کانون

نسخه‌ی کامل: آیه های منتخب قرآنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(33) وَ لاتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً

و کسی راکه خداوند، (قتل او را) حرام کرده است نکشید، مگر به حق. و هر کس مظلوم کشته شود، قطعاً برای ولی او تسلط (و اختیار دیه یا قصاص) قرار داده ایم، پس نباید در کشتن (و قصاص) زیاده روی کند، چرا که آن (ستمدیده به طور عادلانه) یاری و حمایت شده است.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • "فلا یسرف فی القتل" یعنی در قصاص بیش از قاتل را نکشید و یا او را مثله نکنید، چنانچه در جاهلیت چنین رسمی وجود داشته است.
  • قتل نفس و آدم کشی ازگناهان کبیره است. هر کس در غیر مورد قصاص یا فساد، کسی را بکشد، گویا همه مردم را کشته است، "مَن قتل نفساً بغیر نفسٍ او فسادٍ فی الارض فکانّما قتل النّاس جمیعاً"(86) و کیفر چنین قتلی دوزخ ابدی است. "مَن یقتل مؤمناً متعمّداً فجزائه جهنم خالداً فیها"(87) این کیفر برای کسی که اسلحه بکشد و تهدید به قتل کند و به عنوان مفسد و محارب شناخته شود، نیز ثابت است.(88)
  • در روایات یکی از مصادیق "ولیّ"، حضرت مهدی(ع) شمرده شده که انتقام جدّ عزیزش امام حسین(ع) را خواهد گرفت.(89) "فقد جاء لولیّه سلطاناً"
  • حمایت خداوند ازمظلوم و سپردن حقّ قصاص به ولیّ دم، هم عامل بازدارنده از آدم کشی است و هم بازدارنده از اسراف در قصاص. "جعلنا لولیّه سلطاناً"
پیام ها:
  1. هر انسانی حق حیات دارد، حتی غیر مسلمانی که با مسلمان سر جنگ نداشته باشد، مصونیت جانی و مالی دارد. " لاتَقْتُلُوا النَّفْسَ..."
  2. خودکشی، حرام است. " لاتَقْتُلُوا النَّفْسَ..."
  3. قانون الهی، محور ارزشها و حرمت هاست. " حَرَّمَ اللّهُ"
  4. از نظر اسلام، کشتن افراد، در موارد حق (همچون قصاص، دفاع، ارتداد، لواط یا زنای محصنه) جایز است. " إِلاّ بِالْحَقِّ"
  5. مظلوم، هر که باشد باید مورد حمایت قرار گیرد. " مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً... مَنْصُوراً"
  6. قرار دادن حق قصاص، برای حمایت ازمظلوم است." جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً"
  7. اولیای مقتول دارای حق قصاص و کشتن قاتل هستند. " جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً"
  8. در قصاص باید خشم و غضب مهار شود و عدالت مراعات گردد. " فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ" اسلام حتی برای متجاوزات به جان انسان ها، عدالت را شرط دانسته است. اولیای مقتول، حق ندارند به عنوان قصاص، بیش از یک نفر را بکشند و از قانون قصاص سوء استفاده کنند.
  9. قاتل را مُثله نکنید و در نوع و کیفیت قصاص، ناجوانمردی نکنید. " فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ"
  10. از سنت های الهی، حمایت از مظلوم است. " إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً"

------------------------------
86.مائده،32
87.نساء،93
88.ماءده،33
89.تفسیر نورالثقلین


============================
بچه ها شما میدونین "مُثله کردن" یعنی چی؟؟؟
(34) وَ لاتَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُولاً

و به مال یتیم، جز به بهترین راه (که به نفع یتیم باشد) نزدیک نشوید، تا آنکه به حد بلوغ و رشدش برسد. (که آنگاه اموالش را به او برمی گردانید) و به پیمان وفا کنید، که (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
(سوره اسراء)

نکته ها:
  • کلمه "اَشُدّ" از "شَدّ"، به معنای استحکام و رشد است در اینجا منظور مرحله رشد یتیم و استحکام جسمی و روحی در حفظ اموالش می باشد.
  • قرآن درباره حفظ حقوق یتیم و مراعات حال او و رسیدگی و تکفّل امور یتیمان سفارش فراوان کرده است. ولی چون احتمال لغزش مالی و سوء استفاده کردن از اموال یتیمان بسیار است، لذا هشدار بیشتری لازم است، به گونه ای که از نزدیک شدن به آن نیز نهی شده و تصرف ظالمانه در اموال یتیمان، خوردن آتش شمرده شده است. (90)
  • قرآن درباره حفظ حقوق یتیم و مراعات حال او و رسیدگی و تکفّل امور یتیمان سفارش فراوان کرده است. ولی چون احتمال لغزش مالی و سوء استفاده کردن از اموال یتیمان بسیار است، لذا هشدار بیشتری لازم است، به گونه ای که از نزدیک شدن به آن نیز نهی شده و تصرف ظالمانه در اموال یتیمان، خوردن آتش شمرده شده است. (90)
  • وقتی این آیه نازل شد، مسلمانان از حضور بر سر سفره ایتام کناره گرفتند و آنان را منزوی ساختند. آیه دیگری نازل شد که مراد از نزدیک نشدن، سوء استفاده است، و الّا افراد مصلح نباید به بهانه تقوا، یتیمان را رها کنند."و ان تخالطو هم فاخوانکم و الله یعلم المفسد من المصلح" (91)
  • در حدیث می خوانیم: مراد از عهد و پیمانی که مورد سؤال است، محبت و دوستی و اطاعت از علی(ع) است. (92)

پیام ها:
  1. اسلام، پشتیبان محرومان، ضعیفان و یتیمان است. " لاتَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ"
  2. هر جا احتمال سوء استفاده باشد، باید بیشتر سفارش کرد.(93) " لاتَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ"
  3. کودکان، حق مالکیت دارند. "مالَ الْيَتِيمِ"
  4. جاذبه مال به قدری زیاد است که نزدیک شدن به آن هم گاهی گناه و حرمت را در پی دارد. "و لاتَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ..."
  5. ارث یکی از اسباب مالکیت است. "مالَ الْيَتِيمِ"
  6. تصرف در مال یتیم مشروط به رعایت بالاترین و پرثمرترین شیوه هاست. (اگر منافع یتیم در گردش مال اوست، باید آن را به کنار انداخت، نه آنکه بی تفاوت ماند). " لاتَقْرَبُوا... إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ"
  7. در تصمیم گیری های مالی، باید منافع و مصالح یتیمان مراعات شود. " إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ"
  8. تصرف نابجا و حیف و میل اموال یتیم، ممنوع است. " لاتَقْرَبُوا... إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ"
  9. زمان واگذاری مال یتیم به خود او، وقتی است که به بلوغ فکری و اقتصادی و جسمی برسد. " حَتّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ"
  10. به پیمان ها –هر چه و با هر که باشد- وفادار باشیم. " أَوْفُوا بِالْعَهْدِ"
  11. توجه به مسئولیت، انسان را از گناه باز می دارد. " إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُولاً"
------------------------------
90.نساء،10
91.بقره،220
92.بحار،ج24،ص187
93.به همین دلیل، حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، در مورد رعایت حقوق اجیر، کشاورز، زن و یتیم، سفارش بیشتری کرده است. مانند:"الله الله فی الایتام" نهج البلاغه،نامه47
وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ

گنجهای همه چیزها دست خداست.

ما چه نشسته ایم پس؟ ...
چشم چرانی

چشم مهمترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است: می‌گویند 75 درصد آموزش، یادگیری و تأثیرپذیری انسان از راه چشم و 25 درصد از طریق بقیه حواس پنج گانه صورت می‌گیرد. چشم از اصلی‌ترین شاهراه‌های ورودی به پایتخت وجودمان؛ یعنی قلب و روحمان می‌باشد. چه خوب گفته‌اند شنیدن کی بود مانند دیدن .

با عنایت به ارزش و عظمت این نعمت و موهبت الهی، مدیریت و کنترل آن از اصلی‌ترین پیش نیازهای تربیت، تزکیه و رسیدن به آرامش و نشاط روحی، روانی و حفظ امنیت و ثبات اجتماعی به شمار می‌آید.

به همین دلیل اسلام عزیز توجه و تأکید ویژه‌ای به این امر مهم داشته و عاقبت و سرنوشت شومی را برای کسانی که نگاه خود را تحت کنترل و مدیریت خود ندارند پیش بینی نموده است.

این بحث مهم و کلیدی در حوزه روابط گروههای غیر همجنس بویژه روابط دختران و پسران از محوری‌ترین مباحث به شمار می‌آید که نباید مورد غفلت و فراموشی واقع شود، لذا در این بخش از مطالب بجاست نگاهی قرآنی و روانی را هر چند به اختصار مورد تأمل و توجه قرار دهیم، امید است، آنان که بدنبال روابط دینی و روانی سالم و آرام می‌باشند، مستندات محکمی را در اختیار داشته و با انگیزه و آگاهی بیشتر و تجربه مدیریت این شاهراه مهم کشور وجود خود همت گمارند.

در قرآن کریم در مورد کنترل چشم؛ آیاتی صریح و روشن آمده است که جای هیچ شبهه و ایرادی را برای افراد مسلمان در حوزه ارتباط بصری با نامحرم باقی نمی‌گذارد، توجه کنید:

در سوره نور، آیه 30 چنین آمده است: «قل للمومنین یغصُّوا مِن ابصارهم»؛ به مردان مؤمن بگو تا چشم از نگاه ناروا بپوشانند.

این آیات این روزها نیز باید برای ما و جوانان ما به کرّات تلاوت و مورد تأمل قرار گیرند که نگاه به نامحرم جان و جسم آدمی را می‌خراشد و روح و روان و جامعه را به شدت آلوده و مجروح می‌سازد.

در پناه خدا !
سلام

منافقان !

(آيه 144)-«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! كافران (و منافقان) را به جاى مؤمنان تكيه گاه و ولىّ خود انتخاب نكنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ).

چرا كه اين عمل يك جرم و قانون‏شكنى آشكار و شرك به خداوند است و با توجه به قانون عدالت پروردگار موجب استحقاق مجازات شديدى است لذا به دنبال آن مى‏فرمايد: «آيا مى‏خواهيد دليل روشنى بر ضد خود در پيشگاه پروردگار درست كنيد» (أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً).

(آيه 145)- در اين آيه براى روشن ساختن حال منافقانى كه اين دسته از مسلمانان غافل، طوق دوستى آنان را بر گردن مى‏نهند، مى‏فرمايد: «منافقان در پايين‏ترين و نازلترين مراحل دوزخ قرار دارند و هيچ گونه ياورى براى آنها نخواهى يافت» (إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً).

از اين آيه به خوبى استفاده مى‏شود كه از نظر اسلام نفاق بدترين انواع كفر، و منافقان دورترين مردم از خدا هستند، و به همين دليل جايگاه آنها بدترين و پست‏ترين نقطه دوزخ است.

(آيه 146)- اما براى اين كه روشن شود حتى اين افراد فوق العاده آلوده، راه بازگشت به سوى خدا و اصلاح موقعيت خويشتن دارند، اضافه مى‏كند: «مگر آنها كه توبه كرده و اعمال خود را اصلاح نمايند (و گذشته را جبران كنند) و به دامن لطف پروردگار چنگ بزنند و دين و ايمان خود را براى خدا خالص گردانند» (إِلَّاالَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ).

«چنين كسانى (سر انجام اهل نجات خواهند شد) و با مؤمنان قرين مى‏گردند» (فَأُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ). «و خداوند پاداش عظيمى به همه افراد با ايمان خواهد داد» (وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْراً عَظِيماً).

در پناه خدا !
سلام

قسمتی از آیه 14 از سوره مومنون-

و در پايان آيه به آخرين مرحله كه در واقع مهمترين مرحله آفرينش بشر است با يك تعبير سر بسته و پر معنى اشاره كرده، مى‏فرمايد: «سپس ما آن را آفرينش تازه‏اى داديم» (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ).

اين همان مرحله‏اى است كه جنين وارد حيات انسانى مى‏شود، كه در روايات اسلامى از آن تعبير به مرحله «نفخ روح» (دميدن روح در كالبد) شده، و اينجاست كه انسان را از همه جهان ممتاز مى‏سازد، و به او شايستگى خلافت خدا در زمين را مى‏دهد.

«پس بزرگ و پر بركت است خدايى كه بهترين آفرينندگان است» (فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ).

آفرين بر اين قدرت نمايى بى‏نظير كه در ظلمتكده رحم اين چنين تصوير بديعى با اين همه عجائب و شگفتيها، بر قطره آبى نقش مى‏زند.

آفرين بر آن علم و حكمتى كه اين همه استعداد و لياقت و شايستگى را در چنين موجود ناچيزى ايجاد مى‏كند آفرين بر او و بر خلقت بى‏نظيرش.

در پناه خدا !
سلام

سقوط یا آمرزش

(آيه 81)- در اين آيه به دنبال ذكر اين نعمتهاى سه گانه پر ارزش آنها را چنين مخاطب مى‏سازد: «از روزيهاى پاكيزه‏اى كه به شما داديم بخوريد، ولى در آن طغيان نكنيد، كه غضب من بر شما وارد شود» (كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي).

طغيان در نعمتها آن است كه انسان به جاى اين كه از آنها در راه اطاعت خدا و طريق سعادت خويش استفاده كند، آنها را وسيله‏اى براى گناه، ناسپاسى و كفران و گردنكشى و اسرافكارى قرار دهد، همان گونه كه بنى اسرائيل چنين كردند.

و به دنبال آن مى‏فرمايد: «و هر كس غضب من بر او وارد شود سقوط مى‏كند» (وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى‏).

«هوى» در اصل به معنى سقوط كردن از بلندى است، كه معمولا نتيجه آن، نابودى است، به علاوه در اينجا اشاره به سقوط مقامى و دورى از قرب پروردگار و رانده شدن از درگاهش نيز مى‏باشد.

(آيه 82)- و از آنجا كه هميشه بايد هشدار و تهديد با تشويق و بشارت، همراه باشد تا نيروى خوف و رجا را كه عامل اصلى تكامل است يكسان بر انگيزد، و درهاى بازگشت به روى توبه‏كاران بگشايد، در اين آيه چنين مى‏گويد: «و من كسانى را كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند و سپس هدايت يابند (و در زير چتر هدايت رهبران الهى قرار گيرند) مى‏آمرزم» (وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏).

تعبير به «غفّار» نشان مى‏دهد كه خداوند چنين افراد را نه تنها يك بار كه بارها مشمول آمرزش خود قرار مى‏دهد.

در پناه خدا !
سلام

ویژه ترین مراسم تاریخ(بشنوید)

فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ

پس هر كه در اين [باره‏] پس از دانشى كه تو را [حاصل‏] آمده، با تو محاجه كند، بگو: «بياييد پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»

آل عمران آیه 61

در پناه خدا !
(إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) «خداوند آمرزنده و مهربان است»، و كسى را كه به سوى او بازگردد، از خود نمى‏راند.
Tears
سلام

سوره نحل، آیه 30-

(آيه 30)- سرنوشت پاكان و نيكان: در آيات گذشته اظهارات مشركان در باره قرآن و نتائج آن را خوانديم، اما در اينجا اعتقاد مؤمنان را با ذكر نتائجش مى‏خوانيم:

نخست مى‏گويد: «و (هنگامى كه) به پرهيزكاران گفته مى‏شود پروردگار شما چه چيز نازل كرده است؟ مى‏گفتند: خير و سعادت» .

چه تعبير رسا و زيبا و جامعى! «خَيْراً» آن هم خير مطلق، كه مفهوم گسترده‏اش همه نيكيها، سعادتها و پيروزيهاى مادى و معنوى را در بر مى‏گيرد.

سپس همان گونه كه در آيات گذشته، نتيجه اظهارات مشركان، به صورت كيفرهاى مضاعف دنيوى و اخروى، مادى و معنوى، بيان شد، در آيه مورد بحث نتيجه اظهارات مؤمنان به اين صورت بيان شده است: «براى كسانى كه نيكى كردند، در اين دنيا نيكى است» .

قابل توجه اين كه «حسنه» همانند «خير» است كه انواع حسنات و نعمتهاى اين جهان را در بر مى‏گيرد.

اين پاداشهاى دنياى آنهاست، سپس اضافه مى‏كند: «و سراى آخرت از اين هم بهتر است، و چه خوبست سراى پرهيزكاران»؟ .

در پناه خدا !
سلام

با کافران تعامل یا سرسختی؟

قسمت اول-

یکی از سوالاتی که در تعاملات اجتماعی و سیاسی مسلمانان مطرح است, چگونگی رابطه با کافران می باشد. سوال این است که آیا اسلام به مسلمانها اجازه تعامل و ارتباط با کافران را داده و یا از چنین ارتباطی نهی کرده است؟

آنان که می خواهند از اسلام چهره ای خشن و سرسخت نشان دهند, آیاتی از قرآن را به صورت گزینشی به نمایش می گذارند و می خواهند بگویند که اسلام اهل تعامل نیست. چنین افرادی می خواهند این نکته را به باور مردم القا کنند که اسلام نه تنها اهل مهر و محبت و نوع دوستی نیست, بلکه همواره به دنبال کشت و کشتار و کشورگشایی است.

شاید اگر با روح قرآن آشنایی نداشته باشیم و با این کتاب آسمانی انس نگرفته باشیم، در نگاه اول با دیدن چنین آیاتی حق را به طرف مقابل دهیم. برای نمونه در سوره بقره چنین می خوانیم:

وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوكُمْ ... .

و آنها را هر كجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا كه شما را بیرون ساختند (مكه)، آنها را بیرون كنید!

و یا در سوره توبه می خوانیم:

قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدیكُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْكُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ.

با آنها پیكار كنید، كه خداوند آنان را به دست شما مجازات مى‏كند و آنان را رسوا مى‏سازد و سینه گروهى از مؤمنان را شفا مى‏بخشد (و بر قلب آنها مرهم مى‏نهد).

برخورد متفاوت قرآن با گروه های مختلف کافران

قرآن, به صراحت کافران را به دو گروه عمده تقسیم نموده و متناسب با آن برخورد متفاوتی را بیان داشته است. این تقسیم بندی صریح, در آیات 8 و 9 سوره ممتحنه بیان شده است.

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

انشاالله

(آيه 23)- اين آيه يك دستور كلى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏دهد كه: «و هرگز در مورد كارى نگو: من فردا آن را انجام مى‏دهم» (وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً).

(آيه 24)- «مگر اين كه خدا بخواهد» (إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ).

يعنى در رابطه با اخبار آينده و تصميم بر انجام كارها، حتما جمله «انشاء اللّه» را اضافه كن، چرا كه تو هرگز مستقل در تصميم گيرى نيستى و اگر خدا نخواهد هيچ كس توانايى بر هيچ كار را ندارد.

ديگر اين كه خبر دادن قطعى براى انسان كه قدرتش محدود است و احتمال ظهور موانع مختلف مى‏رود صحيح و منطقى نيست، و چه بسا دروغ از آب در آيد، مگر اين كه با جمله «انشاء اللّه» همراه باشد.

سپس در تعقيب اين جمله، قرآن مى‏گويد: «هنگامى كه ياد خدا را فراموش كردى (بعد كه متوجه شدى) پروردگارت را به خاطر بياور» (وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ).

اشاره به اين كه اگر به خاطر فراموشى جمله انشاء اللّه را به سخنانى كه از آينده خبر مى‏دهى نيفزايى هر موقع به يادت آمد فورا جبران كن و بگو انشاء اللّه، كه اين كار گذشته را جبران خواهد كرد.

«و بگو: اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند» (وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً).

در پناه خدا !
سلام

امام علی(ع) در قرآن

آيه 44)- از اين آيه استفاده مى‏شود كه بهشتيان و دوزخيان از جايگاه خود مى‏توانند با يكديگر سخن بگويند نخست مى‏گويد: «بهشتيان، دوزخيان را مخاطب ساخته و صدا مى‏زنند كه ما وعده پروردگار خويش را حق يافتيم، آيا شما هم به آنچه خدا به وسيله فرستادگانش وعده داده بود، رسيديد؟».

در پاسخ «مى‏گويند: آرى» همه را عين حقيقت ديديم.

سپس اضافه مى‏كند: «در اين هنگام ندا دهنده‏اى در ميان آنها ندا در مى‏دهد (آنچنان كه صداى او به گوش همگان مى‏رسد) كه: لعنت خدا بر ستمگران باد»

(آيه 45)- سپس ستمگران را چنين معرفى مى‏كند: «همانها كه مردم را از راه راست باز مى‏داشتند (و با تبليغات مسموم و زهرآگين خود، ايجاد شك و ترديد در ريشه‏هاى عقايد مردم مى‏كردند) و جاده مستقيم الهى را كج و معوج نشان مى‏دادند، و به سراى ديگر نيز ايمان نداشتند».

اين مؤذّن در روايات اسلامى، غالبا به امير مؤمنان على عليه السّلام تفسير شده است.

حاكم «ابو القاسم حسكانى» كه از دانشمندان اهل سنّت است به سند خود از «محمّد بن حنفيه» از «على» عليه السّلام نقل مى‏كند كه فرمود: انا ذلك المؤذّن: «آن كه اين ندا را سر مى‏دهد منم» و همچنين به سند خود از ابن عباس نقل مى‏كند كه على عليه السّلام در قرآن نامهايى دارد كه مردم آنها را نمى‏دانند، از جمله ، «مؤذّن» در آيه شريفه ۴۴ ، على عليه السّلام است كه اين ندا را سر مى‏دهد و مى‏گويد: «لعنت خدا بر آنها باد كه ولايت مرا تكذيب كردند و حق مرا كوچك شمردند»

اَشـهَدُ انًَ عَلياً وَليُ الله

در پناه خدا !
سلام

ما هم بت پرستیم!

نشانه های بت پرستی - قسمت اول-
منبع : تبیان

شرک و بت پرستی از جمله کارهای باطلیست که بشر همواره خود را به آن آلوده ساخته و با سرگرم شدن به آن از خدا و خداپرستی و سعادت دنیا و آخرت خود را محروم ساخته است از این رو یکی از وظایف مشترک بین تمام انبیاء و رهبران الهی علیهم السلام دعوت به یکتاپرستی و مبارزه با شرک و بت پرستی بوده است.1

این بیماری روحی آنقدر خطرناک است که جز با داروی حیاتبخش توحید و اعتقاد به معبودی یگانه درمان نشود و عجیب معصیتی است که خدای ارحم الراحمین صریحا گفت که آن را نمی بخشم؛ إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ 2؛ مگر به توبه.

شرک چیست؟
لسان العرب در معنى «شرك» مى‏گوید: «الشِّرْكُ أَنْ یَجْعَلَ لِلَّهِ شَرِیكاً فِی ربوبیّته»3 و به این ترتیب شرك را به معنى شریك قرار دادن براى خدا در حاكمیّت و ربوبیّت تفسیر كرده است.

به عبارت دیگر شرک آن است که انسان در اداره امور عالم به منشا اثری غیر از خداوند متعال عقیده پیدا کند؛ او را شریک خدا قرار داده و به نحوی رفتار کند که پرستش او به حساب آید.

اقسام پرستش های شرک آلود در قرآن:
شریك گرفتن برای خداوند متعال مراتب مختلفى دارد که به آن اشاره می کنیم.

1. بت پرستی
عده ای با اینکه خدا را خالقی یکتا می دانند ؛ اما او را تنها رب و مدبر عالم ندانسته و برای خدا شریک هایی قائلند که بدون نیاز به خدای متعال در اداره عالم تاثیرگذارند.

این عده هر بخش از امور زندگی خود را تحت تدبیر ربی می دانند که آن رب و مدبر با حواس پنجگانه بشر درک نمی شود؛ مثل جن و فرشته. آنان برای این رَبّ¬های گونه گون تندیسهایی از سنگ و چوب، در ابعاد و اشکال گونه گون ساخته و آن را پرستش می کنند.

خواص از مشركین، عبادت را منحصر در رَب های اصلی مى‏كنند و بت‏ها را تنها قبله و وسیله توجه به ارباب مى‏دانند ولیكن گاهی مشرکین عوام، خود بت‏ها را معبود و ارباب و آلهه مى‏پندارند و خود آنها را عبادت مى‏كنند.

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

ما هم بت پرستیم!

نشانه های بت پرستی - قسمت دوم-

2. انسان پرستی

این قسم از پرستش بیشتر در بین مسیحیان رواج دارد. آیه 31 توبه در بیان این نوع پرستش می فرماید:

اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِكُون‏:
آنان دانشمندان و راهبانشان و مسیح پسر مریم را به جاى خدا به خدایى گرفتند در حالى كه جز به پرستش خداوند یكتا دستور نداشتند، او از آنچه همتایش قرار مى‏دهند منزه است.

منظور از این به خدایی گرفتن، اطاعت بی دلیل از عالمان و عابدان مذهبشان است که چون این کارشان بر اساس دستور خداوند نیست لذا در زمره شرک به خدا قرار می گیرد.

علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه می نویسد:

مقصود از اینكه مى‏فرماید: به جاى خداى تعالى، احبار و رهبان را ارباب خود گرفته‏اند این است كه به جاى اطاعت از خدا، احبار و رهبان را اطاعت مى‏كنند و به گفته‏هاى ایشان گوش فرا مى‏دهند و بدون هیچ قید و شرطى ایشان را فرمان مى‏برند و حال آنكه جز خداى تعالى احدى سزاوار این قسم تسلیم و اطاعت نیست.7

پس اگر کسی با دستور و اجازه الهی مطیع شخصی شد در حقیقت از فرمان خدا اطاعت کرده است و شرک محسوب نمی شود؛ مانند اطاعت از رسول الله و ائمه علیهم السلام. اما اگر با مجوز الهی نبود این کار عبادت آن فرد به حساب آمده و می شود پرستشی شرک آلود.

ادامه دارد...

در پناه خدا !
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41