کانون

نسخه‌ی کامل: آیه های منتخب قرآنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(1389 آبان 8، 17:53)امیرعلی نوشته است: [ -> ]سلام

ما هم بت پرستیم!

نشانه های بت پرستی - قسمت اول-
منبع : تبیان

شرک و بت پرستی از جمله کارهای باطلیست که بشر همواره خود را به آن آلوده ساخته و با سرگرم شدن به آن از خدا و خداپرستی و سعادت دنیا و آخرت خود را محروم ساخته است از این رو یکی از وظایف مشترک بین تمام انبیاء و رهبران الهی علیهم السلام دعوت به یکتاپرستی و مبارزه با شرک و بت پرستی بوده است.1

...

یکی یه حرف قشنگی میزد.
آیه هایی رو که توش گفته می شد ما پدران خود را بر این روش یافتیم و می گفتن پدرامون بت پرست بودن و ما هم راه اونا رو میریم ، میخوند و می گفت باید بتونیم اینا رو تعمیم بدیم به زمونه ی خودمون.
می گفت بت هایی که الان وجود داره این طور نیس که یکی بیاد یه مجسمه ای رو بگیره بگه این خدای منه ولی یه چیزای دیگه ای توو زندگیمون وجود داره که توو هر زمانه ای ارزش میشن توو اون زمانه و "بتِ" اون زمانه. مثلن شاید توو این زمانه بشه گفت یه مثالش مدارک تحصیلی بالا باشه.
و این یعنی شرک...
سلام

ما هم بت پرستیم!

نشانه های بت پرستی - قسمت سوم-

3. هوا پرستی

این هم یکی دیگر از پرستشهای مشرکانه است که بر خلاف دو نوع قبلی شهرت چندانی ندارد اما از طرفداران قابل توجهی برخوردار است.

قرآن کریم درباره پیروان این خدا می فرماید: أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ9 آیا خبر داری (آیا تعجب نمى‏كنى) از کسی که خدایش را هوای نفسش قرار داده است.
با توضیحی که در دو مورد قبل ارائه شد اینان کسانی اند که تابع بی چون و چرای نفس خویشند. این عده هر چند به ظاهر خود را پیرو یکی از ادیان معرفی می کنند؛ اما در حقیقت مقید به هیچ دین و آیینی نیستند. اینان فقط گوش به فرمان دلشان اند تا هر چه او گفت بلافاصله عملی کنند و اصلا هم مهم نیست که این دستوری که نفس می دهد ترک واجبی مثل نماز است یا انجام حرامی مانند غیبت.

در فرهنگ دینی چنین پیروی بی چون و چرا مخصوص خداوند متعال است و بس. اگر کسی نسبت به غیر خدا اینگونه تبعیت داشت در حقیقت آن را معبود و خدای خود قرار داده است.

علامه طباطبایی(ره) در المیزان می نویسد: چون عبادت چیزى به جز اظهار خضوع و مجسم نمودن بندگى بنده نیست. عابد در عبادتش مى‏خواهد این معنا را مجسم سازد، كه من بجز آنچه معبودم اراده كرده اراده نمى‏كنم، و به جز آنچه او راضى است عمل نمى‏كنم. و بنا بر این، هر كس هر چیزى را اطاعت كند در حقیقت او را عبادت كرده و او را معبود خود گرفته است، پس اگر هواى نفس خود را اطاعت كند، آن را اله خود گرفته و پرستیده، با این كه غیر خدا و غیر هر كسى كه خدا دستور دهد نباید اطاعت شود.

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

ما هم بت پرستیم!

نشانه های بت پرستی - قسمت چهارم و آخر-


نشانه نفس پرستی

رها کردن عنان دل و به دنبال خواسته های او دویدن، از نشانه های این بت پرستی مخفی است. نشانه دیگر که به زبان جاری می شود گفتن عباراتی نظیر «دلم می خواهد» است که به وفور از زبان اینگونه افراد شنیده می شود. اگر از اینان علت کارهایی را که مرتکب می شوند بپرسید به شما خواهند گفت چون دوست دارم یا چون دلم می خواهد.

این قسم از بت پرستی از نظر پنهان است و برای همین خفا و وسعت دامنه ای که دارد از بدترین و خطرناکترین اقسام بت پرستی است.

مادر بتها بت نفس شماست ز آن كه آن بت مار و این بت اژدهاست

راه درمان این بیماریِ روحیِ کُشنده، پناه بردن به دامن بندگی خداست و تصمیم بر عمل به آنچه که خدا در قالب دین به ما ارزانی داشته است بدون آنکه ذره ای از خواسته های نفسانی را در این تبعیت دخالت دهیم.
امید پیشگر – کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان
سلام

توصیه خداوند به بدبین ها - قسمت اول -

چقدر بدبینی ... همه آدم ها که بد نیستند ... همه جا خوب و بد با هم است ... اما تو هم زیاد بدبین نباش ... سعی کن کمی هم جنبه های مثبت رفتاری اش را ببینی ...

حرف هایش توی گوشم زنگ می زند... عینک بدبینی را از چشمانت بردار ... می خواهم سعی کنم خوش بین باشم و به دیگران به حسن ظن نگاه کنم نه سوء ظن ... .

خداوند ما را از برائت جستن و تبرئه نفس خود نهی کرده است ... «هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى؛
خداوند از همان زمان که شما را از زمین آفریده است، و از آن روز که شما به صورت جنینهای ناچیزی در درون شکمهای مادرانتان بوده اید، از شما به خوبی آگاه بوده است و هست. پس از پاک بودن خود سخن مگوئید، زیرا که او پرهیزگاران را بهتر می شناسد.» (نجم :23)

بزرگ ترهایمان گفتند: مؤمن در محاسبه نفس خودش باید از سلطان ستمگر و شریک آزمند، بر خود سختگیرتر باشد ... انسان مؤمن همیشه نفس خود را متهم می کند و تسلیم آن نمی شود و خطاهای آن را تبرئه و توجیه نمی کند، همیشه در مقابل عظمت خدا اعمال خود را اندک می شمرد و در ادای حقوق خداوند خود را مقصر می داند، همیشه مشغول اعمال خیر و اطاعت خدا و پیامبر اوست و می ترسد که خدا اعمالش را قبول نکند؛ زیرا خداوند آن را از اهل تقوا قبول می کند و او چه می داند که از آنها هست؟! ... تو چه؟ تو تا به حال نفست را متهم کردی؟ تسلیمش شدی یا او تسلیم تو شده؟ همیشه مشغول اعمال خیر و اطاعت خود و رسولش بودی یا دنبال هوی و هوس دلت رفتی؟ ... نسبت به رفتار دیگران چه؟ با سوءظن به آنها نگاه کردی یا حسن ظن؟ ...

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

توصیه خداوند به بدبین ها - قسمت دوم-

یادت باشد که حسن ظن نسبت به خدا و بندگان خدا، از بزرگ ترین شعبه های ایمان و در مقابل، سوء ظن نسبت به خدا و بندگان خدا، از شعبه های ضعیف ایمان است ... «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ»(2) ... .

وقتی بدی درباره دوستت، همکارت و یا فامیلت می شنوی، چه کار می کنی؟ ... در نفس و قلب خودت هیچ تصور بدی به وی نسبت نمیدهی و جز خیر، گمانی به او نمی بری یا با سوءظن به او نگاه می کنی و هزاران گمان نادرست توی ذهنت نقش می بندد؟ ... . قرآن را باز کن ... ببین چه دستوری به تو می دهد وقتی درباره دوستت، همکارت، فامیلت، همسایه ات و یا آشنایت سخنی می شنوی ... « لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْراً وَ قَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِینٌ»(3) ... می گویند دو تن از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله در حال اعتکاف بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند که با زنی در حال صحبت کردن است و به سرعت به حضرت خیره شدند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «عجله نکنید این صفیه بنت حُیَیٍّ(4) است!» گفتند: «ای پیامبر خدا، آیا ما جز خیر گمان دیگری به تو ببریم؟» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «شیطان (مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود. ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.»(5)

به خاطرت بسپار که تسلیم وسوسه های شیاطین نشی و به مسلمانی سوءظن نداشته باشی؛ بلکه همیشه به جای کنجکاوی و جستجو در لغزش و عیوب دوستان یا همکارنت، همسایه ها یا فامیلت و .. عیوب آنها را مخفی کن و اگر اشتباهی از آنها دیدی، در ذهنت برای آن اشتباه عذر و بهانه ای بتراش تا وقتی که خودش لب به سخن باز کند و علت اشتباهش را بیان ... ؛ یادت باشد هیچگاه دیگران را متهم نکن و درباره آنها به قضاوت ننشین که این کار تنها بر عهده خداست که هیچ چیز مخفی بر وی پوشیده نمی ماند و هیچ چیز چه سری باشد یا آشکار ، از وی پنهان نیست ... .

اگر باور داشته باشی که چرخ این عالم به دست با كفایت خداوندی می چرخد كه حكیم، عادل و تواناست و در دل هر سختی، هزاران راحتی و در درون هر گرفتاری، هزاران نعمت قرار داده است، در برخورد با نابسامانی های ظاهری از كوره به در نمی روی؛ بلكه با خوش بینی و از شیوه ها و راه های معقول، نابسامانی ها را حل می کنی و خودت را به قله مقصود می رسانی و زندگی را سرشار از لطف، مهربانی و شیرینی می سازی ... همانطور که امام رضا(علیه السلام) فرمود: «به خداوند گمان نیك ببر؛ زیرا خداوند می فرماید: من نزد گمان بنده مومن خویشم، اگر گمان او به من نیك باشد، مطابق آن گمان با او رفتار می كنم و اگر بد باشد، نیز مطابق همان گمان بد با او رفتار می كنم.»(6)

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

توصیه خداوند به بدبین ها - قسمت سوم و آخر -

وقتی نسبت به خدا حسن ظن داشتی، روحیه خوش بینی و نشاط معنوی در وجودت شکل می گیرد و راسخ شدن این روحیه در درونت، رفتارت را هم در زمینه اجتماعی و ارتباط با دیگر انسانها تحت تأثیر خودش قرار می دهد؛ طوری که تو در عین تیزبینی و كیاست، نسبت به رفتار، كردار و گفتار اطرافیانت به دید مثبت و خوش بینانه نگاه و آنها را حمل بر پاكی نیت و خیرخواهانه بودن شان می کنی ... با این روحیه است که دیگران با اطمینان از سلامت رفتاری تو در برقراری ارتباط با تو احساس امنیت و آرامش روانی می کنند و با اطمینان خاطر و میل باطنی، خواهان برقراری ارتباط اولیه با تو و در مراحل بعدی، ایجاد روابط دوستانه سالم و اخلاق مدار با تو می شوند ... .

از سوی دیگر خودت هم با داشتن چنین دیدگاهی، در عین رعایت دقت و تیز بینی به دیگران، اطمینان و با طیب خاطر، ارتباطی سالم و مثبت با آنها برقرار می کنی؛ پس روز به روز بر تعداد دوستانت افزوده می شود و دیگران با دیدن تو با این خصلت خوب، علاوه بر این که به تو جذب می شوند، از معاشرت با تو هم لذت كامل را می برند و از نگاه مثبت و زندگی سالم تو الگو می پذیرند ... برای همین است که امام علی علیه السلام می فرماید: «كسی كه به مردم خوش گمان باشد، دوستی آنان را به دست می آورد»(7) و در نقطه مقابل، اگر بدبین باشی، همیشه تنهایی؛ زیرا همیشه مردم را خیانتكار و ناپایدار در دوستی می پنداری ... که بدگمانی به هر كسی چیره شود، صلح و صفایی كه بین او و دوستانش بود، به هم می زند و او از ترس این كه شر دیگران به او می رسد، خود را از بركات ارتباط با مسلمانان محروم می كند.(8)

یادت باشد که بدگمانی و سوءظن، نوعی ستمگری در حق دیگران است و بزرگ ترین مانع همکاری های اجتماعی، اتحاد و پیوستگی دل ها و سبب گوشه گیری، تکروی و خودخواهی ها ... و در حقیقت پیروی از هوا و هوس ... «ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِیعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»(9) ... .
زهرا رضاییان – گروه دین و اندیشه تبیان

در پناه خدا !
سلام

رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ

پروردگارا، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‏خواند كه: «به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران.

آل عمران آیه 193

در پناه خدا !
سلام

از سوره هود-

(آيه 105)- سعادت و شقاوت! در آيات گذشته اشاره‏اى به مسأله قيامت و اجتماع همه مردم در آن دادگاه بزرگ شده بود. در اينجا گوشه‏اى از سرنوشت مردم را در آن روز بيان كرده، نخست مى‏گويد: «هنگامى كه آن روز فرا رسد هيچ كس جز به اراده پروردگار سخن نمى‏گويد»
مردم در آن روز مراحل مختلفى را مى‏پيمايند كه هر مرحله ويژگيهايى دارد، در پاره‏اى از مراحل هيچ گونه پرسش و سؤالى از آنها نمى‏شود و حتى مهر بر دهانشان مى‏نهند، فقط اعضاى پيكرشان كه آثار اعمال را در خود حفظ كرده‏اند با زبان بى‏زبانى سخن مى‏گويند، اما در مراحل ديگر قفل از زبانشان برداشته مى‏شود و به اذن خداوند به سخن مى‏آيند و به گناهان خود اعتراف مى‏كنند و خطاكاران يكديگر را ملامت مى‏نمايند بلكه سعى دارند گناه خويش را بر گردن ديگرى نهند! به هر حال در پايان آيه اشاره به تقسيم همه مردم به دو گروه كرده، مى‏گويد:
«گروهى در آنجا شقى و گروهى سعيدند، گروهى خوشبخت و گروه ديگرى بدبختند» .
اين شقاوت و آن سعادت چيزى جز نتيجه اعمال و كردار و گفتار و نيات انسان در دنيا نيست.

(آيه 106)- سپس حالات شقاوتمندان و سعادتمندان را در عبارات فشرده و گويايى چنين شرح مى‏دهد: «اما آنها كه شقاوتمند شدند در آتش دوزخ «زفير» و «شهيق» دارند و ناله و نعره و فرياد سر مى‏دهند» .
و اين هر دو صداى فرياد و ناله كسانى است كه از غم و اندوه ناله سر مى‏دهند، ناله‏اى كه تمام وجود آنها را پر مى‏كند و نشانه نهايت ناراحتى و شدت عذاب است.

(آيه 107)- و اضافه مى‏كند: «آنها جادوانه در آتش خواهند ماند تا زمانى كه آسمانها و زمين برپاست» .
«مگر آنچه پروردگارت اراده كند» .
«چرا كه خداوند هر كارى را اراده كند انجام مى‏دهد» .

(آيه 108)- «و اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست» .
«مگر آنچه پروردگار تو اراده كند».
«اين بخشش و عطيه‏اى است كه هرگز از آنان قطع نمى‏شود» .

در پناه خدا!
با سلام

صدای خدا را هم در آوردی! - قسمت اول -

انسانها آرزوهای فراوانی را در سر می پرورانند و بسته به تعلقات و گرایشاتشان آرزوهای متفاوتی را دنبال می کنند. این آرزوها معمولا یا مربوط به خود آنها است و یا مرتبط با بستگان و وابستگانشان است. اما کمتر کسی پیش می آید که آرزوهایش در مورد پیشرفت و کمال دیگران باشد و کمتر به خود بیاندیشد.

شاید بی راه نباشد که بگوییم بزرگترین آرزو و دغدغه پیامبران الهی هدایت و رشد دیگر انسانها بوده است. انسانهایی که گاه هیچ تعلق و ارتباطی با آنان نداشته اند و رنگ و نژاد و زبانشان متفاوت و ناهمگون با آنان بوده است.

تاریخ پیامبران لبریز است از سخنان دلسوزانه و رفتارهای مشفقانه تا شاید یک انسان دیگر از تاریکی جهل نجات یابد و به سرزمین نورانی هدایت قدم گذارد. آنان در این مسیر و برای رسیدن به این هدف بزرگ, چه خون دلها که نخورده اند و چه رنجها که نکشیده اند.

نمونه بارز آنها حضرت ابراهیم علیه ‌السلام است که وقتی فرشتگان عذاب قوم لوط را دید با آنان به گفتگو پرداخت. او به گمان اینکه حکم عذاب قوم لوط حتمی نشده, وساطت نمود تا شاید فرشتگان از عذاب آنها چشم بپوشند و فرصت دیگری برای هدایت در اختیارشان بگذارند. قرآن دلیل این کار او را اینگونه معرفی می کند:

إِنَّ إِبْراهیمَ لَحَلیمٌ أَوَّاهٌ مُنیب 1؛ چرا كه ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏كننده (بسوى خدا) بود!

اما در میان همه این پیام آوران خوبیها یکی گوی سبقت را از دیگران ربوده است. شخصیتی که دلسوزی های هدایت گرانه اش به جایی رسیده که حتی صدای خدا را هم در آورده است. قرآن در مورد او می گوید:

فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً.2

(ای پیامبر) گویا که تو می خواهی در پی آنان (کافران), جان خود را بر باد دهی و خویشتن را از شدت غم و اندوه هلاک کنی که چرا آنها به این کتاب آسمانی(قرآن) ایمان نمی آورند!

آری, این جمله در مورد پیامبر من و شما است. پیامبری که از گمراهى مردم رنج مى بَرد و به ایمان آوردنشان عشق می ورزد. پیامبری که فریاد تشنگی تشنه کامان هدایت را با گوش جان می شنود و از اینکه در کنار چشمه زلال وحی نشسته اند و از آن نمی نوشند, ناراحت است و اشک می ریزد.
پیامبری که از گمراهی دیگران تا سر حد مرگ, غصه می خورَد و برای هدایت آنان خواب را از چشمان خود می رباید. پیامبری که همه وجودش را برای نجات انسانها وقف می کند و از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزد.

راستی تا به حال به این فکر کرده ایم که چقدر مدیون او هستیم؟ مدیون از خود گذشتگی ها و جانفشانی هایش؟ مدیون سفره هدایتی که با خون دل فراوان برای ما پهن کرده است و ما امروز بدون هیچ زحمتی بر سر آن می نشینیم و از میوه های گوارایش بهره می بریم؟

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

صدای خدا را هم در آوردی! - قسمت دوم -

هدایت دلسوزانه
تعبیرات این آیه نهایت دلسوزی پیامبر را می رساند. گویا پیامبر, مردم گمراه را همانند عزیزترین افرادش می بیند که از او جدا می شوند و او با حسرت از پشت سرشان به آنان نگاه مى كند. (عَلى‏ آثارِهِمْ)

انگار او بر سر دو راهی بهشت و جهنم ایستاده و همه را به سوی دروازه های گشاده بهشت دعوت می کند. اما همین که می بیند بسیاری از مردم, بهشت را رها می کنند و آتش جهنم را برمی گزینند, با حسرت به آنان نگاه می کند و دوست دارد آنان را از مسیر انحرافی به جاده خوشبختی برگرداند.

اما این مساله به چه کار ما می آید و چه پیامی برای امروز ما دارد؟

از این آیه می فهمیم که افراد بی تفاوت در خط انبیاء نیستند. کسانی که بی رگ اند و حرص و جوش دین داری مردم را نمی خورند, نمی توانند خود را پیرو چنین پیامبری بدانند. بنابراین همه ما باید دغدغه دین همشهریان و همکیشان خود را داشته باشیم و با سوز دل فکری به حال هدایت دیگران کنیم.

از این آیه می فهمیم که دلسوزى و تأسّف بر گمراهى دیگران یک ارزش است و همه ما باید همچون پیامبران خدا با این ارزش زندگی کنیم و پایه های فکری خود را بسازیم.

از این آیه می فهمیم که تبلیغ دین و هدایت مردم با دستور و مصوبه و ابلاغیه به هیچ کجا نخواهد انجامید. تا مومنان, دلسوزانه راه و روش پیامبر را در پیش نگیرند و علما جلودار آنان در خون دل خوردن نباشند, دین نهادینه نخواهد شد و اسلام فراگیر نخواهد گردید. قرآن درباره پیامبر می گوید: حَرِیصٌ عَلَیْكُمْ 3؛ (پیامبر) بر هدایت شما حریص و دلسوز است.

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

صدای خدا را هم در آوردی! - قسمت سوم و آخر -

«حرص» به معناى علاقه شدید به چیزى و تلاش براى دستیابى به آن است. بنابراین همانگونه که پیامبر خدا در هدایت و ارشاد مردم، سر از پا نمى شناسد و با مهربانی و دلسوزی بر آمار دینداران می افزاید, رهروان او نیز باید آستین همت را بیش از پیش بالا زنند و خیرخواهانه به جذب حداکثری بیاندیشند.

برخی گمان می کنند که هدایت مردم یک کالا است که می شود با ابزار و ماشینی خاص آن را ساخت و به تولید انبوه رساند. اما باید توجه داشت که درخت هدایت جز با دلسوزی و خون دل خوردن به ثمر نخواهد رسید و میوه نخواهد داد.

امر به معروف و نهی از منکر هم که یکی از واجبات دینی ما است و برای هدایت جامعه و مردم تدارک دیده شده است, بدون دلسوزی کار به جایی نخواهد برد.

کیست که برق شفقت را در چشمان آمر به معروف ببیند و رنگ دلسوزی را بر رخساره او نظاره کند و تاثیر نپذیرد؟ کیست که گرمای سخن دلسوزانه را با تمام وجود احساس کند و از خطای خود شرمنده نشود؟ البته حساب معاندان و کوردلان مجزا است که هیچ حرارتی نمی تواند سنگ دل آنان را آب کند و به راه بیاورد. قرآن در این باره می گوید:

وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ4؛ (اى پیامبر!) بیشتر مردم, هر چند(سخت بكوشى و) حرص و اصرار داشته باشى, ایمان بیاور نیستند.

سوز و درد و اشتیاقی که در پیامبر وجود داشت, سنگ را آب می کرد و به سوی اسلام می کشاند. اما بسیاری از مشرکان چنان سپری در برابر او ساخته بودند که هیچ تغییری نمایان نمی شد. به بیان دیگر زمینه و قابلیت نیز در هدایت انسانها شرط است که آنان دارای آن نبودند.

بنابراین كج فهمى و ایمان نیاوردن اكثریّت مردم دنیا نباید مانع تبلیغ دین و بیان حقیقت گردد و خستگی و درماندگی را به دنبال آورد. چرا که اگر خدا بخواهد گروه گروه مردم را به حلقه دینداران می کشاند و هر روز بر تعداد مسلمانان می افزاید.

پس فراموش نکنیم که رمز موفقیتمان در جذب حداکثری «دلسوزی, خیرخواهى و مهربانى» است.
درود خدا بر دلسوزترین پیامبر خدا.
نوشته سیدمصطفی بهشتی – گروه دین و اندیشه تبیان

در پناه خدا !
سلام

راههای آزمایش دوست

همیشه گفتار انسانها و ظاهر آنان با عمل و باطن آنها مطابق نیست و برای کشف حقیقت یکی از بهترین راهها امتحان و آزمایش است؛ همان‌گونه که خداوند در برخی موارد به مؤمنان دستور به امتحان و آزمایش داده است تا زمینه برای تصمیم‎گیری صحیح فراهم شود:
یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمْ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِایمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ ممتحنه/10 ؛ ای کسانی که ایمان آورده‎اید! هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید ـ خداوند به ایمانشان آگاه‎تر است ـ هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را به‌سوی کفار بازنگردانید.
بنابراین با توجه به حساس بودن بحث دوستی، وظیفه‎ای که انسان در موضوع انتخاب دوست بعد از احراز شرایط فوق دارد، این است که با آزمودن دوستِ خویش، صداقت و واقعی بودن و ساختگی نبودن آن شرایط را به دست آورد.

در روایات ما چند معیار برای تشخیص حقیقی بودن اعمال و رفتار دوست بیان شده است که به تعدادی از آنها اشاره می‎کنیم:
حساسیت نسبت به نماز اول وقت؛
امانتداری؛
مضایقه نکردن از داراییهای خود و دوست را شریک مالی خود دانستن؛
سه بار عصبانی کردن او (اگر در اوج عصبانیت از حدود دوستی تجاوز نکرد، شایسته‎ی دوستی است)؛
میزان همراهی با دوست هنگام بروز سختیها و مشکلات.
نکته‎ای که در این قسمت شایان ذکر می‌باشد، این است که این آزمایش در مراحل اولیه‎ انتخاب دوست باید انجام شود تا انسان از دارابودن شرایط دوستی به اطمینان برسد و این‌گونه نیست که انسان همیشه و در همه‎ حالات و موقعیتها در صدد آزمایش دوستش باشد. بنابراین وقتی به اطمینان دست یافت، دیگر نیازی به آزمودن دوست نیست.
منبع: مجله سروش وحی ، شماره 20

در پناه خدا !
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا
لفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ
و لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
--سوره اعراف 96--

و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند،

قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‏گشوديم،

ولى تكذيب كردند؛ پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان‏] آنان را گرفتيم.
سلام

به نظر من باید تا قیامت گریست از این عشقی که پیامبر نسبت به ما داره!

از سوره توبه-
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(128)

روى سخن را به مردم كرده، مى‏گويد:" پيامبرى از خودتان به سوى شما آمد"! (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ).

مخصوصا اينكه بجاى" منكم" در اين آيه" من انفسكم" آمده است.
اشاره به شدت ارتباط پيامبر (ص) با مردم است، گويى پاره‏اى از جان مردم و از روح جامعه در شكل پيامبر (ص) ظاهر شده است.

به همين دليل تمام دردهاى آنها را مى‏داند، از مشكلات آنان آگاه است، و در ناراحتيها و غمها و اندوهها با آنان شريك مى‏باشد، و با اين حال تصور نمى‏شود سخنى جز به نفع آنها بگويد و گامى جز در راه آنها بردارد، و اين در واقع نخستين وصفى است كه در آيه فوق براى پيامبر (ص) ذكر شده است.

پس از ذكر اين صفت (مِنْ أَنْفُسِكُمْ) به چهار قسمت ديگر از صفات ممتاز پيامبر (ص) كه در تحريك عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عميق دارد اشاره مى‏كند.

نخست مى‏گويد:" هر گونه ناراحتى و زيان و ضررى به شما برسد براى او سخت ناراحت كننده است (عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ).
يعنى او نه تنها از ناراحتى شما خشنود نمى‏شود، بلكه بى تفاوت هم نخواهد بود، او به شدت از رنجهاى شما رنج مى‏برد، و اگر اصرار بر هدايت شما و جنگهاى طاقت‏فرساى پر زحمت دارد، آن هم براى نجات شما، براى رهائيتان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختى است.

ديگر اينكه" او سخت به هدايت شما علاقمند است"، و به آن عشق مى‏ورزد، (حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ).

" حرص" در لغت به معنى شدت علاقه به چيزى است، و جالب اينكه در آيه مورد بحث به طور مطلق مى‏گويد:" حريص بر شما است" نه سخنى از هدايت به ميان مى‏آورد و نه از چيز ديگر، اشاره به اينكه به هر گونه خير و سعادت شما، و به هر گونه پيشرفت و ترقى و خوشبختيان عشق مى‏ورزد (و به اصطلاح حذف متعلق دليل بر عموم است).

بنابراين اگر شما را به ميدانهاى پر مرارت جهاد، اعزام مى‏دارد، و اگر منافقان را تحت فشار شديد، مى‏گذارد، همه اينها به خاطر عشق به آزادى، به شرف، به عزت و به هدايت شما و پاكسازى جامعه شماست.

سپس به سومين و چهارمين صفت اشاره كرده، مى‏گويد" او نسبت به مؤمنان رءوف و رحيم است" (بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ).
بنا بر اين هر گونه دستور مشكل و طاقت‏فرسايى را مى‏دهد (حتى گذشتن از بيابانهاى طولانى و سوزان در فصل تابستان، با گرسنگى و تشنگى، براى مقابله با يك دشمن نيرومند در جنگ تبوك) آن هم يك نوع محبت و لطف از ناحيه او است.

در اينكه رءوف و رحيم با هم چه تفاوتى دارد، در ميان مفسران گفتگو است ولى به نظر مى‏رسد بهترين تفسير آن است كه رءوف اشاره به محبت و لطف مخصوص در مورد فرمانبرداران است، در حالى كه رحيم اشاره به رحمت در مقابل گناهكاران مى‏باشد.

ولى نبايد فراموش كرد كه اين دو كلمه هنگامى كه از هم جدا شوند، ممكن است در يك معنى استعمال شود اما به هنگامى كه همراه يكديگر ذكر شوند، احيانا دو معنى متفاوت مى‏بخشند.

در پناه خدا !
سلام

کدام سوره، سوره امام حسین (ع) است؟

در حدیثى از امام صادق(ع) میخوانیم:

« عن أبی عبد الله (ع) قال اقرأوا سورة الفجر فی فرائضكم و نوافلكم فإنها سورة الحسین بن علی (ع) من قرأها كان مع الحسین بن علی (ع) یوم القیامة فی درجته من الجنة »

سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحبّ بخوانید كه سوره حسین بن على(ع) است، هر كس آن را بخواند با حسین بن على(ع) در قیامت در درجه او از بهشت خواهد بود. / مجمع البیان جلد 10 صفحه 481

همچنین در بحار الانوار چنین آمده است:

روزی امام صادق علیه السلام فرمود: سوره «فجر» را در نمازهای واجب و نافله خود بخوانید که سوره امام حسین بن علی علیه السلام است و او به آن علاقمند بوده است. ابو اُسامه پرسید: این سوره چگونه مخصوص حسین علیه السلام است؟ امام فرمود: مگر در این سوره، آیه‌ یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه...؛ (سوره فجر، آیه 27 ـ 30) را نشنیده ای؟ منظور از «نفس مطمئنه» حسین بن علی علیه السلام است. او دارای نفس مطمئن و راضی و مرضی خداست و اصحاب او از آل محمد صلی الله علیه وآله، در روز قیامت از خدا خشنود و راضی هستند، خداوند هم از ایشان راضی است. کسی که همواره سوره «فجر» را قرائت کند، در بهشت با حسین بن علی علیه السلام در یک مرتبه قرار می‌گیرد. /بحار الانوار، جلد 44، صفحه 218

-------------

راستی آیا می شود از امروز تا روز عاشورا زمزمه گر سوره امام حسین (ع) باشیم؟

سید حبیب حبیب پور

در پناه خدا !
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41