27.بقره،47
28.بقره،61
29.بقره،61
30.نساء،46
31.نساء،161
32.مائده،24
(8) عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ حَصِيراً

امید است که پروردگارتان بر شما رحم کند و اگر باز گردید (و دوباره فتنه کنید) ما نیز بر میگردیم (و قهر خود را می فرستیم) و ما دوزخ را برای کافران، زندانی سخت قرار داده ایم.


نکته ها:
  • "حَصیر"، از "حَصر" به معنای در تنگنا و محاصره افتادن است. به فرش حصیری نیز از آن جهت حصیر می گویند که در هم بافته شده است.

پیام ها:

  1. یأس و ناامیدی از رحمت الهی روا نیست. خداوند، برای مفسدان نیز راه بازگشت را باز گذارده است." عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ"
  2. محور کار مربی باید رحمت و محبت باشد." رَبُّكُمْ، يَرْحَمَكُمْ"
  3. در شیوه هدایت، ابتدا از رحم و مهربانی بگوییم، سپس از هشدار ها و تهدید استفاده کنیم." يَرْحَمَكُمْ... عُدْنا"
  4. قهر الهی، وابسته به عملکرد خود ماست." إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا"
  5. فسادی که توبه در پی نداشته باشد، به کفر می انجامد." جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ"
  6. دوزخیان هیچ راه فراری ندارند." حَصِيراً"
(9) إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً

همانا این قرآن به استوارترین راه، هدایت می کند وبه مؤمنانی که کارهای شایسته انجام دهند، بشارت می دهد که برایشان پاداش بزرگی است.

(10) وَ أَنَّ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً

و آنان که به آخرت ایمان نمی آورند، برایشان عذابی دردناک، آماده کرده ایم.


نکته ها:
  • جمله " يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ" را دو گونه می توان معنا کرد:
    الف: قرآن به پایدارترین شیوه هدایت می کند.
    ب: قرآن استوارترین ملت ها و امت ها را هدایت می کند.

پیام ها:

  1. خرافات و اوهام در منطق استوار قرآن راه ندارد." يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ"
  2. قرآن تنها کتابی است که قوانین ابدی و ثابت دارد." يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ"
  3. دریافت اجر به ایمان و عمل نیاز دارد، "الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُون" ولی برای دوزخی شدن، کفر به تنهایی کافی است." الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ... لَهُمْ عَذابا"
  4. عذاب الهی از هم اکنون آماده است." أَعْتَدْنا"
  5. بیم و امید در کنار هم باید باشد." أَجْراً كَبِيراً... عَذاباً أَلِيماً"


نگاهی به قرآن


قوانین و دستورات بشری که برخاسته از اطلاعات و سلیقه های انسان است، دارای آفاتی است، از جمله:
  1. چون اطلاعاتو سلیقه ها متفاوت است، قوانین نیز متفاوت و گاهی متضاد است.
  2. چون علم و اطلاعات بشر محدود است، همین که با گذشت زمان مسأله جدیدی کشف شد، پایه های آن دستورات متزلزل می شود.
  3. دستورات و قوانین بشری توجه به تمام جهات ندارد، درست مثل دارویی است کهمرضی را موقتا درمان می کند، ولی سبب پیدایش بیماری های دیگری می شود. ممکن است دستور و قانونی در منطقه یامحله ایبرای فرد یا گروهی و از جهتی و برای چند روزی مفید باشد، اما نمی توان برای همیشه و همه مردم در همه شرایط این فرمان را اجرا کرد. بنابراین قانون بشری پایدار نیست.
  4. بی اعتنایی به قوانین بشری، مجازات دارد، ولی عمل به آن پاداش ندارد و هر قانونی که برای متخلف جریمه داشته باشد، ولی برای عامل و مجری آن پاداش نداشته باشد، ناقص است.
  5. چون سلیقه ها تغییر می کند، قوانین بشری نیز همواره در حال تغییر و تحول است.
  6. بسیاری از قوانین بشری با طبیعت و فطرت بشری هماهنگ نیست و لذا ماندگار نیست.
اما قانون الهی و کتاب آسمانی قرآن که به پایدارترین شیوه هدایت می کند، زیرا:
اولا: از طرف خدایی است که علم و حکمتش بی نهایت است و بهنکته جدیدی برخورد نمی کندتا قانونش را عوض کند.
ثانیا: قانون آسمانی دستخوش سلیقه های شخصی، حزبی، قومی و نژادی نیست.
ثالثا: قانون آسمانی جامع و مطابق فطرت است و هرگز قانونی ندارد که فطرت انسان از آن تنفرداشته باشد.
آری، این تنها قرآن است که " يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ".
دلیل سخن ما دو چیز است:
اول: هر روز که مسأله ای از رموز قرآن کشف می شود، جلوه ای از جلوه های قرآن نمودار می شود.
دوم: هر گاه که مسلمین دستورات قرآن را رها کرده اند، به انواع ذلت ها گرفتار شده اند و هرگاه گامی به سوی قرآن برداشته اند، عزت و اقتدار یافته اند.
(11) وَ يَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الإِنْسانُ عَجُولاً

و انسان (شتابزده و نادان) همانگونه که خیر را می طلبد، شر را هم می طلبد و انسان همواره عجول است.
(سوره اسراء)
نکته ها:
  • در قرآن از شتابزدگی انسان و شرخواهی او بار ها سخن به میان آمده است:"و یَستعجلونک بالسیّئة قبل الحسنه"(33) یعنی از تو عذاب فوری می خواهند. در آیه ای دیگر از قول کافران می فرماید:"أمطر علینا حجارةً من السماء"(34) می گویند: خدایا اگر دین حق است، از آسمان بر ما سنگ بباران. سرچشمه این شتاب ها، جهل و عناد و تعصب است.
  • پیامبر اکرم(ص) فرمودند:"انّما أهلک النّاس العجلة"(35) بیشترین هلاک و تباهی انسان عجله است. بسیاری از نفرین هایی را هم که انسان علیه خود یا فرزندان می کند از همین عجله است.

پیام ها:
  1. عجله و شتاب، از آفات فکر و عمل بشر است." ) وَ يَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ... عَجُولاً"
  2. انسان، فطرتاً خیر گِراست"يَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْر" تشبیه شرخواهی انسان به خیرخواهی او، نشان آن است که انسان در اصل، خیر گِرا می باشد.
  3. آنان که به هدایت استوار قرآن"یَهدی للتی هی اقوم" راه نیابند، شتابزده سراغ شر خواهند رفت." يَدْعُ الإِنْسانُ بِالشَّرِّ"
  4. عجله در نهاد هر انسانی وجود دارد، اما باید جای استفاده صحیح آن را بشناسیم." كانَ الإِنْسانُ عَجُولاً"

------------------------------
33.رعد،6
34.انفال،32
35.بحار،ج17،ص340
(12) وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ وَ كُلَّ شَيْء فَصَّلْناهُ تَفْصِيلاً

و ما شب و روز را دو نشانه (از قدرت خود) قرار دادیم، پس نشانه شب (روشنی ماه) را زدودیم و نشانه روز (خورشید) را روشنگر ساختیم تا فضل و روزی از پروزدگارتان بجویید و تا شمار سالها و حساب را بدانید و ما هر چیز را به روشنی بیان کردیم.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • شاید دلیل اینکه در قرآن معمولا کلمه شب مقدم بر روز آمده است، این باشد که تاریکی زمین از خودش است و روشنایی آن از خورشید.

پیام ها:
  1. گردش زمین به دور خورشید و پیدایش روز و شب و تغییرات آن، طبق اراده حکیمانه الهی است، نه تصادفی." جَعَلْنَا... مَحَوْنا... لِتَبْتَغُوا"
  2. روز برای کار و شب برای استراحت است." آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا"
  3. با آنکه فضل و رحمت از خداوند است، ولی ما نیز باید تلاش کنیم." لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ"
  4. آماده سازی زمینه های کسب روزی، از شئون ربوبیت الهی است." لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ"
  5. روزی، از سوی خداست، به زرنگی خود مغرور نشویم." فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ"
  6. تدبیر نظام آفرینش، بی هدف نیست و در این تدبیر، محور هدف ها انسان است." لِتَبْتَغُوا... لِتَعْلَمُوا"
  7. شب و روز، تقویمی طبیعی، دائمی، همگانی، آسان و قابل فهم و وسیله ای برای برنامه ریزی و نظم می باشد." لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ"
  8. در نظام هستی، همه چیز منظم، قانون مند و تفکیک شده است تا اصطکاک و تداخل و فروپاشی پیش نیاید." وَ كُلَّ شَيْء فَصَّلْناهُ تَفْصِيلاً"
(13) وَ كُلَّ إِنسان أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً

و کارنامه هر انسانی را در گردنش بسته ایم و روز قیامت برای او نوشته ای بیرون آوریم که آن را در برابر خود گشوده می بیند.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • کلمه "طائر" در آیه، کنایه از عمل و بهره انسان است. در گذشته با پرندگان، خوب و بد کاری را پیش بینی می کردند، سپس برای خود عمل و نتیجه آن، کلمه "طائر" بکار برده شد.
  • در قرآن بارها به مسأله نامه عمل اشاره شده و در آیات مختلف نکاتی مطرح گردیده است، از جمله:
    1- درآن نامه چیزی فروگذار نشده است."لا یُغادر صغیرةً و لا کبیرة"(36)
    2- مجرمان از آن می ترسند."فتَرَی المجرمین مشفقین ممّا فیه"(37)
    3- در قیامت خود انسان با خواندن نامه عملش، حاکم و داور است."اِقرَء کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً"(39)
    4- رستگاران، کتابشان به دست راست داده می شود و دوزخیان به دست چپ."اوتِیَ کتایه بیمینه... بشماله"(39)

پیام ها:

  1. حساب، کتاب و نامه، برای همه است و استثنا ندارد." كُلَّ إِنسان"
  2. همه انسان ها با شناسنامه اعمال، در محشر حضور پیدا می کنند." كُلَّ إِنسان أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ"
  3. عمل انسان، ملازم انسان است." أَلْزَمْناهُ... فِي عُنُقِهِ"
  4. سعادت و شقاوت انسان بستگی به عمل خود او دارد، نه عوامل اتفاقی مانند شانس و اقبال." أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ ..."
  5. برای خدا همه عمل ها روشن است، به گردن آویختن نامه اعمال، برای فهمیدن خود انسان است." نُخْرِجُ لَهُ"
  6. همه اعمال و حرکات انسان ثبت می شود. گرچه ثبت اعمال در دنیا برای انسان محسوس نیست، ولی در قیامت، کارنامه عمل او گشوده و افشا خواهد شد." كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً"


------------------------------
36.کهف،49
37.کهف،49
38.اسراء،14
39.الحاقّه،19
(14) اِقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً

(در قیامت به انسان گفته می شود: ) کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خودت حسابگر خویش باشی.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • امام صادق(ع) می فرماید: انسان،اعمال خویش را در پرونده خود چنان واضح می بیند که گویی همان ساعت آن را مرتکب شده است.(40)
  • فخر رازی می گوید: مراد از کتاب، صفحه روح است که اعمال انسان در آن اثر می گذارد و مراد از خواندن، درک و فهم آن است.(41) در تفسیر المیزان، کتاب، به حقیقت اعمال تفسیر شده است.
  • در روایات بسیاری توصیه شده که انسان پیش از قیامت، به حساب کار خود رسیدگی کند."حاسبوا انفسکم قبل أن تُحاسبوا"(42) و اینگونه محاسبه ها، زمینه بیداری انسان و نبود آن نشانه غفلت اوست.
    در حدیث آمده است: هر کس در دنیا از خود حساب بکشد، حسابش در آخرت آسان است. پس باید درهمین دنیا کتاب زندگی و پرونده اعمال خود را بخوانیم تا ضعف ها را جبران و از بدی ها توبه کرده و به اعمال نیک خود بیافزاییم.(43)

پیام ها:
  1. در قیامت، همه مردم قادر به خواندن نامه اعمال خود می شوند." اِقْرَأْ"
  2. در قیامت وجدان ها بیدار می شود." نَفْسِكَ"
  3. قیامت، دادگاهی است که مجرم علیه خودش حکم می کند." كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً"

------------------------------
40.تفسیر نورالثقلین
41.تفسیر کبیر
42.بحار،ج70،ص73
43.پدری از فرزندش خواست تمام کردار یک روزش را بنویسد، فرزند انجام داد. روز دیگر باز پدر همان تقاضا را تکرار کرد. فرزند به جزع افتاد که این کار دشوار است، معافم بدار. پدر گفت: فرزند عزیزم! اینگونه تمام اعمالت ثبت می شود و البته در قیامت کشف شده و از کردارت شرمنده خواهی شد.(تفسیر کشف الاسرار)
(15) مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّى نَبْعَثَ رَسُولاً


هر کس هدایت یافت، پس همانا به سود خویش هدایت یافته است و هر کس گمراه شد، تنها به زیان خویش گمراه شده است و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد و ما هرگز عذاب کننده نبوده ایم، مگر آنکه پسامبری بفرستیم (و اتمام حجت کنیم).
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • با توجه به آیات 25 انعام و 13 عنکبوت و روایات، پیشوایان کفر و گمراهی، علاوه بر بار گناهان خود، بار گناه پیروان خود را نیز به دوش می کشند، بدون آنکه از گناه پیروان، چیزی برداشته شود. زیرا اسباب گمراهی آنان رافراهم کرده اند.

پیام ها:

  1. انسان در انتخاب راه، آزاد است." مَنِ اهْتَدى... مَنْ ضَلَّ"
  2. هدایت پذیری به سود خود انسان و کفر و اعراض، به زیان خود اوست و سود و زیانی به خدا نمی رسد." يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ... يَضِلُّ عَلَيْها"
  3. هر کس، گرفتار عمل خویش است." لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى"
  4. اول باید از مثبت ها سخن گفت، بعد از منفی ها." مَنِ اهْتَدى" قبل از " مَنْ ضَلَّ" آمده است.
  5. سنت خدا بر آن است که کسی یا امتی را بدون بیان و اتمام حجت، عذاب نکند." ما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّى نَبْعَثَ رَسُولاً" و انبیا برای هدایت بشر، از ابتدای خلقت بوده اند.
  6. عقل، به تنهایی برای سعادت بشر کافی نیست، هدایت انبیا لازم است." حَتّى نَبْعَثَ رَسُولاً"
(16) وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً


و هر گاه بخواهیم (مردم) منطقه ای را (به کیفر گناهشان) هلاک کنیم، به خوشگذرانان آنان فرمان می دهیم، پس در آن مخالفت و عصیان می کنند، که مستحق عذاب و قهر الهی می شوند، سپس آنجا را به سختی در هم می کوبیم.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • "اَمَرنا مُترفیها" یعنی بزرگان قوم را فرمان به اطاعت می دهیم، زیرا خداوند به فسق و گناه دستور نمی دهد، بلکه به عدل و احسان فرمان می دهد. شیوه هلاک کردن خدا به این نحو است که به اطاعت دستور می دهد، مرفّهان بی درد مخالفت می کنند و افراد عادی هم از آنان پیروی می کنند، آنگاه قهر الهی بر همگان حتمی و محقق می شود، و عذاب و غضب الهی فرا می رسد.
  • اراده قهر خدای حکیم، بر اساس زمینه های گناه و خصلت های منفی ماست، وگرنه خدای مهربان، بی جهت اراده هلاک قومی را نمی کند. به فرموده حضرت رضا(ع)، اراده عذاب الهی در این آیه، مشروط به فسق ماست.(44)

پیام ها:

  1. یکی از شیوه های قهر و کیفر الهی، رفاه زدگی و فرو رفتن در نعمت هاست." أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً..."
  2. وجود مترفین فاسق در جامعه، زمینه ساز قهر الهی است." فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ..."
  3. سقوط اخلاقی و اجتماعی جامعه، به دست رؤسای مرفّه آنان است." أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا"
  4. مرفّهان بی درد، پیش از دیگران در برابر دعوت انبیا می ایستند، چون رفاه، معمولاً سرچشمه فساد است." أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا"
  5. مهلت دادن به نافرمانان، سنت الهی است." أَمَرْنا، فَفَسَقُوا، فَحَقَّ"
  6. تهدید های الهی را جدی بگیریم و خود را اصلاح کنیم، چون عامل تحقق اجرای تهدید های الهی وابسته به عملکرد خود ماست." فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ"
  7. بدون اتمام حجت، عذاب الهی نازل نمی شود." أَمَرْنا، فَفَسَقُوا، فَحَقَّ، فَدَمَّرْنا"
  8. قهر و عذاب الهی، شدید است." فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً"
  9. همه چیز و همه کار با قدرت الهی انجام می شود." أَردْنا، فَفَسَقُوا، فَحَقَّ، فَدَمَّرْنا"

------------------------------
44.تفسیر کنزالدقائق
(17) وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوح وَ كَفى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً

و چه بسیار مردمانی را که پس از نوح (به کیفر گناه و کفرشان) نابود کردیم و همین کافی است که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بیناست.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • این آیه که انقراض نسلی از بشر و آغاز نظام نوینی در زندگی بشر را بازگو می کند، نشان می دهد که زمان حضرت نوح(ع)، نقطه عطفی در تاریخ بشر بوده است. زندگی قبل از نوح(ع)، بسیار ساده و با جمعیتی محدود بوده و تاریخ پرماجرایی نداشته است و تداوم نسل بشر، با چند مؤمنی صورت گرفته که در کشتی همراه نوح(ع) بودند.
  • آیه، ضمن اینکه هشدار به غافلان و عبرت برای مردم است، مایه تسکین و آرامش پیامبر(ص) است، که اگر کافران از آزارشان دست برندارند، گرفتار قهر الهی خواهند شد.
  • پس از قوم نوح، قوم عاد، ثمود، لوط، اصحاب مدین، فرعون، هامان، قارون و اصحاب فیل هم، گرفتار قهر الهی شدند."من القرون من بعد نوح"

پیام ها:
  1. ملت هایی که در طول تاریخ، به دلیل نافرمانی، گرفتار قهر و غضب خدا شده اند بسیارند." كَمْ أَهْلَكْنا"
  2. قهر الهی مخصوص قیامت نیست، در دنیا هم هلاک می کند." كَمْ أَهْلَكْنا"
  3. تاریخ، سرچشمه عبرت و درس گرفتن است." مِنَ الْقُرُونِ"
  4. توجه به علم و آگاهی خدا به گناهان، برای تربیت ما کافی است." كَفى بِرَبِّكَ"
  5. برای عذاب و مجازات مجرمان، آگاهی خداوند کافی است و نیازی به شاهد و بنیه ندارد." كَفى بِرَبِّكَ..."
  6. انسان گنهکار، نیز بنده خداست." بِذُنُوبِ عِبادِهِ" و نفرمود:" بِذُنُوبِ الناس"
  7. خداوند، به باطن ما خبیر و به ظاهر ما بصیر است." خَبِيراً بَصِيراً"
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41