کانون

تنها تجربه ای که به نظرم خوبه که بگم اینه که به هیچ عنوان بهش فکر نکنید و مثلا واسه خودتون سقف تعیین نکنید و هی نگید امروزم تموم شد !اصلا از یادتون ببرید که همچین موضوعی هست و شما همدارید ترک کنید .به زندگی عادیتون بپردازید .مورد دوم اینه که یه عکس خاص که شمارو همیشه یاد موفقیت تو ترک هست رو بندازید بک گراند گوشیتون و اینجوری همیشه جلوی چشمتونه .این خیلی جواب میده .مورد بعدی اینه که خودتون رو زیاد درگیر غذای چرب و اینها ن کار رو بکنم و این کار رو نکنم نباشه .چون آخرش تو همین فکرا بازم ذهنتون میره سر همین قضیه .البته نمیگم تاثیر نداره این چیزا .اما تا وقتی شما فکرتون رو کنترل نکنید آب خالی هم که بخورید بازم بدنتون کار خودش رو میکنه !

سلام

من از 20 خرداد تصمیم گرفتم تمومش کنم

این اولین باره تصمیممو گرفتم و هیچ چیزم جلومو نمی گیره

من با کار که خیلیا بهتره بگم 90 درصد دوستان می گن مخالفم و اون اینه که قبول کنی معتادی

دلیلشم اینه که تو اگه این جور به خودت بگی که من معتادم پس یه کار سخت جلومه و باید شاخه غولو بشکنم تا پاک باشم

نه:smiley-yell:

به نظرم اصلا این طور نیست

تمام حواس پنج گانه دست خودتونه یعنی خودتون فرمان می دین که هر کاری می خوای می کنین

حالا اگه کسی واقعا از این کار بدش بیاد و باور داشته باشه ضرر داره این کارو نمی کنه

بقیش که من نمی تونمو تحریک میشم اینا بهانست

کسی که هدفش مشخص باشه و بدونه که این کار خارج از بحث گناه براش ضرر داره این کارو انجام نمی ده

فقط باید اراده کنه و باور داشته باشه که می تونه

من تو این مدت اصلا به این موضوع که این کارو می کردم فکر هم نمی کردم

خودش خود به خود درست میشه

با همه سختی هایی که تو این مدت 17 روز داشتم با تمام رنج هاش ولی یک بارم به فکر این کار نیفتادم نیفتادم

ببخشید من هنوز تجربه ی اساتید اینجا در زمینه ترکو ندارم شایدم نظرم اشتباه باشه ولی من حس می کنم هرچقدر کمتر بهش توجه کنی بهتره خودش از بین می ره

البته توکلم به خدا هم از همه مهم تر بود

و البته یه ایه قران که همیشه کنارم نگهش می دارم که بدونم خدا ناظر اعمالمه

ببخشید طولانی شد

همه می تونن چون ما انسانیم همونی که همه فرشتگان مقابلش سجده کردن

پس باور کن که این مشکل ساده در برابر مشکلات بزرگ هیچی نیست

به امید پاکیه همه دوستان عزیزم

در پناه خدا

سلام مجدد

بنده یه نکته ای که می خواستم بگم رو یادم رفت:


من نماز می خوانم، پس هستم؛


شما خودتون رو بذارید جای من؛ از کسی که در عرض 28 روز 23 بار شکست خورده چی می مونه؟

کسی که به وادی غفلت و معصیت افتاده باشه و فکر و چشم و جسمش رو به انحطاط کشونده باشه، چه حالی خواهد داشت؟

واقعا، نجات پیدا کردن من از دست خودم، لطف و رحمت خدا بود.

یه فرصت دیگه بهم داده؛ باید قدر بدونم و سر قولم باشم.

بعد از این آخرین شکستهام، که چشم و دل و فکرم سیاه شده بود؛

دیگه درمونده شده بودم؛

زمان کمی داشتم تا غروب آفتاب؛

ولی باید نمازم رو می خوندم.

اونجا ها بود که با خودم می گفتم: من نماز می خونم پس هستم.


دکارت اگه می گفت من فکر می کنم پس هستم؛ من میگفتم من نماز می خونم پس هستم.

سلام

یه مساله ای هست که در دوره ی جدید ترکم برام پر رنگ شده؛

البته قبلا هم در حرفهای تارک های موفق خونده بودم؛

ولی متاسفانه ساده می گرفتم قضیه رو.

اون مساله، کنترل افکار هست.

خب، شاید آدم روش نشه که مستقیم به مسایل شهوانی فکر کنه؛

اما نباید از تزیینات غافل بود.

با تزیین مساله ی ازدواج، ذهن قدم به قدم پیش میره تا به تصویر سازی های کاملا خطرناک میرسه.

این رو خیلی جدی پیگیرش هستم که دیگه تکرارش نکنم انشاالله.


البته، این احتیاج به تمرین داره.

خوبه که در طول روز تمرین کنیم که فکرهایی که کنترلشون آسون تر هست رو کنترل کنیم.

مثلا به جای اینکه الان به مسابقات یورو فکر کنم، نیم ساعت دیگه فکر کنم. فکرم رو مهار کنم.



و یه مساله ی دیگه:

تحریکات دو دسته اند به نظرم:

بیرونی و درونی؛

تحریکات بیرونی مثل اینکه چشمت بخوره به نامحرم تو خیابون یا تلویزیون یا مسایل دیگه؛
اگه آدم به اعصابش مسلط باشه، و اراده ی ترک داشته باشه؛
به این تحریکات لگد میزنه و همین پس زدن تحریکات قوی ترش میکنه و آتش مبارزه طلبیش رو شعله ور تر.
البته اگه اعصاب خرد باشه، این تحریکات میتونن تسریع ایجاد کنن در شکست.

اما تحریکات درونی خیلی خطرناک ترن؛

باید دقت بشه که همون خردی اعصاب رو هم میتونیم درونی حساب کنیم.

و فکر کردن به مسایل شهوانی.

این خیلی خطرناکه.

تحریکات درونی مثل موریانه به جان آدم میفته و روح پاکی رو پوک میکنه.


به نظرم اصل موضوعه ی مبارزه ام در مورد تحریکات درونی باید این باشه: "" موس موس نکردن!!! ""

با لوس بازی و وای من چقدر تحریک میشم و اینا درست نمیشه کار.

باید بزنی تو دهنش.

یعنی آماده و کمین کرده باشی لب دیوار دلت،

همچینن که خواست تو رو تحریک کنه ، محکم سرش داد بزنی. بش بگی بشین سر جات.

مثلا من پارسال یه خواب خیلی بد و شهوانی دیدم. خیلی بد.

و باعث شد بعد حدود 45 روز بشکنم.

اما اگه با صلابت برخورد میکردم، اینطور نمیشد.

و باز هم باید بگم: درود بر آقا داوود با اون گیوتین قاطعش.

بهترین سرگرمی من فیلم دیدن بود....هیچ وقتم دنبال فیلم های هالیوودی و بازاری نبودم....کلا تو خط فیلمای معناگرا و فلسفی بودم...و خوب...صحنه های بد و خشونت جزئی جدایی ناپذیر از این فیلم ها بودن....درسته که درک فلسفی هنریم بالا رفت..ولی به چه قیمتی؟....الان 1ساله که فیلم دیدن رو گذاشتم کنار.....به طور کامل....
ولی تاثیرات اون فیلما...روی روحم....تو مدتی که درگیر اون قضیه بودم ....بیشتر از اونی که فکرشو بکنین روحم خورد شد...له شد....زخمی شد،شکسته شد....وقتی دستتون میبره...کلی زمان میبره تا خوب شه....حالا وقتی روح آدم زخمی بشه چی؟!
به خودم زمان دادم...روحم و نوازش کردم،ازش معذرت خواهی کردم،...یادم رفته بود که دستم امانته....یادم رفته بود که قول دادم صحیح و سالم برش گردونم پیش خدا....و روحم سوخت......من همیشه شرمنده اشم.....تا همیشه شرمنده ی خودم و خدای خودمم....تا همیشه....
چه چیزی محترم تر از نفس آدم؟...


من به این نفس محترم توهین کردم...چرا خودکشی گناه غیرقابل بخششیه؟....چون قتل نفسه....منی که روحم و زخمی کردم چی؟مجازات من چی میتونست باشه؟....

می دونید،جلوی نفس باید قاطع ایستاد...وقتی وسوسه میاد...همه ی تنم می لرزه...خیلی محکم و قاطع به خودم می گم:...هی فلانی!تو که نمی خوای به اون روزای شکنجه برگردی؟هی فلانی!تو که نمی خوای رو زخم روحت نمک بریزی؟...

جلوی نفس باید محکم و قاطع ایستاد!نرمش در برابر وسوسه یعنی نرمش در برابر نفس...و نتیجه ش نرمش در برابر شیطان میشه....

حالا بهترین سرگرمیم دیگه فیلم دیدن نیست!.....جایگزین واسش پیدا کردم!...کتاب می خونم...از اینترنت مقاله و مطلب می گیرم....خلاصه فهم فلسفیم خیلی سریعتر داره رشد می کنه!.....

ولی حالا منم و یک عمر شرمندگی از خودم....از خدای خودم...از امام زمانم...از زندگیم....از همه چیز....

نذارین دیر بشه.....خواهش میکنم نذارین دیر بشه....

اتریال جان اگه جای پستم درست نیست لطفا خودت جاشو عوض کن.

سلام

اولین مطلب  از دوستمون neptun.
مطالبی که در ادامه میاد عیناً مطالب ارسال هست مگه جایی که صراحتاً اومده باشه که ما مطلب اضافه کردیم.

 
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------  
 
 

سلام به همگی

مدت خیلی زیادی بود که به اینجا سر نزده بودم.
حرف و حدیث خیلی زیاده. اون قدر زیاده که نمی دونم از کجا باید شروع کنم و تا کجا بگم.


امشب همهش به یاد اینجا بودم تا اینکه بالاخره اومدم. شاید اومدن من به درد کسی بخوره.

یه چیزی رو میخوام رک و روراست بگم که شاید تازه واردا اصلا ندونن. راستش و بخواین، نیاز جنسی چیزی نیست که با ترک از بین بره. همیشه ادامه داره و کمتر نمیشه. این اراده و خویشتنداری ماست که میتونه ضعیف یا قوی بشه. وگرنه با ترک یک ماه و یک سال و ده سال، میل جنسی کمتر نمیشه. البته برای بعضی ها به شکل یه عادت ناپسند دراومده که حنبه عادت بودن اون با ترک کردن کمتر میشه اما نیاز جنسی سرجاش می مونه.

فقط دوتا نکته رو می خوام بگم. ای کاش همون طوری که این نکته ها همیشه پیش چشم من هست، پیش چشم شما هم بود.

اول اینکه می تونید به فتوای مراجع مختلف رجوع کنید. استفاده از فیلترشکن کاملا غیرقانونی و غیرشرعیه. حالا میخواد برای فیس بوک باشه یا هر جای دیگه. اگه برای سرزدن به فیس بوک یا هر سایت دیگه ای باشه، دلیل نمیشه که چیزایی که نباید استفاده کنیم رو به کار بگیریم. تا وقتی که به هر مناسبتی از فیلترشکن استفاده می کنید بدونید که کار بدجوری می لنگه. خود من یه زمانی استفاده می کردم (متاسفانه) اما الان کاملا قطع کردم. زمینه زیادی برای انحراف ایجاد میکنه که خیلیاش و آدم متوجه نمیشه.

ثانیا چه باور کنید چه نکنید توی این عالم هر کاری یه تاثیر غیرمستقیم داره. این حرف از آیین بودا تا اسلام توسط همه بزرگان تاکید شده. یکی از امامان فرمودن که اگه کسی مرتکب فحشا بشه مطمئن باشه که اگه صاحب دختر شد یه روزی دیگران با دخترش مرتکب فحشا میشن. هرچند که سالیان سال بعد و توی شهر و دیار دیگه ای باشه. همین طور گفتن که اگر میخواید به همسرتون نگاه بد نشه به دیگران نگاه بد نکنید. من که مطمئنم اعمال بد من ممکنه روی نزدیکترین عزیزانم صد در صد تاثیر منفی بذاره. متاسفانه این غفلت توی ما پسرا خیلی بیشتره. اما تا کسی فکر نکنه و تصمیم نگیره نمیتونه اعمال بدش و ترک کنه.


دلم میخواد خیلی حرفا رو بنویسم، اما درخانه اگر کس است، یک حرف بس است.

مواظب خودتون باشید.

تو مسیره ترکم .....

اول با انرژی شروع میشه.......

بعد این انرژی کمرنگ میشه.....

جاشو میده به یه افسردگی خفیف....که نظر من اینه که طبیعیه.....

این طور نباشه که با اولین علائم افسردگی بشکنیم......

بعضی اوقات به خودم میگم:

قدیم ندیما هر موقع حالت خراب بود و افسرده بودی میشکستی......

شاید الان خدا میخواد با این کار امتحانت کنه و این افسردگی از طرف اونه و فقط میخواد بدونه باز به خاطر افسردگی به خ.ا پنا میبری یا به خودش.......

و میخواستم بگم که این حالت بعد یه مدت تموم میشه فقط باید یه خورده تحمل کرد.....همین کاری که من دارم میکنم....گفتم باهاتون در میون بذارم شاید یک از هزار شما هم تو این

مرحله باشین....

یا علی.

به نظر من مهمترین قدم برای پاک بودن کنترل فکر است اینکه هرگز به چیزهای ناپاک فکر نکنیم و اولین فکر بدی که به ذهنمون اومد سریع اون رو رد کنیم با جایگزین کردن فکرهای دیگه مثلا به درسمون فکر کنیم زندگی مون اهدافمون آیندمون به خاطرات خوبی که داشتیم خلاصه این که باید با افکار بد قاطعانه و خیلی فوری برخورد کرد
یا علی

باید ایمان داشت و باور داشت که می تونیم این عادت را برای همیشه ترک کنیم. احساس توانایی و اراده مصمم مسلما گام بزرگی هست برای رفع مسائل و مشکلاتی که در زندگی باهاشون مواجه میشیم. ولی ممکنه گاهی موفق نشیم (نگید هیچ وقت یا هرگز ، این ناامیدی هست) و این طبیعی هست ، مهم این هست که این شکست ها باعث بشن که اراده ی قوی تری داشته باشیم و با امید بیشتری به راهمون ادامه بدیم نه اینکه در باتلاق ناامیدی دست و پا بزنیم و بیشتر غرق بشیم.

مطمئن باش این توانایی را داریم که هر کاری را انجام بدیم چرا که اشرف مخلوقات هستیم و تنها افریده ی خدا که حق انتخاب داریم. بهترین انتخاب را کنیم و از انتخابمون لذت ببریم

____________________________

 

يه راه دگه كه از يه مشاور ياد گرفتم اينه:......................

برا خودمون تنبيه و تشويق بذاريم كه اگه مثلا تا يه ماه اينكارو انجام نداديم فلان كارو كه خيلي دوست داريم انجام بديم يا اگه شكستيم خودمونو از يه چيز خوب كه برامون خيلي مهمه محروم كنيم

فقط بايد موارد تشويقي يا تنبيهي برامون اهميت زيادي داشته باشند تا با معاف شدن ازشون اذيت شيم وبه خاطرش ترك كنيم   


پی.اس: تو کانون کم دیدم کسی از این مطلب حرف بزنه. ولی خیلی می تونه تاثیر بذاره.
تشویق فقط خریدن لُپ لُپ نیست.
مثلا من خودم نسبت به خودم عفو پیشه کردم . یعنی کم کاریم و سرزنش کردن خودم رو تو زمینه های دیگه بخشیدم با خودم مهربون بودم که این پدیده ای نادر می باشد و هر 4000 سال یک بار رخ می دهد.