کانون

نسخه‌ی کامل: آیه های منتخب قرآنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
خوشه بندی قـــــرآنی ... هدفمند کـردن یارانه در زندگی
برگــــرفته از مفاهیم ارزشمند سوره الواقعة - جزء ۲۷




وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً
و شما به سه گـــروه تقسيم خواهيد شد .... آیه ﴿۷﴾


-------------------------------------------------------------------------

خوشه 1 ( در این تقسیم بندی قرآنی )

فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ
اما اگر او از مقربان باشد (۸۸)

فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ
در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است (۸۹)


-------------------------------------------------------------------------

خوشه ۲ ( در این تقسیم بندی قرآنی )

وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ
و اما اگر از اصحاب يمين باشد (۹۰)

فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ
سلام برتو از سوي اصحاب اليمين (۹۱)


-------------------------------------------------------------------------

خوشه ۳ ( در این تقسیم بندی قرآنی )

وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ
اما اگر او از تكذيب كنندگان گمراه باشد (۹۲)

فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ
با آب جوشان دوزخ از او پذيرائي مي‏شود! (۹۳)


وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ
سپس سرنوشت او ورود در آتش جهنم است (۹۴)



--------------------------------------------------------------------------

إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ
اين همان حق و يقين است آیه (۹۵)




اندکی بیندیشیم : در این تقسیم بندی قـــــرآنی ؛ ما خـوشه ی چـندیم ؟
به نام غفار الذنوب

نظر من گزینه 1
یه سوال مرد ومردونه همگی چقدر تو زندگیمون به خدا وکمک گرفتن ازش فکر کردیم ؟

به نظر من انسان هر موقع خدا رو تو زندگیش ندید همین سر نوشت رو داره .
یعنی میشه من گزینه ی 14fvfcja

عجب پروییم ها
الآن یه فرشته از آسمون تازل میشه و یدونه میزنه توی سرم میگه عزیزم خواب دیدی خیر باشه1744337bve7cd1t81Khansariha (48)
شما حتما گزینه 1 هستی باران خانم!
شما دست خیلی ها رو تو کانون گرفتی
حتما خدا هم دست شما رو میگره
التماس دعا
سلام

همتون خوشه یک میشین اگه خودتون بخوایین..53258zu2qvp1d9v

اما گل و بلبلای من این تاپیک جای درد دل و آرزو نیست ها.....cheshmak

ممنون از همکاری بعد از این شما...42

موفق باشین..یا علی.
سوره : العنكبوت ... آیه : 64


وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ

زندگانی اين دنيا چيزی جز لهو و لعب نيست اگر بدانند ، سرای آخرت سرای ، زندگانی است




«لهو» به سرگرمى‏هايى‏ گفته مى‏شود كه انسان را از هدف اصلى‏ و مسائل اساسى‏ باز مى‏دارد؛ «لعب» انجام كارى‏ مثل بازى‏ است كه قصدى‏ در آن نيست. <50> «هذه الدنيا» رمز تحقير دنياست، همان گونه كه «لهى‏ الحيوان» رمز عظمت آخرت است. سؤال: با اين كه قرآن، خود به كار و تلاش براى‏ آباد كردن زمين و سير و سفر و بهره مند شدن از طبيعت، همسر، زيبايى‏‏ها، خوراكى‏‏ها و كسب درآمد، سفارش نموده است، پس چگونه در اين آيه مى‏فرمايد: دنيا جز لهو و لعب نيست ؟ پاسخ: كاميابى‏‏هايى‏ كه براى‏ رسيدن به اهداف مقدّس و با روش و ابزار مقدّس و در محدوده‏ى قانون و با رعايت ساير شرايط باشد، همه‏ى آنها مزرعه‏ى آخرت است و آنچه در اين آيه تحقير و مذمّت شده و لهو و لعب معرّفى‏ شده، مواردى‏ است كه هدف مقدّسى‏ در كنار آن نباشد و با موازين دينى‏ و قانونى‏ مخالف باشد. 1- آفرينش دنيا، هدفدار و حكيمانه است، لكن غفلت از آخرت، دنيا پرستى‏ و غرق شدن در آن، سفيهانه است. (لهو و لعب) 2- همه جا سكوت در برابر دلخوشى‏‏هاى‏ مردم جايز نيست، گاهى‏ بايد با نهيب و فرياد، به غافلان هشدار داد. (لهو و لعب) 3- در شيوه‏ى تبليغ، هرگاه امر زشتى‏ را نفى‏ مى‏كنيد، جايگزين خوبى‏ به او ارائه دهيد. (انّ الدّار الاخره) 4- حياتِ واقعي، حيات آخرت است. (الدّار الاخره لهى‏ الحيوان) 5- مردم، حقيقت آخرت را نمى‏دانند وگرنه به دنيا دل نمى‏بستند. (لو كانوا يعلمون)
سوره : الرعد ... آیه : 11


لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ

آدمی را فرشتگانی است که پياپی به امر خدا از رو به رو و پشت سرش ، می آيند و نگهبانيش می کنند خدا چيزی را که از آن مردمی است دگرگون نکندتا آن مردم خود دگرگون شوند چون خدا برای مردمی بدی خواهد ، هيچ چيز مانع او نتواند شد و ايشان را جز خدا هيچ کارسازی نيست



«معقبات» جمع «معّقبة» است و حرف تاء آن براى تأنيث نيست، بلكه براى مبالغه است. مثل علامة، لذا فاعل «يحفظونه» مذكر آمده است. البته مراد از «معقبات» تعقيب انسان نيست تا با كلمه «بين يديه» منافات داشته باشد، بلكه منظور، تعاقب و پى‏درپى آمدن ملائكه شب و روز است. مراد از «امر اللَّه» در اين آيه قهر و عذاب الهى نيست، زيرا معنا ندارد كه فرشتگان انسان را در برابر كيفر الهى حفاظت كنند، بلكه مراد خطرات و حوادث طبيعى است. چون طبيعت مخلوق خداست و آنچه در آن بگذرد نيز به خواست و اراده‏ى او مى‏باشد. در آيات و روايات متعدّد از فرشتگانى ياد شده كه مأمور حفظ جان انسان و ثبت كارهاى او هستند و از آنان در برابر خطراتى كه مورد اراده‏ى حتمى خداوند نيست محافظت مى‏نمايند. البته بنابر مستفاد از روايات، همينكه اراده‏ى قطعى خداوند رسيد، فرشتگانِ محافظ، مأموريت حفاظت را رها و انسان را به دست اجل حتمى الهى مى‏سپارند. بنابراين امر و فرمان خداوند دوگونه است، حتمى و غيرحتمى (قضا و قدر) و فرشتگان فقط انسان را از حوادث غير حتمى حفظ مى‏كنند، بديهى است كه اين حفاظت باعث سلب اختيار از انسان نمى‏شود و سرنوشت انسانها و امتّ‏ها همچنان در اختيار خود آنهاست. حفاظت فرشتگان هم از جان انسانهاست و هم از اعمال و رفتار آنها «ان عليكم لحافظين - يرسل عليكم حفظة» و هم از ايمان و فكر آنها در برابر انحرافات و وساوس شيطانى، زيرا «يحفظونه» هم شامل روح مى‏شود و هم شامل جسم. امام سجادعليه السلام با اشاره به اين آيه فرمودند: گناهانى كه نعمت‏ها را تغيير مى‏دهند عبارتند از: ظلم به مردم، ناسپاسى خداوند و رهاكردن كارهاى خيرى كه انسان به آن عادت كرده است. <178> اين آيه در مورد جوامع بشرى است، نه تك‏تك افراد انسانى. يعنى جامعه‏ى صالح، مشمول بركات خداوند و جامعه‏ى منحرف، گرفتار قهر الهى مى‏شود. اما اين قاعده در مورد فرد صالح و انسان ناصالح صادق نيست، زيرا گاهى ممكن است شخصى صالح باشد ولى بخاطر آزمايش الهى، گرفتار مشكلات شود و يا اينكه فردى ناصالح باشد ولى به جهت مهلت الهى، رها گردد. 1- خداوند انسان را رها نمى‏گذارد. «له معقبات» 2- گروهى از فرشتگان الهى، محافظ انسانها هستند. «له معقبات» 3- خداوند انسان را از حوادث غير مترقّبه حفظ مى‏كند، «له معقبات يحفظونه» نه از حوادثى كه با علم وعمد براى خود بوجود مى‏آورند. «ان اللَّه لايغيّر مابقوم» 4- خطرات وحوادث گوناگون، انسان را احاطه كرده است.«من‏بين‏يديه‏ومن‏خلفه» 5- خداوند نعمتى را كه عطا فرمايد پس نمى‏گيرد، مگر آنكه مردم، آن نعمت را ناسپاسى كنند. «ان اللَّه لايغيّر ما بقوم» 6- به سراغ شانس و بخت اقبال و فال و نجوم نرويد، سرنوشت شما به دست خودتان است. «حتى يغيّروا ما بانفسهم» 7- حفاظت خداوند تا زمانى است كه انسان، كفران نعمت نكند وگرنه از لطف الهى محروم و به حال خود رها خواهد شد. «اذا اراد اللَّه بقوم سوءاً» 8- برخوردارى از نعمت‏هاى ظاهرى و بيرونى، وابسته به كمالات نفسانى و حالات درونى است. «حتى يغيّروا ما بانفسهم» <179> 9- اراده‏ى خداوند بالاتر از همه‏ى اراده‏هاست. «اذا اراد اللَّه بقوم سوءاً فلامردّ له»
سوره : الرعد ... آیه : 40


وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ

اگر پاره ای از آنچه را که به آنها وعده کرده ايم به تو بنمايانيم ،، ياتو را پيش از وقت بميرانيم ، در هر حال آنچه بر عهده توست تبليغ است و آنچه بر عهده ماست حساب کشيدن



1- آنچه از لطف خداوند بر مسلمانان و يا قهر الهى بر كفار مشاهده مى‏شود، تنها گوشه‏اى از تحقق وعده‏هاى الهى است. «بعض الذى نعدهم» 2- حتى مرگِ افرادى چون رسول گرامى اسلام مانع از تحقق وعده‏هاى الهى نيست و در زمان پيش‏بينى شده محقق خواهد شد. «نرينّك... او نتوفينّك» 3- گاهى آثار تبليغ بعد از رفتن مبلّغ پديدار مى‏شود، پس در انجام وظيفه منتظر نتيجه فورى نباشيم. زيرا كه تأخير نشانه‏ى تعطيل نيست. «...او نتوفينّك» 4- كيفرهاى الهى بدون حساب، بيجا و گزافه نيست. «علينا الحساب»
سوره : فصلت ... آیه : 5

وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِن بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ

گفتند : دلهای ما از آنچه ما را بدان دعوت می کنی در پرده است و، گوشهامان سنگين است و ميان ما و تو حجابی است تو به کار خود پرداز و ما نيز به کار خود می پردازيم



«اكنّة» جمع «كِنان» به معناى پارچه‏اى است كه چيزى را در آن مى‏پيچند. <9> «وقر» به معناى سنگينى در گوش است. كفّار در برابر پيامبر و قرآن، پنج موضع‏گيرى سخت داشتند: الف) اعراض و دورى كردن. «فاعرض اكثرهم» (در آيه‏ى قبل) ب) آماده نبودن قلبى براى پذيرش حقّ. «قلوبنا فى اكنة» ج) گوش ندادن به پيام‏ها. «فى آذاننا وقر» د) اعلام وجود مانع. (يعنى حجاب خودبينى و دنياپرستى و...) «بيننا و بينك حجاب» ه) پافشارى بر راه خود. «فاعمل اننا عاملون» 1- كار خداوند لطف كردن و نزول وحى از سرچشمه‏ى رحمت است. «تنزيل من الرحمن الرحيم» امّا شيوه‏ى كفّار لجاجت و اعراض است. «قلوبنا فى اكنة» 2- اگر دل تحت يك پوشش باشد قابل هشدار است، امّا چند پوشش كار را محال مى‏كند. («اكنة» به صورت جمع آمده است). 3- اگر مخاطب آماده نباشد وحى و رحمت الهى و كتاب آسمانى و بشير و نذير بودن سودى نخواهد داشت. (با توجّه به آيه‏ى قبل و اين آيه). 4- شرط اول پذيرش حقّ، شنيدن سخن حقّ است كه معاندان خود را از آن محروم مى‏كنند. «فى اذاننا وقر» 5- موسى به دين خود، عيسى به دين خود، سخن كسانى است كه حجابِ تعصّب‏ها و لجاجت‏ها، بر دل آنها پرده افكنده است. «من بيننا و بينك حجاب فاعمل اننّا عاملون»
سلام

من بعضي وقتها خيلي ميترسم كه نكنه روي روح و قلب و ذهن من مُهر زده بشه و من نتونم آيات قرآن رو بفهمم !

انشاالله كه همه ما با ذهني روشن و شفاف بتونيم با آيات قرآن گوش بديم و روشون فكر كنيم !

در پناه خدا !
سلام
قسمتي از آيه 16 از سوره محمد(ص) :

سخنان پيامبر صلّى اللّه عليه و اله نامفهوم نبوده و پيچيدگى خاصى ندارد، بلكه «آنها كسانى هستند كه خداوند بر قلبهايشان مهر نهاده و از هوى و هوسهايشان پيروى كرده‏اند» لذا چيزى از آن نمى‏فهمند! (أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ).

در پناه خدا !
سوره : الحديد ... آیه : 11


مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ

کيست که خدا را قرض الحسنه دهد تا برای او دو چندانش کند ، و مزدی نيکو يابد ?



«قرض»، به معناى بريدن و جدا كردن بخشى از مال است. «مقراض» وسيله بريدن است و «قراضه» به مالى گفته مى‏شود كه از بدنه جدا شده است. قرض به خدا، انفاقى است كه با چند برابر در قيامت پس داده مى‏شود. قرض در قرآن همراه با كلمه «حَسَن» آمده است، يعنى فورى پرداخت شود، بى‏منّت باشد، قبل از سؤالِ سائل باشد، در حدّ وفور باشد، براى كارهاى مفيد و لازم باشد. قرض الحسنه بركاتى دارد: كاهش كدورت و افزايش محبّت، حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از ورشكستگى آنان، اصلاح ساختار اقتصادى جامعه، جلوگيرى از رواج ربا، كنترل حرص و بخل، تعديل ثروت، رشد فرهنگ تعاون. خداوندى كه ميراث آسمان‏ها و زمين براى اوست و در آيات قبل دو بار فرمود: «له ملك السموات و الارض» در اين آيه از مردم قرض مى‏خواهد. «من ذا الّذى يقرض اللّه...» اسلام با ركود مخالف است. ركود طبيعت. «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده اللّه»<805> هركس آب و زمين داشته باشد ولى تلاش نكند و فقير باشد، از رحمت الهى دور شده است. ركود نيروى انسانى. «اللهمّ انّى اعوذ بك من الكسل»<806> بارالها! به تو پناه مى‏برم از تنبلى. ركود مال. «الّذين يكنزون الذهب و الفضّة و لم ينفقونها...»<807> ركود علمى، اخلاقى و معنوى. «زدنى علما»<808>، «زادهم هدى»<809>، «من استوى يوماه فهو مغبون»<810> هركس دو روزش مساوى باشد، زيانكار است. ركود فكر. «من استبدّ برأيه هلك»<811> نظرخواهى نكردن، استبداد به رأى خود و تك‏روى، مايه‏ى هلاكت است. 1- خداوند، خود را در جانب محرومان قرار داده و از مردم طلب وام مى‏كند. گويا خداوند، ضامنِ آنان شده و پاداش وام را تضمين نموده است. «من ذا الّذى يقرض اللّه» 2- كار خير اگر به صورت خلق و خو درآيد ارزش بيشترى دارد. «يقرض اللّه...» 3- نفسِ عمل مهم نيست، حَسَن بودن آن مهم است. «قرضاً حسناً» 4- قرض دادن كاهش مال نيست، افزايش آن است. «فيضاعفه» 5 - آنجا كه كار سخت است، اهرم قوى لازم دارد. چون دل كندن از مال سخت است، خداوند پاداش چند برابر را مطرح مى‏كند. «فيضاعفه له و له اجر كريم» 6- قرض دادن، نشانه كرامت است و خداوند براى انسان كريم، اجر كريم قرار داده است. «و له اجر كريم» 7- براى تربيت و رشد ديگران، بايد آنان را تكريم نمود. «و له اجر كريم»
سوره : الزمر ... آیه : 13


قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

بگو : اگر پروردگارم را نافرمانی کنم ، از عذاب آن روز بزرگ می ترسم




1- با اعلام خدامحورى، مشركان را از آرزوى نفوذ در انديشه و مكتب خود مأيوس كنيد. «قل انّى اُمرتُ» 2- پيامبر از پيش خود چيزى نمى‏گويد و كارى نمى‏كند. «اُمرتُ... اُمرتُ» 3- رهبر بايد در كمالات پيشگام باشد. «اوّل المسلمين» 4- پيامبر صلى الله عليه وآله در انجام عبادت خالصانه و ديگر وظايفش، يك تنه عمل مى‏كرد، چه ديگران همراهى مى‏كردند و چه مخالفت. «اُمرت - مخلصاً - اول المسلمين» 5- در دادگاه عدل الهى، انبيا با سايرين فرقى ندارند. «اِن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم» 6- ايمان به عذاب قيامت قوى‏ترين عامل باز دارنده از گناه است. «انى اخاف ِان عصيت ربى عذاب يوم عظيم»
سوره : الاعراف ... آیه : 206


إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ

هر آينه آنان که در نزد پروردگار تو هستند از پرستش او سر نمی تابند و تسبيحش می گويند و برايش سجده می کنند




«الّذين عند ربّك»، يعنى مقرّبان درگاه خداوند، هم شامل فرشتگان مى‏شود، هم بندگان‏وارسته‏اى كه خود را در محضر خدا مى‏بينند. سجده كردن هنگام تلاوت و شنيدن آيه‏ى فوق، مستحبّ است. <411> در مورد پانزده آيه‏ى قرآن سجده وارد شده است كه چهار مورد آن واجب است، آيات 15 سجده، 37 فصّلت، 62 نجم و 19 علق و در يازده آيه سجده مستحب است، آيات 206 اعراف، 15 رعد، 48نحل، 107 اسراء، 58 مريم، 18 و 77 حج، 60 فرقان، 25 نمل، 24 ص و 21 انشقاق. 1- با عبادت، خود را همرنگ و هماهنگ فرشتگان سازيم. «واذكر ربّك...انّ الّذين عند ربّك...» 2- مستكبر، به مقام قرب الهى نمى‏رسد، «الّذين عند ربّك لايستكبرون» و مقرّبان الهى، متواضع و فروتن بوده و تكبّر نمى‏ورزند. 3- ذكر خدا، نمونه‏ى روشن عبادت است. «واذكر ربّك... لايستكبرون عن عبادته» 4- غفلت از خداوند، بر اثر خودبزرگ‏بينى و استكبار است. «لا تكن من الغافلين انّ الّذين عند ربّك لا يستكبرون» 5 - راه قرب به خداوند، فروتنى، عبادت و سجده‏ى خالصانه است. «عند ربّك لايستكبرون... و له يسجدون» 6- سجده، مخصوص خداوند است و مقرّبان اين را باور دارند. «له يسجدون» (مقدّم شدن «له» بر «يسجدون»، نشانه‏ى اختصاص است) 7- به عبادت خود مغرور نشويم، چون خداوند فرشتگانى دارد كه پيوسته در حال عبادت‏اند. «انّ الّذين عند ربّك.... يسبّحونه و له يسجدون» 8 - ابتدا بايد روحيّه‏ى استكبار را كنار گذاشت، سپس خدا را تسبيح گفت و در مرحله‏ى سوّم به سجده افتاد. «لايستكبرون، يسبّحونه، يسجدون»
سوره : الواقعة .... آیه : 82


وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ

و نصيب خود را در دروغ انگاشتن آن قرار می دهيد ؟





«مُدهِنون» از «دُهن» به معناى روغن است. مداهنه، گاهى به معناى مدارا و ملايمت و گاهى سستى و ضعف مى‏آيد. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله همراه با عدّه‏اى در حال مسافرت بودند كه با كمبود آب مواجه شدند و عطش بر مردم غلبه كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله دست به دعا برداشتند و باران باريد و همه را سيراب كرد. در اين ميان يكى گفت: اين باران به خاطر طلوع فلان ستاراست (نه دعاى پيامبر)! كه اين آيه نازل شد. «و تجعلون رزقكم انّكم تكذبون» و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: به جاى شكر روزى‏هايتان، تكذيب مى‏كنيد.<780> آرى همواره در جامعه افرادى وجود دارند كه موجوديّت و شخصيّت خود را در مخالفت با ديگران مى‏بييند و تمام هنر خود را در كوك كردن ساز مخالفت بكار مى‏گيرند. اگر همه موافق باشند او مخالفت مى‏كند و اگر همه مخالف باشند او موافق است. او كار به دليل ندارد و دوست دارد هميشه بر خلاف ديگران حركت كند و اين نگرش در حركات و گفتار و برخوردهاى شخصى او نمايان است. او سعى مى‏كند در چگونگى اصلاح سر و صورت يا رنگ و نوع لباس، يا لحن و صوت و استفاده از الفاظ و اصطلاحات و يا نوشتار، حتى در نام‏گذارى فرزند، رفتارى غير متعو انگشت‏نما داشته باشد و به اين طريق خود را جدا و بهتر از ديگران مطرح كند. 1- هر چه قداست و عظمت بيشتر باشد، سهل انگارى خطرناك‏تر و توبيخ بيشتر است. «أفبهذا الحديث انتم مدهنون» 2- مداهنه و سازشكارى در برابر اصول مسلّم دين پذيرفته نيست. «انّه لقرآن كريم... أفبهذا الحديث انتم مدهنون» 3- سهل انگارى، سستى و سازش در دين، به تدريج انسان را به انكار وادار مى‏كند. «أفبهذا الحديث انتم مدهنون و تجعلون رزقكم انّكم تكذبون»
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41