کانون

نسخه‌ی کامل: آرشیو تجربیات شما در ترک
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
"خانم bahar2 "

 توی یه ورق تمام دلایلم رو برای ترک خودارضایی نوشتم
تمام بدبختی ها و ضررهایی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم مطمئن بودم به خاطر این عادت نادرست هست رو برای خودم مرور کردم
تا وقتی خدای نکرده شیطون با هزار وسوسه میاد سراغم
تو ی ذهنم دلایل کافی داشته باشم که
 بکوبونم تو صورت نفس اماره و به خودم یادآور بشم چرا میخوام ترک کنم؟؟؟
خانم سها

اوني ك غريزه رو داده.. قدرت مديريتش رو هم ب خوبي داده ..
اين ك ما خراب كاري ميكنيم.. به خاطره اينه كه نميدونيم چطوري از اين قدرت مديريت استفاده كنيم..
هم ميخوايم راحت باشيم.. هم به خواستمون برسيم..
اين دو تا جمع نميشه..
اگه قرار بود الكي الكي ب نتايج خوب ميرسيديم .. همه چي مسخره ميشد!

خانم سها 

به جاي خسته شدن... خوب فكر كنين و تدبير...
ببينين ريشه اين ياس و نا اميدي توي چيه.. اگه منصف باشين حتما ب جواب ميرسين.. 


 اگه جدي باشين و پر تلاش حتما ميتونين رفعش كنين.
به نظر من فکر نکردن بهش خیلی توی ترک تاثیر داره یادمه توی ترک های قبلیم یه بار بعد از چندین ماه یادم افتاده بود که پاکم و کلا از ذهنم بیرون رفته بود به نظر من اینقدر باید خودمون رو به کار و سرگرمی مشغول کنیم که وقتی واسه فکر کردن نداشته باشیم
و هر وقت فکرش به ذهنمون رسید فوری بیرون کنیم و نذاریم همون فکر کوچیک "مثل یه جرقه کوچیک که اگه زود خاموش نشه میتونه خیلی جاها رو به آتیش بکشه" کل مغزمون رو به آتیش بکشه...
بنظر بنده بهترین راه برا ترک کنترل چشم هستش واینکه الکی نریم نت یعنی از اینترنت برای تفریح استفاده نکنیم
بدون تصمیم قاطع ترک غیر ممکنه .تمام.
سلام ببینید من باهاتون کاری ندارم فقط به این حدیث دقت کنید بعدش خوددانی

امام صادق (ع) فرمودند : مردی شرف یاب محضر رسول اکرم (ص) شد عرض کرد یا رسول الله به من سفارشی به فرما و دستوری بده حضرت به او فرمود : آیا دستور پذیر هستی تا به تو سفارش کنم ؟ و این سوال را سه بار تکرار فرمود و مرد در خواست کننده در هر سه نوبت جواب داد بلی یا رسول الله . آنگاه پیغمبر (ص) فرمود سفارش من به تو این است که هر وقت خواستی برای انجام کاری تصمیم بگیری قبلا به عاقبت آن کار فکر کن و نتیجه اش را در نظر بیاور اگر دیدی  حق و شایسته است اقدام کن و اگر ناشایست و بر خلاف حق بود از انجام آن  کار خودداری بنما .   
               الحدیث جلد 3 صفحه 225

تمام .
نقل قول: میدونم که تا از گناه پاک نشم راه نمیافتم.

تصمیم درستی که با قاطعیت همراه نباشد>>>یعنی به مرحله اجرا درنیاید.
این تصمیم گیری (  تصمیم گیری درست بدون قاطعیت
  ) به همان اندازه غیر مفید است که تصمیم گیری غلط، غیر مطلوب است.
خانم alone but happy 

_ راه غلبه به نمیتوانم هاا اعتمــــاد کردن به خداست.

_ اگه خدا پشتت باشه و تو هم به اون تکیه کنی و در هر لحظه همش یادش باشی مخصوصا موقع وسوسه تبدیل به یک ادم شکست ناپذیر میشی ( + )
(1394 دي 11، 11:39)می توانم نوشته است: [ -> ]منم می خواستم یک تجربه بگم:

خیلی وقتا هستش که ما تو یه موقعیتی قرار می گیریم که از لحاظ روانی بهمون فشار میاد خود من شده وقتی تو اینچنین شرایطی قرار گرفتم قبل از فکر کردن به راه حل اول کاری که نباید رو کردم بعد تازه نشستم به مساله فکر کردم یه جورایی راه گریز اول شده و خیلی ناراحت کننده بوده برای خودم . اخه مگه می شه انقدر وابستگی؟
زجری که از قرار گرفتن تو موقعیت ناراحت کننده می کشیم گاهی وقتا کمتر از زجریه که از انجام اون کار می کشیم... با منطق جور در نمیاد این انتخاب! عجیبا غریبا!

-----------------------------------------------

(1394 دي 11، 11:53)همساده نوشته است: [ -> ]سلام دقیقا منم همینجوری هستم. البته نه من و شما تقریبا تمام اکثر کسایی که مرحله اول ( مرحله اوج لذت، مرحله کنجکاوی و ....) رو رد کردیم.از این کار برای فرار از مشکلاتمون استفاده میکنیم.
یادمه چند وقت پیش اصلا نیاز جسمی نبود وسوسه ای نبود. مثه یه فرد عادی داشتم زندگی میکردم. یهو یه مشکل به وجود اومد و من برای رهایی از این فشار لغزش کردم.لغزش کردم که بتونم شبا راحت بخوابم.
من به اصول عمل نکردم اصول میگه باید مشکلات رو اول بخدا بسپری بعد بیای به دوستان همدردت بگی بعد روی کاغذ بنویسی و تحت هر شرایطی هوشیاری و پاکی بالاتر از هر مسئله ای باشه. ولی من به این راه حل ساده عمل نکردم من پاکیمو فدای این کردم ذهنم از مشکلم پرت بشه.

-----------------------------------------------

(1394 دي 11، 11:57)می توانم نوشته است: [ -> ]
نقل قول: من به اصول عمل نکردم اصول میگه باید مشکلات رو اول بخدا بسپری بعد بیای به دوستان همدردت بگی بعد روی کاغذ بنویسی و تحت هر شرایطی هوشیاری و پاکی بالاتر از هر مسئله ای باشه. ولی من به این راه حل ساده عمل نکردم من پاکیمو فدای این کردم ذهنم از مشکلم پرت بشه.
به قدر کافی با ایمان نیستم
اینم یه علتشه که روش بسپر به خدا رو اکثر اوقات می ذارم کنار
تویه ذهنم راه نشدنیه
اگرچه تا حالا شده که ازش چیزی بخوام و برام انجامش بده
Hanghead
ولی هنوز ایمان پیدا نکردم

باید سعی کنم اصولی و منطقی عمل کنم

-----------------------------------------------
سلام. حالا که صحبت از سپردن مشکلات به خدا شد بذارید بگم که:
سپردن مشکلات به خدا تنها راهه نه اینکه یه راهم هم این باشه. بقیه راهها بیراهه هستش. ما رو توی مشکلات بیشتر غرق میکنه.
اگه بسپریم به خدا راه حلهای واقعی و دور ازانتظار برامون پیش میاد. اینقدر از این دست تجربه ها دارم که قابل توضیح نیست.
خودمون و تمام مشکلاتمون رو بسپریم به خدا. هر چی اون بخواد قطعاً خیره. از خدا اگه چیزی میخواید با عافیت بخواید. خدا دستش بازه واسه حل مشکلات دنیایی و آخرتی. ازش بخواین از اون راه راحت تره مار رو ببر.

خداااا من رو توی همین دنیا از اون راه راحت تره هستش ، از همون راه منو به خودت برسون.

که رحم اگر نکند مدعی خدا کند 53 53 53 53
خانم سنا

** ترک فکر گناه و خ.ا خیلی عامل مهمیه
** سعی کنیم فکر گناه رو تبدیل کنیم به یاد خدا

** تنها یاد خداست که دل ها رو از فکر گناه پاک میکنه
نقل قول: روزای اولی ، هر موقع وسوسه می شدم ، سریع موقعیت رو ترک می کردم.
حتی اگر تو تاکسی بودم سعی می کردم به اطراف نگاه کنم تا ذهنم پرت بشه ، اگر تو تخت خواب بودم ، پا می شدم قدم می زدم.
اما یه مدت که گذشت ، پاکی واسم عادی شد ، به خاطر روزای پاک خوشحالی نمی کردم.
به جاش چیزای دیگه واسم مهم شد ، درس و کار و ...
این طوری دیگه روزای آخر ، وسوسه که می شدم ، توی موقعیت مقاومت می کردم.
توجیهم هم درس خوندن و اینا بود.
علاوه بر اون تعادل رو توی برنامه ریزیم به کار نگرفتم ، یه مدت زیاد خوندم دوباره یه مدت کم.
امتحان و پروژه و اینا هم مزید بر علت.
به جایی رسیدم که به خودم حق می دادم که بشکنم و به خودم می گفتم که تو به اندازه کافی مقاومت کردی.
اینم همون غروریه که گفتی.
اولا نباید می ذاشتم به این جا برسم ، دوما وقتی که آدم به این مرحله می رسه باید هر طور که شده
سعی کنه از این وضعیت در بیاد. فکر می کنم اگر یه روز روزه می گرفتم ، چند شب نماز شب می خوندم و ...
به حال اولیه برمی گشتم.
49-2 
از توی رهروان واستون کش رفتم Khansariha (46)
"آقــــای mahdi "


يـــكم از بعد از تــــرك كردن : 




[تصویر:  post_old.gif]  اولين نتيجش حس رضايتيه كه از خودت داري.



[تصویر:  post_old.gif]  اخلاقت با بقيه خوب ميشه، ديگه سر مسائل الكي با دور و بريات بحث نميكني.



[تصویر:  post_old.gif]  اعتماد بنفست زياد ميشه، منطقي ميشي.



[تصویر:  post_old.gif]  آرامش پيدا ميكني، شادتر از قبل ميشي.



[تصویر:  post_old.gif]  حالا خدايي، رسيدن به اين همه خوبي و حسن كه من فقط چندتاشو گفتم، ارزش ترك كردنو نداره؟
  **آقای مهدی یار 

سالهاست که متاسفانه دارم خوراک متعفن به روحم میدم ...

 اگه اون موقعی که اون هرزگی ها رو نصیب روحم میکردم به صورت عین الیقین میدیدم که
 نتیجه ی این گناهها این میشه که سر بزنگاهها کم بیاری و ...

به این راحتی تن نمیدادم
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38