کانون

نسخه‌ی کامل: آرشیو تجربیات شما در ترک
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
امروز در حال جنگیدن با افکار مزاحم بودم که عصر  یه حاج آقایی تو تلوزیون صحبت میکرد صحبت هاش خیلی آرومم کرد
برای شما هم نوشتم شاید به دردتون خورد....
میگفت چرا آتیش شهوت رو تو دلمون روشن کنیم که بعد بخوایم خاموشش کنیم چرا این غول بزرگ رو در روش باز کنیم که بعد  بخوایم باهاش جنگ کنیم
ختم کلام روشن کردن جرقه های شهوت باعث آتیش سوزی میشه مواظب باشیم که شهوتمون نتونه توی ذهنمون جرقه بزنه که بی خانمان میشیم
حرفی که همه ماها تجربه ا ش رو داشتیم "واسه آخرین بار انجامش میدم"
به نظر من تنها جواب دندان شکنی که به شیطان میتونیم بدیم
اینه که بهش بگیم کور خوندی واسه اولین بار میخوام جلوش وایسم
فکر ها کم کم میان تو ذهن آدم همون اول باید سعی کنیم جلوش رو بگیریم یعنی تا میاد تو ذهنمون سریع فکرمون رو
روی یه چیز دیگه تغییر بدیم و به اون فکر کنیم یا پاشیم بریم تو جمع خونواده یا اینکه از خونه بزنیم بیرون و یه چرخی تو بازار بزنیم
بچه ها ما فقط به کمک هم میتونیم از شر این لعنتی خلاص شیم هر شکستی که داشته باشیم یه دلسردی یه نا امیدی واسه بقیه ایجاد میکنیم حداقل بخاطر بقیه بچه ها هم که شده باید جلو خودمون رو بگیریم
سلام....

من هم میخوام تجربمو برای همه بنویسم....من از وقتی که یادم میاد اینکارو میکردم.....

الان 19 سالم شده....تقریبا 13 ساله معتاد این کارم! اصلا نمیدونم اینو از کی یاد گرفتم....جز کشفیات خودمه!

اصلا باورم نمیشه اینجا هستم و دارم میگم که ترک کردم.....

چند سال پیش اومدم اینجا ثبت نام کردم و تا مسابقه ماهانه رفتم جلو ولی شکست خوردم و دیگه پیدام نشد!   حدود یک سال دیگه برگشتم

بازم شکست خوردم رفتم که دیگه نیام!

الانم ترک کردم برگشتم....داره گریم میگیره....

خیلی بهم بد گذشت.....قبل از اینکه ترک کنم توی خیلی چیزا اول بودم....درس..ورزش....

الان خیلی بهتر شدم......وقتی که اونکارو بقیه انجام میدن بی حال میشن تقریبا.اما من تازه انرژیم عادی میشد! همیشه میگفتم اگه من

ترک کنم چی میشم!!!!!!!42

چند روز پیش یه مسابقه داشتم که داشتم حس میکردم دنده های دوچرخه دارن زیر پام خورد میشن! اول شدم با اختلاف زیاد ولی دوچرخم

150 تومن خرجش شد!1744337bve7cd1t81   فهمیدم ترک کردم چی شدم....

یادم نیست اخرین باری که انجامش دادم کی بود....

انگار این همه مدت که ترک کردم نفهمیدم! الان اومدم اینجا فهمیدم!

------------------------------------
بعضی روزا فکر 3 بار هم انجامش دادم...یه جورایی خودمو نابود میکردم....سابقه ی فیلم بی تربیتی دیدن فقط یکی دوبار دارم که اونم شانسی

بود...بیشتر خیال پردازی باعث میشد برم طرفش.....اکثر اوقات هم تنهام تو اتاق.....

شما سعی کنید تنها نباشید مث من....من عادت کردم به تنهایی....خودم اگه بخوام برم طرف چیز بی تربیتی دیگه به خودم بدو بیراه میگم!

اگه مرتب دورو برتون شلوغ باشه یهو برید جایی که تنها باشید خیلی خطرناکه....

هدف تو زندگی خیلی مهمه...من همیشه هدفای بزرگ داشتم...البته این کار کاملا درست نیست ولی خب بلند پروازی حال میده دیگه....

دوس دارم قهرمان دوچرخه سواری جهان بشم.....

دوستان اگه قهرمان شدم به روم نیاریداSmiley-happy114

اینقدر تمرین میکنم بعضی روزا که نابود میشم.....اخریش 110 کیلومتر یه ضرب بود! توی 3 ساعت! در حد قهرمان جهان نیست ولی زیاده.اگه هر

حرفی که میزنید رو عملی کنید مطمین باشید ارادتون تقویت میشه....هر چیزی که نکشدتون مطمین باشید قویترتون میکنه...

میخوایید قوی بشید؟

همین یه بارو بزاریدش کنار.....بگید دفعه بعدی خودارضایی میکنم...دفعه ی بعدی هم انجام ندید بگید بعدا!

شیطون رو بازی باید داد....همونطوری که اون منو 13 سال بازی داد منم دارم حالا عذابش میدم....

به خدا قول دادم تا دل و روده ی شیطون رو با کارام نریزم بیرون ولش نمیکنم....

انتقامتون رو بگیرید!

هر کلک و حیله ی شیطون و نفستون رو شناسایی کنید و طرفش نرید....به خودتون جایزه بدید....خودتونو محدود نکنید...اگه نمیتونید مثلا فعلا

درس بخونید نخونید..(اولاش اینکارا مهمه تا زده نشید از مقاومت کردن)

بگید ترک کردن مهمتره(البته طوری نشه که فقط بشینی بگی دارم الان ترک میکنم!Smiley-happy114)

اگه آرزویی داری نگو نمیشه......منم اولش همینو میگفتم.برای مثال من دوس داشتم یه ام وی ام 110 داشته باشم! اونایی که ماشین شناسن

میفهمن چی منظورمه(یکم کوچولوتر از پرایده)

خب ام وی ام 110 حدود 18 تومنه الان! اما مطمین بودم میتونم امسال یکی بخرم....مطمین باشید خدا یه راهی براتون میزاره تا به عشقتون

برسید.
الان حدود 6 ماه دیگه یدونه میخرم(راهشو پیدا کردم...لطفا نگید چه راهی! (دزدی نمیخوام بکنم4fvfcja))

حالا که دارم بهش میرسم یکی مدل بالاتر دلم میخواد!4fvfcja

پس ببینید اگه برای من جواب داد برای همه جواب میده...خدا فرق نمیزاره بینمون....

همیشه اون حالتی که بعد از خودارضایی داریدو تصور کنید قبلش... من همیشه میگفتم آرش تو که ادعات میشه خیلی باهوشی چرا الان با

اینکه میدونی بعدش پشیمون میشی داری انجامش میدی؟!!!!

ببخشید انگار خیلی زیاد شد....بعضی جاها خاطره نوشتم که راحت تر بشه گرفتش....

دوستون دارم........

خدانگهدار....
سلام به همگی خسته نباشین



به نظر من هر کس بتونه یک باره این مشکل و گناهو ترک

کنه خیلی خوبه و از اول هم باید نیتش این باشه که



یک باره می خواد این گناهو ترک کنه .


یه مثال می زنم شما فکر کنین که یه لیوان پر از آب هست

که داخلش زهر ریختن شما چه کم کم این آب رو


بخورید و چه یه باره سرتون بکشید خلاصه چون داخل آب زهر هستش کارشو می کنه .



دلیل دیگه که باید یه باره توبه کرد این هست که :


1- انسان نمی دونه تا کی زندس و از لحظه ی بعدی زندگی

خود خبر نداره پس ممکنه بمیره و هنوز توبه نکرده باشه و سعادتمند از دنیا نره .



و این گناه رو روی دوش خودش بکشه .


2 - ممکنه اصلا شیرینی گناه با ترک تدریجی از بین نره و

 هر بار بیشتر بسوی این گناه کشیده بشه چون خودشو

گول میزنه
و میگه خوب هنوز وقت هست و ترک می کنیم دیگه



3 - انسان در لحظه هایی از زندگی خودش دارای فرصت هایی

گران بها میشه که این گناه باعث میشه
این فرصت ها رو نشناسه

و یا نتونه ازش درست استفاده کنه و در مراحل زندگی خودش موجب شکست بشه



ولی اگه ترک کرده بود اونوقت می تونست به بهترین نحو عمل کنه مانند تحصیل .



اگه نیت ترک یه باره ای باشه وشکست بخوریم در واقع ما وارد ترک

تدریجی شدیم به طور خود به خود و نباید خودمونو سرزیش کنیم 



و بگیم که خوب من دیگه نتونستم بلکه باید علت یابی کنیم و دوباره شروع کنیم .



ولی اگه نیت ترک تدریجی باشه هر بار که شکست می خوریم حالت پشیمانی

ما خیلی کمتره و اراده ی ما رو واسه ترک کمتر می کنه .

مگه نه ؟
سلام Khansariha (8)
وقتی این دو تا جمله رو کنارهم میگذارم فکر گناه خودش از ذهنم میره
اول حدیث قدسی که خداوند میفرمایند
انا جلیس من ذکرنی ... من همنشین کسی هستم که مرا یاد کنم
بعد هم سخن اقای بهجت
بهترین ذکر ترک گناه هست
در مورد چشم پاکی هر وقت وسوسه شدم همیشه از یه نگاه شروع شده اصلا حدیث امام علی رومیتونم بفهمم که میفرمایند
 «العَین رائِدُ القلب» چشم، دل را بدنبال خود مى ‏كشد.
دو تا مساله دیگم کمک کرد
 اوایل تقریبا روزی یکی دو ساعت ورزش میکردم ولی الان فقط دوچرخه سواری میرم و پیاده روی
دوستان خیلی خوبی هم دارم که همنشینی وهم صحبت بودن با اونها کمکم میکنه به خصوص یکیشون که خیلی ماه
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم   که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
سلاام
فكر ميكنم كارهاي فكري و روحيه اي كه باعث بهتر شدن روحيه و انگيزه ميشن خيلي پايدار تر از كارهاي اعتقادي و فكر كردن به جسم و ماديات هست.. البته چاشني هردو نيازه،و هم روحيه و هم اعتقاد باهم ساخته ميشن..من هرروز صبح كه پا ميشم اول به خدا فكر ميكنم و ياد عهد با اون و بعد از اون ميگم خوب امروز يه روز خوبه..در نتيجه واسه اعتقاديه تكرار و مرور نيازه،اما واسه روحيه كمتر،همين كه رو غلطك باشيد،روحيه ميمونه

53
سلام دوستان

گوش شیطون کر الان چهار ماهه یه به عبارتی 126 روزه پاکه و به مناسبت 4 ماهگیم نماز و عبادت رو هم 6 روزه شروع کردم.......

از عوامل مهمی که باعث شد راحت و بدون وسوسه ترک کنم

.1 مسئولیت پذیری نسبت به خانواده
2 . کارگری سنگین و فعالیت بدنی
3 . حضور مداوم در اجتماع
4 . دوری از اینترنت " همینه که نمیام تو مسابقاات شرکت کنم4fvfcja "

اما توضیحات در مورد هر 3 گزینه

1 . خب زمانی که بدونی خرج یه زندگی افتاده رو گردنت و مسئولیت داری دیگه دیدم نمیتونم جسم و روحم رو با استمنا داغون کنم .

2 . فعالیت و کار سنگین بدنیم باعث شد که سراغ استمنا نرم چون نمیتنستم از پس کار بر بیان و حتی یه بیل بزنم .

3 . استمنا باعث میشد منزوی شم ,چهره و هیکلم ضایع شه در نتیجه باید ترکش میکردم تا بتونم تو اجتماع ظاهر شم و معاشرت داشته باشم.
سلام،
تا ساعاتی دیگه انشاالله بعد سه سال که از اومدنم به نت میگذره
و برای سومین بار در عمرم،
موفق میشم نصاب پاکیم رو به 61 روز برسونم؛

میخوام رمز موفقیتم رو بگم:

مهمترینش و اصولی ترینش شاید این بود:

بعد 13 بهمن که شکستم، بدون اینکه سریالی بشه، توبه کردم
و در توبه کردنم کاملا تقصیر خودم رو پذیرفتم و به خدا گفتم همش تقصیر منه؛ همه ی خطاها از منه؛ خودت یه گشایشی در کارم ایجاد کن. (همین نوشته ای که الان تو امضامه)
دیگه برای خدا اصلا شاخ و شونه نکشیدم که چرا منو مبتلا کردی و این حرفا ... (سبحان الله)
یادمه دو سال پیش خانم همارها بهم گفتن به خدا دهن کجی نکن،
شاید درست نفهمیدم حرفشونو
و شاکی شدم و  گفتم آخه این چه حرفیه به من میزنه!
اما حالا به اون حرفشون رسیدم و
این خضوع و خشوع بندگی بوده که نجاتم داده تا حالا.
این اصلش بود که جنس توبه ام فرق کرد؛



نکات اجراییش:

ورزش رفتم (کلاس رزمی)(البته از آذر میرفتم، جدیتر ادامه دادم)
تغذیه ام رو کنترل کردم اکثر اوقات؛ خصوصا شام رو
و چشم و ذهنم رو هم که مثل همیشه خدا رو شکر مراقب بودم.
و اینکه،تعادل رو رعایت کردم؛
اینم مهمه،
قبلاً از نظر ذهنی خودم رو اذیت میکردم
و نفسم بعضی وقتا برای انتقام از من، منو به شکست میکشوند. (مثل مرکبی که وقتی صاحبش اذیتش میکنه، رم میکنه و جفتک میندازه.)
شکستام یه جورایی انفجار اون فشارهایی بود که من به ذهن و نفسم می اوردم؛ اینم درمانش کردم تا حدی.

و الحمدلله
(1393 فروردين 18، 23:47)Ezio Auditore نوشته است: [ -> ]
نقل قول:
آقا به نظر شما چرا آدم موقعی که سر دو راهی پاکی و تسلیم در برابر نفس می مونه
این طوری بد تصمیم می گیره ؟[تصویر:  l.gif] تصمیمی که اصلا در واقع خودشم نمی خواد :( [تصویر:  l.gif]

به نظر من خیلی اوقات آدم در برابر وسوسه شدید مقاومت می کنه و یه موقع در برابر یه وسوسه کمتر تسلیم میشه، دلیلش این می تونه باشه که عوامل دیگه هستن که آدم رو ضعیف می کنن و باعث می شن با یه وسوسه کوچیک که حتی آدم خودش می دونه بعدش پشیمونی داره بشکنه... بزارین یه مثال بزنم:
تو زیست اول دبیرستان در باره ویروس ایدز داشتیم تا اونجا که یادمه. این ویروس خودش باعث مرگ نمی شه بلکه دفاع بدن رو از کار می ندازه و بیماری های ساده ی دیگه انسان رو از پا در می یارن. بعضی وقتا که آدم می شکنه دقیقا مثل همینه.
یه چیز دیگه آدم رو ضعیف کرده و یه وسوسه کارو تموم می کنه...
یه چیز دیگه هم که به ذهنم می رسه اینه که آدما خیلی وقتا چیزایی که زودتر به دستش می یارن رو به چیزای بزرگی که ممکنه در آینده به دست بیارن ترجیح می دن. موقع وسوسه هم با اینکه آدم می دونه این یه لذت بی خود و زود گذره و در برابر لذت پاکی هیچی نیست ولی چون سریع به دستش می یاره به لذتی پاکی که سخته و یه مدت طول می کشه به دست بیاد ترجیح می ده. عقل همیشه می گه آینده رو نگاه کن ولی نفس می دونه که تا عقل هست جایی نداره برا همین عقل رو می کشه و نمی زاره صداش رو بشنویم. بعد که کار از کار گذشت و نفس ساکت شد و به چیزی که می خواست رسید دست از سر عقل بر می داره و تازه صداش به گوش می رسه...
موقع وسوسه آدم باید با خودش رو راست باشه. وقتی می گه الان می رم تو نت ولی دنبال چیز بد نمی رم باید بدونه که نفس داره عقلشو ازش می گیر و این که می گه دنبال چیز بد نمی رم فقط یه راه نفس برا خاموش کردن عقله. آدم نباید خودشو گول بزنه. اگه همون اول و تو شروع وسوسه، از فکرش استفاده کرد و خودشو گول نزد پیروز می شه ولی اگه حتی یکم به حرف نفس گوش داد به امید اینکه دنبال چیز بد نمی ره و اگه رفت سریع اون کارو ول می کنه، احتمال شکستشم زیاد می شه. خلاصه موقع وسوسه آدم هر لحظه زودتر به خودش بیاد خیلی راحت تر از یه لحظه بعد می تونه پیروز بشه. وسوسه رو مثل یه آتیش تصور کنین که هر لحظه که زود تر خاموشش کنین کارتون راحت تره چون آتیش اولش ممکنه خیلی کوچیک باشه ولی لحظه به لحظه بزرگ می شه. هر چه قدر زود تر خاموش بشه راحت تره.
ببخشید خستتون کردم.

Khansariha (8)

(1393 فروردين 19، 17:29)mar_mar_banoo نوشته است: [ -> ]
(1393 فروردين 18، 21:33)می توانم نوشته است: [ -> ]
آقا به نظر شما چرا آدم موقعی که سر دو راهی پاکی و تسلیم در برابر نفس می مونه
این طوری بد تصمیم می گیره ؟1276746pa51mbeg8j تصمیمی که اصلا در واقع خودشم نمی خواد :( 1276746pa51mbeg8j
چون متاسفانه همیشه گناه شیرینه(البته یه شیرینی کاذب)، شیطون واسه اینکه گولمون بزنه یه سری جاذبه های کاذب بهمون نشون میده، و تو اون لحظه هم یه جورایی عقل از کار میفته...
 به نظر من باید نهایت سعی و تلاش بشه که آدم تو همچین موقعیت تردیدی اصلا قرار نگیره، و رسیدن به یه همچین نقطه ای نیازمند یه تصمیم قطعی، یه اراده قوی، و تحمل یه سری سختی هاست... که البته مسبب این سختی ها خودمون بودیم . چون عادت کردیم به این گناه اولش ممکنه خیلی سخت بگذره، اما وقتی یه مدت بگذره و  آدم تو مسیر پاکی قرار بگیره ناخود آگاه از این گناه متنفر میشه......


و اینکه ناامیدی ممنوووووووووع، امیدوار باش و تلاشتو بکن 317 مطمئنا گوهر وجود تو توانایی شکستن این غولو داره Khansariha (8)

(1393 فروردين 21، 14:38)bahar2 نوشته است: [ -> ]در مورد تصمیم بد گرفتن موقع وسوسه:
من فکر میکنم این تصمیم مال اون لحظه نیست شکل خوب یا بد گرفتن اش ..
یعنی به این بیشتر بستگی داره که چند ساعت قبل و چند روز قبل و چند ماه قبلش رو چطور گذروندی 53258zu2qvp1d9v 
ببخشید این قسمت جامونده بود 4

(1393 فروردين 19، 21:43)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]
نقل قول:
آقا به نظر شما چرا آدم موقعی که سر دو راهی پاکی و تسلیم در برابر نفس می مونه
این طوری بد تصمیم می گیره ؟[تصویر:  l.gif] تصمیمی که اصلا در واقع خودشم نمی خواد :( [تصویر:  l.gif]

حرفای برادر ایزیو برام جالب بود؛

به نظرم در طول روزمرگیمون از دو راهی ها به کرات برامون ایجاد میشه، ولی شاید به چشم نیاد
اولا، ما بارها ممکنه پیروز بشیم و یکبار ببازیم؛ ولی خب اون باخت، تمام اون قبلی ها رو زهر میکنه؛ یعنی میگم که لزوما هر بار که قرار میگیریم نمی بازیم.

ثانیا، تو همون روزمرگی ها و مسایل کوچیک میتونیم تمرینش کنیم تا ملکه شه.


یه بار تو مشهد، از آیت الله خوشوقت، رحمة الله علیه، پرسیدم چرا هر برنامه ای برا ترک گناه میریزم موفق نمیشم؟1276746pa51mbeg8j

گفت، تصمیم نگرفتی، اون وقت هی برنامه میریزی؛ تا تصمیم نگیری فایده نداره.

یه دو دو تا چهار تا که بکنیم،
تصمیم یه نشونه هایی داره،
تسری پیدا میکنه به مسایل مختلف زندگی،
اگه زندگیم فرقی نکرده،
اگه احترامم به قوانین خدا فرقی نکرده،
میزان شادیم فرقی نکرده،

پس این تصمیمه کجای دلمونه خب؟
با تشکر از قهرمانان مسابقه رهایی ماهانهKhansariha (48)
سلام


یه چیزی که به نظر من خیلی مهمه اینه که هرگز و تحت هیچ شرایطی به خودمون مغرور نشیم.
مهم نیست چقدر از پاکیمون گذشته. اینو یادمون باشه که اگه امروز پاکیم از لطف و نگاه خدا بوده . کافیه یه لحظه ما رو به خودمون وا بگذاره تا سقوط کنیم.
پس همیشه حتی وقتی که فکر میکنیم دیگه حسابی قوی شدیم و میتونیم جلوی این گناه وایسیم بازم عاجزانه و از ته دل از خود خدا بخوایم که ما رو حفظ کنه...


الان بیشتر از 3 ماهه که  به لطف خدا پاکم.
هر وقت که یادم به این گناه میفته، ترس میفته به جونم، و میگم : اعوذ باالله من الشیطان الرجیم
این ترسو دوست دارم ! با اینکه الان حتی فکر هم نمیکنم که بخوام دوباره به سمت این گناه برم، اما بازم این ترسو دوست دارم...
دلم میخواد تا ابد ازش بترسم، و تا ابد پناه ببرم به خدا . 


یادمون نره که همه ما آدمیم و هر لحظه ممکنه بلغزیم، حتی حضرت یوسف با اون همه عظمتشون وقتی در شرایطی نزدیک به گناه قرار گرفتن به خدا پناه بردن.
سلام

تشویق و تنبیه نفس یکی از راههای خوبیه که میتونه به حفظ پاکی کمک کنه

با خودت قرار بذار وقتی موفق شدی مثلا N روز پاک باشی یه جایزه به خودت بدی و خودت رو تشویق کنی و لذت ببری از پاکیتKhansariha (48)


و قرار بذار در صورت خطا کردن خودت رو تنبیه کنی مثلا روز بعدش رو روزه بگیری و یا ...
اینطوری نفسمون حساب کار دستش میاد که در صورت خطا کردن باید سختی بکشه ،پس کمتر میره سمت گناه128fs318181
این که باطن مهمه بحثی توش نیست...خیلیا هستن که تیپشون غلط اندازه ولی خیلی کارشون درسته:

زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک
ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد 


 بحثی تو اینم نیست که  یه عده هم هستن از آقایون ریش میزارن و یقه رو میبندن و یا خانوما که چادر میزارن و با حجاب کاملن که ظاهر سازی کنن و غلط کاریاشونو انجام بدن:

 نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد 


مشارکت همساده:
من کلا الان دیگه همه چی رو از زاویه اثر گذاری رو بیماریم میبینم بحث مذهبی و معنوی و اینکه با برهان خودمو قانع کنم که فلان چی شرعیه و بهمان چی نه دیگه دوره ش تموم شد واسه من....
خودم بارها شده تریپ بچه مثبتی که زدم و رفتم بیرون دیگه روم نشده خیلی کارا رو کنم...

ریش که به کنار حتی انگشترایی که بچه بسیجیا دستشون میکنن اگه دستم باشه رو چشام اثر میزاره و واسه حفظ ظاهرم که شده حیام بالاتر میره...
با توجه به تجربیاتم نظر مرد مجاهد رو تایید میکنم.
سلام 303

تو تاپیک حدیت دیدم که گفته شده:

نقل قول:
 امام على عليه السلام :
إن لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَكَ أَن يَكونَ مِنهُم؛

اگر بردبار نيستى خود را بردبار جلوه ده، زيرا كمتر كسى است كه خود را شبيه گروهى كند و بزودى يكى از آنان نشود.
نهج البلاغه، حكمت 207

و قبلاً هم احادیثی بر این مفهوم دیده بودم...
که بسیار کاربردی هست... و تأثیرگذار...
همینه!
ادا در آوردن... 4fvfcja

اونایی که پاکن، خیلی خدا رو دوست دارن؟ تو هم اداشونو در بیار...
اونایی که پاکن، فکرای مثبت دارن؟ به فرداها امیدوارن؟ تو هم اداشونو در بیار...
اونایی که پاکن، نماز اول وقت می خونن؟ نماز با توجه می خونن؟ تو هم اداشونو در بیار...
اونایی که پاکن، تو موقعیت های اورژانسی جاشونو عوض می کنن؟ حواسشونو پرت می کنن؟ ذکر میگن؟ تحمل می کنن؟ تو هم اداشونو دربیار...

اونایی که پاکن، فکرشونو کنترل می کنن؟ نگاهشونو کنترل می کنن؟ تو هم اداشونو در بیار...
اونایی که پاکن، آواتارشون فرق داره؟ امضاشون فرق داره؟ تو هم اداشونو در بیار...
اونایی که پاکن، سحرخیزن؟ ورزش می کنن؟ تو هم اداشونو دربیار...
اونایی که پاکن، شکمشونو کنترل می کنن؟ تو هم اداشونو در بیار...


ببین!
می دونی مشکل خیلی از ما چیه؟
همین ادا هه رو در نمیاریم...
دیگه برنامه ریزی و انجام دادن و ارزیابی و اصلاح که بماند...
اینا رو کلا گذاشتیم واسه یه مرحله ی دیگه از زندگیمون! 42

ببین!
اونی که ادا درمیاره، «دغدغه» پیدا می کنه...
دغدغه ی انجام دادن...
چطور انجام دادن...
چطور بهتر انجام دادن...
چطور نتیجه گرفتن...
و همین دغدغه ها بالاخره اونو به هدفش میرسونه... 53258zu2qvp1d9v

ببین!
اونی که ادا در میاره... شاید کار ارزشمندی انجام نداده باشه...
ولی بازم یه قدم جلوتره... 1
بچه ها نظر من این اعتقادات دینی را تقویت کنید
یه تاپیک داریم یاد مرگ

هر روز بهش سر بزنید
وقتی این حس زنده بشه که این دنیا محل گذری و 50 الی 100 سال میگذره و هزاران سال انطرف گیر هستیم

به خاطر همین ترس میزاریمش کنار

گاهی وقت ها نیاز که درجه خوفمون را افزایش بدیم
متاسفانه یه کم زیاد بی خیال شدیم

رحمت خداوند زیاد

ولی متاسفانه گناه اثارش را در روح متجلی میکنه

من به این نتیجه رسیدم که به جای اینکه بعد از شکست بشم یه دنیا محزون بودن و شرمندگی از خدا

این شرمندگی تو بطن زندگیم تقسیم کنم

انشا ا.. متوجه منظورم بشید
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38