کانون

نسخه‌ی کامل: آیه های منتخب قرآنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(18) مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً

هر کس پیوسته زندگی دنیای زودگذر را بخواهد، به مقداری که بخواهیم و برای هر که اراده کنیم، دراین دنیا بشتاب فراهم می کنیم. سپس جهنم را برایش قرار می دهیم که با شرمندگی و طرد شده، وارد آن خواهد شد.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • از دیدگاه قرآن، دنیا طلبی و دنیا گرایی اگر سبب غفلت از آخرت و انحصار خواسته ها در دنیا باشد، نکوهیده است. این نکته در آیات فراوانی مطرح شده است، از جمله:"یَعلمون ظاهِراً مِن الحَیوة الدّنیا و هم عَن الآخرة هم غافِلون"(45)،"فأعرض عن مَن تَولّی عن ذکرِنا و لم یُرِد الّا الحیوةَ الدنیا"(46) و "أرَضیتُم با الحَیوة الدّنیا"(47)
  • در جهان مادیات نزاع و درگیری زیاد است و همه کس یه همه آرزو ها نمی رسد، پس باید به اندازه و سهمیه ای باشد که چه کسی چه مقدار داشته باشد:"عجّلنا له فیها ما نشاء لمن نرید"، اما در دنیای معنویات، چون تزاحم و محمحدودیتی نیست، همه صد در صد کامیاب می شوند و راه برای بیشتر هم باز است."کان سعیهم مشکورا"(48)

پیام ها:
  1. دنیا زودگذر است"العاجلة"
  2. انسان، با اراده خلق شده و در انتخاب آزاد است، ولی اراده الهی اصل است. "یرید... لمن نُرید"
  3. آنچه زشت است، خصلت دنیا گرایی است، نه اصل دنیا. "کان یُرید العاجلة"
  4. خواست انسان بی حد و حصر است، پس باید در چهارچوب اراده الهی محدود شود. "ما نشاء"
  5. همه دنیا خواهان به دنیا نمی رسند. "لمن نُرید"
  6. دنیا طلبان دو دسته اند: برخی دنیا و آخرت را می بازند،"خسر الدنیا و الآخرة" بعضی به بخشی از خواسته های دنیایی شان می رسند. "عجّلنا له فیها ما نشاء"
  7. دنیا طلبان و صاحبان اهداف مادی، شاید به مقداری از نام و نان برسند، ولی قیامتشان تباه است. "جعلنا له جهنّم"
  8. پایان دنیا طلبی، پشیمانی و دوزخ است. "جعلنا له جهنّم"
  9. دنیا طلبان، هم در آتش می سوزند (عذاب جسمی)، هم تحقیر می شوند (عذاب روحی). "یَصلیها مذموماً مَدحوراً"

------------------------------
45.روم،7
46.نجم،29
47.توبه،38
48.اسراء،19
(19) وَ مَنْ أَرادَ الا ْخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً

و هر کس خواهان آخرت باشد و برای آن تلاش شایسته و در خور کند، و مؤمن باشد، پس تلاش آنان سپاس گزارده می شود.
(سوره اسراء)

پیام ها:

  1. انسان آزاد و دارای اراده و اختیار است. "مَن أراد"
  2. آخرت، بدون تلاش به دست نمی آید. "سَعی لها"
  3. برای سعادت اخروی، تلاش ویژه ای لازم است. "سَعی لها سَعیَها"
  4. ایمان، شرط نتیجه گیری از تلاش های دنیوی است. "و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکوراً"
  5. تلاش مؤمنان مورد تقدیر و سپاس است، چه به نتیجه دنیایی برسد یا نرسد. "کان سعیهم مشکورا"
  6. دست یابی دنیا گرایان به دنیا، احتمالی است،"عجّلنا... لِمَن نرید" ولی دستیابی مؤمنان آخرت گرا به پاداش، قطعی است. "کان سعیهم مشکوراً"
  7. اراده و تلاش انسان در سعادت او نقش دارد. "أراد... سعی... کان سعیهم مشکورا"
  8. تشکر از تلاش دیگران، کاری الهی است. "کان سعیهم مشکورا"
  9. سپاس خدا از مؤمنان، بالاتر از باغ بهشت است، چون تشکر هر کس، به اندازه شعاع وجودی اوست. "کان سعیهم مشکورا"
  10. هر سعی و تلاشی مورد تقدیر و ستایش خدا نیست. "مَن اراد الآخرة و سَعی لها... کان سعیهم مشکورا"
(20) كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً

ما از عطای پروردگارت، اینان (فرصت طلبان) و آنان (دنیا طلبان) را کمک می کنیم و عطای پروردگارت از کسی منع نمی شود.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • خداوند انسان ها را آزاد آفرید و با در اختیار قرار دادن امکانات، آنان را آزمود تا نحوه عمل و گزینش آنان روشن شود و معامله کنندگان با خدا، از دیگران جدا شوند، مثل سازمان آب و برق که این دو نعمت را در اختیار همه خانه ها قرار می دهند، تا افراد با انتخاب خود، از آنها استفاده خوب یا بد بکنند.


پیام ها:
  1. سنت خدا بر این است که نعمت و امداد خویش را در اختیار همگان قرار دهد، تا هر کس صفات خوب و بد خویش را بروز دهد. "کلاً نُمِدّ"
  2. ایمان به خداوند و آخرت طلبی، با برخورداری از امکانات مادی منافاتی ندارد. "کلاً نُمِدّ"
  3. الطاف الهی از شئون ربوبیت و تفضل اوست، و گرنه ما طلبی از او نداریم. "عطاء ربّک"
  4. عطای خداوند، همیشگی است. "ما کان عطاء ربّک محظوراً"
(21) اُنْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض وَ لَلاْ خِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجات وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً

بنگر که چگونه بعضی از آنان را بر بعض دیگر برتری دادیم، و قطعا درجات آخرت، بزرگتر و ارزشمند تر است.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • برتری های افراد بر یکدیگر دو نوع است: گاهی به خاطر استعداد، ذوق، فکر، شرایط خانوادگی، جغرافیایی و امثال آن انسان دریافت هایی دارد که اینها لطف خداوند و همراه با مسئولیت و آزمایش است که این آیه به همین برتری ها اشاره دارد و گاهی برتری ها بر اساس ظلم و استثمار و استحمار است که حساب جداگانه ای دارد.
  • پیامبر(ص) فرمود: درجات بهشت، به مقدار عقل اهل بهشت است.(49)

پیام ها:
  1. اختلاف و تفاوت ها در خلقت، حکیمانه و درک آن نیاز به تأمل و دقت دارد. "اَُنظر کیف فضّلنا"
  2. جایگاه همه در آخرت، یکسان نیست و برتری های بس بزرگی وجود دارد. "اکبر درجات"

------------------------------
49.تفسیر نورالثقلین
(22) لاتَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً

با خداوند معبود دیگری قرار مده که نکوهیده و سرافکنده خواهی نشست.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • گرچه مخاطب آیه پیامبراکرم(ص) است، ولی مصود تمام مردم می باشد. نظیر اینگونه خطاب در آیات قرآن کریم فراوان است، از جمله آیه بعدی که می فرماید: "و اِمّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما فلا تقل لهما اُفٍّ" یعنی هر گاه یکی از پدر یا مادر یا هر دوی آنان، نزد تو به پیری رسیدند، به آنان افّ مگو، با آنکه پیامبر پدر و مادر خود را در کودکی از دست داده بود.
    در این آیه نیز مراد از "لاتجعل" مردم هستند که به دلیل رهبری پیامبر، آن حضرت مورد خطاب واقع شده است.

پیام ها:
  1. شکوفایی و عزت انسان در سایه توحید است و شرک و پرستش غیرخدا انسان را خوار و ذلیل می کند. "مَلوماً مَخذولا"
  2. پیروی از مکاتب غیر الهی، انسان را به بن بست و رکود و باتلاق می کشاند. "فتَقعُد ملوماً مخذولا"
  3. مشرک، مورد نکوهش خدا، فرشتگان، مؤمنین، وجدان های بیدار و خردمندان جهان است. "مَلوماً مَخذولا" زیرا نامی از مذّمت کننده نیامده است، تا مطلق و فراگیر باشد.

توحید


توحید که به معنای ایمان به یکتایی خداوند است، اولین سخن تمام انبیاست.
توحید، یعنی نفی پول پرستی، مقام پرستی زورپرستی و ...
توحید، یعنی زیربار غیر او نرفتن، یعنی او که مرا آفریده، چرا دیگری را اطاعت کنم؟!
توحید، یعنی به کار ها رنگ الهی دادن؛ مِهر ها و قهر ها تنها برای او دانستن و تنها تسلیم او شدن.
او مرا آفریده و از هر کس بیشتر مرا دوست دارد.
توحید، یعنی مرگ و حیاتم، عزت و ذلتم، دنیا و آخرتم و بود و نبودم تنها از اوست. او زود راضی می شود و دیگران دیر، او می بخشد و دیگران انتام می گیرند.
او مرا برای خودم می خواهد، دیگران مرا برای خودشان می خواهند.
او خالق است و دیگران مخلوق، او عزیز است و دیگران ذلیل، او پایدار و جاودان است، دیگران زودگذر، او قوی است و دیگران ضعیف.
تنها اراده اوست که می تواند با تار عنکبوتی پیامبرش را در غار حفظ کند.
تنها با اراده اوست که هستی نظام و سر و سامان دارد.
تنها با اراده اوست که من هستم اگر او بخواهد حتی خودم را فراموش می کنم. و با اراده او می بینم، می خوانم، می خورم، می فهمم و باور می کنم.
دلیل توحید، نظمی است که بر تمام هستی حاکم است.
دلیل توحید، همان است که هنگام گسستن وسائل مادی همه دلها متوجه به یک نقطه می شود.
(23) وَ قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفّ وَ لاتَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً

پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگریکی از آن دو یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، به آنان "اُف" مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • در احادیث، در مورد احسان به والدین بسیار سفارش شده و از آزردن آنان نکوهش به عمل آمده است:
  • پاداش نگاه رحمت به والدین، حج مقبول است. رضایت آن دو رضای الهی و خشم آنان خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر راطولانی می کند و سبب می شود که فرزندان نیز به ما احسان کنند. در احادیث آمده است: حتی اگر تو را زدند، تو "اُف" نگو، خیره نگاه مکن، دست بلند مکن، جلو تر از آنان راه مرو، آنان را به نام صدا نزن، کاری نکن که مردم به آنان دشنام دهند، پیش از آنان منشین و پیش از آنکه ازتو چیزی بخواهند به آنان کمک کن.(50)
  • مردی مادرش را به دوش گرفته طواف میداد،پیامبر را در همان حالت دید، پرسید: آیاحق مادرم را ادا کردم؟ فرمود: حتی حق یکی از ناله های زمان زایمان را ادا نکردی.(51)
  • از پیامبر اکرم(ص) سوال شد: آیا پس از مرگ هم احسانی برای والدین است؟ فرمود: آری، از راه نماز خواندن برای آنان و استغفار برایشان و وفا به تعهداتشان و پرداخت بدهی هایشان و احترام دوستانشان.(52)
  • مردی از پدرش نزد پیامبر شکایت کرد. حضرت پدر را خواست و پرسش نمود، پدر پیر گفت: روزی من قوی و پولدار بودم و به فرزندم کمک می کردم، اما امروز او پولدار شده و به من کمک نمی کند. رسول خدا(ص) گریست و فرمود: هیچ سنگ و شنی نیست که این قصه را بشنود و نگرید! سپس به آن فرزند فرمود:"اَنتَ و مالُک لا بیک" تو و دارایی ات از آن پدرت هستید.(53)
  • در حدیث آمده است: حتی اگر والدین فرزند خود را زدند، فرزند بگوید:"خدا شما را ببخشد" که این کلمه همان "قول کریم" است.(54)
  • احسان به والدین، از صفات انبیاست. چنانچه در مورد حضرت عیسی(ع)، توصیفِ "بِرّاً بوالدتی"(55) و در مورد حضرت یحیی(ع) "بِرّاً بوالدیه"(56) آمده است.
  • والدین، تنها پدر و مادر طبیعی ما نیستند.دربرخی احادیث، پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) پدر امت یه حساب آمده اند.(57) همچنان که حضرت ابراهیم، پدر عرب به حساب آمده است.(58) "ملّة ابیکم ابراهیم" (59)
  • اگر والدین توجه کنند که پس از توحید مطرحند، انگیزه دعوت فرزندان به توحید در آنان زنده می شود. " قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ"
  • سفارش قرآن به احسان، متوجه فرزندان است، نه والدین. "و بالوالدین احساناً" زیرا والدین نیازی به سفارش ندارند و به طور طبیعی به فرزندان خود احسان می کنند.

پیام ها:
  1. توحید، در رأس همه سفاش های الهی است. " قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ"
  2. خدمتگزاری و احسان به پدر و مادر،از اوصاف موحّد واقعی است. " أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
  3. فرمان نیکی، به والدین مانند فرمانِ توحید، قطعی و نسخ نشدنی است. "قَضی"
  4. احسان به والدیندرکنار توحید و اطاعت از خداوند آمده است تا نشان دهد این کار، هم واجب عقلی و وظیفه انسانی است، هم واجب شرعی. " قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
  5. نسل نو باید در سایه ایمان، با نسل گذشته، پیوند محکمداشته باشد. " أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
  6. در احسان به والدین، مسلمان بودن آن شرط نیست. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
  7. در احسان به پدر و مادر، فرقی میان آن دو نیست. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
  8. نیکی به پدر و مادر را بی واسطه و به دست خود انجام دهیم. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
  9. احسان، شامل محبت، ادب، آموزش، مشورت، اطاعت، تشکر، مراقبت و امثال اینها می شود. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
  10. احسان به والدین، حد و مرز ندارد. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً" (نه مثل فقیر، که تا سیر شود، و جهاد که تا رفع فتنه باشد و روزه که تا افطار باشد).
  11. هر چه نیاز جسمی و روحی والدین بیشتر باشد، احسان به آنان ضروری است. " يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ"
  12. پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگهداریم. "عندک"
  13. وقتی قرآن از رنجاندن سائل بیگانه نهی می کند، "امّا السائل فلا تَنهَر" تکلیف پدر و مادر روشن است. "فلا تَنهَر هما"
  14. هم احسان لازم است، هم سخن زیبا و خوب. "احساناً... قل لهما قولاً کریماً"
    (یکی ازنمونه های احسان، گفتار کریمانه مهم ترین شیوه برخورد با والدین است).
  15. در احسان به والدین و قول کریمانه، شرط مقابله نیامده است. یعنی اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند، تو کریمانه سخن بگو. "و قل لهما قولاً کریماً"

------------------------------
50.تفسیر نورالثقلین
51.تفسیر نمونه
52.تفسیر مجمع البیان
53.تفسیر فرقان
54.کافی،ج2،ص157
55.مریم،39
56.مریم،14
57."أنا و علیّ ابوا هذه الامّة" بحار،ج16،ص95
58.تفسیر نورالثقلین
59.حج،78
(24) وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً

و از وی مهربانی و لطف، بالِ تواضع خویش را برای آنان فرود آور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همان گونه که مرا در کودکی تربیت کردند.
(سوره اسراء)

پیام ها:
  1. فرزند در هر موقعیتی که هست، باید متواضع باشد و کمالات خود را به رخ والدین نکشد. " وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ"
  2. تواضع در برابر والدین، باید از روی مهر و محبت باشد، نه ظاهری و ساختگی، یا برای گرفتن اموال آنان. " وَ اخْفِضْ لَهُما... مِنَ الرَّحْمَةِ"
  3. فرزند باید از خداوند برای والدین خود رحمت بخواهد. " وَ اخْفِضْ... وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما"
  4. دعای فرزند در حق پدر و مادر مستجاب است، وگرنه خداوند دستور به دعا نمی داد. " وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما..."
  5. در دعا از کلمه "ربّ" غفلت نکنیم. "قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما"
  6. رحمت الهی، جبران زحمات تربیتی والدین است. " رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي" گویا به فرزند می گوید: تو رحمت خود را دریغ مدار، و از خدا نیز استمداد کن که ادای حق آنان از عهده تو خارج است.
  7. گذشته خود و تلخی ها و مشکلات دوران کودکی و خردسالی را که بر والدین تحمیل شده است از یاد نبرید. " كَما رَبَّيانِي صَغِيراً"
  8. پدر و مادر باید بر اساس محبت فرزندان را تربیت کنند. " ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي"
  9. انسان باید از مربیان خود تشکر و قدردانی کند. " ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي"
(25) رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلا َْوّابِينَ غَفُوراً

پروردگارتان به آنچه در درون شماست، آگاهتر (از خودتان) است. اگر صالح باشید، قطعا او آمرزنده توبه کنندگان است.
(سوره اسراء)

پیام ها:
  1. از شئون ربوبیت خدا، آگاهی اوست. " رَبُّكُمْ أَعْلَمُ"
  2. انگیزه ما در هر کار و در خدمت به والدین زیر نظر اوست. " رَبُّكُمْ أَعْلَمُ..."
  3. صلاحیت ها مربوط به درون و انگیزه هاست. " فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ"
  4. اگر دل و درون، صاف و صالح باشد، دَر توبه باز است. " تَكُونُوا صالِحِينَ... لِلا َْوّابِينَ غَفُوراً"
  5. توبه خود را با انابه پی در پی انجام دهیم. "ا َْوّابِينَ"
  6. خداوند بخشاینده است، اما شرط برخورداری ما از مغفرت الهی، توبه است. " إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ... لِلا َْوّابِينَ غَفُوراً"
  7. اگر از روی نادانی برخورد نامناسبی با والدین داشته ایم، با توبه می توانیم رحمت خدا را جلب کنیم. " صالِحِينَ... غَفُوراً" (با توجه به آیه قبل)
  8. عفو و بخشش الهی از شئون ربوبیت اوست. " رَبُّكُمْ... غَفُوراً"
  9. یکی از نشانه های صالح بودن انسان، توبه کردن اوست. " إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ... لِلا َْوّابِينَ"
  10. گاهی از افراد صالح نیز لغزشی سر میزند، که البته باید این کوتاهی ها را با تویه جبران کرد. " إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ... ا َْوّابِينَ"
(26) وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً

حق خویشاوند و بیچاره و در راه مانده را ادا کن و هیچ گونه ریخت و پاش و اسرافی نکن.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • "تَبذیر" از ریشه "بَذر" به معنای ریخت و پاش است. مانند آنکه برای دو نفر مهمان، غذای ده نفر را تهیه کنیم.
  • امام صادق(ع) فرمود: هر کس چیزی را در غیر مسیر طاعت خدا مصرف کند، مبذّر است. (60)
    آن حضرت در پاسخ به این سوال که آیادر مخارج حلال نیز اسراف وجود دارد؟ فرمودند: بلی، زیرا کسی کهدارایی خود را چنان بخشش کند که چیزی برای خود نگذارد، در مصرف حلال اسراف کرده است.(61)
  • پس از نزول این آیه، پیامبر اکرم(ص) بدنبال مراد خداوند از "ذی القربی" بود. خداوند به او وحی کرد که "فدک"(62) را به فاطمه بخشید. اما پس از آن حضرت، فدک را از اهل بیت به ناحق گرفتند و اهل بیت برای گرفتن حق خود همواره به این آیه استناد می کردند.
  • مفسران شیعه وسنی مانند طبری، با الهام از روایات، می نویسند: امام سجاد(ع) در دوران اسارت وقتی همراه قافله اسرا به شام رسید، در مقام محاجّه با آنان که اسرای اهل بیت را بی دین و خارجی می خواندند، با استناد به این آیه فرمودند: مراد از "ذی القربی" ما هستیم! (63)
  • برخی روایات آیه را مربوط به خمس دانسته و برخی دیگر موضوع آیه را بالاتر ازمسائل مادی دانسته و گفته اند: آیه، به پیامبر(ص) فرمان می دهد که حق علی بن ابی طالب(ع) را با وصیت به جانشینی اوادا کند.(64) و مراد از تبذیر درآیِه که از آن نهی شده، "غلوّ" است. (65)

پیام ها:
  1. دستورات دینی با فطرت هماهنگ است. انسان به طور فطری در درجه اول به والدین و سپس به نزدیکان علاقه دارد، دستور ادای حق در اسلام نیز بر این اساس است. با توجه به آیات قبل و " آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ"
  2. در انفاق، باید اولویت ها را در نظر گرفت. اول والدین، سپس فامیل، بعدا فقرا و ابن السبیل. " آتِ ذَا الْقُرْبى ..."
  3. خویشاوندان، به گردن ما حق دارند و ما منتی بر آنان نداریم. " آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ"
  4. خویشاوندی، فقر و در راه ماندگی سبب پیدایش حقوق ویژه است. " آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ"
  5. در پرداخت حق خویشاوندان، فقر شرط نیست. " آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ"
  6. در انفاق باید اعتدال را رعایت کنیم و از حد نگذریم. " آتِ... لا تُبَذِّرْ"
  7. ریخت و پاش و مصرف بی مورد مال، حرام است. "و لا تُبَذِّرْ"
  8. انسان در مصرف مال و ثروت خود به هر شکلی آزاد نیست. " وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً"

------------------------------
60. بحار،ج75،ص302
61.تفسیر نورالثقلین
62.فدک،مزرعه بسیار بزرگی بود که بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار گرفت. آن حضرت با توجه به محبوبیت، عصمت، زهد، امانت و دقت اهل بیت(ع) و پشتیبانی اقتصادی برای تبلیغ خط و راه آنان و فقرزدایی از امت، آن را در اختیار اهل بیت(ع) گذاشت. اما پس از رحلت پیامبر ابوبکر آن را گرفت، سپس عمربن عبدالعزیز آن را باز گرداند، باز غصب کردند و در زمان مأمون برگردانده شد و باز هم غصب کردند. درباره فدک، بحث های تاریخی، حقوقی و سیاسی فراوانی است که در ذیل این آیه در تفاسیر آمده که از همه آن مباحث، صرف نظر می کنیم.
63.احتجاج طبرسی،ج2،ص33؛تفسیر نورالثقلین
64.امام صادق(ع) درباره این آیه فرمودند:حق علی بن ابی طالب(ع) جانشینی رسول خدا و داشتن علوم نبوی است. کافی،ج1،ص294
65.تفسیر فرقان
(27) إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً

همانا اسرافگران برادران شیطان هایند و شیطان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس بود.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • کلمه "اَخ" در عربی هم به معنای برادز، هم به معنایملازم و همراه می باشد. مثل "اَخو السفر" به کسی که پیوسته در سفر است، و "اَخو الکَرَم" که به انسان کریم گفته می شود. برتدری گاهی نسبی است، گاهی مسلکی و مرامی؛ اسرافگران برادران مسلکی شیطانند. "اِخوان الشیاطین" یعنی کسانی که درمسیر شیطان و همراه اویند.
  • در قرآن، پیوسته از وسوسه یا ولایت شیطان بر افراد، سخن به میان آمده است، اما تنها موردی که "اِخوان الشیاطین" آمده این آیه است، یعنی اسرافگران همکار شیطانند، نه تحت امر او. پس کار از وسوسه شدن گذشته و به مرحله همکاری و معاونت رسیده است. چنانچه در جای دیگر آمده است: "نُقیّض له شیطاناً فهو له قرین" (66)
  • "تبذیر"، گرچه بیشتر در مسائل مالی است، ولی درمورد نعمت های دیگر نیز وجود دارد، مانند هدر دادن عمر و جوانی، به کار گرفتن فکر، چشم، گوش و زبان در راه ناصحیح، سپردن مسئولیت ها به افراد نا صالح، پذیرش مسئولیت بدون داشتن لیاقت و بیش از حد توان و ظرفیت، آموزش و آموختن مسائل غیر ضروری و غیر مفید و امثال اینها.(67)

پیام ها:
  1. مصرف مال و ریخت و پاش کاری شیطانی و نوعی نا سپاسی است. " الْمُبَذِّرِينَ... إِخْوانَ الشَّياطِينِ"
  2. مبذّر و اهل ریخت و پاش باید تحقیر شود، نه آنکه مورد تقدیر و احترام قار گیرد. " إِخْوانَ الشَّياطِينِ"
  3. مؤمن با مؤمن برادر است. "انّما المؤمنون اِخوَة" (68) و اسرافکار با شیطان " إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ... إِخْوانَ الشَّياطِينِ"
  4. تبذیر، نشانه کفران و ناسپاسی است، نه نشانه سخاوت و بخشندگی. " الْمُبَذِّرِينَ... لِرَبِّهِ كَفُوراً"
------------------------------
66.زخرف،36
67.تفسیر اطیب البیان
68.حجرات،10
(28) وَ إِمّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَة مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً

و اگر به انتظار رحمتی از پروردگارت که به آن امیدواری، از آنان اعراض می کنی، پس با آنان سخنی نرم بگو.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • این آیه، درباره برخورد مناسب با مردم است. لذا پیامبر حتی آنگاه که در انتظار گشایش و رحمت الهی بود، اگر کسی از ایشان درخواست می کرد که حضرت آن را نداشت، برایش دعا می کرد و می فرمود: خداوند، ما و شما را از فضل خویش روزی دهد. (69)
  • قرآن درباره نحوه سخن گفتن با مردم، دستورهایی دارد، از جمله اینکه با آنان سخنی نرم، ملایم، آسان، استوار، معروف و رسا گفته شود. "قَولاً مَیسوراً"، "قولاً لَیّناً"(70)، "قولا سَدیداً"(72)، "قولا مَعروفاً"(73)، "قولا بَلیغاً"(74)

پیام ها:
  1. پیامبران نیز گاهی دستشان برای کمک به دیگران خالی است. " ابْتِغاءَ رَحْمَة مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها"
  2. باید به رحمت الهی امیدوار باشیم. "رَحْمَة مِنْ رَبِّكَ"
  3. ما از خدا طلبکار نیستیم، آنچه هم بدهد از رحمت اوست. "رَحْمَة مِنْ رَبِّكَ"
  4. تلاش و امید باید در کنار هم باشد و هیچکدام به تنهایی کافی نیست. " ابْتِغاءَ... تَرْجُوها"
  5. مؤمن در جستجوی امکانات برای رسیدگی به محرومان است. " ابْتِغاءَ رَحْمَة"
  6. امکانات مادی در جهت تربیت و تکامل انسان است. " رَحْمَة مِنْ رَبِّكَ"
  7. اگر نیاز مالی کسی را بر طرف نکردیم، لااقل دل او را با سخن شایسته بدست آوریم. "قُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً"
  8. به فقرا وعده ای بدهید که بتوانید عمل کنید و مشکلزا نباشد. "قُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً"

------------------------------
69.تفسیر لاهیجی
70.طه،44
71.اسراء،23
72.نساء،9
73.نساء،8
74.نساء،63
(29) وَ لاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً

و نه دست خود را بر گردنت بسته بدار (که هیچ انفاقی نکنی) و نه آن را کاملا باز نگذار که (که چیزی برای خودت نماند و) سرزنش شده و حسرت خورده به کنجی نشینی.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • امام صادق(ع) فرمودند: مراد از "مَحسور" حسرتِ فقر و تنگدستی است. (75)
  • بعضی گفته اند: "ملامت" مربوط به اول آیه است که درباره بخل است و "حسرت" مربوط به آخر آیه و ولخرجی است.
  • زنی پسر خور را نزد پیامبر(ص) فرستاد و از آن حضرت پیراهنش رابه عنوان تبرک درخواست کرد. پیامبر تنها پیراهن خود را داد و چون لباس دیگری نداشت، برای نماز از خانه بیرون نیامد. این آیه نازل شد تا پیام دهد که سخاوت، آن نیست که یکتا پیراهن خود را بدهی.
    در روایتی دیگر آمده است: مقداری طلا، نزد پیامبر(ص) آوردند، پیامبر در همان زمان همه را انفاق کرد.روز بعد فقیری از حضرت درخواستی کرد. حضرت چیزی نداشت که به او بدهد. مرد فقیر حضرت را سرزنش کرد.
    پیامبر(ص) از اینکه چیزی نداشت تا به او کمک کند اندوهناک شد که این آیه نازل شد. (76)

پیام ها:
  1. مؤمن باید از بخل دوری کرده و به دیگران کمک نماید. " لاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً"
  2. اسلام مکتب اعتدال و میانه روی حتی در انفاق است. " لاتَجْعَلْ، لاتَبْسُطْها"
  3. افراط و تفریط، محکوم و میانه روی شیوه پسندیده است. " لاتَجْعَلْ، لاتَبْسُطْها"
  4. نتیجه ولخرجی و زیاده روی در انفاق، خانه نشینی و ملامت و حسرت است. " فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً"
  5. اسلام، هرگز به ذلت و خواری مسلمان راضی نیست و از هر عملی که آنان را به ذلت کشاند، نهی کرده است. " لاتَجْعَلْ... لاتَبْسُطْها... فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً"
  6. توجه به عاقبت شوم کار، سبب دوری از آن است. " لاتَجْعَلْ... فَتَقْعُدَ..."
  7. آینده نگری، از اصول مدیریت است. " لاتَجْعَلْ... فَتَقْعُدَ..."

------------------------------
75.کافی،ج2،ص55
76.تفسیر نورالثقلین
(30) إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً

همانا پروردگارت برای هر کس که بخواهد، روزی را گشاده یا تنگ می سازد، همانا او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • در قرآن بطور گسترده دربازه رزق و روزی، بحث شده است. برخی از نکات آن آیات عبارت است از:
    الف: رزق هر جنبنده ای بر عهده خداست. "ما من دابّةٍ فی الارض الّا علی الله رزقها" (77)
    ب: سرچشمه روزی، در آسمان است. "و فی السماء رزقکم" (78)
    ج:اگر همه مردم رزق گشترده داشته باشند، فساد گسترش می یابد. "و لو بَسط الله الرّزق لعباده لَبَغلوا فی الارض" (79)
    د: مردم باید تلاش کنند و بهدنبال رزق بروند. "فابتغوا عندالله الرّزق" (80)
    هـ: تقوا، از عوامل گشایش و موجب توسعه در رزق است. "و من یتّقِ الله یَجعل له مَخرجا و یرزقه من حیث لا یَحسِب" (81)
  • حضرت علی(ع) می فرماید: "قَدّر الأرزاق فکثّر ها و قلّلها و قسّمها علی الضیق و السّعة فعدل فیها لیبتلی مَن اراد بمیسورها و معسورها و لیختبر بذلک الشّکر و البصر مِن غنیّها و فقیرها" (82)
    خداوند، روزی مردم را با کم و زیاد کردن، تقدیر کرد تا هر که را بخواهد در تگناها و گشایش ها بیازماید و غنی و فقیر را با شکر و صبری که از خود بروز می دهد، امتحان و گزینش کند.

پیام ها:
  1. کمی و زیادی رزق به دست خداست. " يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ"
  2. وسعت یا تنگی رزق، از شئون ربوبیت خدا و در جهت رشد و تربیت انسان هاست. " إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ... وَ يَقْدِرُ"
  3. خواست خداوند بر اساس بصیرت و آگاهی اوست. " لِمَنْ يَشاءُ... خَبِيراً بَصِيراً"
  4. از ترس فقر خود، بخل نورزید و برای نفی فقر دیگران تمام اموال خود را یکجا نبخشید، که روزی به دست خداست و فقر برخی حکیمانه است. "لا تجعل یدک... إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ"

------------------------------
77.هود،6
78.ذاریات،22
79.شوری،27
80.عنکبوت،17
81.طلاق،2
82.نهج البلاغه،خطبه91
(31) وَ لاتَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاق نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً

فرزندان خود را از بیم تنگدستی نکشید. این ما هستیم که آنان و شما راروزی می دهیم. یقیناً کشتن آنان گناهی است بزرگ!
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • "املاق" به معنای فقر و تنگدستی است.
  • این آیه، سیمای نا بسامان اقتصاد دوران جاهلیت را نشان می دهد و امروز هم که دنیا به خاطر نگرانی از افزایش جمعیت و کمبود های اقتصادی، سقط جنین را مجاز می داند، گفتار نوعی جاهلیت شده است.
پیام ها:
  1. کودک، حق حیات دارد و والدین نباید این حق را از او بگیرند. " لاتَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ"
  2. فقر و تهیدستی حتی در قوی ترین عواطف انسانی تأثیر گذار است. " لاتَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاق"
  3. ترس از ضرر و زیان و فقر، مجوز گناه و نادیده گفتن حقوق دیگران نیست. " لاتَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاق"
  4. اگر امنیت روانی و ایمان نباشد، نه فقط فقر که ترس از فقر نیز سبب آدم کشی می شود. " لاتَقْتُلُوا... خَشْيَةَ إِمْلاق"
  5. توجه به ضمانت الهی، مانع گناه است. " لاتَقْتُلُوا... نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ"
  6. ایمان و توکل را از یاد نبریم." نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ"
  7. خداوند از پدر و مادر مهربان تر است، به او سوء ظن نبرید. " نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ"
  8. رزق به دست خداست و فرزند عامل فقر نیست. " نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيّاكُمْ"
  9. گاهی رزق و روزی ما در سایه روزی فرزندان است. " نَرْزُقُهُمْ وَ إِيّاكُمْ"
  10. فرزند کشی و سقط جنین، گناه و جنایت است، چه پسر باشد، چه دختر. " لاتَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ... خِطْأً كَبِيراً"
  11. گناهان یکسان نیستند، برخی صغیره و برخی کبیره هستند. " خِطْأً كَبِيراً"
(32) وَ لاتَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلاً

به زنا نزدیک نشوید، که کار زشت و راه بدی است.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • رابطه نامشروع جنسی(زنا)، مفاسد و زیان های فردی، اجتماعی و خانوادگی فراوانی را بدنبال دارد و لذا در اسلام حرام شده است و در قرآن کریم، در کنار شرک، قتل(83) و سرقت(84) آمده است.
    گوشه ای از مفاسد زنا از این قرار است:
    1. سرچشمه بسیاری از درگیری ها، خودکشی ها، فرار از خانه ها، فرزندان نا مشروع، بیماری های مقاربتی و دلهره برای خانواده های آبرومند است.
    2. زناکاران چون برای شهوترانی ساغ یکدیگر می روند، میانشان انس و الفت عمیق و آرامش نیست.
    3. زناکار، طرلف مقابل را شریک زندگی نمی داند، وسیله اطفای شهوت می داند.
    4. زنا، سبب کاهش تشکیل خانواده ازطریق ازدواج و موجب به وجود نیامدن ارتباط های فامیلی و قطع صله رحم است. چون باز شدن راه زنا، بی رغبتی به ازدواج را در پی دارد.
    5. در زنا، احساس تعهد و تکلیف نسبت به بقای نسل و تربیت کودک نیست و احساس پدری و مادری ازمیان می رود.
    6. زنا، نظام ارث بری را برهم می زند و وارث واقعی معلوم نمی شود.
    7. سبب از بین رفتن شخصیت و هویت انسانی می شودو موجب مرگ های زودرس میگردد. "یذهب بالیهاء و یعجّل الفناء" (85)
    8. چون ارتکاب زنا، بدون زحمت و خرج نیست، زناکار برای ارضای هوس خود، به سراغ گناهان زیادی می رودو مثلا گاهی برای کامیابی خود، به تهمت، ارعاب و دزدی دست می زند و حتی مرتکب قتل می شود.
    9. در جامعه، فرزندان نامشروع بی هویت پدید می آید، که زمینه بسیاری از مفاسد و جرائم است و مصداق روشنی برای فحشا است.

  • اسلام برای پیشگیری از زنا، برنامه هایی ارائه داده است، از قبیل:
    1. ممنوعیت اختلاط زن و مرد در بعضی مکان ها.
    2. ممنوعیت خلوت مرد با زن نامحرم.
    3. حرمت زینت زن برای نامحرمان.
    4. حرمت نظر به نامحرم و دست دادن با نامحرم و پرهیز از فکر زنا و تماشای عکس های تحریک کننده.
    5. مجازات شدید برای زناکار.
    6. توصیه به ازدواج و پایین گرفتن مهریه.
    7. نکوهش از ازدواج دیر هنگام.
    8. عبادت شمردن همسرداری و تلاش برای خانواده.
پیام ها:
  1. جاذبه بعضی گناهان به حدی است که نزدیک شدن به آنها هم خطردارد. " لاتَقْرَبُوا"
  2. نه فقط زنا، بلکه از مقدمات زنا هم باید پرهیز کرد. (گاهی یک نگاه، تلفن، نامه و تماس، زمینه ارتباط های نامشروع می شود). " لاتَقْرَبُوا".
  3. زنا، در طول تاریخ عملی زشت وناپسند، و درادیان دیگر نیز حرام بوده است. " كانَ فاحِشَةً"
  4. درنهی از منکر، زشتی گناه رابیان کنیم. " لاتَقْرَبُوا... ساءَ سَبِيلاً"
  5. زنا هم گناهاست،هم راهی برای گناهان دیگر و هم سبب بدعاقبتی است. " ساءَ سَبِيلاً"
------------------------------
83."الذین لا یدعون مع الله الهاً آخر و لا یقتلون النفس و التی حرّم الله الا باالحق و لا یزنون" فرقان،68
84."...اذ جاءک المؤمنات یبا یعنک علی ان یشرکن بالله و لا یسرقن و لا یزنین..." ممتحنه،12
85.بحار،ج77،ص58
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41