کانون

نسخه‌ی کامل: آیه های منتخب قرآنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ ...(تحریم 10)

خداوند برای کسانی که کافر شده اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است ...
و سوگند به روزگار/ که انسان، مدام در حال زیان‌کردن است...


(1) مردیخ‌فروش-که یخ‌هاش کم‌کم داشتند آب می‌شدند- را دیده بود که عاجزانه فریاد می‌زد: اِرحموا من یذوب رأس ماله،‌ أِرحموا من یذوب رأس ماله؛ رحم کنید به کسی که سرمایه‌اش دارد آب می‌شود... منقلب شد. انگار کسی نشانش داده بود معنی واقعیِ‌ انّ ‌الانسان لفی خُسر را.


(2) حالِ لحظه لحظه من حال آن مرد یخ‌فروش است. سرمایه‌ام،‌ عمرم، ‌جوانی‌م،‌ ذره ذره مقابل چشم‌هام دارد آب می‌شود و نمی فهمم. همه اش ضرر. همه‌اش باخت. سرمایه‌ام را به چیزهایی می‌دهم که نمی‌ارزند؛ به مدرک، به علم‌های همین دنیایی، به دانسته‌هایی که مرا راه نمی‌برند، به مقام، به پول، به خانه، به ماشین، به عزّت‌های همین دنیایی، به عزیز شدن‌های گذرا،... آآآه، بهای جان من فقط بهشت بود. امیرم حجّت را بر من تمام کرده بود؛‌ فلا تبیعوها الّا بها.


(3) رهایی از این ضرر کردن‌های مدام، رهایی از این باختن‌های بی‌وقفه، فقط، عمل به یک تبصره چهار ماده‌ای‌ست؛ ایمان، عمل شایسته، سفارش به حق، سفارش به صبر. اللهمّ‌ وفّقنا.


(4) به هم که می رسیدند، بعدِ‌ سلام و مصافحه، پیش از خداحافظی، همین سه آیه را برای هم می‌خواندند؛ مسلمانان صدر اسلام.


بسم الله الرّحمن الرّحیم
والعصر.
انّ الِانسان لَفی خُسر.
الّا الّذین آمنوا و عَمِلوا الصّالحاتِ وَ تَواصوا بِالحقِّ‌ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ






روز کم کم شب میشه و شب کم کم روز...
بعضیها مثل روز هستن
مثل روز روشنی و صفا دارند ولی ...
نباید مغرور باشن...
بعضیها هم مثل شب هستن
تاریک و ظلمانی اما ...
نباید مایوس بشن
خدا راهو برای هیچ کسی نبسته
خود خدا گفته ناامید نشید ...


وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ (یوسف /87)

و از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران ، از رحمت خدا مأیوس می شوند!
خدا هست غمی نیست


أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ 


آيا خدا كفايت‏كننده بنده‏اش نيست؟ و [كافران‏] تو را از آنها كه غير اويند مى‏ترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست.
و هر كس از ياد خدا روىگردان شود شيطان را به سراغ او ميفرستيم پس همواره قرين اوست

و مَن يَعشُ عَن ذِكر الرّحمَان نُقَيّض لَهُ شَيطانًا فَهُو لَهُ قَرين
بسم الله الرّحمن الرّحیمِ
حَتَّى‏ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا ... أَهْلَکَ
وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْریها وَمُرْسَاهَا
وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَماءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِی الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلى الْجُودِیِّ




تا آن که فرمان ما رسید و از تنور، آب جوشید،گفتیم: ...اهلت را بر آن کشتی سوار کن.
و او (به اهلش) گفت: سوار شوید بر آن که به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش.
و گفته شد: ای زمین!‌ آب را فرو بر! و ای آسمان! دست بدار از باریدن!
پس آب خشک شد و امر تمام شد و کشتی بر جودی نشست.




چه فرقی می کند فارالتّنّور چشمه چشم‌های دخترکی یتیم توی غزه باشد یا پسرکی پابرهنه در افغانستان یا آهِ زن‌های‌ بیوه توی عراق؟آهِ آن زنی باشد که توی کرانه باختری قنداقه خونی بچه‌اش را روی دست گرفته یا سرفه‌های آن مرد توی سردشت که گاز خردل، کبدش را پاره پاره کرده؟!چه فرقی می‌کند؟


طوفانی در راه است.مرد که بیاید، انگار کسی درِ گوشش خوانده‌ باشد: اِحمِل فیها ... اَهلَک.«اهل او» سوار می‌شوند بر آن کشتی که بسم الله مجریها و مرسیها.که من رکب فیها نجی و من تخلّف عنها هلک.و آن روز دیگر جز «اهل او» را از طوفان، امانی نیست. بعد صدایی میان زمین و آسمان، می‌پیچد: زمین! آب را فرو ببر! آسمان! نبار! یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی.بعد مرد، آهسته زیر لب دعا می‌خواند: ربّ اَنزلنی مُنزلاً مُبارکاً و اَنت خَیر المنزلین. و دعاش مستجاب می شود. و طوفان تمام می شود. و کشتی بشریت بر آن منزل مبارک خواهد نشست. 


چه فرقی می‌کند «فارالتّنّور» چشمه چشم‌های مجاهدان اولی الضّرر - که گویی از ازل، عهد بر نیاسودن بسته‌اند- توی ایران باشد یا لبنان؟ طوفانی در راه است.باید «اهلِ‌ او» شد.




يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ
لَن يَخْلُقُواذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ
مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ




اى مردم مثلى زده شد پس بدان گوش فرا دهيد كسانى را كه جز خدا مى‏خوانيد هرگز [حتى] مگسى نمى‏آفرينند هر چند براى [آفريدن] آن اجتماع كنند و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمى‏توانند آن را بازپس گيرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.           






                                               سوره حج آیه 73   
آيه شماره 63  از سوره مبارکه فرقان


وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا



و بندگان خداى رحمان كسانى ‏اند كه روى زمين بى‏ تكبّر راه مى‏روند، و هرگاه جاهلان آنان را طرف خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گويند) با ملايمت (و سلامت نفس) پاسخ دهند.


تفسیر:

بالاترين مدال براى انسان، مدال بندگى خداست. «و عبادالرحمن» زيرا انتساب به بى‏نهايت، انسان را بالا مى‏برد. 

رفتار هر كس، نشان دهنده‏ى شخصيّت اوست. «عبادالرحمن ... يمشون على الارض هونا» (بندگان خاص خداوند، مظهر تواضع هستند.)


اسلام، دين جامعى است كه حتّى براى چگونه راه رفتن برنامه دارد. «يمشون على الارض هونا»


ايمان واعتقاد انسان، در رفتار شخصى او مؤثّر است. «عبادالرحمن... يمشون»


تواضع، ثمره ‏ى بندگى و نخستين نشانه‏ ى آن است. «هوناً»


سرچشمه ‏ى مدارا و نرمخويى بندگان خدا، ايمان است، نه ترس و ضعف آنان. «عباد الرحمن الّذين يمشون...»


وقار و نرمى از بارزترين صفات مؤمن است. «يمشون... هونا»


تواضع نسبت به همه‏ ى مردم لازم است. (نسبت به زن و مرد، كوچك و بزرگ، دانا و نادان). «يمشون... هونا... قالوا سلاما»


با جاهلان مقابله به مثل نكنيد. «اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»
مُدارا و حلم و حوصله، از صفات بارز مؤمنان است. «قالوا سلاما»
بد نیست گاهی اوقات که غرور جَوونی میاد سراغمون و شاخ میشیم!! به این هم فکر کنیم که ما هم یه روزی پیر میشیم، ناتوانی و ضعف و اختلال حواس و ... 1000 جور مشکل پیدا میکنیم

و مَن نعَمّرهُ نُنَكّسهُ فى الخلقِ أ فَلا يَعقِلُون *

هر كس را طول عمر دهيم، در آفرينش واژگونه اش میكنيم (و به ناتوانى كودكى باز میگردانيم) آيا انديشه نمی كنند؟

* آیه 68 سوره مبارکه یس
ﻫـﺮﮔـﺰ ﻧـﻤـﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺗـﺮﮎ ﻣـﮑـﻦ
ﻣـﯿـﻠﯿـﻮﻥ ﻫـﺎ ﻧـﻔـﺮ ﺯﯾـﺮ ﺧـﺎﮎ
ﺑـﺰﺭﮒ ﺗـﺮﯾـﻦ ﺁﺭﺯﻭﯾـﺸـﺎﻥ ﺑـﺎﺯﮔـﺸﺖ ﺑــﻪ ﺩﻧـﯿـﺎﺳﺖ
ﺗـﺎ ﺳﺠـﺪﻩ ﮐـﻨـﻨـﺪ ... ﻭﻟـﻮ ﯾـﮏ ﺳـﺠـﺪﻩ ...
ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ:

"ﺣَﺘَّﻰ ﺇِﺫﺍ ﺟﺎﺀَ ﺃَﺣَﺪَﻫُﻢُ ﺍﻟْﻤَﻮْﺕُ ﻗﺎﻝَ ﺭَﺏِّ ﺍﺭْﺟِﻌُﻮﻥِ *ﻟَﻌَﻠِّﯽ
ﺃَﻋْﻤَﻞُ ﺻﺎﻟِﺤﺎً ﻓﯿﻤﺎ ﺗَﺮَﻛْﺖُ"
ﺗﺎ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﯾﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ ، ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ:
"ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ، ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﯿﺪ ، ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﻭﺍﻧﻬﺎﺩه ام ﻛﺎﺭ ﻧﯿﻜﻰ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ...

_ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻮﻥ 100-99
گفت : آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! نور/۲۲
گفتم : معلشومه که دوست دارم مرا ببخشی

گفت : پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد تـوبـه کنید. هود/۹۰
گفتم : با این همه گناه چه کاری می‌توانم بکنم؟

گفت : مگر نمی‌دانید خداوند تـوبـه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! توبه/۱۰۴
گفتم : دیگر روی توبه ندارم

گفت : خدا عزیز و دانا است و آمرزنده‌ی گناه و پذیرنده‌ی تـوبـه. غافر/۳
گفتم : با این همه گناه ، برای کدام یک از گناهانم توبه کنم؟

گفت : خدا همه‌ی گناه‌هان را می‌بخشد. زمر/۵۳
گفتم : یعنی اگر باز هم بیایم بازهم مرا می‌بخشی؟

گفت : به جز خدا کیست که گناهان را ببخشد؟ آل عمران/۱۳۵
گفتم : نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم می آورم و آتشم می‌زند و ذوب میشوم . . . !
 آيه شماره 73  از سوره مبارکه فرقان


وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا



و آنان كسانى هستند كه چون به آيات پروردگارشان تذكّر داده شوند، كر و كور (چشم وگوش بسته) به سجده نمى‏ افتند (بلكه عمل آنان آگاهانه است).




تعبّد وبصيرت، از اوصاف عباد الرّحمن است. «اذا ذكّروا... لم‏يخرّواعليهاصُماً وعمياناً» بندگان رحمن، آگاهانه به سراغ دين مى‏روند.
وحدت کلمه و کلمه وحدت در یک کلام


قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ 


بگو : ای اهل کتاب ، بياييد از آن کلمه ای که پذيرفته ما و شماست پيروی ، کنيم : آنکه جز خدای را نپرستيم و هيچ چيز را شريک او نسازيم و بعضی از ما بعضی ديگر را سوای خدا به پرستش نگيرد اگر آنان رويگردان شدند بگو : شاهد باشيد که ما مسلمان هستيم


آل عمران آیه 64
بسم الله الرحمن الرحیم
 
اذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا
 
چون قیامت واقع شود،که در واقع، شدنش هیچ دروغ نیست ،گروهی را خوار کننده است و گروهی را برافرازنده آنگاه که زمین به سختی بلرزد،و کوهها به تمامی متلاشی شوند،و چون غباری پراکنده گردند.
سوره واقعه
 إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ...فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً..




و هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! من آن‌چه در شکمم هست را برای تو نذر می‌کنم تا آزادشده‌ی تو باشد، پس از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی... پس پروردگارش او را – به بهترین وجه- پذیرفت و –به بهترین وجه- پرورش داد...

بچه‌ی توی شکمش را برای خدا نذر کرده بود. گفته بود: انّی نذرتُ لک ما فی بطنی محرّراً. گفته بود من برای تو آزادش می‌کنم، برای بندگی تو. که فقط خدمتِ تو را بکند. همیشه وقتی از کنارِ این آیه می‌گذرم صلابت و صداقت کلمات مادرِ مریم (س) لبریزم می‌کند. از خدا خواسته بود نذرش را قبول کند. خدا امّا نذر مادر را نه، خودِ مریم را قبول کرده بود؛ آن هم به بهترین وجه؛ بقبولٍ حَسَن. و پرورش او را خودش به عهده گرفته بود؛ اَنبَتَها نَباتاً حَسناً...  
بله، این‌جوری‌هاست؛ وقتی خدا کسی را قبول کند، خودش عهده‌دارِ تربیتِ او می‌شود. وقتی یک نذر، صادقانه باشد؛ به صداقتِ کلامِ مادری که تنها کودکش را - هنوز نیامده – نذر خدا می‌کند.




. (آل عمران ٣۵-٣٧)53

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41