کانون

نسخه‌ی کامل: آیه های منتخب قرآنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام

آيات 22 و 23 و 24 از سوره واقعه-

سپس به ششمين نعمت كه همسران پاك و زيبا است اشاره كرده، مى‏گويد:

" و همسرانى از حور العين دارند" (وَ حُورٌ عِينٌ) .
" همچون مرواريد در صدف پنهان"! (كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ).

" حور" چنان كه قبلا نيز گفته‏ايم جمع" حوراء" و" احور"، به كسى مى‏گويند كه سياهى چشمش كاملا مشكى و سفيديش كاملا شفاف است.
و" عين" جمع" عيناء" و" اعين" به معنى درشت چشم است، و از آنجا كه بيشترين زيبايى انسان در چشمان او است روى اين مساله مخصوصا تكيه شده است.

بعضى نيز گفته‏اند كه" حور" از ماده" حيرت" گرفته شده، يعنى آن چنان زيبا هستند كه چشمها از ديدن آنها حيران مى‏شود.

" مكنون" به معنى پوشيده است، و در اينجا منظور پوشيده بودن در صدف است، زيرا مرواريد به هنگامى كه در صدف قرار دارد و هيچ دستى به آن نرسيده از هميشه شفافتر و زيباتر است، بعلاوه ممكن است اشاره به اين معنى باشد كه آنها از چشم ديگران كاملا مستورند، نه دستى به آنها رسيده، و نه چشمى بر آنها افتاده است! بعد از ذكر اين شش موهبت جسمانى مى‏افزايد:" اينها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى كه انجام مى‏دادند" (جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ).
تا تصور نشود اين نعمتهاى بيشمار بهشتى بى حساب به كسى داده مى‏شود، و يا ادعاى ايمان و عمل صالح براى نيل به آنها كافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا اين الطاف نصيب انسان شود

در پناه خدا !
سلام

آيه 256 از سوره بقره-

شأن نزول:

مردى از اهل مدينه به نام «ابو حصين» دو پسر داشت برخى از بازرگانانى كه به مدينه كالا وارد مى‏كردند هنگام برخورد با اين دو پسر آنان را به عقيده و آيين مسيح دعوت كردند، آنها هم سخت تحت تأثير قرار گرفتند.

«ابو حصين» از اين جريان سخت ناراحت شد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اطلاع داد و از حضرت خواست كه آنان را به مذهب خود برگرداند و سؤال كرد آيا مى‏تواند آنان را با اجبار به مذهب خويش باز گرداند؟ آيه نازل شد و اين حقيقت را بيان داشت كه:
«در گرايش به مذهب اجبار و اكراهى نيست».

تفسير:

آية الكرسى در واقع مجموعه‏اى از توحيد و صفات جمال و جلال خدا بود كه اساس دين را تشكيل مى‏دهد، و چون در تمام مراحل با دليل عقل قابل استدلال است و نيازى به اجبار و اكراه نيست در اين آيه مى‏فرمايد: «در قبول دين هيچ اكراهى نيست (زيرا) راه درست از بيراهه آشكار شده است» (لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ).
اين آيه پاسخ دندانشكنى است به آنها كه تصور مى‏كنند اسلام در بعضى از موارد جنبه تحميلى و اجبارى داشته و با زور و شمشير و قدرت نظامى پيش رفته است.

سپس به عنوان يك نتيجه گيرى از جمله گذشته مى‏افزايد: «پس كسى كه به طاغوت (بت و شيطان و انسانهاى طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى دست زده است كه گسستن براى آن وجود ندارد (فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لَا انْفِصامَ لَها).

آيه در حقيقت دليلى است براى جمله‏هاى سابق كه در دين و مذهب نيازى به اكراه نيست. زيرا دين دعوت به سوى خدا كه منبع هر خير و بركت و هر سعادتى است مى‏كند، در حالى كه ديگران دعوت به سوى ويرانگرى و انحراف و فساد مى‏نمايند، و به هر حال دست زدن به دامن ايمان به خدا همانند دست زدن به يك دستگيره محكم نجات است كه هرگز امكان گسستن ندارد.

و در پايان مى‏فرمايد: «خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).
اشاره به اين كه مسأله كفر و ايمان چيزى نيست كه با تظاهر انجام گيرد، زيرا خداوند سخنان همه را اعم از آنچه آشكارا مى‏گويند يا در جلسات خصوصى و نهانى، همه را مى‏شنود.

در پناه خدا !
طرف مسلمون بوده؟
بعد مسیحی شده؟ Khansariha (134)Khansariha (134)Khansariha (134)

پس حکم ارتداد از نظر قرآن باطله؟ 4fvfcja Khansariha (134)
سلام

آيه 55 و 56 از سوره مائده-

ولايت

شأن نزول‏

آيه ولايت: در مورد نزول اين آيه از «عبد اللّه بن عباس» نقل شده كه: روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پيامبر صلّى اللّه عليه و آله حديث نقل مى‏كرد، ناگهان مردى كه عمامه‏اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانيده بود نزديك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله حديث نقل مى‏كرد او نيز با جمله «قال رسول اللّه» حديث ديگرى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نقل مى‏نمود.
ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى كند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم! هر كس مرا نمى‏شناسد بداند من أبو ذر غفارى هستم با اين گوشهاى خودم از رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، و اگر دروغ مى‏گويم هر دو گوشم كر باد، و با چشمان خود اين جريان را ديدم و اگر دروغ مى‏گويم هر دو چشمم كور باد، كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: علىّ قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله «على عليه السّلام پيشواى نيكان است، و كشنده كافران، هر كس او را يارى كند، خدا ياريش خواهد كرد، و هر كس دست از ياريش بردارد، خدا دست از يارى او برخواهد داشت».

سپس أبو ذر اضافه كرد: اى مردم! روزى از روزها با رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله در مسجد نماز مى‏خواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى چيزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد، در همين حال على عليه السّلام كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه در حال نماز بود جريان را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: «خداوندا! برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشايى تا مردم گفتارش را درك كنند، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى.
خداوندا! من محمد پيامبر و برگزيده توام، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على عليه السّلام را وزير من گردان تا بوسيله او، پشتم قوى و محكم گردد».
أبو ذر مى‏گويد: هنوز دعاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: بخوان! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: چه بخوانم؟ گفت: بخوان انّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا ...

تفسير:

(55) اين آيه با كلمه «انّما» كه در لغت عرب به معنى انحصار مى‏آيد شروع شده و مى‏گويد: «ولىّ و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است: خدا و پيامبر و كسانى كه ايمان آورده‏اند، و نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند» (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ).
منظور از «ولىّ» در آيه فوق ولايت به معنى، سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است. بخصوص اين كه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است.
و به اين ترتيب، آيه از آياتى است كه به عنوان يك نصّ قرآنى دلالت بر ولايت و امامت على عليه السّلام مى‏كند.

(آيه 56)- اين آيه تكميلى براى مضمون آيه پيش است و هدف آن را تأكيد و تعقيب مى‏كند، و به مسلمانان اعلام مى‏دارد كه: «كسانى كه ولايت و سرپرستى و رهبرى خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و افراد با ايمانى را كه در آيه قبل به آنها اشاره شد بپذيرند پيروز خواهند شد، زيرا آنها در حزب خدا خواهند بود و حزب خدا پيروز است» (وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ).

در اين آيه قرينه ديگرى بر معنى ولايت كه در آيه پيش اشاره شد ديده مى‏شود، زيرا تعبير به «حزب اللّه» و «غلبه آن» مربوط به حكومت اسلامى است، نه يك دوستى ساده و عادى و اين خود مى‏رساند كه ولايت در آيه به معنى سرپرستى و حكومت و زمامدارى اسلام و مسلمين است، زيرا در معنى حزب يك نوع تشكل و همبستگى و اجتماع براى تأمين اهداف مشترك افتاده است.

در پناه خدا !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾

اي كساني كه ايمان آورده ايد مراقب خود باشيد، هنگامي كه شما هدايت يافتيد گمراهي كساني كه گمراه شده‏اند به شما زياني نمي‏رساند، بازگشت همه شما به سوي خدا است و شما را از آنچه عمل ميكرديد آگاه ميسازد.

...المائده...

در پناه امن یاد خدا؛ایام به کام..یاعلی.53
اولا ارتداد بازگشت از دینه نه اسلام
ثانیا احکام قران به مرور نازل شده اند سوای نزول آنی که هدف کمال محمد بود
ثالثا ارتداد وقتی معنی داره که شخص علنا به مبارزه با آیین و دین بپردازه
و در نهایت مبلغ آیین غلط و انحرافی بشه و بر این تبلیغ و مبارزه شاهدانی شهادت بدن که همه قبولشون داشته باشن که عاذل هست
[color=#4B0082][b]هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام دراسلام، قرب به خداوند استکه به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ :بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَالَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ اوست خـدایی که میان عرب امّی (قـومی که خـواندن و نـوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد وکتاب سماوی وحکمت الهی بیاموزد؛ با آنکه پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت وگمراهی بودند.
ازقرآن کریم استفاده می‎شود که هدف ازتشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگوتاچشم‎ها ازنگاه ناروا بپوشند وفروج واندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ :ای رسول مابه مردان مؤمن بگوتاچشم‎ها را ازنگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ :ای رسول به زنان مؤمن بگوتا چشم‎ها را ازنگاه ناروا بپوشند.
حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب وپوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ. »پس زنهار نازک ونرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.« وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» وآن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
سلام

آيه 193 از سوره آل عمران-

رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ

پروردگارا، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‏خواند كه: «به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران.

در پناه خدا !
سلام

آيه 250 از سوره بقره-

(آيه 250)- در اين آيه مسأله رويارويى دو لشگر مطرح مى‏شود، مى‏فرمايد: «هنگامى كه آنها (لشگر طالوت و بنى اسرائيل) در برابر جالوت و سپاهيان او قرار گرفتند گفتند: پروردگارا! صبر و استقامت را بر ما فرو ريز گامهاى ما را استوار بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز گردان» (وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ).

در حقيقت طالوت و سپاه او سه چيز طلب كردند. نخست صبر و استقامت، دومين تقاضاى آنها از خدا اين بود كه گامهاى ما را استوار بدار تا از جا كنده نشود و فرار نكنيم در واقع دعاى اول جنبه باطنى و درونى داشت و اين دعا جنبه ظاهرى و برونى دارد و مسلما ثبات قدم از نتايج روح استقامت و صبر است، سومين تقاضاى آنها اين بود كه «ما را بر اين قوم كافر يارى فرما و پيروز كن» كه نتيجه نهايى صبر و استقامت و ثبات قدم است.

در پناه خدا !
قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسم لاتقنطوا من رحمت الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هوالغفور الرحيم
زمر/53
بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است‏».

البته كسى كه در مدار اميد به رحمت و عفو و مغفرت قرار مى گيرد ، لازم است وسايل و اسباب تحقق اميد خود را از قبيل پشيمانى جدى از گناه ، جبران گذشته ،به جاى آوردن عبادات ترك شده ، اصلاح حال و عمل و اخلاق را فراهم آورد ، كه اين اميد همانند اميد مثبت و اميد صحيح كشاورزى است كه در پاييز با زير و رو كردن زمين ، و پاك كردن عرصه گاه كشاورزى از موانع و كاشتن دانه و آبيارى آن ،
اميد به سبز شدن دانه دارد.
همه آدما اشتباه مي كنن.

منبع:ترکیبی از این و این 4fvfcja
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۴۲﴾

و صبح و شام او را به پاكى بستاييد (۴۲)


هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴿۴۳﴾

اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مى‏فرستد تا شما را از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است (۴۳)


تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا ﴿۴۴﴾

درودشان روزى كه ديدارش كنند سلام خواهد بود و براى آنان پاداشى نيكو آماده كرده است (۴۴)

...الاحزاب...

یاعلی.53258zu2qvp1d9v
سلام بچه ها
یه تصمیمی گرفتم
اینکه هر روز تفسیر یه آیه از سوره "اسراء" رو از یه کتابی اینجا بذارم
یه کتاب جیبیه که برای مسابقات کتاب خوانی بوده و قیمتشم 300 تومن بود به اسم "تفسیر سوره اسراء" از آقای "محسن قرائتی"
اگه موافق هستین

امروز مقدمه رو میذارم...
cheshmak




بسم الله الرحمن الرحیم



مقدمه مولف
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و اهل بیته الطاهرین

در زمانی زندگی میکنیم که انواع تبلیغات، توطعه ها و انحرافات، فطرت، عقل و دین انسان ها را مورد تهاجم قرار داده است.
جای تردید نیست که هر چه تاریکی بیشتر شود به نور بیشتری نیاز داریم و هر چه امواج خطرناک تر شوند، کشتی مطمئن تری لازم است.
قرآن، نور الهی و پیامبر و اهل بیت او (ع) کشتی نجاتند، ولی بهره گیری از این دو سرچشمه زلال، نیاز به شناخت و ایمان دارد.
لذا باید به سراغ قرآن برویم، اما نه در حد تلاوت و تجوید، بلکه در حد تدبر و تفسیر وبالاتر از آن در حد عمل و تبلیغ.

گاه با خود میگویم:
ای کاش، در مساجد ما پس از ادای نماز، پنج دقیقه ای یک آیه قرآن تفسیر می شد.
ای کاش، در نشریات و روزنامه های ما یک ستون کوتاه برای مفاهیم قرآنی باز می شد.
ای کاش، فارغ التحصیلان ما توان تلاوت صحیح قرآن و آشنایی با معارف آن را داشتند.
ای کاش، محتوای منابر و برنامه مراکز تبلیغی ما، بر محور قرآن و حدیث بود.
ای کاش، برای هر سنّ و صنفی، آیات مخصوص آنان تفسیر و در اختیارشان قرار میگرفت.
ای کاش، در کنار مسابقات حفظ و تلاوت، مسابقات تفسیر رونق بیشتری می یافت.
و ای کاش،...

به هر حال توفیق الهی شامل شد و در طول ده سال گذشته، تفسیر بیش از بیست و پنج جزء قرآن کریم در برنامه آینه وحی رادیو گفته شد که پس از تکمیل و اصلاح و بازبینی، به نام تفسیر نور چاپ و در اختیار علاقه مندان قرار گرفت.
بعضی سوره های قرآن با هدف گسترش فرهنگ مطالعاتی تفسیر قرآن، به صورت جداگانه و در قطعی کوچک به چاپ رسید تا همگان بتوانند در هر مکانی آن را به همراه داشته و مطالعه نمایند.

در این راستا و با توجه به استقبال کم نظیر اقشار مختلف مردم مخصوصاً جوانان، چهارمین اثر(کتاب حاضر)، تهیه و در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است که تقاضا داریم ضمن مطالعه دقیق، ما را از نقطه نظرات خود آگاه سازید.

محسن قرائتی
بسم الله الرحمن الرحیم


سیمای سوره اسراء

سوره "اسراء"، یکصد و یازده آیه دارد و بنابر قول مشهور مکّی است. البته بعضی پنج آیه 26،32،33،57 و 78 را مدنی میدانند.
این سوره؛ به جهت کلمه اول آن، "سبحان" و به خاطر ماجرای معراج،"اسراء" و به سبب بازگویی داستان بنی اسرائیل،"بنی اسرائیل" نام گذاری شده است.
در این سوره همچون دیگر سوره های مکّی، موضوعاتی از قبیل: توحید، معاد، نصایح سودمند و مبارزه با هر گونه شرک، ظلم و انحراف، سنت ها و قوانین فردی و اجتماعی در تاریخ، تاریخچه آدم و ابلیس، پیامبر اسلام و موقعیت آن در مکّه، بیان شده است. از مسائل عمده و قابل توجه در این سوره، معراج رسول(ص) است.
شروع سوره با "تسبیح" خداست و پایان آن با "حمد" و ستایش او.
در روایات به تلاوت این سوره در شب های جمعه سفارش شده و از جمله فواید آن، دیدار امام زمان(ع) دانسته شده است.(1)


------------------------------
1. امام صادق(ع)فرمودند:"من قرء سورة بنی اسرائیل فی کل لیلة جمعه لم یمت حتی یدرک القائم و یکون من اصحابه". تفسیر نمونه.
بِسمِ اللّهِ الرَّحمانِ الرَّحيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان


(1)سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَی الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

پاک و منزه است آن (خدایی) که بنده اش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که اطرافش را برکت داده ایم شبانه بُرد، تا از نشانه های خود به او نشان دهیم. همانا او شنوا و بیناست.


نکته ها:
  • معراج، مقدس ترین سفر در طول تاریخ است، مسافرش پیامبر اسلام(ص)، فرودگاهش مسجد الحرام، گذرگاهش مسجد الاقصی، مهماندارش خدا، هدف آن دیدن آیات الهی، سوغاتش اخبار آسمان و ملکوت وبالا بردن سطح فهم بشر از این دنیای مادی بوده است. (2)
  • بر اساس روایات، پیامبر یک سال قیل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجد الحرام، از طریق مسجد الاقصی یه وسیله "براق"(3) به آسمان رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجد الحرام خواند.(4)
  • معراج پیامبر، جسمانی و در بیداری بوده، نه در خواب و با روح! و اصل آن از ضروریات دین و مورد اتفاق همه ی فرقه های اسلامی است.(5) روایات متواتر(6) و برخی دعا ها و زیارتنامه ها هم به این مساله اشاره دارد و در برخی احادیث، منکر آن کافر معرفی شده است.
  • خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمین آورد، ولی حضرت رسول(ص) را از زمین به آسمان برد.(7) پیامبر در آن شب، عوالم بالا، ملکوت آسمان و عجایب آفرینش را دیده(8)، با انبیا ملاقات کردند.(9) برخی احادیث قدسی در این سفر بر آن حضرت وارد شده، و رهبری و ولایت علی(ع) مطرح شد.
  • در این سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنم را دید، وضعیت بهشتیان و نعمت هایشان و دوزخیان و عذاب هایشان از مشاهدات دیگر پیامبر بود. وقتی پیامبر داستان معراج را بیان فرمود، بعضی مردم کم ظرفیت از دین برگشتند.(10)
  • پیامبریکه امتش در اینده از فضانوردان نیز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانی رفته باسد." سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ"


پیام ها:

  1. معراج لغو نیست، بلکه اسراری قابل توجه دارد. " سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى..."
  2. معراج، اردوی خصوصی و بازدید علمی خداوند بود، و گرنه خداوند بی مکان است." سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى"
  3. عبودیت، مقدمه پرواز است و عروج، بی خروج از صفات رذیله، ممکن نیست." أَسْرى بِعَبْدِهِ"
  4. انسان اگر هم به معراج برود، باز عبد است. پس درباره اولیای خدا غلوّ نکنیم." أَسْرى بِعَبْدِهِ"
  5. عبودیت، از افتخارات پیامبر و زمینه دریافت های الهی اوست." بِعَبْدِهِ"
  6. برای قرب به خدا، شب بهترین وقت است.(11)" أَسْرى... لَيْلاً"
  7. شب معراج، شب بسیار مهمی بوده است." لَيْلاً" نکره آمده است.
  8. اگر استعداد و شایستگی باشد، پرواز یکشبه انجام می گیرد"أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً"
  9. مسجد، بهترین سکوی پرواز معنوی مومن است." مِنَ الْمَسْجِدِ"
  10. مسجد باید محور کار های ما باشد." مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَی"
  11. حرکت های مقدس، باید از راه های و جایگاه های مقدس باشد." أَسْرى... مِنَ الْمَسْجِدِ"
  12. سرسبزی و برکات، باید بر محورمسجد و پیرامون آن باشد" الْمَسْجِدِ... بارَكْنا حَوْلَهُ"
  13. بیت المقدس و حوالی آن، محل نزول برکات آسمانی، مقر پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است." بارَكْنا حَوْلَهُ"
  14. ظرفیت علمی انسان،از دانستنی های زمین بیشتر و شگفتی های آسمان نیز از زمین بیشتر است." أَسْرى... لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا"
  15. هدف معراج، کسب معرفت و رشد معنوی بود." لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا"
  16. ایات الهی آنقدر بی انتهست که رسول خدا نیز توان دستیابی به همه آنها را ندارد." مِنْ آياتِنا"(12)
  17. خداوند به مخالفانش هشدار می دهد که آنان را میبیند و سخنانشان را می شنود." السَّمِيعُ الْبَصِيرُ"


اشکال و جواب

بعضی ها در مورد معراج و سفر آسمانی پیامبر(ص) سوال ها یا شیبه هایی را مطرح می کنند، از قبیل اینکه: در فضای بیرون جو، هوا نیست، گرمای سوزان و سرمای کشنده هست، مشکل بی وزنی وجود دارد، اشعه های کیهانی خطرناک است، یک شب برای سیر در اسمان کوتاه است و اگر کسی بخواهد در فضا سیر کند، باید سرعتی شبیه سرعت نور یا بیشتر داشته باشد، برای فرار از جاذبه باید سرعتی معادل 40000 کیلومتر در ساعت داشت و امثال اینها.
پاسخ اجمالی شبهات این است: اصل معراج در قرآن و روایات متواتر آمده(13) و آنچه مهم است، ایمان به اصل آن است و ایمان به جزئیاتش ضروری نیست.(14)
از طرفی معجزه باید عقلا محال نباشد و چون معراج از معجزات پیامبر اسلام(ص) است، مشمول قواعد کلی همه معجزات می شود.
بقیه مشکلات و شبهات نیز با توجه به قدرت الهی قابل حل است. علاوه بر آنکه امروزه انسان، هواپیما و قمر مصنوعی و سفینه های فضایی به کرات دیگر می فرستد، پذیرفتن معراج آسان است.
چنانچه قرآن، جابه جایی تخت بلقیس را از کشوری به کشور دیگر در یک چشم به هم زدن مطرح میکند این مساله، مشکل طی مسافت را حل میکند


------------------------------
2. در تفسیرفرقان آمده است: شب میلاد، شب معراج، شب بعثت، شب هجرت، شب ورود به مدینه و شب رحلت پیامبر، همه، شب دوشنبه بوده است.
3.تفسیر نورالثقلین
4.بحار،ج18،ص389
5.این آیه و آیات 8 تا 18 سوره نجم، بر این مطلب دلالت دارد.
6.متواتر، به رواباتی میگویند که افراد بسیاری آن را نقل کرده باشند و جایی برای شبهه نباشد.
7.تفسیر کشف الاسرار
8.تفسیر نورالثقلین
9.کافی،ج18،ص121
10.تفسیر طبری
11."سُری" به معنی سیر و حرکت شبانه است.
12.در جایی دیگرآمده است:"لقد رأی من آیات ربّه الکبری" نجم،18
13.بحار،ج18،ص282-410
14.البته بعضی روایات، معجول است، مثل مشاهده خدا در حال جسم بودن، و برخی قابل قبول است با توجیه و تأویل، مانند: دیدار اهل بهشت و جهنم و برخی هم بدون تأویل، پذیرفتنی است.
(2) وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ أَلاّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً

ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم و او را هدایت گر بنی اسرائیل قرار دادیم، که غیر از من تکیه گاه و کارسازی نگیرید.


نکته ها:
  • در قرآن، بار ها سفارش به توکل بر خدا و دوری از توکل به غیر او شده و در کنار فرمان به توکل،دلیل آن نیز بیان شده است. مثلا در سوره اعراف می فرماید: چون خداوند علم بی نهایت دارد، بر او توکل کن.(15) و در سوره یوسف می فرماید: چون حکومت بدست اوست، پس بر او توکل کن.(16) و یا در سوره نساء می فرماید: چون مالک بی چون و چرا اوست، پس او را وکیل خود بگیر.(17)
  • رسالت حضرت موسی جهانی بوده است، هر چند در این آیه، موسی(ع) را برای بنی اسرائیل هادی می داند، ولی در جای دیگر او را برگزیده و هادی تمام مردم می داند: "نوراً و هدیً للنّاس"(18)، "اصطفیتُک علی النّاس"(19)


پیام ها:
  1. در تبلیغ، گاهی خویشی و هموطن و همشهری بودنِ مبلّغ با مخاطبان تاثیر دارد." هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ"
  2. عصاره دعوت پیامبران، توحید است." آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ... أَلاّ تَتَّخِذُوا"
  3. انسان نیاز به تکیه گاه دارد، و انبیا، خداوند را تکیه گاه واقعی او معرفی می کنند." أَلاّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً"

------------------------------
15.اعراف،89
16.یوسف،68
17.نساء،131
18.انعام،91
19.اعراف،144
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41