کانون

نسخه‌ی کامل: آرشیو تجربیات شما در ترک
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلااااام
آقای اتدریال (درست گفتم؟) سرپرست این تاپیک از من یه سوالایی پرسیده بودن که تو این تاپیک جواب بدم.تا شاید بتونم کمکی ناچیز کرده باشم تا همگی راهمونو واسه رسیدن به پاکی ابدی پیدا کنیم.1
سوالا اینا بودن :
نقل قول: بعد از یه دوره پاکی، شده که یه موقع هایی حس کنین که دارین شل میشین یا این که نزدیک میشین به دورانی شبیه دورانی که قبلن گرفتار بودین؟
اگه آره چطوری مهارش کردین؟ چطوری انگیزه رو دوباره ایجاد کردین ؟
اگه نه که چی کار کردین که همون طور قوی به مسیرتون ادامه دادین؟

البته که پیش اومده. بار ها.
خب ما باید بدونیم که چه موقع هایی معمولا دچار وسوسه می شیم تا واسش برنامه داشته باشیم.
من خودم معمولا وقتی امتحان دارم و درس تو مخم نمیره دچار وسوسه شدید میشم. پس با همه مشکلاتی که داره، میام تو جمع میشینم درس بخونم.


یکی از عوامل  که هممون میدونیم اینترنته..
پس یا باید فیلتر شکن اصلا استفاده نکنیم و یا اینکه تو جمع بریم اینترنت.
اگه با گوشی و لپ تاپین که راحته، وقتی میرید اینترنت (البته به جز کانونااا) برید بشینین کنار یه کسی..مادرتون پدرتون..خواهرتون برادرتون..اون وقت اگه صفحه غیر اخلاقی باز بشه مجبورین ببندین. اگر هم با کامپیوتر خونه میرید اینترنت، در اتاقتونو باز بذارید و مانیتورو یه جور بذارین که دیده بشه..این کارا ممکنه به نظر مسخره بیاد ولی واقعا کمک میکنه. شاید یکی از چیزایی که منو کمک کرده همین بوده که خواهرم همیشه دوروبرمه وقتی تو اینترنتم و معمولا تو اتاق نشینمن میرم اینترنت و از همه جای خونه مانیتورو میبینن4fvfcja..در نتیجه یکی از عوامل خودبخود از بین میره.


یکی از کارایی که باید بکنیم که شرایط بد پیش نیاد اینه که :سعی کنیم تنها نمونیم.
ولی خب یه وقتایی  تنهایی پیش میاد. و  مجبوریم تنها باشیم..پس باید واسش برنامه بریزیم. تو مسابقه ده روزه یه بار مفصل راجبش نوشتم برین 
این لینک و جوابی که برای داداش عطا نوشتم بخونین. ایشون یه مدت مجبور بودن تنها بمونن و من از تجربیات خودم نوشتم براشون و ایشون با اراده قوی تونستن اون مدت رو به خوبی و بدون شکست سپری کنن.


ولی خب یه وقتاییم هست که کار از پیش بینی گذشته و تو موقعیتش گیر افتادیم..اون موقع باید از موقعیتی که توش گیر افتادیم فرار کنیم. هرچه زودتر!
یه تماس با یه دوست..یه کاری که مشغولتون کنه ..صحبت کردن با یکی از بچه های کانون که راحت دردتونو بتونین بهش بگین و کمکتون کنه..
اومدن به اورژانس... اینا منو کمک کردن همیشه
امیدوارم تجربیاتم مورد استفادتون قرار بگیره و همگی به سوی پاکی رهنمون بشیمKhansariha (8)
سلام دوستان عزیزم یکی از روشهایی که تونستم پــــــاکیمو حفظ کنم متنفر شدن از خ.ا بود و واقعا حس کردم آدمی که از یه کـــــــاری متنفر باشه سمتش دیگه نمیررره وووو هر وقت وسوسه میومد میگفتم من چرا بــــاید برم سراغ کاری که ازش بدم میـــاددددد و چرا پـــــاکی رو که اینقدر دوسش دارم و ســـــالها در انتظارش بودم حالا با یه غفلت چند دقیقه ای از دستش بدممم

کلا توی ترک خیلییی فکر و حستون کمکتوون میکنهه حتی وقتــــــــــــایی که هیچ وسوسه و هیچی نیست به پــــــاکیتون عشق بورزین و بگین که دوستش دارررین این راهکار به می خیلی کمک کردد

ایشالا به درد شما هم بخــــــــــــــورده

مووووووووووووووووووووووفق بــــــــــــاشین و پــــــــــاکKhansariha (8)Khansariha (8)
سلام


نقل قول: نفس کسی است که هنگامی تقاضایی دارد تو فکر می کنی که او نیازمند و مشتاق به آن تقاضا ست پس برایش جور می کنی. مثلا کمی گرسنه ای و داری از جلوی یک ساندویچی رد می شوی. اگر اسیرش باشی می روی تو اصلا نیازی به پرسیدن از تو نیست او می رود به سمت ساندویچی! می فهمی دوست شاید با آدم ادغام شده است. اینجا کثیف ترین دوران زندگی است اما زندگی ها با هم فرق دارند. می دانی چرا؟ چون کسی که نفس را انتخاب می کند وابسته به دنیا بوده و دنیای نفس ها و گرگ ها و حرامی ها بر یک چیز بند است:خواسته ی نفس.
پس بدان نفس هیچ خواسته ای ندارد جز فرماندهی! می فهمی؟ یکی می گفت اگر هر چیزی نخوریم یا هر چیزی نخریم عقده ای میشویم. نه نمی شویم چون نفس از بیان خواسته اش فرمانروایی یعنی گوش دادن حرف ما را می خواهد نه خود چیز را! هان اگر دنیا یا آخرت را می خواهی بدان باید با نفس مبارزه کرد. این یک جهاد اکبر است

خیلی وقتا این حس بهم دست میده که یه چیزی داره بهم فرمان میده

مثلا بیرون هستم  بهم دستور میده که فلان چیز رو بخر یا فلان چیز رو بخور در حالی که نیازی نیست بهش
یا مثلا از جلوی فقیری رد میشم بهم میگه حالا اینبار لازم نیست کمک کنی یا تنبلیم میشه دست تو کیفم کنم
یا مثلا خیلی خوابم میاد ولی هنوز مسواک نزدم بهم دستور میده بخواب فردا مسواک میزنی
و و و خیلی چیزای دیگه...

این همون نفسیه که با اومدن یه وسوسه ی کوچیک بهت دستور میده  حالا اینبار هم بشکن دفعه ی بعد جلوش وایمیستی

اگه این نفس رو از همون اول سرکوب و رامش کنیم و به جای اینکه اون به ما دستور بده و ما اطاعت کنیم
ما بهش دستور بدیم و اون بگه چشم ، دیگه جرئت نداره بگه اینبار رو هم بشکن

منظورنم اینه که از همین کارای کوچیک شروع کنیم برای رام کردن نفس
مثلا می خوای در رو ببندی یا مثلا تشنته آب می خوای  به یکی دیگه دستور نده خودت پاشو انجامش بده
یا تو اوج خواب تنبلیت میاد مسواک بزنی ولی یه نه محکم به نفست بگو و برو مسواک بزن
یا خیلی  دلت می خواد فلان غذا که دوست داری رو بخوری جلوشو بگیر نخور
تو کانونی وقتت داره میگذره اما دلت می خواد هنوز بگردی ،یه نه محکم بگو و کانون رو ببند و برو به کارت برس
و ...

باید نفسمون رو تربیت کنیم53258zu2qvp1d9v

خدایا خودت پشت و پناهمون باش
یا علی
از davoodgt

اینجا یه خلاصه ای از کارهایی که تو این چهل روز کردم مینویسم.

1. یاد خدا و یاری خواستن از او . دید من نسبت به خود ارضایی عوض شد(باخوندن وبلاگهای دوستان و مطالب تالار ترک خود ارضایی) این یک امتحان هست که باید در اون پیروز باشم.

2. سعی کردم نمازم را عمیق تربخونم و بعد از هر نماز برای همه همدردهام دعا کردم.

3. دور کردن غم و اندوه وناامیدی و افسردگی که عامل بازگشت من به خود ارضایی بود. 

4. نقطه ضعفهام را بررسی کردم یه نگاه عمیق بهاین مسئله کردم همیشه موقعی که می رفتمحموم و یا جلو کامپیوتر بودم کلمه "نمی توانم " می اومد سراغم و من با این کلمه بی ارادهمی شدم.

5. تا تونستم به خودم تلقین کردم که من می توانم. (+) خوندن کتاب خیلی برام مفید بود . کتابهای خوب زیادی هست باید از انهااستفاده کرد.

6. کنترل کردن تخیلات و افکارم که دربارش زیاد نوشتم.در این مورد باز هم نظرات دوستان خیلی بهم کمک کرد.

7. به زمینه های این عادت ریز شدم نه خود این عادت. بیشتر از خود این عادت سعی کردم از زمینه های خود ارضایی متنفر بشم.

پیشنهاد من این هست تا می تونید اگاه بشید از طریق کتاب ها، تجربه ها ی دوستان و .... امیدوارم که تونسته باشم کمکی کردهباشم به همدردهایی که نمی دونند باید چطور ترک کنند.
شاید دیگه "همین یه باری" تو زندگیمون وجود نداشت

مشکل اینجاست که همیشه فکر میکنیم وقت برای جبران هست و برای همین فرصت اشتباه کردن رو به خودمون میدیم
فکر اینکه با گناه عمرت تموم بشه کشنده است....
بالاخره روزی کوپن این همه فرصت که خدا بهمون میده ته میکشه...
خدایا تا منو نیامرزیدی از این دنیا نبر
دیشب یاد مردن افتادم حالم خفن بود انقدر ناراحت بودم ک نگو گفتم میخوای منو بکشی؟چه حساب کتابی خواه داشت
دیدم ک بجز بدی هیچی تو کوله بارم نیست
خیلی دلم گرفت
درسته با گفتن گناه همین یه باره خودمو میتونم گول بزنم اما مرگم از راستی راستی همون یه باره
هرجور فکرشو میکنم خیلی عاقبتم خرابه
دلم میخواد برم سر دعای کمیل تو دلم داد بزنم بخونم اون قسمتی رو ک میگه تو اگه منو تو آتیش بندازی درد اصلیم اینه که نکنه کلا دوستم نداشته باشی و نگام نکنی
بعدشم بگم نه تو دلت نمیاد از من رو بگردونی
بعدم بشینم از ته دل گریه کنم
به جای حالا همین ی بار گناه میکنم بگم حالا همین یه باره و دیگه به خاطر خ ا توبه نمی کنم
یعنی دیگه تکرارشم نمیکنم
همه حرفایی ک نوشتن قشنگه
من تیوری لباسهای با سابقهی ... کمتر رو انجام دادم حتی قرار گذاشتن فلان لباس ها نباید اصلا سابقه دار شن
بعد اون وقت با تاخیر انداختن تعویض لباس نو و کهنه م میتونم بیشتر پاک بمونم
ولی خوب این باعث میشه تاثیر اون لباسایی ک به عنوان لباسای منفی جداگذاشتم ک نپوشم بیشتر و ی وقت اونا رو بپوشم اذیت میشم
البته چون اونا لباسای کهنه م هستن زیاد سعی میکنم خودمو ناراحتشون نکنم
وقتی ک ترک کنم و مدت پاکیم زیاد شه میخوام اون لباسا رو بیاندازم دور
53


درباره رنکینگ گوگل من قبلا این حرفشونو خونده بود و تا ی مدتی دست و دلم می لرزید از سرچ زدن
1276746pa51mbeg8j
سلام 1

(1392 آذر 7، 19:29)ahm نوشته است: [ -> ]جالبه...!

خیلی وقتا به زور دور شدن از یه چیزی باعث حریص شدن میشه...!

آدم به یه صحنه ای که بر میخوره، در لحظه‌ی اول شوکه میشه! برای اینکه هوسـش بیدار میشه و همزمان فکر پاک موندنش هم میکنه!
بعد از این که ازون صحنه دور شد، هی سعی میکنه جلوی خودشو بگیره که دوباره سمتش نره.
اما اینجا، اگر به جای بستن چشم روی همه چیز، بشینه منطقی فکر بکنه که: "حالا اصلاً دوباره دیدی، که چی! سودش چیه واسش؟ اون صحنه بی ارزش تر و مسخره تر از اینه که نیاز باشه تکرار شه و ..."، دیگه آروم میشه.
شاید یه جنبه‌ی شیرین جلوه کردن گناه، همین منع شدن ازشه.

به جای به زور دور کردن خودم از این قضایا، بهتره که هضمشون کنم...
317

ان شاءالله بتونه مفید باشه ...

یا علی 53
ورزش کردن (منظم و در حد آیتم های جهانی 4chsmu14chsmu1) خیلی به من کمک میکنه

هم انرژیم تخلیه میشه 53258zu2qvp1d9v
هم از لحاظ روحی آروم میشم 53258zu2qvp1d9v

کلن این طوری ترک واسم راحت تر میشه
همه چی تو یه لحظه اتفاق می افته

فقط یه لحظه است که تصمیم میگیری : 1- یا ادامه ندی 2- یا ادامه بدی و تا تهش بری

اگه اون لحظه خاص....اون نقطه عطف رو بشه کنترل کرد خیلی خوبه

برای کنترلش باید از قبل تمرین و آمادگی داشت

تمرین اینکه بتونی نفس ات رو رام کنی

افسارش تو دستت باشه

تا وقتی اون لحظه گفتی : دیگه ادامه نمیدم ...بتونی سریع تمومش کنی

باید تا جایی که میتونیم رو خودمون کار کنیم. خیلی زیاد
(1392 آذر 21، 20:11)Kimia نوشته است: [ -> ]برای کنترلش باید از قبل تمرین و آمادگی داشت

هر چی از قبل بیشتر به این فکر کنی که نمیخوای انجامش بدی، هر چه بیشتر این موضوع رو ملکه ی ذهنت کنی، اون لحظه راحت تر برمیگردی و قوی تر عمل می کنی، حتی اگه بین خواب و بیداری باشی.
چون ضمیر ناخودآگاهت این پیام رو گرفته که نمی خواد انجامش بده
سلام علیکم.

اینایی که میگم نظر شخصی منه:

اینکه دوست عزیز-فایربرد- گفتن باید به مرور زمان کمش کرد و اینکه توقع نداشته باشیم که یک شبه ترک

 کنیم و بلافاصله بعد از شکست توقع ازخود داشته باشیم که این شکست اخرین شکستمون باشه و

نباید اینجور باشه... من موافقم امابه شرطی که این فکر را نداشته باشیم که اگرفشار بر ما چیره شد

 دوباره برخود شکست تحمیل کنیم!!!نه اینجور نباید باشه..باید جوری فکر کنیم که ما دوباره تلاش

 خودمان را خواهیم کرد اما
در این مسیر سخت- زمین خوردن ها وجود دارد پس نباید ناامید شد

 و دست کشید...
(به نظر من نباید به شکست دیگر فکر کرد اما خود را برای ان اماده کرد)


و با خانم باران بیشتر موافقم که گفتن اگر با این اعتقاد بری جلو امکان داره فاجعه رخ بده که اگر دست خود را باز بذاری...

ولی در مورد جمله ی اخرشان که فرمودند:"اگه نتونستی دووم بیاری بزن!اما تا وقتی میتونی مقاومت کن"

فعل " زدن"....باز هم نباید این فکر را داشته باشیم که اگر فشار زیاد بود "بزنیم".

..ما نباید این جمله رو در پیش روی یه نفر شکست خورده که میخواهد تازه شروع کند بذاریم...

در مجموع من از بین این دو پست...پست خانم باران رو کاملتر میدونم.
....................................................................................
یه صحبت هایی میخوام بکنم که ربطی به نظر دو دوست عزیزمون نداره و کلیه..البته با اجازه ی خانم کمیا...

او باید تمام تلاش خود را بکند و برای خود برنامه ریزی کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت داشته باشد...

یعنی میاد برای خودش حساب میکنه تویه 10 روز اول پاک باشه..خب تویه مسابقات 10 روزه شرکت

میکنه...اما نباید این طرز تفکر داشته باشه که برای شروع همون 10 روز رو پاک بمونه بعد بره بعد

شکست!!!و یا اینکه مغرور بشه که تونسته تویه مسابقات 10 روزه ویا30 روز پیروز باشه!!!باید 10 روز پاکیه

 خودو  و یا یک ماهگی خود رو فراموش کنه(البته تحسین کردن خود که من توانستم  مثلا  1 ماه پاک

 باشم پس بیشتر از این هم میتوانم خیلی خوب است و اتفاقا باید برای بالا بردن روحیه خود باشد) و

برای  برنامه ریزی بعدی خود رو اماده کنه...به همین ترتیب...اما ما نباید بدونیم کی شکست میخوریم و یا

 موقع فشار این اجازه رو به خودمون بدیم که به خود شکست تحمیل کنیم نه ما چنین اجازه ای نداریم

اما باید جوری خودمان را موقع پاکی تربیت کنیم که توانایی بلند شدن از زمین را در خود پرورانده باشیم...

اما چیزی که همیشه برش اعتقاد داشتم و گفتم...
برای پاکی ابدی و یا داشتن ذوقی برای دوباره بلند شدن از زمین..باید -باید-باید دلیلی برای خود داشته باشیم...

باید بدانی برای چی میخواهی پاک باشی..باید بدانی...اگر ندانی دیر یا زود خسته و افسرده

خواهی شد
...و خدای نکرده نزدیکای شکست به خود خواهی گفت حالا من این همه پاک هم موندم اخر

 برای چی؟و متاسفانه اون لحظه است که دیگر برای خود دلیلی برای پاک موندن نخواهی یافت!!!و ان

لحظه پرده ی بین تو و خواسته های نفسانی به حداقل ممکن خواهد رسید وبعد از ان....

باید بدانی که چه میخواهد تورا به سمت خود بکشد که پاک بمانی؟؟؟چه چیزی باعث میشود

که کمر تمایلات نفسانی ات را به زمین بکوبد و چواب نه بگوید؟

زمانی که این تمایلات به سراغت می اید(من و تو نداریم..بدون رودرواسی سراغ همه ی مان می اید) چه چیزی داری که به ان بگویی نه؟!! بلکه به خاطر رسیدن به این هدفم من این گناه رو مرتکب نخواهم شد...

بله باید هدف داشت...هرچه هدفت پرقدرت تر ... نیرویت برای پاک موندن بیشتر.

ببخشید که وقتتون رو گرفتم...
خلاصه میگم ، شهوت پرستی و اعتیاد از این نوع ، قابل مقاسیه با اعتیاد مواد مخدر نیست ،
نوع ترکشون هم نباید یکی باشه
اگه میگن یکدفعه نباید مواد مخدر ترک بشه ، برای اینه که احتمال سکته و دیوانگی وجود داره
واقعیت اینه که نمیشه شهوت رو تنظیم کرد که مثلا ماهی یبار و فلان روز و فلان ساعت از خواب بیدار شو و کارتو بکن !
یا علی
در مورد این قسمت از صحبت های firebird که گفتن "فاصله خ.ا رو باید مثل کسی که به مواد مخدر اعتیاد داره کم کرد" نظرم اینه

همونطور که مجتبی گفت خ.ا با اعتیاد به مواد مخدر فرق داره
کسی که از مواد مخدر استفاده میکنه حالا دود یا هر ماده ای دیگه که وارد بدنش میکنه بعد یه مدت این مواد باعث تغییر تو بخشی از سلول های بدنش میشه و  یه مدت که از این مواد استفاده نکنه خود بخود بنا به نیاز بدنش، 
حالت خماری بهش دست میده
 و برای ترک باید تدریجی عمل کنه

اما حس خ.ا هیچوقت خود بخود به ادم دست نمیده!!
بلکه با رعایت نکردن و در معرض تحریک قرار گرفتن و خیال پردازی، نهایتا خ.ا به ادم دست میده 

  هیچ نیازی  به خ ا در بدن بوجود نمیاد، در صورتی که اختیار ذهن رو به دست بگیری
در کل خ ا ذهنیه و اگه اجازه ندادی وسوسه از مرحله ذهنی عبور کنه به راحتی از بین میره
ولی یه معتاد به مواد، جسم خودشو وابسته به مواد میکنه

 همچنین با نیت ترک تدریجی جلو رفتن و این باور رو تو سر داشتن که یه روز قراره شکست بخورم اشتباهه
چون از خودت مطمین نیستی و از تمام توانت برا ترک استفاده نمیکنی
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38