1388 شهريور 28، 16:06
1388 شهريور 28، 16:12
me too
1388 شهريور 28، 17:03
سلام دوستان
سایه88 دوست عزیز به نظرت اگر امکانش هست و صلاح میدونی جملات کوتاه و احادیث اثر گذار هم در این جا درج بشه بهتر نیست. منظورم احادیثی که بیشتر روی زندگی اثر دارند ....
نمونش:
اما رضا علیه السلام فرمودند:
دشمنی و خصومت با دیگران موجب آشکار شدن عیوب پنهان میشود.
سایه88 دوست عزیز به نظرت اگر امکانش هست و صلاح میدونی جملات کوتاه و احادیث اثر گذار هم در این جا درج بشه بهتر نیست. منظورم احادیثی که بیشتر روی زندگی اثر دارند ....
نمونش:
اما رضا علیه السلام فرمودند:
دشمنی و خصومت با دیگران موجب آشکار شدن عیوب پنهان میشود.
1388 شهريور 28، 18:00
(1388 شهريور 28، 17:03)Assasian نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
سایه88 دوست عزیز به نظرت اگر امکانش هست و صلاح میدونی جملات کوتاه و احادیث اثر گذار هم در این جا درج بشه بهتر نیست. منظورم احادیثی که بیشتر روی زندگی اثر دارند ....
نمونش:
اما رضا علیه السلام فرمودند:
دشمنی و خصومت با دیگران موجب آشکار شدن عیوب پنهان میشود.
سلام علي جان ...
اين جا اگر فقط آيات قرآن باشه بهتره ...
چون قسمتي براي احاديث در نظر گرفته شده ...
حديثهايي رو كه واقعا بهت نيرو و تفكر دادن رو اون جا بذار تا ما هم استفاده كنيم ...
خيلي ممنون !!!
در پناه خدا !
سلام
الان غروب آخرين روز ماه مبارك رمضان است ... بياييد اين آيه رو با هم بخونيم تا شايد به مباركي اين وقت عزيز و اين ماه مبارك خدا ما رو ببخشه !!!
از آيه 54 از سوره انعام-
... كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ .
«پروردگار شما رحمت را بر خود فرض كرده است».
با تعبيرى محبت آميز چنين مىگويد: «هر كس از شما كارى از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه كند و اصلاح و جبران نمايد، خداوند آمرزنده و مهربان است» .
منظور از «جهالت» در اين گونه موارد، همان غلبه و طغيان شهوت است و مسلما چنين كسى در برابر گناه خود مسؤول است.
1388 مهر 10، 18:27
با سلام
آيه 49 از سوره بقره-
وَ إِذْ نجََّيْنَاكُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبحُِّونَ أَبْنَاءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَ فىِ ذَالِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ(49)
نعمت آزادى!
قرآن در اين آيه به يكى ديگر از نعمتهاى بزرگى كه به قوم بنى اسرائيل ارزانى داشته اشاره مىكند و آن نعمت آزادى از چنگال ستمكاران است كه از بزرگترين نعمتهاى خدا است. به آنها يادآور مىشود كه:
«به خاطر بياوريد زمانى را كه شما را از دست فرعونيان نجات بخشيديم» . «همانها كه دائما شما را به شديدترين وجهى آزار مىدادند»
«پسرانتان را سر مىبريدند، و زنان شما را براى كنيزى و خدمت، زنده نگه مىداشتند» .
«و در اين ماجرا آزمايش سختى از سوى پروردگارتان براى شما بود».
قرآن اين جريان را يك آزمايش سخت و عظيم، براى بنى اسرائيل مىشمرد- يكى از معانى «بلاء» آزمايش است- و به راستى تحمل اين همه ناملايمات، آزمايش سختى بوده است.
بردگى دختران در آن روز و امروز-
قرآن زنده گذاردن دختران و سر بريدن پسران بنى اسرائيل را عذاب مىخواند، و آزادى از اين شكنجه را نعمت خويش مىشمارد. گويا مىخواهد هشدار دهد كه انسانها بايست سعى كنند آزادى صحيح خويش را به هر قيمت كه هست به دست آورند و حفظ نمايند.
چنانكه على عليه السّلام به اين مطلب در گفتار خود اشاره مىفرمايد: «زنده بودن و زير دست بودن براى شما مرگ است، و مرگ براى شما در راه به دست آوردن آزادى زندگى است».
دنياى امروز با گذشته اين فرق را دارد كه در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود پسران و مردان را از جمعيت مخالفش مىگرفت، و دختران آنها را آزاد مىگذارد، ولى در دنياى امروز تحت عناوين ديگرى روح مردانگى در افراد كشته مىشود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مىآيند.
در پناه خدا !
آيه 49 از سوره بقره-
وَ إِذْ نجََّيْنَاكُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبحُِّونَ أَبْنَاءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَ فىِ ذَالِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ(49)
نعمت آزادى!
قرآن در اين آيه به يكى ديگر از نعمتهاى بزرگى كه به قوم بنى اسرائيل ارزانى داشته اشاره مىكند و آن نعمت آزادى از چنگال ستمكاران است كه از بزرگترين نعمتهاى خدا است. به آنها يادآور مىشود كه:
«به خاطر بياوريد زمانى را كه شما را از دست فرعونيان نجات بخشيديم» . «همانها كه دائما شما را به شديدترين وجهى آزار مىدادند»
«پسرانتان را سر مىبريدند، و زنان شما را براى كنيزى و خدمت، زنده نگه مىداشتند» .
«و در اين ماجرا آزمايش سختى از سوى پروردگارتان براى شما بود».
قرآن اين جريان را يك آزمايش سخت و عظيم، براى بنى اسرائيل مىشمرد- يكى از معانى «بلاء» آزمايش است- و به راستى تحمل اين همه ناملايمات، آزمايش سختى بوده است.
بردگى دختران در آن روز و امروز-
قرآن زنده گذاردن دختران و سر بريدن پسران بنى اسرائيل را عذاب مىخواند، و آزادى از اين شكنجه را نعمت خويش مىشمارد. گويا مىخواهد هشدار دهد كه انسانها بايست سعى كنند آزادى صحيح خويش را به هر قيمت كه هست به دست آورند و حفظ نمايند.
چنانكه على عليه السّلام به اين مطلب در گفتار خود اشاره مىفرمايد: «زنده بودن و زير دست بودن براى شما مرگ است، و مرگ براى شما در راه به دست آوردن آزادى زندگى است».
دنياى امروز با گذشته اين فرق را دارد كه در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود پسران و مردان را از جمعيت مخالفش مىگرفت، و دختران آنها را آزاد مىگذارد، ولى در دنياى امروز تحت عناوين ديگرى روح مردانگى در افراد كشته مىشود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مىآيند.
در پناه خدا !
mahdi_69
1388 مهر 10، 18:34
بله همینطوره داداش سایه
دنياى امروز با گذشته اين فرق را دارد كه در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود پسران و مردان را از جمعيت مخالفش مىگرفت، و دختران آنها را آزاد مىگذارد، ولى در دنياى امروز تحت عناوين ديگرى روح مردانگى در افراد كشته مىشود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مىآيند.
خیلی وضع خراب شده خیلی از حد گذشته
بایدم اینطوری بشه اگه اینطوری نشه پس امام زمان کی میخواد ظهور کنه تازه اول کاره!
این دختر و پسرایی که توی خیابون میبینید که چیزی نیستن!50 سال دیگه رو فرض کن
دیگه وسط خیابون آره
دنياى امروز با گذشته اين فرق را دارد كه در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود پسران و مردان را از جمعيت مخالفش مىگرفت، و دختران آنها را آزاد مىگذارد، ولى در دنياى امروز تحت عناوين ديگرى روح مردانگى در افراد كشته مىشود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مىآيند.
خیلی وضع خراب شده خیلی از حد گذشته
بایدم اینطوری بشه اگه اینطوری نشه پس امام زمان کی میخواد ظهور کنه تازه اول کاره!
این دختر و پسرایی که توی خیابون میبینید که چیزی نیستن!50 سال دیگه رو فرض کن
دیگه وسط خیابون آره
1388 مهر 11، 19:52
به نام خدا
آیه 104 نسا
ولا تهنوا في ابتغا القوم ن تكونوا تالمون فنهم يالمون كما تالمون وترجون من الله ما لا يرجون وكان الله عليما حكيما
و در دست یافتن به آن قوم سستی مکنید. اگر شما آزار می بینید، آنان نیز چون شما آزار می بینند، ولی شما از خدا چیزی را امید دارید که آنان امید ندارند. و خدا دانا و حکیم است.
ترجمه از "آیتی"
این که دو جور زندگی می شه داشت، یکی با امید یکی بی امید.
زندگی ها یکین. یعنی همینی که الان هست. اما اون چیزی که به زندگی رنگ می ده و شاید باعث تفاوت می شه، در این آیه قشنگ بیان شده ...
"زیبا ترین رنگ ایمانه"
دیگه بقیش با خود آدم خواهی بیا خواهی برو
از معجزه های خدا می تونه در "امید" باشه
امید+تلاش
آیه 104 نسا
ولا تهنوا في ابتغا القوم ن تكونوا تالمون فنهم يالمون كما تالمون وترجون من الله ما لا يرجون وكان الله عليما حكيما
و در دست یافتن به آن قوم سستی مکنید. اگر شما آزار می بینید، آنان نیز چون شما آزار می بینند، ولی شما از خدا چیزی را امید دارید که آنان امید ندارند. و خدا دانا و حکیم است.
ترجمه از "آیتی"
این که دو جور زندگی می شه داشت، یکی با امید یکی بی امید.
زندگی ها یکین. یعنی همینی که الان هست. اما اون چیزی که به زندگی رنگ می ده و شاید باعث تفاوت می شه، در این آیه قشنگ بیان شده ...
"زیبا ترین رنگ ایمانه"
دیگه بقیش با خود آدم خواهی بیا خواهی برو
از معجزه های خدا می تونه در "امید" باشه
امید+تلاش
1388 مهر 12، 8:00
به علت تغییر امضا گفتم این آیه رو اینجا بنویسم..
ما می دانیم که آنها میگویند :"آن (=آیات قرآن)را بشری به او یاد می دهد."زبان بشری که به او اشاره می کنند غیر عربی است در حالی که این به زبان عربی آشکار (بلیغ)است.
نحل/103
این آیه رو پیرو شایعاتی که گفته میشد قرآن توسط سلمان نوشته شده نوشتم..
ما می دانیم که آنها میگویند :"آن (=آیات قرآن)را بشری به او یاد می دهد."زبان بشری که به او اشاره می کنند غیر عربی است در حالی که این به زبان عربی آشکار (بلیغ)است.
نحل/103
این آیه رو پیرو شایعاتی که گفته میشد قرآن توسط سلمان نوشته شده نوشتم..
1388 مهر 12، 9:03
راستش خیلی وقت بود که همچین چیزی پخش شده بود...
تا اینکه یه روز بابا بهم نشون داد
میگفتن قرآن و سلمان نوشته..!!!
هر چی هم میگفتیم زیر بار نمیرفتن
تا اینکه..کشفیدیمش این آیه رو..
تا اینکه یه روز بابا بهم نشون داد
میگفتن قرآن و سلمان نوشته..!!!
هر چی هم میگفتیم زیر بار نمیرفتن
تا اینکه..کشفیدیمش این آیه رو..
1388 مهر 20، 18:30
سلام
آيه 40 از سوره انعام-
فطرت انسان عاشق خداست !
قُلْ أَ رَءَيْتَكُمْ إِنْ أَتَئكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيرَْ اللَّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(40)
(آيه 40)- توحيد فطرى! بار ديگر روى سخن را به مشركان كرده و از راه ديگرى براى توحيد و يگانهپرستى، در برابر آنها، استدلال مىكند، به اين طريق كه لحظات فوق العاده سخت و دردناك زندگى را به خاطر آنها مىآورد، و از وجدان آنها استمداد مىكند كه در اين گونه لحظات كه همه چيز را به دست فراموشى مىسپارند آيا پناهگاهى جز «خدا» براى خودشان فكر مىكنند! «اى پيامبر! به آنها بگو: اگر عذاب دردناك خداوند به سراغ شما بيايد و يا قيامت با آن همه هول و هيجان و حوادث وحشتناك برپا شود، راست بگوييد آيا غير خدا را براى برطرف ساختن شدايد خود مىخوانيد»!
روح معنى اين آيه نه تنها براى مشركان، بلكه براى همه كس به هنگام بروز شدايد و حوادث سخت، قابل درك است، ممكن است در حال عادى ودر حوادث كوچك انسان به غير خدا متوسل گردد، اما هنگامى كه حادثه فوق العاده شديد باشد انسان همه چيز را فراموش مىكند ولى در همين حال در اعماق دل خود يك نوع اميدوارى به نجات كه از منبع قدرت مرموز و نامشخصى سر چشمه مىگيرد احساس مىكند اين همان توجه به خدا و حقيقت توحيد است .
در پناه خدا !
آيه 40 از سوره انعام-
فطرت انسان عاشق خداست !
قُلْ أَ رَءَيْتَكُمْ إِنْ أَتَئكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيرَْ اللَّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(40)
(آيه 40)- توحيد فطرى! بار ديگر روى سخن را به مشركان كرده و از راه ديگرى براى توحيد و يگانهپرستى، در برابر آنها، استدلال مىكند، به اين طريق كه لحظات فوق العاده سخت و دردناك زندگى را به خاطر آنها مىآورد، و از وجدان آنها استمداد مىكند كه در اين گونه لحظات كه همه چيز را به دست فراموشى مىسپارند آيا پناهگاهى جز «خدا» براى خودشان فكر مىكنند! «اى پيامبر! به آنها بگو: اگر عذاب دردناك خداوند به سراغ شما بيايد و يا قيامت با آن همه هول و هيجان و حوادث وحشتناك برپا شود، راست بگوييد آيا غير خدا را براى برطرف ساختن شدايد خود مىخوانيد»!
روح معنى اين آيه نه تنها براى مشركان، بلكه براى همه كس به هنگام بروز شدايد و حوادث سخت، قابل درك است، ممكن است در حال عادى ودر حوادث كوچك انسان به غير خدا متوسل گردد، اما هنگامى كه حادثه فوق العاده شديد باشد انسان همه چيز را فراموش مىكند ولى در همين حال در اعماق دل خود يك نوع اميدوارى به نجات كه از منبع قدرت مرموز و نامشخصى سر چشمه مىگيرد احساس مىكند اين همان توجه به خدا و حقيقت توحيد است .
در پناه خدا !
1388 مهر 21، 18:19
با سلام
آيه 27 از سوره بقره-
الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فىِ الْأَرْضِ أُوْلَئكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(27)
همه ما ميدونيم كه اين پيمان چجوري ازمون گرفته شده ، يادتون نيست ؟؟؟
(آيه 27)- زيانكاران واقعى! از آنجا كه در آيه قبل، سخن از اضلال فاسقان بود در اين آيه با ذكر سه صفت فاسقان را معرفى مىكند:
1- «فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم ساختند مىشكنند» . انسانها در واقع پيمانهاى مختلفى با خدا بستهاند، پيمان توحيد و خداشناسى، پيمان عدم تبعيت از شيطان و هواى نفس، فاسقان همه اين پيمانها را شكسته، و از خواستههاى دل و شيطان پيروى مىكنند.
اين پيمان كجا و چگونه بسته شد؟
در واقع خداوند هر موهبتى به انسان ارزانى مىدارد، همراه آن عملا پيمانى با زبان آفرينش از او مىگيرد، به او چشم مىدهد، يعنى با اين چشم حقايق را ببين، گوش مىدهد يعنى صداى حق را بشنو ... و به اين ترتيب هرگاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگيرد و يا از نيروهاى خداداد در مسير خطا استفاده كند، پيمان خدا را شكسته است. آرى فاسقان، همه يا قسمتى از اين پيمانهاى فطرى الهى را زير پا مىگذارند.
2- سپس به دومين نشانه آنها اشاره كرده مىگويد: «آنها پيوندهائى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مىكنند» (وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ). اين پيوندها شامل پيوند خويشاوندى، پيوند دوستى، پيوندهاى اجتماعى، پيوند و ارتباط با رهبران الهى و پيوند و رابطه با خداست.
3- نشانه ديگر فاسقان، فساد در روى زمين است مىفرمايد: «آنها فساد در زمين مىكنند» (وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ). و در پايان آيه مىگويد: «آنها همان زيانكارانند» (أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ). چه زيانى از اين برتر كه انسان همه سرمايههاى مادى و معنوى خود را در طريق فنا و نيستى و بدبختى و سيه روزى خود به كار برد؟!
در پناه خدا !
آيه 27 از سوره بقره-
الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فىِ الْأَرْضِ أُوْلَئكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(27)
همه ما ميدونيم كه اين پيمان چجوري ازمون گرفته شده ، يادتون نيست ؟؟؟
(آيه 27)- زيانكاران واقعى! از آنجا كه در آيه قبل، سخن از اضلال فاسقان بود در اين آيه با ذكر سه صفت فاسقان را معرفى مىكند:
1- «فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم ساختند مىشكنند» . انسانها در واقع پيمانهاى مختلفى با خدا بستهاند، پيمان توحيد و خداشناسى، پيمان عدم تبعيت از شيطان و هواى نفس، فاسقان همه اين پيمانها را شكسته، و از خواستههاى دل و شيطان پيروى مىكنند.
اين پيمان كجا و چگونه بسته شد؟
در واقع خداوند هر موهبتى به انسان ارزانى مىدارد، همراه آن عملا پيمانى با زبان آفرينش از او مىگيرد، به او چشم مىدهد، يعنى با اين چشم حقايق را ببين، گوش مىدهد يعنى صداى حق را بشنو ... و به اين ترتيب هرگاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگيرد و يا از نيروهاى خداداد در مسير خطا استفاده كند، پيمان خدا را شكسته است. آرى فاسقان، همه يا قسمتى از اين پيمانهاى فطرى الهى را زير پا مىگذارند.
2- سپس به دومين نشانه آنها اشاره كرده مىگويد: «آنها پيوندهائى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مىكنند» (وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ). اين پيوندها شامل پيوند خويشاوندى، پيوند دوستى، پيوندهاى اجتماعى، پيوند و ارتباط با رهبران الهى و پيوند و رابطه با خداست.
3- نشانه ديگر فاسقان، فساد در روى زمين است مىفرمايد: «آنها فساد در زمين مىكنند» (وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ). و در پايان آيه مىگويد: «آنها همان زيانكارانند» (أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ). چه زيانى از اين برتر كه انسان همه سرمايههاى مادى و معنوى خود را در طريق فنا و نيستى و بدبختى و سيه روزى خود به كار برد؟!
در پناه خدا !
1388 مهر 21، 20:40
سلام
" پاداشهايى كه در باره تلاوت سورههاى قرآن وارد شده است، پاداشى است در برابر خواندن توأم با انديشه و سپس عمل. "
اين جمله رو بايد در نظر داشت ، تا بتونيم معجزه قرآن رو توي زندگيمون ببينيم !
مثل اين ميمونه كه ما غذا رو بذاريم جلومون و فقط نگاهش كنيم و انتظار داشته باشيم سير بشيم ، اما براي سير شدن بايد قاشق رو برداري و از غذا بخوري . خوندن قرآن هم همينطوريه ، اگر صرفا بخوني و نفهمي ، توي زندگيت تاثيري نداره ، اما اگر خوب بفهميش و توي عمل نشون بدي حرفهاي قرآن رو ، اونوقته كه معجزه قرآن رو ميبيني و حس ميكني ، و رستگار ميشي !
در پناه خدا !
" پاداشهايى كه در باره تلاوت سورههاى قرآن وارد شده است، پاداشى است در برابر خواندن توأم با انديشه و سپس عمل. "
اين جمله رو بايد در نظر داشت ، تا بتونيم معجزه قرآن رو توي زندگيمون ببينيم !
مثل اين ميمونه كه ما غذا رو بذاريم جلومون و فقط نگاهش كنيم و انتظار داشته باشيم سير بشيم ، اما براي سير شدن بايد قاشق رو برداري و از غذا بخوري . خوندن قرآن هم همينطوريه ، اگر صرفا بخوني و نفهمي ، توي زندگيت تاثيري نداره ، اما اگر خوب بفهميش و توي عمل نشون بدي حرفهاي قرآن رو ، اونوقته كه معجزه قرآن رو ميبيني و حس ميكني ، و رستگار ميشي !
در پناه خدا !
1388 مهر 23، 22:16
با سلام
4 آيه از سوره بقره-
قدرت خدا رو ببينيد ، حس كنيد ، درك كنيد توي اين آيه هاي زيبا ...
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فىِ ظُلُمَاتٍ لَّا يُبْصِرُونَ(17)
صُمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ(18)
أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يجَْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فىِ ءَاذَانهِِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ محُِيطُ بِالْكَافِرِينَ(19)
يَكاَدُ الْبرَْقُ يخَْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كلَُّمَا أَضَاءَ لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَيهِْمْ قَامُواْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلىَ كلُِّ شىَْءٍ قَدِيرٌ(20)
(آيه 17)- دو مثال جالب براى ترسيم حال منافقان.
1- در مثال اول مىگويد: «آنها مانند كسى هستند كه آتشى (در شب ظلمانى) افروخته» تا در پرتو نور آن راه را از بيراهه بشناسد و به منزل مقصود برسد.«ولى همين كه اين شعله آتش اطراف آنها را روشن ساخت، خداوند آن را خاموش مىسازد، و در ظلمات رهاشان مىكند، به گونهاى كه چيزى را نبينند».
آنها فكر مىكردند با اين آتش مختصر و نور آن مىتوانند با ظلمتها به پيكار برخيزند، امّا ناگهان بادى سخت بر مىخيزد و يا باران درشتى فرو مىريزد، و يا بر اثر پايان گرفتن مواد آتش افروز، آتش به سردى و خاموشى مىگرايد و بار ديگر در تاريكى وحشتزا سرگردان مىشوند. اين نور مختصر، يا اشاره به فروغ وجدان و فطرت توحيدى است و يا اشاره به ايمان نخستين آنهاست كه بعدا بر اثر تقليدهاى كوركورانه و تعصبهاى غلط و لجاجتها و عداوتها پردههاى ظلمانى و تاريك بر آن مىافتد.
(آيه 18)- سپس اضافه مىكند: «آنها كر هستند و گنگ و نابينا، و چون هيچ يك از وسائل اصلى درك حقايق را ندارند از راهشان باز نمىگردند». به هر حال اين تشبيه در حقيقت، يك واقعيت را در زمينه نفاق روشن مىسازد، و آن اينكه نفاق و دوروئى براى مدت طولانى نمىتواند مؤثر واقع شود و اين امر همچون شعله ضعيف و كم دوامى كه در يك بيابان تاريك و ظلمانى در معرض وزش طوفانهاست ديرى نمىپايد، و سر انجام چهره واقعى آنها آشكار مىگردد.
(آيه 19)- در مثال دوم قرآن صحنه زندگى آنها را به شكل ديگرى ترسيم مىنمايد: شبى است تاريك و ظلمانى پرخوف و خطر، باران به شدت مىبارد، از كرانههاى افق برق پر نورى مىجهد، صداى غرش وحشتزا و مهيب رعد، نزديك است پردههاى گوش را پاره كند، انسانى بىپناه در دل اين دشت وسيع و ظلمانى، حيران و سرگردان مانده است، باران پرپشت، بدان او را مرطوب ساخته، نه پناهگاه مورد اطمينانى وجود دارد كه به آن پناه برد و نه ظلمت اجازه مىدهد گامى به سوى مقصد بردارد. قرآن در يك عبارت كوتاه، حال چنين مسافر سرگردانى را بازگو مىكند: «يا همانند بارانى كه در شب تاريك، توأم با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانى) ببارد» .
سپس اضافه مىكند: «آنها از ترس مرگ انگشتها را در گوش خود مىگذارند تا صداى وحشت انگيز صاعقهها را نشنوند» . و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند به كافران احاطه دارد» و آنها هر كجا بروند در قبضه قدرت او هستند .
(آيه 20)- برقها پىدرپى بر صفحه آسمان تاريك جستن مىكند: «نور برق آنچنان خيره كننده است كه نزديك است چشمهاى آنها را بربايد» .
«هر زمان كه برق مىزند و صفحه بيابان تاريك، روشن مىشود، چند گامى در پرتو آن راه مىروند، ولى بلافاصله ظلمت بر آنها مسلط مىشود و آنها در جاى خود متوقف مىگردند» .
آنها هر لحظه خطر را در برابر خود احساس مىكنند، چرا كه در دل اين بيابان نه كوهى به چشم مىخورد، و نه درختى تا از خطر رعد و برق و صاعقه جلوگيرى كند، هر آن ممكن است هدف صاعقهاى قرار گيرند و در يك لحظه خاكستر شوند! حتّى اين خطر وجود دارد كه غرش رعد، گوش آنها را پاره و نور خيرهكننده برق چشمشان را نابينا كند، آرى «اگر خدا بخواهد گوش و چشم آنها را از ميان مىبرد چرا كه خدا به هر چيزى توانا است».
افسوس كه به پناهگاه مطمئن ايمان پناه نبردهاند تا از شرّ صاعقههاى مرگبار مجازات الهى و جهاد مسلحانه مسلمين نجات يابند.
در پناه خدا !
4 آيه از سوره بقره-
قدرت خدا رو ببينيد ، حس كنيد ، درك كنيد توي اين آيه هاي زيبا ...
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فىِ ظُلُمَاتٍ لَّا يُبْصِرُونَ(17)
صُمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ(18)
أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يجَْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فىِ ءَاذَانهِِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ محُِيطُ بِالْكَافِرِينَ(19)
يَكاَدُ الْبرَْقُ يخَْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كلَُّمَا أَضَاءَ لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَيهِْمْ قَامُواْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلىَ كلُِّ شىَْءٍ قَدِيرٌ(20)
(آيه 17)- دو مثال جالب براى ترسيم حال منافقان.
1- در مثال اول مىگويد: «آنها مانند كسى هستند كه آتشى (در شب ظلمانى) افروخته» تا در پرتو نور آن راه را از بيراهه بشناسد و به منزل مقصود برسد.«ولى همين كه اين شعله آتش اطراف آنها را روشن ساخت، خداوند آن را خاموش مىسازد، و در ظلمات رهاشان مىكند، به گونهاى كه چيزى را نبينند».
آنها فكر مىكردند با اين آتش مختصر و نور آن مىتوانند با ظلمتها به پيكار برخيزند، امّا ناگهان بادى سخت بر مىخيزد و يا باران درشتى فرو مىريزد، و يا بر اثر پايان گرفتن مواد آتش افروز، آتش به سردى و خاموشى مىگرايد و بار ديگر در تاريكى وحشتزا سرگردان مىشوند. اين نور مختصر، يا اشاره به فروغ وجدان و فطرت توحيدى است و يا اشاره به ايمان نخستين آنهاست كه بعدا بر اثر تقليدهاى كوركورانه و تعصبهاى غلط و لجاجتها و عداوتها پردههاى ظلمانى و تاريك بر آن مىافتد.
(آيه 18)- سپس اضافه مىكند: «آنها كر هستند و گنگ و نابينا، و چون هيچ يك از وسائل اصلى درك حقايق را ندارند از راهشان باز نمىگردند». به هر حال اين تشبيه در حقيقت، يك واقعيت را در زمينه نفاق روشن مىسازد، و آن اينكه نفاق و دوروئى براى مدت طولانى نمىتواند مؤثر واقع شود و اين امر همچون شعله ضعيف و كم دوامى كه در يك بيابان تاريك و ظلمانى در معرض وزش طوفانهاست ديرى نمىپايد، و سر انجام چهره واقعى آنها آشكار مىگردد.
(آيه 19)- در مثال دوم قرآن صحنه زندگى آنها را به شكل ديگرى ترسيم مىنمايد: شبى است تاريك و ظلمانى پرخوف و خطر، باران به شدت مىبارد، از كرانههاى افق برق پر نورى مىجهد، صداى غرش وحشتزا و مهيب رعد، نزديك است پردههاى گوش را پاره كند، انسانى بىپناه در دل اين دشت وسيع و ظلمانى، حيران و سرگردان مانده است، باران پرپشت، بدان او را مرطوب ساخته، نه پناهگاه مورد اطمينانى وجود دارد كه به آن پناه برد و نه ظلمت اجازه مىدهد گامى به سوى مقصد بردارد. قرآن در يك عبارت كوتاه، حال چنين مسافر سرگردانى را بازگو مىكند: «يا همانند بارانى كه در شب تاريك، توأم با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانى) ببارد» .
سپس اضافه مىكند: «آنها از ترس مرگ انگشتها را در گوش خود مىگذارند تا صداى وحشت انگيز صاعقهها را نشنوند» . و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند به كافران احاطه دارد» و آنها هر كجا بروند در قبضه قدرت او هستند .
(آيه 20)- برقها پىدرپى بر صفحه آسمان تاريك جستن مىكند: «نور برق آنچنان خيره كننده است كه نزديك است چشمهاى آنها را بربايد» .
«هر زمان كه برق مىزند و صفحه بيابان تاريك، روشن مىشود، چند گامى در پرتو آن راه مىروند، ولى بلافاصله ظلمت بر آنها مسلط مىشود و آنها در جاى خود متوقف مىگردند» .
آنها هر لحظه خطر را در برابر خود احساس مىكنند، چرا كه در دل اين بيابان نه كوهى به چشم مىخورد، و نه درختى تا از خطر رعد و برق و صاعقه جلوگيرى كند، هر آن ممكن است هدف صاعقهاى قرار گيرند و در يك لحظه خاكستر شوند! حتّى اين خطر وجود دارد كه غرش رعد، گوش آنها را پاره و نور خيرهكننده برق چشمشان را نابينا كند، آرى «اگر خدا بخواهد گوش و چشم آنها را از ميان مىبرد چرا كه خدا به هر چيزى توانا است».
افسوس كه به پناهگاه مطمئن ايمان پناه نبردهاند تا از شرّ صاعقههاى مرگبار مجازات الهى و جهاد مسلحانه مسلمين نجات يابند.
در پناه خدا !
1388 مهر 24، 16:07
سلام
وقتي اين قسمت از قرآن رو خوندم ، تمام وجودم لرزيد ...
كمي از آيه 21 و تمام آيه 22 ، از سوره ابراهيم-
... سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَ جَزِعْنَا أَمْ صَبرَْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ(21)
وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضىَِ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الحَْقِّ وَ وَعَدتُّكمُْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ مَا كاَنَ لىَِ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَنٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لىِ فَلَا تَلُومُونىِ وَ لُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ مَا أَنتُم بِمُصْرِخِىَّ إِنىِّ كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(22)
... ( از آيه 21) ولى افسوس كه كار از اين حرفها گذشته است، «بر ما يكسان است چه بىتابى و جزع كنيم و چه صبر و شكيبايى، راه نجاتى براى ما وجود ندارد».
(آيه 22)- گفتگوى صريح شيطان و پيروانش! در اين آيه به صحنه ديگرى از مجازاتهاى روانى جباران و گنهكاران و پيروان شياطين در روز رستاخيز پرداخته چنين مىگويد: «و شيطان هنگامى كه كار حساب بندگان صالح و غير صالح پايان پذيرفت (و هر كدام به سرنوشت و پاداش و كيفر قطعى خود رسيدند) به پيروان خود چنين مىگويد: خداوند به شما وعده حق داد و من نيز به شما وعده دادم (وعدهاى پوچ و بىارزش چنانكه خودتان مىدانستيد) سپس از وعدههاى خود تخلف جستم».
و به اين ترتيب شيطان نيز با ساير مستكبرانى كه رهبران راه ضلالت بودند هم آواز شده و تيرهاى ملامت و سرزنش خود را به اين پيروان بدبخت نشانهگيرى مىكند.
و بعد اضافه مىكند: «من بر شما تسلط و اجبار و الزامى نداشتيم، تنها اين بود كه از شما دعوت كردم، شما هم با ميل و اراده خود پذيرفتيد».
«بنابراين مرا هرگز سرزنش نكنيد، بلكه خويشتن را سرزنش كنيد» كه چرا دعوت شيطنت آميز و ظاهر الفساد مرا پذيرفتيد.
خودتان كرديد كه لعنت بر خودتان باد! به هر حال «نه من مىتوانم (در برابر حكم قطعى و مجازات پروردگار) به فرياد شما برسم و نه شما مىتوانيد فريادرس من باشيد» .
«من اكنون (اعلام مىكنم كه) از شرك شما در باره خود كه از قبل داشتيد (و اين كه اطاعت مرا هم رديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزارم و كافرم».
اكنون فهميدم كه اين «شرك در اطاعت» هم مرا بدبخت كرد و هم شما را، همان بدبختى و بيچارگى كه راهى براى اصلاح و جبران آن وجود ندارد.
بدانيد «براى ستمكاران قطعا عذاب دردناكى است».
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه وسوسههاى شيطان هرگز اختيار و آزادى اراده را از انسان نمىگيرد بلكه او يك دعوت كننده بيش نيست، و اين انسانها هستند كه با اراده خودشان دعوت او را مىپذيرند.
در پناه خدا !
وقتي اين قسمت از قرآن رو خوندم ، تمام وجودم لرزيد ...
كمي از آيه 21 و تمام آيه 22 ، از سوره ابراهيم-
... سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَ جَزِعْنَا أَمْ صَبرَْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ(21)
وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضىَِ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الحَْقِّ وَ وَعَدتُّكمُْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ مَا كاَنَ لىَِ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَنٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لىِ فَلَا تَلُومُونىِ وَ لُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ مَا أَنتُم بِمُصْرِخِىَّ إِنىِّ كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(22)
... ( از آيه 21) ولى افسوس كه كار از اين حرفها گذشته است، «بر ما يكسان است چه بىتابى و جزع كنيم و چه صبر و شكيبايى، راه نجاتى براى ما وجود ندارد».
(آيه 22)- گفتگوى صريح شيطان و پيروانش! در اين آيه به صحنه ديگرى از مجازاتهاى روانى جباران و گنهكاران و پيروان شياطين در روز رستاخيز پرداخته چنين مىگويد: «و شيطان هنگامى كه كار حساب بندگان صالح و غير صالح پايان پذيرفت (و هر كدام به سرنوشت و پاداش و كيفر قطعى خود رسيدند) به پيروان خود چنين مىگويد: خداوند به شما وعده حق داد و من نيز به شما وعده دادم (وعدهاى پوچ و بىارزش چنانكه خودتان مىدانستيد) سپس از وعدههاى خود تخلف جستم».
و به اين ترتيب شيطان نيز با ساير مستكبرانى كه رهبران راه ضلالت بودند هم آواز شده و تيرهاى ملامت و سرزنش خود را به اين پيروان بدبخت نشانهگيرى مىكند.
و بعد اضافه مىكند: «من بر شما تسلط و اجبار و الزامى نداشتيم، تنها اين بود كه از شما دعوت كردم، شما هم با ميل و اراده خود پذيرفتيد».
«بنابراين مرا هرگز سرزنش نكنيد، بلكه خويشتن را سرزنش كنيد» كه چرا دعوت شيطنت آميز و ظاهر الفساد مرا پذيرفتيد.
خودتان كرديد كه لعنت بر خودتان باد! به هر حال «نه من مىتوانم (در برابر حكم قطعى و مجازات پروردگار) به فرياد شما برسم و نه شما مىتوانيد فريادرس من باشيد» .
«من اكنون (اعلام مىكنم كه) از شرك شما در باره خود كه از قبل داشتيد (و اين كه اطاعت مرا هم رديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزارم و كافرم».
اكنون فهميدم كه اين «شرك در اطاعت» هم مرا بدبخت كرد و هم شما را، همان بدبختى و بيچارگى كه راهى براى اصلاح و جبران آن وجود ندارد.
بدانيد «براى ستمكاران قطعا عذاب دردناكى است».
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه وسوسههاى شيطان هرگز اختيار و آزادى اراده را از انسان نمىگيرد بلكه او يك دعوت كننده بيش نيست، و اين انسانها هستند كه با اراده خودشان دعوت او را مىپذيرند.
در پناه خدا !
mahdi_69
1388 مهر 24، 16:26
بله سایه جون همینطوره!!
حالا شما فرض کن اگه این شیطان نبود الان هممون تو بهشت بودیم!
چه حالی میداد!
حالا شما فرض کن اگه این شیطان نبود الان هممون تو بهشت بودیم!
چه حالی میداد!